سایر منابع:
سایر خبرها
ویدئو/ جمله عجیبی که در پخش زنده شبکه سه شنیده شد!
من با او درگیر شدم. علی دایی به من گفت شما به آقای زنجانی زنگ زده ای؟ گفتم زنجانی دیگر کیست؟ -امام حسینی- نمی شناختمش، با اینکه همه می شناختندش اما من نمی شناختم چون توی وادی خودم بودم. دایی گفت مالک راه آهن است. گفتم شماره اش را داری؟ گفت آره. زنگ زدم گفتم من رویانیانم، گفت: به! نوکرتم! خیلی دوست دارم! گفتم آقای زنجانی علی دایی را به من می دهی؟ گفت آره راه آهن را هم به تو می دهم! تو بخواهی حل است. من هم خوشم آمد، رفتم پیشش، گفتم تو چقدر باحالی. گفتم تویی بابک زنجانی؟ جوان بود و قیافه خاصی هم داشت. بعد دستور آمدن دایی را نوشت و امضا کرد. ...
مسئولین فردای قیامت باید پاسخگو باشید!
حجت الاسلام ناصر رفیعی، کارشناس و سخنران مذهبی، با اشاره به روایتی از کرامات امام جواد (ع) و نامه ایشان به یکی از مسئولان آن زمان بیان کرد: یکی از افراد اهل سجستان ایران (سیستان امروزی) گفت: به حج و خدمت امام جواد (ع) رفتم و گفتم فرماندار سجستان برای من مالیات سنگینی بسته است و شما می توانید یک نامه ای به او بنویسید که این مالیات را ببخشد؟ امام جواد (ع) کاغذی را برداشتند و چنین نوشتند: أَمَّا ...
خبر خوب| وقتی بانوان ایرانی دست به کار می شوند/عروس و دامادهای عزیز دیگر نگران نباشید!
...، از آن آموزش ها برای کار آفرینی استفاده کرده و حتی به کمیته امداد امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی رفته است تا نیروهایی را به او معرفی کنند که به کمک آن ها کار را پیش ببرد و برای آن ها هم درآمدزایی بشود. بانو نوشین فر از کمک زنان روستاهای اطراف تهران هم غافل نشده و با همت این زنان استارت کار را زده است. اکنون120 بانو برای به کمک او در خانه های شان کار می کنند. خودتان بهتر می دانید ...
شهیدتوکل احمدوند: برای حفظ هر وجب از خاک، شهیدی خون داده است
امام را برای ما نگهداری کرد که اسباب نجات شد. و اما چند کلمه ای با شما مادر مهربانم! خوب می دانم برای تربیت من زحمات زیادی کشیدی و نتوانستم جبران زحمات کنم، مرا عفو کنید، فرزند تو با آگاهی کامل به شهادت رسید و به افتخار ابدی رسید، اگر خبر شهادتم رسید اقتدا به زینب کبری(س) کنید، ما باید مقابل دشمنان از خدا بی خبر بایستیم، دفاع از اسلام بر تمام مسلمین واجب است، نمی توانیم نظار ه گر هجوم ...
مرا به دیدار یار نائل کنید!
بچه ها وسایل شون رو تحویل دادند. همه جزو نفرات اول صف بودند. من نفر نهم بودم که تو ردیف ایستاده و کنار میله تکیه داده بودم. خانم مسئولی به طرفم آمد و گفت: همه کارت ملاقات دست شونه، اما شما نیست؟ گفتم: کارت ملاقات تو راهه، منتظرم. مرتب زیر لب صلوات می فرستادم. یکباره تلفنم زنگ خورد. شماره همراه ناآشنایی بود. از شدت خوشحالی زود جواب دادم. گفت: من از طرف دوست تون هستم و کارت ملاقات آوردم ...
رازی باورنکردنی که “نجم الدین شریعتی” درباره خود فاش کرد!
محرم از اذان و سخنرانی و... رو تو ذهنم میسپردم، بعد می نشستم جلو آینه و سخنرانی می کردم. می گفتم بسم الله الرحمن الرحیم که همین نیم ساعت طول می کشید، ولی کم نیاوردم، یه مادربزرگ پیری داشتم، خدا رحمتش کنه. می گفت چرا جلو آینه بیا برای من حرف بزن، منم یه گوش مفتی گیر آورده بودم می شستم حرف می زدم. ...
می خواستیم جشن زائرمان را بگیریم، عزادار شدیم! + عکس
؟ مادر شهید: یواش یواش به ما گفتند که خانواده شهید باقری هستید؟ یک دفعه ما شوکه شدیم. **: به شما زنگ زدند؟ مادر شهید: به عروسم. عروسم می شنیده، گفت من شوکه شدم، بعد عروسم به من نگفت که من شوکه نشوم. دوباره گفت نه ببخشید، اشتباه کردم. گفتم خانواده محمدتقی باقری را می خواهید؟ یواش یواش می گفت. گفت نه شهید نشده، خانواده محمدتقی هستید شما؟ گفت بله، گفتند خب باشد؛ ما روز ...
فال حافظ امروز پنجشنبه 19 آبان 1401 با تفسیر زیبا و دقیق
. یعنی به کوی جانان برو، خبری به دست بیاور، سپس آن را به من برسان. ✦✦✦✦ بیت دوم به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار ای گل، به شکرانه آنکه به آرزوی دل خود رسیده و شکوفا شده ای، بوی وصال را به وسیله نسیم، به بلبل عاشق برسان. ✦✦✦✦ بیت سوم حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی کنون که ماه تمامی ...
ارادتی که به خدمت در حرمین شریفین رضوی و شاهچراغ انجامید
...: برو پزشک قانونی. گفتم: یعنی پدرم شهید شده؟ درست جواب ندادند. به گوشی پدرم زنگ زدم یکی از خادمان گفت: بیا حرم گوشی پدرت را بگیر. صبح روز بعد که حرم رفتم. خادمان که من را دیدند جلو آمدند و تسلیت گفتند، آنجا فهمیدم که پدرم شهید شده است. خادمان حرم حضرت احمد بن موسی(ع) شاهچراغ شاهد چگونگی شهادت پدرتان بوده اند که برای شما بازگو کنند؟ یکی از خادمان که از او در مورد آن حادثه و ...
راه بقای جمهوری اسلامی به روایت تقی آزاد ارمکی
حسن خمینی کجا است که در موضع داوری قرار بگیرد و نقد آرمان های حضرت امام را مسأله اساسی کند که از داخل آن ایده جدید بیرون بیاید؟ همه چیز را در بسته گذاشته ایم. چیزی که خود ایشان گفته بحث اجتهاد در اندیشه امام در واقع اشاره به همان بازخوانی امام است. نه؛ باید ساز و کارهایش را فراهم کنیم. شما باید اجازه بدهید که آدم ها نقد کنند؛ اجازه نداریم. من به خاطر اینکه مقلد امام و بچه ...
تقی آزاد ارمکی: راه بقای جمهوری اسلامی عبور از اصولگرایی است
شعار سال: تقی آزاد ارمکی استاد برجسته جامعه شناسی دانشگاه تهران گفت: باید با مردم آشتی کرد. باید مردم را به رسمیت شناخت. شاید بشود گفت این کشور در بهترین شرایط تاریخی خودش قرار گرفته که گروه های متعدد اجتماعی با نفوذ پیدا کرده است؛ با این گروه ها گفتگو کن. رئیس جمهور عزیز ما به من بگوید نماینده زنانش کیست؟ نماینده دانشجویانش کیست؟ نماینده بروکراتیکش کیست؟ سخنگوی دولت تو گزارشگر احوالات درون دولت است و نه ارتباط با دانشگاه. وزیر علوم شما کجا توانایی ارتباط با استادان دانشگاه دارد؟! فقط مقاله نوشته است. نماینده فرهنگت کیست؟ این وزیر ارشاد تو است که می خواهد تنبیه کند. نماینده اقتصادی وزیر ا ...
انگور های باغ درمان ، درمان ما بود
خواد؟ ممد گفت: الان منورخانم میاد؛ فرار کن. با غرور گفتم: منورخانم دیگه با ماست. دیگر از منورخانم نمی ترسیدم. هر موقع مرا می دید، سلام می کردم و تمام. هر زن دیگری جای منورخانم بود، در آن باغ بعد از مرگ شوهرش کم می آورد. اما منورخانم مثل یک شیرزن، بچه هایش را بزرگ کرد. زندگی اش را جمع کرد. چند سال بعد که منورخانم مرد و بچه هایش رفتند دنبال زندگی شان، خانه درمان دیگر خرابه ای شده بود مخوف و ...
تمام مرد های این خانه به جنگ رفته اند! + عکس
خرین باری که از سوریه زنگ زد و به دخترم می گفت که بابا و مامان را راضی کن و دخترم گفته بود که بابا قول داده از سوریه که برگردی می رویم برایت خواستگاری. البته کسی را در نظر نداشتیم اما می خواستیم انگیزه داشته باشد برای برگشت. ما با دو تا گوشی با محمدرضا حرف می زدیم. من بهش گفتم محمدرضا تکلیف خودت را معلوم کن. تو یا آنجا در سوریه داری می جنگی یا این که مدام زن می خواهی. تو هنوز تکلیفت با خودت مع ...
مادرم با نگهداری صبورانه 5 فرزندش در جهاد بابا سهیم شد
باشید من به خاطر همین هدف مقدس به دیار عاشقان شهادت هجرت کردم تا شاید خدمتی به مسلمانان محروم و ستمدیده کشورمان و همه ضعفای جهان و یاوری دین مبین اسلام کرده باشم و شما باید همیشه و در همه حال به یاد خداوند بزرگ بوده و کمک کننده یاور دین اسلام و پیرو ولایت فقیه باشید. پشت جبهه را گرم نگه داشته و در جماعات و تظاهرات شرکت کنید و همیشه در صحنه انقلاب حضور داشته باشید. در صف نماز جمعه ها دعا کنید که هر چه زودتر راه بسته شده قدس باز شود. همانطور که امام بزرگوارمان فرموده، برای راه قدس از کربلا باید گذشت. ...
دنیا از خودکفایی ایران در زمینه تجهیزات نظامی متحیر است
، تنها در ارتش بیش از 4 هزار مستشار آمریکایی داشتیم که مقدرات را آنها رقم می زندند، با پیروزی انقلاب اسلامی فرار نیروهای نظامی از پادگان و غارت اسلحه ها رخ داد و شاهد تبلیغ منافقین برای انحلال ارتش بودیم که وضعیت نظامی و دفاعی کشور به شدت دچار مشکل شد. این نماینده مجلس افزود: با تدبیر الهی حضرت امام(ره) روح امید در کالبد ارتش دمیده شد که تا آخر جنگ بهترین نقش را ایفا کرد در کنار ارتش، سپاه ...
لزوم تسویه حساب مردم با سلطنت طلب ها، منافقین و ورشکسته های سیاسی/ خانواده های شهدای ترور به خط کنید تا ...
روایت فرمانده ارتش از خرمشهرهایی که باید آزاد شود
والامقام آن ها نگذاشتند یک وجب از خاک پاک این کشور عزیز در اشغال بیگانه بماند، عزیزان شما دست و پای تجاوز را قطع و چشم ناپاک را کور کردند و غیرت و ایستادگی خود را به رخ جهانیان کشیدند که بعد از 40 سال هیچ کشوری حتی ابرقدرتان جرأت تجاوز به آن را دارند. فرمانده کل ارتش اذعان کرد: مادران و پدران شهدا این درست است که فرزندان شما این نظام و انقلاب را بیمه کردند اما ظلم است که ما نقش آن ه ...
زنگ تاریخ دختران دهه هشتادی/ مادرانه ای برای دانش آموزان نسل جدید
وارد خانه شدند خانه ای که مزین بود به عکس جوانی که رویش نوشته بود شهید! بعد از سلام و احوالپرسی مادر عزیز شهید، رفت تا برای بچه ها چای و میوه بیاورد، بچه ها دستش را گرفتند و گفتند: مادر ما دختران شما هستیم اجازه می دهید خودمان چای میوه بیاوریم؟ مادر عزیز و مهربان لبخندی زد و گفت: چه از این بهتر؟! نشست روی مبل و برای بچه ها مادرانه ای سرود و شروع کرد به معرفی فرزند شهیدش آقاسید محمد اسحاقی، دانشجوی ...
محورهای (بخش اول) بیانات امام خامنه ای مورخ (1401/08/11)
صدّام را وادار کردند که جنگ هشت ساله را شروع کند. هواپیمای مسافری ما را بر روی آسمان خلیج فارس سرنگون کردند. 4/5. نزدیک سیصد نفر که داخل این هواپیمای مسافربری [بودند] کشتند، بعد هم اظهار تأسّف نکردند. به آن ژنرال جنایتکاری که به آن هواپیما شلّیک کرده بود، جایزه و نشان دادند؛ شما با ملّت ایران این کارها را کردید. 5/5. از اوایل انقلاب ملّت ایران را تحریم کردند؛ این اواخر و در این چند سال ...
برش هایی از زندگی طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی | روضه های جانانه ای داشت، غذا هم می داد
ارمنی عرق فروش برداشته و پیش خودش آورده بود! بعد هم او را فرستاده بود مکه و حاجی اش کرده بود! همه کارهای حاج اسماعیل دست این حاج کریم بود. البته حاج کریم هم فدایی حاج اسماعیل بود. حاج اسماعیل رضایی، شخصا دو تا هیئت داشت: یکی هیئت انصارالعباس که سردسته شان مرحوم آیت الله حاج سیدمهدی لاله زاری بود. می دانید که در آن روزها، همه هم ماشین نداشتند. خانه آسیدمهدی در حضرت عبدالعظیم و مسجدش در ...
داستانی از اخلاق ورزشی علمدار لشکر10
لشکر 10 سیدالشهدا پس از عملیات فتح المبین که در خط پدافندی مستقر بودند، گرمای هوا و بیکاری باعث شده بود رزمندگان کسل و بی روحیه شوند. رزمندگان یک روز به حاج یدالله گفتند که پس کِی قرار است عملیات شود؟ بچه ها در گرمای میش داغ کلافه شده اند، حداقل شما بیایید و کمی روی روحیه بچه ها کار کنید. حاجی گفت: فردا ساعت سه می آییم پیشتان. روز بعد، حسنی مسئول تدارکات یکی از گردان های لشکر بچه ها را ...
یادکردی از شهید حسن ترک / یوسف لشکر انصارالحسین(ع)
. لبخند زد؛ مثل همیشه ملیح و نمکین. سرش را پایین انداخت و گفت: پس مامان جان همه اش زیر سر شماست. چند بار می خواستم شهید شوم، اما نشد. خیلی عجیب بود. سرش را که بالا گرفت؛ چشم هایش نمناک بود. صدایش می لرزید. گفت : مامان جان از این پسرت بگذر ! دعا کن شهید شوم. تو راضی شوی برگه عبورم را می دهند! دعا کن به آرزویم برسم . داشت به من التماس می کرد . بغض کردم. فهمید ناراحت شدم ...
شاگرد استاد مطهری و همرزم حاج احمد در لبنان و سوریه بود
و این فرموده امام (ره) را به منصه ظهور برسانیم که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد. شهدا با اهدای خون شان و فداکردن جان شان به این فرموده جامه عمل پوشاندند. وقف اموال در راه اسلام در انتها باید بگویم پدرم بعد از اینکه متوجه شد حضرت آقا فرمودند: آموزش فنی و حرفه ای باید توسعه یابد همه خانه و اموالش را در تهران (دزاشیب) فروخت و با پولش در علویجه یک هنرستان فنی و ...
مدیر فرهنگی و هنری باید جرأت دل به دریا زدن را داشته باشد | به نسل نوجوان کشور چه خوراک فرهنگی داده ایم ...
! من آمده ام یک فیلم بسازم و چندین و چند سال است که فیلم های متعددی درباره نوجوانان ساخته ام. به این مدیر گفتم اصلاً نمی خواهد فکر کنی که من چطور کارگردانی هستم. به قول معروف همه اعتقادات عقیدتی و سیاسی ام را روی دایره ریختم. گفتم که من می خواهم چنین فیلمی بسازم. اگر دوست دارید به من کمک کنید. دوست هم ندارید به من کمک نکنید. حتی گفتم اگر کمک کنید چندان خوشحال نمی شوم و اگر کمک نکنید، ناراحت نمی شوم ...
وقتی باغ شهادت در بانک گشوده می شود
. وقتی همسرم شهید شد، همه به من می گفتند بچه را به مراسم نبر. گفتم نه، او باید ببیند چه اتفاقی افتاده. همان روز اول دستش را گرفتم بردم جایی که پدرش را به خاک می سپردند. گفتم باید او را ببیند و امیدش را قطع کند. ستایش در تمام مراسم ها تا چهلم همسرم، در کنارم حضور داشت. من می گفتم او باید بعد از این زنده بماند زندگی کند. بعدها هم به ستایش می گفتم تو با زبان خودت به خواهرت بگو پدرت چگونه انسانی بود و چه ...
ما بدو، حاج رضا بدو
...> - بله. - نترسید. بلند شید برید خونه تون. کسی جرئت نداره به شما چیزی بگه. بعد راهش را کشید و رفت. ما هم راهمان را گرفتیم و از کوره راه به سمت طرقبه حرکت کردیم. چند دقیقه بعد دیدیم به تاخت دارد به سمت ما می آید. تازه دسته گل ما را دیده بود. فرز از روی اسب پایین پرید و مچ دست مرا گرفت. -پدر مرا درآوردید. دو ماه است قطره قطره آب جمع می کنم. همه آن را ول کرده اید به ...
نظام الدین موسوی: راه خروج از این شرایط کنار هم بودن است/ امیرآبادی فراهانی: مقایسه حجاب با کاپیتولاسیون ...
به گزارش جماران؛ به نقل از ایلنا، سخنگوی هیات رئیسه مجلس گفت: ما هرجا پیشرفتی داشتیم، در کنار هم بودیم و دست در دست هم دادیم، اگر کنار هم نباشیم، کار کردن سخت است. ما کشوری هستیم که سخت ترین و سنگین ترین تحریم ها بر ما اعمال شده است اما راه خروج از این شرایط کنار هم بودن است. نشست گفت وگوی دانشجویی صدای ما باشید ظهر امروز در سالن جابر بن حیان دانشکده شیمی دانشگاه شریف با حضور سید نظام الدین موسوی، احمد امیرآبادی و سید محسن دهنوی اعضای هیات رییسه مجلس برگزار شد. سید نظام الدین موسوی د ...
مهربان ترین مادری که روایتش را نوشتم
می کردم تا برگردم و با اشتیاق بنویسم. کار چقدر طول کشید؟ از اولین مصاحبه تا پایان کار حدوداً 5/2 سال طول کشید، یعنی از بعد از کتاب مربع های قرمز دست به کار شدم و بهمن یا اسفند سال 99 بود که کتاب منتشر شد. همه را به صورت مصاحبه حضوری با ایشان انجام دادید؟ نه فقط گفتگو ها با حاج خانم حضوری بود که خدمت ایشان می رفتم، ولی بقیه مصاحبه ها با دوستان و همرزمان شهیدان یا افرادی را ...
یه شغل کوچک به فرزندشهیدی مستاصل بدهید
همه گریه خودم و همسرم و التماس کردن برای کار که گفتم حتی توالت شوری می کنم تا زندگیم بهم نریزه... چقدر تو این صفحه فاش نیوز بنویسم تا دیده بشم. چقدر نوشتم کمکم کنید چقدر نوشتم زندگیم بهم ریخته ....حتی یکی یه تلفن نزد بهم که چه مرگته ..فقط همین فاش نیوز یبار باهام تماس گرفت که البته اتفاقی هم میفتاد....آقای قاضی زاده از خدا بترس و بنیاد شهید رو ترک کن... فاش نیوز تورو خدا پیگیر باش تورو ...