جبهه او را عاشق خود کرده بود
سایر منابع:
سایر خبرها
عکس/ دلتنگی عجیب و دردناک جواد کاظمیان برای مادرش
فوت نیکا شاکرمی جواد کاظمیان، بازیکن سابق تیم ملی و پرسپولیس که در طول روزهای اخیر بارها به فوت نیکا شاکرمی واکنش نشان داده است، بار دیگر صحبت های عجیبی مطرح کرده است. جواد کاظمیان پیش تر در مورد نیکا شاکرمی نوشته بود: دخترم نیکا. اگه ازدواج کرده بودم دخترم همسن تو بود. ولی خواهرزادم نسا همسن توئه. بمیرم واسه اون لحظات ترس و وحشتی که بهت گذشت. ده سال پیر شدم تو این چند روز ...
به احترام مدافعان امنیت
شهادت به قیمت از دست ندادن برجک نگهبانی شهید ابوالفضل غلام پور ویرانی، یکی از سربازان شهید فراجاست که در زمان شهادتش در سال 97، 21بهار از عمرش گذشته بود. او فرزند چهارم خانواده بود و سه برادر و یک خواهر داشت. شهید ابوالفضل، در رشته هایی مانند فوتبال، دوی 100متر و کوهنوردی فعالیت داشت و در رشته دوی 100 متر هم مدال های زیادی کسب کرده بود. پدر شهید می گوید، پسر قهرمانش یک کمد پر از مدال و لباس ...
باکری های دهه هفتادی چه شکلی هستند؟
) صحبت می کردم. خانمی نشست کنارم و ازم پرسید: از آقا چه می خواهی که اینطور نگاه می کنی. گفتم: تو را به خدا برای پسرهای من دعا کنید. من دو پسر دارم به نام حسین و مهدی. دعا کن برای حسین یک دختر مناسب پیدا شود و پسرم را سر و سامان دهم. آن خانم گفت: برو یک چادر بگیر ببر به ضریح متبرک کن و بخواه دفعه بعد با عروست بیایی. خلاصه من هم رفتم چادر خریدم و آمدم داخل ضریح متبرک کردم و گفتم: یا امام رضا(ع ...
زندگی تلخ زن باردار با مرد مطلقه و فرزندانش / از دست مادرشوهرم و فرزندانش خسته شدم
سختی را می گذراندم و برای تهیه مایحتاج روزانه ام دست به دامان پدرم می شدم. این گونه بود که بعد از 6 سال زندگی مشترک دیگر نتوانستم این شرایط را تحمل کنم و به ناچار از او گرفتم تا سرنوشتم را تغییر بدهم و از این فلاکت نجات یابم اما دیگر شرایط ازدواج برایم سخت تر شده بود. معمولا افرادی به ام می آمدند که ازدواج با آن ها برایم زجرآورتر از همین زندگی مجردی بود تا این که بالاخره سال گذشته هدایت به ...
روایتی از شهید مدافع امنیتی که هفته بعد عروسی اش بود
و وقتی برگشتم، لباس های خاکی آن دوران، سال ها بعد، یادگاری هایی عزیز برای غلام رضا شد. آن ها را می پوشید، می بویید، تفنگ پلاستیکی می گرفت، و عاشق آن لباس های خاکی و کهنه ی زمان جنگ من شده بود. غلام رضا بزرگ میشد و عشق آن لباس ها توی جانش ریشه می دواند تا اینکه یک روز، آمد خانه. گفت می خواهد سپاهی شود. جا نخوردیم. نه من و نه حتی مادرش. می دانستیم یک روز می آید و برای شنیدنِ این حرف ...
اگر به عشقم می رسیدم، مجرم نمی شدم
؟ نه، قبلاً هم دزدی کرده بودم. چند بار به من تذکر داد بعد دیگر عصبانی شد و شکایت کرد. *چرا دزدی می کردی؟ پول لازم داشتم. حقوقی که می گرفتم کم بود. *مگر پدر و مادر نداری؟ خرجی تو را چه کسی می داد؟ پدر و مادرم از هم جدا شده بودند. پدرم سه بار ازدواج کرده بود من از زن دومش بودم. مادرم هم بعد از جدایی با مرد دیگری ازدواج کرد و رفت. من با پدرم بودم ...
عمویم مرا مجبور به موادفروشی می کرد
... چه مدتی موادفروشی می کردی؟ من از 9سالگی این کار را می کردم. خرجی خودم و خواهرم و عموی معتادم را از این راه درمی آوردم. پدر و مادرت کجا هستند؟ پدر و مادر ندارم، من و خواهرم از بچگی با عمویم زندگی می کنیم. ما که خیلی کوچک بودیم مادرم فوت کرد و بعد هم پدرم تصادف کرد و فوت کرد. عمویم ما را پیش خودش برد و بزرگ مان کرد. از چندسالگی کار می کنی؟ ...
از کشف جسد یک زن در سطل زباله تا قربانی شدن پسر 4 ساله در خودسوزی مادر
جوان 22 ساله را در مرکز درمانی بازداشت کنند و خود نیز پس از انجام تحقیقات میدانی در محل وقوع جنایت عازم بیمارستان شهید هاشمی نژاد شد. محمد جواد- ج (متهم تبعه خارجی) که فقط بخشی از سر و صورتش کبود شده بود در پاسخ به سوالات مقام قضائی گفت: به دلیل اختلاف هایی که با هم داشتیم، سال گذشته از مجتبی - ح (مقتول 27 ساله تبعه افغانستان) شکایت کردم و بعد هم مجبور شدم تا رضایت بدهم اما او همچنان پشت ...
یک فرزند دادم و هزاران گرفتم + فیلم
را نداشتم، اما 11سال از پیکر فرزندم دور بودم و نمی دانم خداوند چه صبر و تحملی به من داد. پدر شاهین در روزنامه اطلاعات خبرنگار بود. وقتی شاهین شهید شد او از غصه دچار بیماری سرطان شد و بعد از شش سال فوت کرد. به وضوح می توان حس کرد که نام و یاد این شهید در دل این مادر زنده است؛ گواه این موضوع اینکه این مادر می گوید: من با شاهین زندگی می کنم و آرامش دارم. انگار صبح ها با صدای قرآن او از ...
بازی پدر و پسر برای سرقت میلیاردی از مرد تاجر
...، چشم گروگان را بسته بودند او متوجه نشده بود که نشانی خانه متروکه کجاست. در این شرایط برای به دست آمدن ردی از متهمان، شماره پلاک خودروی اسپورتیج شاکی در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت تا اینکه چند روز قبل این خودرو در یکی از شهرهای شمالی کشور درحالی که پسر جوانی پشت فرمان آن بود توقیف شد. با دستگیری پسر جوان و اعتراف وی متهم دیگر که پدر او بود در خانه اش در یکی از محله های پایتخت دستگیر ...
اشعار ولادت پیامبر اعظم صلوات الله علیه
حیران اند تو اسطوره ای ز نسل خدایانی؟ یا از تبار آدمیانی؟ تردید در تو نیست در خویش بنگریم و ببینیم آیا خود از قبیلۀ انسانیم؟ :: در وقت هر نماز من با خدا سخن ز تو بسیار گفته ام بس می کنم دگر که تو را باید تنها همان خدا بسراید! محمد جواد غفورزاده شفق: باشد که دلم، راهبری داشته باشد از عالم بالا، خبری داشته باشد ...
درخشش شهید خواستار در شب های تاریک پاسگاه زید/ وقتی صدای پدر شهیدم را شنیدم
...> وی بیان کرد: یکی از معلمانم گفت: یکبار درسهایم را خوب جواب دادم. شهید خواستار گفت از جبهه که برگردم برایت جایزه خواهم آورد. زمانی که برگشت به قولشان عمل کردند و هدیه ای به من داد که هنوز آن را فراموش نکردم. وقتی صدای پدر شهیدم را شنیدم پسر کوچک شهید که در زمان شهادت پدر 15 ماهه بود گفت: وقتی 10 ساله بودم از صندوقچه خانه چند نوار کاست پیدا کردم . وقتی آن را در دستگاه پخش ...
شرط عجیب دختر جوان مشهدی برای گذشت از اعدام خواستگار شیطان صفت + گفتگو
آشنا شدی؟ او خواستگار من بود. ما دوستی خانوادگی داشتیم. یک روز گفت از من خوشش آمده و می خواهد خواستگاری کند، اما قبل از این که با خانواده اش به طور رسمی به خانه ما بیاید می خواهد چند جلسه ای مرا ببیند و بیشتر با هم آشنا شویم و اگر نظر هر دو نفرمان مثبت بود، بعد خانواده ها با هم صحبت کنند. من هم حرفش را باور کردم و... . شهاب با خانواده ات رفت و آمد داشت؟ با ...
از کویت تا شهادت!
در شن! آخر، کار دستتون می دن. اما مادرم دلش قرص تر از این حرف ها بود. از اوضاع اعتراضات مردم هم خبر داشت. این ها را رحمت اله به او می گفت. اطلاعیه های امام را می آورد خانه و به کمک مادرم توی تنور و انبار علوفه پنهان می کرد. شب ها هم دوتایی زیر لباس هایمان مخفی می کردیم و می بردیم برای پخش. حتی گاهی به خاطر اینکه امکانات تکثیر نبود، آن ها را با دست می نوشتیم. بعد از پیروزی انقلاب توی چند تا از ...
التهاب بازار لوازم التحریر ادامه شرمندگی والدین
هنوز یک ماه از شروع سال تحصیلی نگذشته است و خانواده هایی که فکر می کردند اگر از شلوغی های خرید لوازم التحریر، نوشت افزار، کیف و کفش شهریور ماه عبور کنند، می توانند این اقلام را به قیمت مناسب تری خریداری کنند، همچنان پشت دیوار گرانی ها متوقف مانده اند. از استان های مختلف خبر می رسد وضع بازار لوازم التحریر، کیف و کفش دانش آموزان اصلاً مساعد نیست و از یک طرف قیمت های بالا، خریداران را نقره داغ کرده و از طرف دیگر فروشندگان شاهدند که والدین به هر نحو ممکن درصدد کاستن از خرید ها و تهیه لوازم مهم و ضروری هستند. ...
خاطرات رفیق 30 سالهِ سردار دل ها/ وقتی اشرار نام روستا را قاسم آباد گذاشتند
، هیچ شهروند، تاجر و فردی نمی توانست از شهرستان رودبار جنوب که در جنوب استان کرمان است، عبور کند. حاجی در اولین گام مردم را از اشرار جدا کرد. در واقع باید بگویم دزد را از صاحب خانه جدا کرد. بیش از 9 روز با آنها درگیر بودیم. بسیار قَدَر بودند. بعد از 9 روز مجبور به تسلیم شدند. وقتی چشم سردسته شان به چشمان حاج قاسم افتاد، ابراز پشیمانی کرد و تعهد داد که دست از شرارت بر خواهد داشت. بعد هم گفت اگر قرار ...
نجوا با لباس های خاکی پسرم
شهید سید مهدی خورشیدی صبح یک روز پاییزی مهمان خانه شهید سید مهدی خورشیدی می شوم. آقا مهدی که از مسئولان واحد اطلاعات عملیات لشکر ویژه شهدا و از دوستان و همرزمان شهیدان کاوه و حسینی محراب بوده است، سال 65 در جریان آماده سازی عملیات کربلای2 و در منطقه حاج عمران به شهادت می رسد. مادر شهید می گوید: آقا مهدی موقع شهادت، فقط 20سال داشت البته از 15 سالگی در جبهه ها بود. قبل از آخرین اعزامش، از ...
خواص حرز امام جواد (ع)
نبود و امام جواد را اذیت میکرد.روزی ام عیسی گفت که زنی نزد من آمد و احوالپرسی کرد و گفت که من زن امام جواد هستم. ام عیسی خیلی ناراحت میشود و نزد مامون می رود و به پدرش می گوید که امام جواد ازدواج کرده است، مامون ناراحت شده و با شمشیر به خانه امام جواد می رود و شروع به شمشیر زدن می کند ام عیسی بنا به گریه می گذارد و اظهار ندامت میکند و به او می گوید تو فرزند رسول خدا را کشتی.مامون ناراحت میشود و می ...
نویسنده باید با قلب خود بنویسد
رویداد ایران - سعید آقایی: رضا کشمیری طلبه سطح چهار حوزه علمیه قم، متولد رفسنجان و دانش آموخته مهندسی کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر کرمان است. اولین کتابش گلوله های داغ سفرنامه اربعین است و بعد شب حنظله ها خاطرات داستانی روحانی شهید محمدمهدی آفرند و ساحل خونین اروند خاطرات داستانی سه شهید غواص شهیدان صالحی و شهید محسن باقریان است. کتاب حمله به ناو آمریکایی و رمان سلام بر میت از دیگر آثار ...
کل کل های پدرپسری برای دفاع از حرم زینب کبری/ نخستین شهید اهل سنت مدافع حرم را بشناسید
شهید اهل سنت مدافعان حرم عمر ملازهی را به عنوان اولین شهید اهل سنت مدافع حرم می شناسند. شهیدی که چهار سال بعد از آغاز جنگ تحمیلی در شهرستان نیکشهر استان سیستان و بلوچستان دیده به جهان گشود. در کودکی بسیار بچه بازیگوش و شیطان بود. به قول پدر مرحومش یک روز آنقدر آتش سوزاند که ناچار شد او را از درخت آویزان کند تا اینکه با وساطت یکی از همسایه ها، پدرش او را پایین آورد، اما پایین آوردن همان و ...
ازدواج دختر مهران مدیری علنی شد | حلقه میلیاردی دختر مهران مدیری همه را متعجب کرد
ا چرا در تلاشید که ببینید مادر شهرزاد کیست.شهرزاد مدیری هم در واکنش به این عکس گفت:جالبی ماجرا اینجاست که مامان من هم عکس را فرستاد و به من زنگ زد و گفت شهرزاد مردم حق دارند بندگان خدا بخاطر اینکه منی که مامان توام دارم میگم خانمه واقعا ته چهره تو رو داره و واقعا شبیه من بود.مهران مدیری هم از آن دست هنرمندان است که علاقه ای به انتشار اطلاعات از زندگی خصوصی اش ندارد و با وجود شایعات فراوان تابحال هی ...
می خواهند مکتبی رااز ما بگیرند که شهید پرور است
...> خانواده هایی که پر بودند از سؤال های بی جواب، شاید با خواندن حرف های شان شما بتوانید پاسخی برای شان داشته باشید، برای برادر شهید سیدعباس فاطمیه که هنوز هم خط و نشان کشیدن هایش به زبان آذری خطاب به دشمنان در گوشم صدا می کند، برای مادر بسیجی شهید علی اصغر بیگلو که خودش پیکر چاک چاک شهیدش را به بیمارستان رساند، برای برادر شهید حسین اوجاقی ذوالنور که می گفت مگر بسیجی دست روی دست می گذارد! بخوانید شاید شما ...
زوریک مرادیان، اولین شهید ارمنی دفاع مقدس
به گزارش قدس آنلاین ، زوریک، تنها فرزند پسر خانواده مرادیان در هفتم تیر ماه سال 1339، در محله حشمتیه تهران به دنیا آمد. او شاید فرزند محبوب واهان و کاتارینه بود، پسری خنده رو، خوش اخلاق و شجاع. بعد از اتمام دبیرستان و شرکت در کنکور، او توانست سهمیه بورسیه تحصیلی خارج از کشور را بدست بیاورد تا سرنوشت متفاوتی برای خودش رقم بزند، اما به گواه مادرش ماندن در وطن و خدمت به این آب و خاک را با ...
حمید چهارصد!
یا در مسجد محله بود یا بسیج. مواقعی که به عملیات می رفت و خبری از او نمی شد، کار من این بود که برای جویا شدن احوال او هر روز صبح به هلال احمر بروم. اسامی شهدا را آنجا روی برگه می نوشتند. او عاشق عکاسی هم بود، دوربینش را به جبهه هم می برد و عکس های زیبایی می گرفت. سه آلبوم از آن دوران برای ما به یادگار گذاشته است که روی یکی از آنها با دست خط خودش نوشته است: شهیدان می روند نوبت به نوبت / خوشا روزی که ...
اختلالی که بازیگر مشهور سینما به آن مبتلاست
.... مادر دنیل برای کمک به پسرش در غلبه بر چالش هایش او را در کلاس بازیگری ثبت نام کرد و از آن زمان آرزوی دنیل این شد که بازیگری حرفه ای شود. در 9 سالگی اولین بار با نقش دیوید کاپرفیلد در فیلمی تلویزیونی به همین نام جلوی دوربین رفت و پس از آن هم در فیلمی سینمایی به نام خیاط پاناما (The Tailor of Panama) بازی کرد. بعد از این ها بود که برای بازی در نقش معروفش، هری پاتر انتخاب ...
گفت و گوی جوان با پدر شهید جاویدی مهر: غیرت مسلم اجازه نداد به امنیت مردم بی تفاوت باشد
شهید مسلم جاویدی مهر سال 1361 در یک خانواده مذهبی با پدری کشاورز و جبهه رفته به دنیا آمد. پدر شهید از طرف جهادسازندگی به جنوب و مناطقی مثل سوسنگرد و خرمشهر اعزام شده بود. سال ها بعد همین شوق دفاع از میهن باعث شد تا مسلم ارتشی شود و به عنوان یک نیروی تخریب و مین روب به مناطق عملیاتی جنوب برود. او قدم در جایی گذاشته بود که سال ها پیش پدرش به عنوان رزمنده به آنجا رفته بود. مسلم که در جریان مین روبی ...
مردی که زنش را مثله کرد: من عاشق همسرم بودم!
به گزارش تازه نیوز، بامداد بیست و نهم تیر ماه به قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران خبر رسید که زنی میانسال در خانه اش به قتل رسیده است. مقتول زنی بود 50ساله که پس از قتل جسدش مثله شده و نخستین فردی که با جسد مواجه شده بود، یکی از فرزندان وی بود. پسر جوان در تحقیقات گفت: وقتی به خانه رسیدم هرچه پدر و مادرم را صدا زدم کسی جواب مرا نداد. وسایل خانه بهم ریخته بود که نشان ...