متن و جملات تشکر و قدردانی از پدر و مادر
سایر منابع:
سایر خبرها
شهید بخشیان: از خواندن دعا غافل نشوید
صورت عمل به آن ها محض رضای خدا روح من از شما ها راضی خواهد شد. در سوگ من ناراحت نباشید پدر و مادر مهربانم! مرا ببخشید و حلال کنید. شما را به خون حسین (ع) و به عصمت فاطمه زهرا (س) قسم می دهم که در سوگ من ناراحت نباشید و اصلاً گریه نکنید. بدانید که فرزند شما راحت شده و از این دنیای تاریک به منزل ابدی که همگی خواهید آمد، رفته و به آرزوی قلبی خود رسیده ام. بعد از من اسم ...
شهید دهنوی: فرزندانم پیام رسان خون شهیدان باشند
کن که چنین فرزندی داشته ای و در راه اسلام دادید. خدمت مادر مهربانم سلام عرض می کنم. مادرم! آن وقت که خبر شهادت من به گوش می رسد همان احساس را داشته باش که شب عروسیم داشتی و هیچ ناراحتی به خود راه ندهید. خدمت برادرانم سلام عرض می کنم. برادران عزیز! وقتی خبر شهادت مرا شنیدید مبادا ناراحت شوید. شما هم همچون کوه در برابر دشمنان از خدا بیخبر ایستادگی کنید، همه شما پیرو خط امام و ...
شکنجه بی رحمانه دختر دانشجو به دست پدر و برادر پلید | از شکنجه بی رحمانه برادرم قلبم شکست
یکدیگر نداشتند و روزگارشان با دعوا و مشاجره می گذشت. در این میان من هم قربانی اختلافات آن ها بودم چرا که پدرم قبل از آن که با مادرم ازدواج کند همسر دیگری داشت. او به دلیل همین اختلافات و پرخاشگری هایش، همسرش را رها کرده و مادر مرا به عقد خودش درآورده بود. در این میان هاشم برادر ناتنی من نیز که نمی توانست با نامادری زندگی کند، به منزل پدربزرگم رفت و درکنار آن ها بزرگ شد. با آن که هاشم فقط ...
شهید ربیع ونایی: فرزندان خود را اسلامی تربیت کنید
بزرگوار و مادر مهربانم بر شما دعا و سلام می رسانم، شما زحمت زیادی برای من کشیدید و من نتوانستم زحمت های شما را جبران نمایم. امیدوارم که این فرزند کوچکتان را حلال و شهادتم را قبول کنید. برادران و خواهرانم از تمام شما حلالیت می طلبم، همسر و فرزندان عزیزم دعا و سلام می رسانم و از شما حلالیت می خواهم. و رسالت تو ای همسر خوبم این است که فرزندانم را اسلامی تربیت و بزرگ کنی و به آنها بیاموزی که ...
شکنجه در خانه پدری
فامیل ما به گفته پدرم حق او را خورده بود و من چون شبیه او بودم، نباید در خانه می ماندم. یک بار خواب بودم که با سوزش عجیبی روی کمرم از خواب بیدار شدم و دیدم پدرم کتری آب جوش را روی کمرم خالی می کند و می گوید نباید در خانه من بخوابی. در حالی که قطرات اشک از چشمانش سرازیر شده ماسکش را پایین می آورد و می گوید: اثرات چاقو را روی صورتم ببین این ها همه کار پدرم است. او من را با چاقو می زد و گاهی ...
زیباترین جملات برای تبریک تولد متولدین آذر ماه
نصیب پروانه هاست و تو عشق آذر ماهی سهم من هستی از تمام زندگی تولدت مبارک پاییزی جان من _-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ مادر آذر ماهی من همین که تکه ای از مهربانی هایت بخشی از قلب با صفایت و سخاوت بی اندازه ات را در وجود من به ودیعه گذاشته ای هزاران بار خدا را شاکرم تولدت مبارک، الهی دویست سال زنده باشی و سایه بالای سر من و نوه ...
وجودم بوی پوریا را می دهد
...> اشک از چشمان این مادر سرازیر می شود و ادامه می دهد: امروز دخترم 7 ساله است، هر بار که او را می بینم، دلم می ریزد، همه اش می ترسم بداند که من مادرش هستم، به نظر شما روزی حقیقت را به دخترم خواهم گفت؟ او مرا می بخشد؟ او می گوید: وقتی یکجا حضور داریم ناخودآگاه چشمانم به دنبالش است، نگرانش هستم... در طول این 3 سال قلب من بیرون از سینه می تپد. آخر من چه مادری هستم؟ برای ...
خداحافظی برای قراری بزرگ/ علی به قرعه کشی سپاه زینب می رسد
رفت جبهه، اینبار پدر علی ادامه می دهد و می گوید؛ علی به نسبت همسن و سالانش پسر هوشیار و زرنگی بود، من اجازه دادم که به جبهه برود (بغضش اجازه نداد توضیحاتش را کامل کند) اندکی بعد ادامه داد: وقتی از جبهه می آمد زیاد نمی ماند و زود می رفت و بالاخره هم رفت به جبهه چون خواسته خدا بود. حاجیه خانم مادر علی در حالی که از عکس ها و یادگاری های چمدان چشم بر نمی داشت از آن روز می گوید؛ داشتیم چای ...
همه در انتظار بخشش آرمان / مادر غزاله پای چوبه دار از مرگ آرمان می گذرد؟
به گزارش رکنا ، بعد از کش و قوس های زیاد در پرونده آرمان ، بار دیگر او راهی قرنطینه شده و قرار است روز چهارشنبه حکم قصاص آرمان اجرا شود. آرمان از اسفند ماه سال 92 در زندان است. حالا که شمارش معکوس برای قدم گذاشتن آرمان پای چوبه دار آغاز شده است؛ پدر و مادر او در آخرین نامه خود از مادر و پدر غزاله، گذشت از اعدام آرمان را طلب کردند. آرمان را با مرگ مجازات نکنید ...
پدر ایثارگر عشق خدمت به مبتلایان کرونا را در دل فرزند شعله ور کرد
ای جدید برای حفظ آرامش و سلامتی مردم جان فشانی کنند. در ادامه سلسله گفت وگو با خانواده ایثارگران فعال در جبهه مدافعان سلامت این بار سراغ خانم الهه عبدالله پور فرزند جانباز 50 درصد و از آزادگان عزیز ایران اسلامی رفتیم. خانم عبدالله پور شما اکنون در حالی به جمع مدافعان سلامت پیوسته اید که 4 دهه پیش پدر گرامی تان در صف مدافعان میهن و نظام اسلامی ایستادند و در راه آزادی و امنیت این سرزمین 9 ...
خبر فوری، مرگ پدر “بابک خرمدین” در زندان/ عکس
اکبر خرمدین که به سرطان مبتلا بود به خاطر ایست قلبی صبح امروز در زندان رجایی شهر فوت کرد. به گزارش وقت صبح ، اکبر خرمدین از اینکه فرزندان و دامادش را به طرز فجیعی به قتل رسانده و مثله کرده بود گلایه ای نداشت پس از قتل های جنجالی اکبر خرمدین امروز در زندان جان باخت. اکبر خرمدین پدر بابک خرمدین پس از کشتن بابک به جنایت های دیگری که کرده بود اعتراف کرد. اکبر خرمدین ...
پشتکار پاسور تیم والیبال سپاهان و ماجرای دعوت ولاسکو از او
خانواده ورزشی متولد و بزرگ شده است، پدر پاسور، برادر پاسور و حالا شما، چطور این روند علاقمندی طی شد؟ ما یک خانواده کاملا پاسور هستیم. پدرم زمانیکه که در صنایع دفاع شاغل بود، هر سال به طور میانگین دو بار برای مسابقات کشوری اعزام می شد و من هم همراه سفر او می شدم، از همانجا علاقمندی من آرام آرام در وجودم شکل گرفت البته در این مسیر سختی های زیادی کشیدم که جا دارد از پدر، مادر، برادر و ...
هوای دخترت را نداشته باشی، هوایی می شود آقای پدر!/ویدئویی برای باباهای دختردار
تنها بروم. هروقت کمک لازم دارم، تلفنی آن هم در حد پنج دقیقه و نه بیشتر وقت می گذارد. خانم مدیر می گفت: حق داشت! وقتی او را با همکلاسی اش مقایسه می کردم، می دیدم حق با اوست. ما طی سه سال دبیرستان یک بار هم پدرش را ندیدیم. از نظر دریافت محبت از والد به نظرم دوستش دریا و غرق محبت بود و این طفلک بیابان ؛ تشنه محبت. همیشه نگران این بودم که تنهایی های سارا کار دستش ندهد و زندگی اش را دست ...
مرگ اکبر خرمدین در زندان
پدر بابک خرمدین پس از کشتن بابک به جنایت های دیگری که کرده بود اعتراف کرد.مدتی در زندان بود و گفته بود اگر از زندان بیرون آید دیگر فرزندانش را نیز به قتل می رساند. از اینکه فرزندان و دامادش را به طرز فجیعی به قتل رسانده و مثله کرده بود گلایه ای نداشت پس از قتل های جنجالی اکبر خرمدین امروز در زندان جان باخت. به گزارش رکنا، قاضی شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران به رکنا گفت: اکبر ...
شهید ضراعی قمی از پیروزی بر هوای نفس تا کسب مدال شهادت
کنید مطیع حرف پدر و مادر باشید و اگر آن ها به شما امر و نهی می کنند، قطعا خیر و صلاح شما را می خواهند. به تازگی کوچه شماره پنج خیابان هفتم تیر قم به نام شهید غلامرضا ضراعی قمی و شهید دیگری به نامه حیدر رضایی نامگذاری شده است. انتهای پیام/
حماسه بی زن و زن بی حماسه بی معناست
، غرورِ شعر و شعور پیام روح خدا را شنید و جان آورد از آفتاب نهان جلوه ی عیان آورد پیام حضرتشان را رساند تا دلها هزار جان به فدای عزیز جان آورد به پیشواز حضورش چه عاشقانه شتافت بصیرت از مدد پیر، ارمغان آورد به عشق یاوری دین و پاسداری عشق هرآنچه داشت در آن روز در توان، آورد شبیه "چرخش گل سمت نور" می ...
ماجرای کنایه عباس بوعذار به علی دایی
...> فعلا مجردم و می خواهم روی فوتبال تمرکز کنم. پدرم عرب زبان است و مادر از لرهای خوزستان می باشد. تمام اجدادم پدری ام سیه چرده هستند و می گویند چهره شان به خاطر کار کردن متمادی زیر آفتاب سوزان خوزستان بوده است”. شروع از زمین های خاکی من از زمین های خاکی پردیس اهواز شروع کردم و سال 1385 بود که به تیم جوانان شاهین اهواز اضافه شدم. مدتی در شاهین بودم و با این ...
خاطرات پدر رزمنده ام مرا به دنیای نویسندگی کشاند/ دستگاه های فرهنگی حامی نویسندگان پایداری باشند
ذهنم روشن کرد ضمن اینکه مطالعه کتاب های شهید مرتضی آوینی و دیدن مستندات ایشان انگیزه مرا به نوشتن در حوزه دفاع مقدس بیشتر کرد. نگاه شما به عنوان یک نویسنده درباره جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس چیست؟ حیدری: دوران دفاع مقدس سرشار از پایداری و استقامت مردمی بود که هدف آنان فقط رضای خدا و عمل به تکلیف بود؛ جوانانی در جبهه حاضر می شدند که تمام وجودشان غیرت و شرف بود و برای دفاع از ...
باخویشی؛ فرشته ای که گروهک کومله گردنش را با سنگ برید
ما ریختند به خوبی به یاد دارم، پدرم خانه نبود همین که مادرم در را باز کرد به درون خانه ریختند و از مادرم پرسیدند شوهرت کجاست؟، مادرم با شجاعت در مقابل آنان ایستاد و گفت: دست از سر ما بردارید، شوهرم خانه نیست و فعلا هم باز نخواهد گذشت. این جانیان از خدا بی خبر راضی نشدند و حتی مادرم را مجبور کردند برایشان غذایی هم مهیا کند و همچنان منتظر پدرم بودند. پدرم بعد از مدتی به خانه ...
نشانه های کمبود محبت در کودکان
کودکان به دلیل اینکه در شرایط سنی حساسی به سر می برند و همچنین در این دوران، روابط اجتماعی آنان برای اولین بار با دیگر افراد شکل می گیرد به توجه بیشتری از سوی افراد بزرگسال به ویژه پدر و مادر خود نیاز دارد. به طوری که اگر کودک این را در درون خود حس کند که مورد بی توجهی قرار گرفته است قطعا صدمه خواهد دید. محبت و توجه به کودکان برای اینکه بتوان بهتر کودک و خردسال خود را پرورش ...
خاطرات فرزند مصدق، شماره 14: دادستانی که پدرم را محاکمه می کرد عصر ها می آمد پای پدرم را می بوسید
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : لینک کوتاه کپی لینک
وقتی شهید بی سر قبر خودش را حفر می کند
فرزند دوم شهید است و پدر را به خوبی به یاد دارد. پدری مهربان و دلسوز که لحظه ای از یاد خداوند غافل نبود: من زمان شهادت پدر 10 ساله بودم، با این حال متوجه می شدم که ایشان خیلی حق باور و خداباور هستند. یعنی اگر می گفتند یاالله ، تمام زوایای زندگی شان مملو از الله بود. حتی عشقی هم که به امام حسین(ع) داشتند از عشق به خدا نشات گرفته بود. همان طور که امام رضا(ع) می فرمایند: همه ما اهل بیت کشتی نجات ...
پایان بی قراری یک مادر
بندم با تمام قوا در شرایطی که قابل مقایسه با آن شرایط نیست این نهالی که بزرگ شده و به ثمر نشسته را به برکت خون شهیدان، دعای خیر صالحان و به مدد رهبر معظم انقلاب و یاری امام زمان (عج) پربار کنیم. وی خطاب به خانواده شهید "جهانگیر نقدی پور" گفت: مردم خراسان جنوبی قدردان زحمات شما و اندوخته ای هستند که تقدیم انقلاب و اسلام کرده اید. مادر این شهید از همه مردم خراسان جندبی برای مهمان نوازی از ...
شهیدعزیزالله عنبری: تا مردم در صحنه هستند انقلاب ضربه نمی خورد
گرامی ام از شما تشکر می کنم که با بدست آوردن روزی حلال ما را بزرگ کردی. اینکه ما راه صحیحی رفتیم بخاطر خوردن همان لقمه حلال شماست، مادر گرامی ام از زحمات شما هم تشکر و قدردانی می کنم چه زحمات و مشقاتی بخاطر ما تحمل کردید شما مطمئن باشید که در پیشگاه بی بی زهرا(س) روسفید هستید. خداوند دعای خیرت را موجب مغفرت ما قرار دهد. در مجلس ختم من برایم از بستگان و اقوام و همسایگان و تمامی افراد ...
دختر نوجوان؛ قربانی عشق هوس آلود
) مشهد دستگیر شده است. شروع عاشقی این دختر جوان که به دلیل اعتیاد شدید توان سخن گفتن نداشت، درحالی که پلک هایش را به سختی باز می کرد درباره سرگذشت اسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدرم کارگر ساختمانی بود ولی من چهره او را به خاطر ندارم چرا که وقتی پدرم هنگام کار در ارتفاع سقوط کرد و جان سپرد، من هنوز به 4سالگی نرسیده بودم . بعد از مرگ پدرم هیچ منبع درآمدی نداشتیم به ...
پایان 39 سال چشم انتظاری/ اشک های مادر در جوار پسر شهیدش جهانگیر نقدی پور
به گزارش خبرنگار خاورستان ، 39 سال پیش بود که مادر و پدر لباس رزم را بر تن فرزند خود پوشاندند تا عاشواری دیگری تکرار نشود و ندای هل من ناصر ینصرنی خمینی کبیر بدون پاسخ نماند. و فرزند آنان چه علی اکبروار در جبهه های حق علیه باطل تازید و با همرزمانش اجازه ندادند وجبی از خاک وطن در دست متجاوزان باقی بماند. در همین سالها به آنها خبر دادند که فرزندشان در خون خود غوطه ور شده و به دیدار معبود ...
چشم انتظاری والدین شهید جهانگیر نقدی پور به سر آمد
مرزهای شرق کشور به وصال فرزندم برسم. این مادر شهید اظهار داشت: هر وقت شهیدی از شهدای گمنام شناسایی می شد با خود می گفتم خوش به حال مادرش، کی فراق من به آخر می رسد. برادر شهید جهانگیر نقدی پور هم در این مراسم گفت: یکی از آرزوهای شهید این بود که می گفت دوست دارم گمنام بمیرم و بر مزارم نامی نباشد. علیرضا نقدی پور خطاب به برادر شهیدش اظهار داشت: برادر گمنامم برخیز، ببین پدر و مادر زجر ...
شهدا الگوی خدمت در شرایط سخت هستند
نهالی که با زحمات این شهیدان عزیز به ثمر نشسته، بارور کنیم و به عنوان نماینده نسل دوم و سوم انقلاب عهد می بندم با تمام قوا در شرایطی که قابل مقایسه با آن شرایط نیست این نهالی که بزرگ شده و به ثمر نشسته را به برکت خون شهیدان، دعای خیر صالحان و به مدد رهبر معظم انقلاب و یاری امام زمان (عج) پربار کنیم. وی خطاب به خانواده شهید "جهانگیر نقدی پور" گفت: مردم خراسان جنوبی قدردان زحمات شما و اندوخته ...
عطر خوش وصال/ مادر به دیدار فرزند شهیدش آمد
ابل استکبار حجاب شماست که اگر این اصل حفظ شود مطمئن باشید استکبار هیچ زمانی نمی تواند در صفوف مسلمین نفوذ پیدا کند. دیگر عرضی ندارم در آخر از همه ی کسانی که به گردن من حقی دارند می خواهم من را حلال نمایند از پدر و مادر م و همسرم می خواهم که مرا حلال کنند زیرا من فرزند خوبی برای شما نبودم امید است که مرا حلال کنید.دوم همسرم هرچند دوری از تو برایم مشکل بود ولی اسلام از همه برایم عزیز تر ب ...
یادش رفت جایزه اش را بگیرد
خودش گفته: نام خانوادگی من به دلیل اینکه نام جد من آتش خان زنگنه بود آتشی شد، پدرم فردی باسواد بود و به دلیل علاقه ای که سرگرد اسفندیاری که در جنوب به رضاخان کوچک مشهور بود، پدرم را به بوشهر انتقال داد و پدرم کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر شد. در سال 1318 به مکتب خانه رفتم در همان سال ها قرآن و گلستان سعدی را یاد گرفتم؛ ولی به دلیل شورشی که در آن شهر شد سال دوم را تمام نکرده بودم از کنگان به ...