ماجرای کشف جسد یک زن در کنار سطل زباله چه بود؟
سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیات قتل رومینای 50 روزه / مادر بیرحم سر نوزاد را از تن جدا کرده بود !
به گزارش خبرنگار رکنا، خانواده رومینا 50 روزه همین چند دقیقه قبل از سر مزارش بازگشته اند. دخترک حتی دو ماه از این روزگار را به چشم ندید که راهی خاک سرد گور شد. صبح روز هشتم دی ماه بود که پدر رومینا سراسیمه به پلیس شهرستان آشتیان مراجعه کرد و خبر شدن 50 روزه خود را اعلا کرد و گفت: ساعت 11 صبح همسرم با من که در محل کارم بودم تماس گرفت و گفت نوزادمان در حالی که در خانه باز بوده ربوده شده ...
قتل زن خائن تهرانی به دست دوست پسرش / به من نگفته بود شوهر دارد ! + عکس
رسیدگی به این از یک سال پیش با گزارش مرد جوانی که مدعی بود او ناپدید شده است، آغاز شد. به گزارش رکنا ، در ادامه مأموران تحقیقات شان را آغاز کردند و چند روز بعد جسد زن جوان در بیابان های اطراف قزوین کشف شد. پلیس با رصد تلفن همراه مقتول پی برد که او آخرین بار با مردی به نام مهران تماس داشته که مهران شناسایی و دستگیر شد و در همان بازجویی های اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: چندی پیش با این ...
ادعای تازه متهم خانه وحشت پس از 23روز
.... مأموران کلانتری در ادامه زن جوان دیگری را که خواهر سعید بود نیز دستگیر کردند. ساعتی بعد متهم اصلی هنگام ورود به خانه اش دستگیر و همه متهمان به اداره پلیس منتقل شدند،هر چند دختران جوان مدعی بودند سعید قاتل است و دختری که به قتل رسیده به دست این مرد و با پیچ گوشتی به قتل رسیده اما با گذشت بیش از 20 روز از این ماجرا پزشکی قانونی در بررسی جسد اظهار داشت هیچگونه آثاری از قتل با پیچ ...
هیچ دختری در خانه ام زندانی نبود
؟ همان دو دختری که در خانه ام زندگی می کردند. البته تقصیر یکی از آنها بیشتر بود. دختری که کشته شد اسمش مینا بود. آنها مینا را کشتند و جسدش ماه ها در خانه ام بود. انگیزه آنها از قتل چه بود؟ همه چیز خلاصه می شود در یک کلمه؛ حسادت. آنها به مینا حسادت می کردند، چون او به من علاقه مند شده بود. راستش را بخواهید چون مینا مریض بود من بیشتر به او توجه می کردم و آنها نسبت به این مسئله حسادت ...
ساعت 25 ، نهایت فقر زیر چتر انکار
همینم راضی ام ماهی یک بار که به خانه می روم و چند روز می مانم کسری خوابم را جبران می کنم اما باز هم سخت است. اما انگار آوارگی سرنوشت ماست و کاری هم نمی شود با آن کرد. 6 سال پیش ازدواج کردم و الان یک دختر 4 ساله دارم از دو سال پیش مجبور شدم به خانه پدرم بروم و در یک اتاق کوچک زندگی کنم، فکر نکنید فقط اجاره خانه در تهران گران شده، در تمام شهرها همین است. به خصوص که حالا خیلی از تهرانی ها برای زندگی ...
قصاص 2 مرد به اتهام قتل 2 زن
دو مرد که متهم هستند در جریان دو پرونده جداگانه دو زن را به قتل رسانده اند محاکمه و به قصاص محکوم شدند. به گزارش جوان، اولین پرونده فروردین ماه امسال بعد از تماس مرد جوانی تشکیل شد که مأموران پلیس را از ناپدید شدن همسرش طوبی باخبر کرد. او به پلیس گفته بود روز گذشته همسرش برای خرید از خانه خارج شده است، اما از او خبری نیست و تلفن همراهش نیز خاموش است. با اعلام شکایت تلاش برای یافتن آن ...
کسی نمی تواند علیه من چیزی ثابت کند!
در پرونده قبلی اش در سال 93 که به اتهام قتل دختری جوان بازداشت شده بود، هیچ بازجویی با هیچ روشی موفق به گرفتن اعتراف از او نشد و در نهایت هم با حکم پرداخت دیه از زندان آزاد شد و الان هم کسی نمی تواند از او اعتراف بگیرد. برادرم قاتل است روز چهارشنبه ابتدا خواهر سعید مورد تحقیق قرار گرفت و در جریان آن اسرار تازه ای کشف شد که مشخص شد وی هم در حبس غیر قانونی دو دختر جوان همراه برادرش دست ...
پایان تلخ رابطه مرد جوان با زن متاهل/قاتل به قصاص محکوم شد
شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد، تا اینکه چند روز بعد ماموران پلیس جسد پتو پیچ فرشته را در کانال آبی در حاشیه قزوین پیدا کردند. آثار کبودی روی بدن این زن نشان می داد او در محل دیگری کشته و احتمالا جسدش داخل کانال آب رها شده است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس برای افشای راز جنایت به تکاپو افتاد. یک ماه از قتل مرموز زن جوان گذشته بود ...
برادر شهید رجایی درگذشت
اینکه خانه خودش امکان لو رفتن و تفتیش از سوی مأموران ساواک وجود داشت، کتابچه اش را به یکی از دوستانش به امانت سپرده بود اما یک روز خواهر دوستش کتاب محمدعلی را برای انجام تحقیقی به مدرسه می برد که مورد توجه معلم مدرسه قرار گرفته و این طور می شود که ساواک به دنبال پیدا کردن صاحب آن کتاب، محمدعلی را 4 سال زندانی می کند. آیا در این 4 سال ملاقاتی با برادرتان داشتید؟ محمدعلی به مدت 13 ...
دهانش را پر ازگِل کرد تا قطع پاهایش را فریاد نزند
آموزش و پرورش داشت و الان معلم است. برادر بعدی مان احمد در عملیات رمضان سال 61 مجروح شد. من چهارمین پسر خانواده هستم. سعید دو سال از من کوچک تر بود که از 13، 14 سالگی به جبهه رفت و حتی یک بار هم در آزادسازی فاو مجروح شد و سرانجام در عملیات کربلای4 به شهادت رسید. آخرین برادرمان کریم قاری قرآن است. پدر و مادرم مذهبی و متشرع بودند و مراسم دهه عاشورا در منزل مان برگزار می شد. ما در خانواده ای بزرگ شدیم ...
خاطره گویی قاتل دستش را رو کرد
من مقداری از میوه ها را درون کیفم می ریختم تا روز بعد در کیف مدرسه فرزندانم بگذارم. یک بار که این کار را تکرار کردم، پدرم متوجه ماجرا شد اما چیزی به من نگفت. از آن روز به بعد پدرم به بهانه های مختلف و با پلاستیک های میوه به خانه مان می آمد تا من برای تهیه میوه دچار مشکل نشوم. با وجود این، یک روز رامتین متوجه ماجرا شد و همه میوه ها را درون سطل زباله ریخت ولی من همیشه در برابر رفتارهای ...
وقتی حاجی عابدزاده، سفاکی رژیم پهلوی را در 9 دی 1357 مشهد تاب نیاورد
...، یک زن زیر تانک له شده بود. در خیابان نادری دیدیمش. آنچه را که دیده بود، باور نمی کرد. اصلا نمی توانست حرف بزند. تنها گفت حالم خوب نیست، می روم خانه. بعد ها شنیدیم که آن روز را تا شب توی اتاقش مانده است. شبش رفته بودند صدایش بزنند برای شام. گفته بوده سرم درد می کند. سحر همان شب هم سکته کرد و تا سال ها توی بستر خوابید. نزدیک 8 سال نه حرف توانست بزند و نه از جایش بلند شود. موسسه ...
دلیل زن جوان برای درخواست طلاق : مادرشوهرم در خانه ما کاغذهایی قرار داده که روی آنها جادو نوشته شده
...> زن جوان ادامه داد: جناب قاضی ما در طبقه بالای خانه پدرش زندگی می کنیم آنها کلید خانه ما را دارند، وقتی من نیستم به خانه من می آیند و این کارها را می کنند. من همان هفته اول بعد از عروسی متوجه شدم که وسایل اتاق خواب مان تغییر می کند و جابه جا می شود، به میلاد گفتم، گفت نه خیالاتی شدی اما الان فهمیدم که خیالاتی نشدم و کار خانواده میلاد بوده است. میلاد با لحن تندی گفت: اگر یک بار دیگر به ...
گفتگو با سید علی اصغر بامشکی، روضه خوان حرم مطهر امام رضا
خودش بزرگ ترین ارثش از پدر، روضه خوانی اهل بیت (ع) شده است: خانه مان در کوچه باغ طاووس بازار حاج آقاجان (شهید آستانه پرست کنونی) بود، درست در چند قدمی حرم امام رضا (ع). از وقتی هم دست چپ و راست را از هم تشخیص دادم، حرم خانه ام بود. هرروز همراه پدرم می رفتم تا در کار های حرم کمکش باشم. به همین دلیل هرجا روضه می خواند، گوش می کردم و آن قدر که تکرار می شد، حفظ می کردم. اگر جایی هم می رفتم ...
حاج قاسم شبیه خانه پدر ی من بود/شهادت حاج قاسم به روایت مردم
در تاریخ. پدرم می دود. جوانی اش در تظاهرات سال های پیش از انقلاب می دود. شعار می دهد و دنبال ماشین امام می دود. مادرم سال 64 دنبال تابوت پسر شهیدش می دود. دنبال عباس 21 ساله اش. سی سال بعد، ابوالفضل را از زیر آب و قرآن رد می کند و می فرستد سوریه. این بار نگاهش دنبال او می دود. پاهایش توانی نداشت. می دانم از این خانه ها در مملکت ما کم نیست. از این خانه ها و آدم ها که چهل سال برای اعتقادات شان دویده ...
فلانی را لخت از یک خانه بیرون کشیدند اما من در خیابان دستگیر شدم!
...> امروز به بهانه اتفاقی که برای محمدحسین کنعانی زادگان آن هم به عنوان یک بازیکن ملی افتاد با شما تماس گرفتیم؟ که چی؟! آقاجان دست از سر این جوان خدا بردارید! من از دوران بازی با رسانه ها رابطه خوبی دارم اما همکاران شما زمانی روی عکس من ضربدر زدند و با سرنوشت فوتبالی ام بازی کردند. حالا نوبت کنعانی زادگان شد؟ شما هنوز هم از هفته نامه ... دلخور هستید؟! نمی خواستند مجتبی ...
چالش های زندگی نومسلمانان روس
می شود. من هم همان روز حجاب را انتخاب کردم. هیچ چیز مناسبی نداشتم، به سختی یک بلوز یقه اسکی و یک روسری در وسایلم پیدا کردم. تابستان بود و دمای هوا حدود 35 درجه، امّا با گرویدن به اسلام، همه را پذیرفتم. یک بار در خیابان پیرزنی که خودش آرایش غلیظی هم داشت با این جمله به من و حجابم خرده گرفت: چرا اینطور لباس پوشیدی؟ شما بچه ها را می ترسانید! خیلی ترسناک است! به خاطر همین نوع نگاه ها، حتی ...
گلاره عباسی تنها بازیگر زن سیمرغ دار فجر چهلم
شیدایی خانم عباسی در سال 1390 با بازی در سریال شیدایی دیده شد و به شهرت زیادی رسید، شیدایی به کارگردانی محمدمهدی عسگر پور در سال 1390 ساخته و در همان سال از قاب شبکه سوم سیما دیده شد و طرفداران زیادی را به خود جلب کرد. داستان این سریال درباره پسری به نام طاها است که بیماری قلبی دارد و عاشق دختری به نام لیلا با بازی گلاره عباسی میشود. طاها قبلا یک بار ازدواج کرده و از ازدواج قبلی اش یک دختر دارد ...
روی آوارهای زلزله بم جشن قهرمانی گرفتیم
فوتبال بود، تیم فوتسال شهرداری بم را تشکیل دادیم و به عنوان مربی- بازیکن در این تیم کارم را شروع کردم. من از بچگی با برادرم به زمین فوتبال پدرم می رفتیم و آنجا فوتبال بازی می کردیم و گاهی در حیاط خانه مان پا به توپ می شدیم. یک روز در یکی از روزنامه های محلی خواندم که فوتسال بانوان در ایران راه افتاده. همان موقع به تربیت بدنی بم رفتم و مسئولان تربیت بدنی را در جریان قرار دادم. آنها هم گفتند مربی نداریم ...
قاتل: از قصاص نمی ترسم
با او ازدواج کنم و شکست عشقی خوردم و بعد از آن مهر هیچ دختر دیگری به دلم راه پیدا نکرد و تصمیم گرفتم اصلاً ازدواج نکنم. پس از این تحصیلاتم را رها کردم و چند سال بعد هم که از محل کارم اخراج شدم. من همه اش بد آوردم و حتی در بورس هم موفق نشدم که از پدرم خواستم به من کمک مالی کند، اما نامادری ام مخالف بود که از او کینه به دل گرفتم. روز حادثه پس از شلیک به سوی مدیر سابقم به خانه مان رفتم که با نامادری ...
نسخه زن فالگیر 2.5 میلیارد تومان آب خورد
.... شاکی ادامه داد: ما به این زن اعتماد داشتیم و حرف هایش را باورکردیم. از طرفی چون از قبل او را می شناختیم، تصور نمی کردیم نقشه کلاهبرداری در ذهن اش دارد. او برای نوشتن دعا و درمان پدرمان هر بار نسخه و دعایی می داد و بابت آن پول یا طلا می گرفت و مدعی می شد که پدرمان به زودی درمان می شود. اما این ماجرا 2سال طول کشید و زن رمال که در همه این مدت به خانه ما رفت وآمد داشت، در طول این مدت ...
افزایش پدیده قاتلان اجاره ای در پی مشکلات مالی
، اما آن مرد بعد از گرفتن پول فرار کرد. زن جوان ادامه داد: پسردایی ام خودش با چند ضربه شوهرم را کشت و با کمک برادرم و دوست پسر دایی جسد را از خانه خارج کردند و چند روز بعد ما لو رفته و دستگیر شدیم. قتل خواهر با قاتل سه میلیونی آذر ماه سال 97 مردی در تماس با پلیس از قتل خواهر جوانش در محله ای در شرق تهران خبر داد. با حضور تیم جنایی در محل آن ها با جسد نایلون پیچ دختر ...
مهاجر افغان آرزوی شهادت در دفاع مقدس داشت
و فوت کرد. سه تای دیگر یکی دوازده ساله بود که بیماری دیابت داشت و از دنیا رفت؛ یکی دیگرشان هم یک و نیم ساله بود که به رحمت خدا رفت و یکی هم یک شب بیشتر مهمان ما نبود. **: الان آن یک برادر و سه خواهری که دارید چه کار می کنند؟ همسر شهید: دو تا خواهرم یکی غزنی است و یکی کابل است، شوهر دارند و خانه دار هستند. برادرم در اردوی ملی بود که یک سال می شود اردوی ملی نرفته و بیکار در ...
دو قتل در یک ساعت
، نامادری اش را نیز به قتل رساند. متهم که روز بعد از جنایت خودش را تسلیم پلیس کرد، صبح دیروز برای تحقیق به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و وقتی پیش روی بازپرس ساسان غلامی قرار گرفت، ادعا کرد که تازه متوجه شده که قربانیان او کشته شده اند و تا حالا تصور می کرده که آن ها مجروح شده اند. متهم سپس توضیح داد: من در رشته هتلداری قبول شدم و 2 ترم هم به دانشگاه رفتم، اما به ...
ناگفته هایی از زندگی فروغ به روایت پوران فرخزاد/ همه او را خوش قدم می دانستند
وقتی راپورت کسی را به او می دادند، دستور می داد همه را بگیرند. پدر یک سال در حبس بود. بعد بی گناهی اش ثابت شد. درست در روزی که فروغ به دنیا آمد، 10 دی ماه 1313 تبرئه شد و از زندان آزاد شد. وقتی برگشت خانه، فروغ را بغل گرفت و گریه کرد. به همین دلیل بود که مادرم مرتباً می گفت: قدم فروغ خیلی خوب است . مادرم آن روز بسیار شاد بود. چون هم بچه به دنیا آمده بود و هم پدرم از زندان آزاد شده بود. هم ...
کتاب صبح روز نهم ،روایتی از یکی از فرماندهان برجسته میدانی سپاه
به جبهه های جنگ را بر عهده گرفت. گزیده کتاب صبح روز نهم یک ماه بعد از رفتن علی رضا به تهران، او دوباره به اهواز آمد. با دیدنش خیلی خوشحال شدم. در خانه مجبور بودیم او یک طرف اتاق بنشیند و من هم در طرف دیگر اتاق. اصلاً نمی شد کنار هم بنشینیم. حتی زیاد با هم صحبت نمی کردیم و مراقب نگاه هایمان هم بودیم. پدرم می گفت: این کار ها هیچ معنی ندارد! بیاید دست همسرش را بگیرد و بروند ...
جزئیات دو قتل به خاطر ورشکستگی در بورس!
کردم و اسلحه ای خریدم. بعد منتظر فرصت نشستم تا اینکه روز حادثه به پارکینگ راه آهن رفتم. ساعت خروج مدیر را می دانستم و به کمین او نشستم تا برسد. وقتی رسید اسلحه را به سمتش گرفتم و شلیک کردم. پس از این جنایت چرا نامادری ات را به قتل رساندی؟ چون با او اختلاف داشتم. از او هم کینه به دل داشتم. او اجازه نمی داد پدرم خانه را بفروشد و ارثیه ام را بدهد. مرا اذیت می کرد و به خاطر ...
چرا ارامنه ایران در حال تمام شدن هستند؟
ارمنی های ایران هر روز کمتر می شوند. هر بار که راه مهاجرت باز می شود، عده ای می روند و خیلی از شهر ها از ارامنه خالی شده است. در آبادان قبل از انقلاب و جنگ، حدود دو هزار خانواده ی ارمنی زندگی می کردند و ارامنه برای خودشان چند مدرسه و کلیسا و انجمن داشتند. حالا اما، فقط یک ارمنی آنجا باقی مانده، که کلیددار تنها کلیسای سرپا مانده ی شهر است. این ها حرف های آرمینه است. زن 65 ساله ای که کودکی و جوانی ...
همسرانه شیر سامرا / تحقق عبور یک مرد از بحران
می گذارم . مردانگی، صلابت و حیاء جاذبه های وجودی آقا مهدی بود که همان روز خواستگاری و صحبت دو نفره مان از جوهره وجودی او درک کردم و خیلی زود عنان دل ام به او سپرده شد، آنگونه که باورم نمی شد، زود به زود دلتنگ دیدارش می شدم. اولین بار که شهید مهدی نوروزی به صورت جدّی به فعالیت های خودش به خصوص حضورش در ساختمان قیطریه اشاره کرد، چه زمانی بود؟ اول بار همان روز ...