سایر منابع:
سایر خبرها
همین کارتن خواب هاست، فقط سرپاتر و با لباس های ضخیم تر ..... دیشب، مرد جانبازی که ساکن خیابان فلاح است و هر وقت حالش خوب باشد، با همسر و فرزندش، چند ظرف یک بارمصرف غذا، از غذایی که در خانه شان درست کرده اند، چند عدد میوه و چند تکه لباس به دست می گیرند و می روند سراغ کارتن خواب هایی که کسی آنها را نمی بیند، به من می گفت: به مردم بگو این شبای سرد که با ماشینشون میرن بیرون، چند تا بسته نون و ...
به ایشان بچسبیم. بعد ایشان گفت اینجا چند تا کشتی می گیره . ما گفتیم کشتی فلان تن باشه اینقدر فلان تن اونقدر. گفت مگه اینجا مدیر کل نداره. گفت مگه تو مدیر کل بندری؟ گفتم نه گفتند اینها مال مدیر کل بندره برو کنار ببینم. برو مدیر کل بندر را بگو بیاید. مدیر کل بندر آمد بنده خدا لکنت زبون گرفت ما بهش می رسوندیم. که چی ها بگو ایشان تو مسائل عدد و رقم و اینها سرش می شود. جمع سرش می شود. یعنی می فهمه ...