دعوا بر سر آزاده آملی/ اشک هایی که شهادت محسن را خبر داد
سایر منابع:
سایر خبرها
سرپرستی 20 خانواده نیازمند | از کنج خانه هم می توان به درد مردم رسید
استفاده می کنم. یگانه از 16 سال پیش به صورت جدی دنبال کارهای خیر رفته است و در حال حاضر 20 خانواده نیازمند را سرپرستی می کند. یگانه با مرور خاطراتش نحوه آشنایی اش را با شیدا بازگو می کند: شیدا با برادرم صمیمی بود. مرتب به خانه مان رفت و آمد می کرد. همین امر باعث شد از من خواستگاری کند. چون مؤمن بود مادرم او را دوست داشت و به این وصلت رضایت داد. سپس ادامه می دهد: من پدر نداشتم. مادرم کار ...
رتبه تک رقمی غافلگیرم کرد
...> خانواده ام هیچ اجباری در مورد انتخاب رشته ام نداشتند و این در حالی بود که بسیاری از بچه ها می گفتند ما با فشار خانواده رشته تجربی را انتخاب کردیم. من با خانواده مشورت می کردم اما انتخاب نهایی را به خودم واگذار می کردند. در خصوص نقش خانواده به ویژه پدر و مادرت در رسیدن به این موفقیت بگویید. داشتن خانواده خوب و همراه همیشه مایه دلگرمی ام بود. امسال، سال بسیار سختی ...
جست و جوی آسمان در غربت
...، هیچ کدام راضی نبودیم پیاده شویم، می گفتیم می خواهیم به خانه هایمان برویم. در نهایت ما را راضی کردند و بالاجبار ناهار خوردیم. از آن جا هم زنگ زدند همدان و چند ماشین آمد و برای شهرهای همدان از هم جدا شدیم. ما 5 نفر بودیم که وقتی وارد شهر شدیم جمعیت زیادی منتظر ما بودند. آن جا دیدار اول با پدر و مادر بود خیلی خوشحال شدم. برای خانواده و اطرافیان چه چیزی از اسارت می گفتید؟ هر وقت ...
بدهکار انقلاب و نظام باش نه طلبکار
به گزارش ایکنا از همدان، شهدا نه تنها در دوران زندگی خود و در حین شهادت، بلکه در دوران های بعد نیز مشعلی برای هدایت بشر هستند. این بزرگان با ارائه وصیت نامه هایی پرمحتوا همواره در جذب مخاطب و روشن کردن راه برای دیگران کوشیده اند. یکی از این شهدای هدایتگر شهید سردار حسین همدانی است، به رسم همیشه هفته خود را به نام شهدا آغاز می کنیم، متن وصیت نامه این شهید بزرگوار به شرح ذیل است: بسم الل ...
نهمین هفته تابستان و جشنواره فیلم های سینمایی شبکه های پنج، کودک و امید
اش را از او بگیرد؛ اما در این مدت همسر سابقش شوهر کرده و زندگی جدیدی را شروع کرده است. برای همین از وقتی سعید دوباره به زندگی آنها وارد می شود، دچار مشکل می شوند و روال عادی زندگیشان به هم می ریزد. چون بچه از کودکی سعید را ندیده و از وقتی چشم باز کرده ناپدری اش را به عنوان پدر شناخته است و ... مجید مشیری، معصومه میرحسینی، کوروش سلیمانی، ملیکا طباخی، امیرمحمد زند، لیلی مقیمی، امیررضا وزیری ...
شیوه های عجیب برای قتل | 5 جنایت در ایران که با شیوه های غیرمعمول صورت گرفته است
به بیمارستان بردم. حال او هنوز خوب بود. من به پزشکان گفتم مریم قرصی را اشتباهی خورده است. پزشکان از من خواستند تا بقایای قرص را به بیمارستان بیاورم. به همین خاطر از برادرم خواستم تا به خانه برود و بقایای قرص را به بیمارستان بیاورد. پزشکان معده همسرم را شست وشو دادند و او را به اتاق عمل بردند، اما در اتاق عمل جان سپرد. این مرد به قصاص محکوم و چندی قبل اعدام شد. سال 98، مردی با وصل کردن ...
دلتنگی هایی به وسعت دل اَسراء
نکردم گفتم ما بیایم فقط تو را می بینیم اما اگر تو بیایی اینجا همه مشتاق و چشم انتظارند تا تو را ببینند مثل اینکه بین چند خانواده فقط اسم ما در آمده بود با پدر حاج عباس راهی سوریه شدیم پنج بهمن رفتیم نهم برگشتیم آن زمان در سوریه جنگ بود دل نگران عباس بودم تا اینکه خودش از در وارد شد لحظه ی از در وارد شدنش بهترین لحظات من بود. وصیت نامه ای که دیگر برنگشت وصیت نامش را نوشته بود ...
من این مرگ را از عسل بر وجودم گوارا تر می دانم
و بر امام عزیز حضرت آیت الله العظمی خمینی روح خدا، رهبری که مرا هدایت کرد. آن چنان که عقبی را بر دنیا ترجیح دهم، جوششی در من ایجاد کرد که درک کنم لحظات حساس حسین ع را در عاشورایش. هدف علی اکبر حسین (ع) را که در سن 17 سالگی از پدر بخواهم که راضی شود و در میدان عمل، جهاد، خون، شهادت، شعار مقدس ما همه سرباز توایم خمینی، گوش به فرمان توایم خمینی، عملاً با تقدیم جان ناقابل خویش برای دفاع ...
یاد حاج قاسم محمدی و حاج قاسم سلیمانی در عمود 53
، سرورم، سنگ صبورم و برادرم شهید حاج حسین همدانی (ابووهب) بر دیباچه این سفرنامه بنویسد. او با خون نوشت، من با اشک چشم. متن مورد نظر به این ترتیب است: گفتم: چراغ خاموش آمده بودی، ولی بسیجی ها دیده بودنت. پرسید: کجا؟ گفتم: انتهای جاده نجف، ابتدای راه کربلا . گفت: با خانواده ام بودم . و نگفتم که هزاران هزار قافله دل، خانوده توست؛ اما ...
اغراق و حاشیه پردازی؛ آسیب کتاب های دفاع مقدس
به گزارش ایکنا از همدان، نشست بررسی نقش زنان در معرفی شاخصه های جنگ با محوریت کتاب زمانی برای عاشقی با حضور لیلا گودرزیان فرد نویسنده کتاب، معصومه خدابخشی همسر شهید و راوی کتاب، محمد برخوردار مدیر ادبیات و تاریخ دفاع مقدس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان همدان در حاشیه برگزاری دومین کنگره 8000 شهید استان در دفتر خبرگزاری ایکنای همدان برگزار شد. ...
پارتی شبانه دختر جوان را بی عفت کرد/ پسر شیطان صفت نقشه های پلید را اجرایی کرد
پیگیری های آگاهی در محله ای دور از محل سکونتمان در یک خانه فساد پیدا شد. از آن روز به بعد اجازه رفتن به مدرسه و داشتن موبایل را به او نداده ام. او از اعتماد من و پدرش سوء استفاده کرد و آبروی ما را برد. ما خانواده آبرومندی هستیم. شوهرم 25 سال در یک کارخانه ریسندگی کار کرد و پول حلال آورد. نمی دانم این بچه چرا این کار را با ما کرد. بعد از حرف های این مادر، از آنجایی که ...
مروری بر زندگینامه شهید مدافع حرم ماشاءالله شمسه
به گزارش خبرنگار دفاع پرس ، از خرم آباد، ماشاءالله شمسه در سال 1346 در خانواده ای مذهبی در روستای سراب از توابع بروجرد دیده به جهان گشود. پدرش محمد موذن و متولی مسجد بود. شهید شمسه از کودکی خصوصیات منحصر به فردی مانند احترام به پدر و مادر، دلسوزی و ایمان قوی داشت. در سال 64 به عنوان بسیجی به جبهه رفت و تا سال،72 در این مناطق خدمت کرد. در همان سال 64 بعد از سه ماه گذراندن دوره وارد سپاه شدند. و ...
اولین بانوی راننده کامیون جاده های ایران
پایان تحصیلاتم به ایران آمدم و تصمیم گرفتم در رشته تحصیلی ام وارد بازار کار شوم اما در آن زمان امکان نداشت یک زن در محیط کارگاه ساختمانی مشغول به کار شود. این بود که در فروردین ماه سال 58 بعد از تعطیلات نوروز، از طریق آگهی روزنامه جویای کار شدم و با اتفاقاتی که افتاد توانستم به عنوان مترجم کار پیدا کنم. کار مقیمی، با اتفاقاتی که افتاد ترجمه اسناد حمل و نقل بین المللی بود. روزهای اول ...
ورود اسرا با دستان بسته به کاخ یزید
بن علی بر نیزه بود و حامل آن سر قشعم جعفی بود بعد از او سر عون بود نیزه دار سنان بن انس نخعی بود همین نحو سر ها را پشت سر هم وارد می کردند. پشت سر ها اسیران وارد شدند پیشاپیش آن ها زین العابدین بود. مردم شهر با طبل و شادی به استقبال آن ها آمدند، ابتدا به خرابه ای در شام برده شدند تا اجازه ورود به مجلس یزید صادرشود! به قولی همان روز و به قولی فردای آن روز ماموران یزید برای ...
شهادت با طعم تشنگی
را به بیمارستان منتقل می کردند این کار را انجام داده است. با شنیدن این خبر دلم سوخت نام و نشانی از او نداشتم، خیلی دوست داشتم مزار او را پیدا کنم و به آنجا بروم و از او عذرخواهی کنم. نمی دانستم خانواده ام به کدام شهر مهاجرت کردند پدرم که بازنشسته شد قبل از محل پل آبادان-خرمشهر در یک خانه ساکن شدیم هر روز از آنجا به مسجد پیروز می رفتم، با آغاز جنگ در سال 1359 خانواده ام از این ...
دختر17ساله: پسرعمویم با فیلم مبتذل مرا تحریک کرد
دختر 17 ساله که برای شکایت از پسرعمویش وارد کلانتری شده بود، در حالی که بیان می کرد اعتماد بی جا و حرف های عاشقانه مرا تا مرز رسوایی کشانده است به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: من نهمین فرزند خانواده هستم. سام اصغری رسماً از بریتنی جدا شد! | آخرین پیغام سام اصغری برای بریتنی اسپیرز ریحانه پارسا استاد رقص باله شد! | رقص باله به سبک ریحانه خانم!!! دنیا جهانب ...
رفتار تبعیض آمیز والدین با فرزندان چه پیامدهایی دارد؟
... من به عنوان کوچک ترین عضو خانواده همیشه در دسترس والدینم بودم تا اگر کاری داشتند، انجام دهم. شاید علت آن بود که فکر می کردند انرژی زیادی دارم. خواهرم معمولاً به خرید می رفت، زیرا می توانست رانندگی کند. خانه ما شلوغ بود و سگی به نام شبا نیز داشتیم. به طور کلی، به نظر من همه چیز منصفانه به نظر می رسید. اما سال گذشته در جمع خانوادگی یکی از برادران به طور ناگهانی گفت که فکر می کند من ...
علیرضا زرین دست چگونه فیلمبردار شد؟ | سینمای بدون سقوط را آرزو دارم | نسل من تلاشگر بود و نسل فعلی طلبکار
و قبل از برادرم می خواندم. بیشتر آثار دیکنز بود و جان اشتاین بک و همینگوی که همه را همان سال ها خواندم. بالاخره شما کی پایتان به سینما باز شد؟ زرین دست: 13 سالگی بود که دیگر برادرم برای کار به شهرستان رفت و من هم به سنی رسیدم که می توانستم بروم سینما. فیلم هایی مثل شاهین مالت و کازابلانکا و همشهری کین و... را که برادرم تعریف می کرد دیدم. از فیلم های ایرانی کدام را به خاطر دارید ...
حرفی جز پیروی از امام(ره) ندارم
... دستواره به همراه پاسداران سپاه محمدرسول الله(ص) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان و شرکت در نبردهای پرحماسه رمضان و مسلم بن عقیل به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب شد و تا زمان عملیات خیبر در همین مسئولیت به خدمت مشغول بود. در عملیات خیبر بعد از شهادت حاج محمدابراهیم همت فرمانده دلاور لشکر محمدرسول الله(ص) و واگذاری فرماندهی به شهید حاج عباس کریمی سید به عنوان قائم مقام ...
روایتی از فرمانده 19 ساله مخابرات که اهل دستور دادن نبود
، سلامی از راهی دور، ولی با قلبی نزدیک و مملو از مهر و محبت به شما عرض می کنم، امیدوارم که قبول فرمایید. ای پدر و مادر گرامیم؛ همانطور که خودتان می دانید من پیش شما امانت بودم و شما هم امانت را پس دادید، پس در شهادت من گریه نکنید تا رستگار شوید و هیچ ناراحتی نداشته باشید که شهیدان نزد پروردگار روزی می خورند و چه میهمانی بهتر از مهمانی پروردگار است. پدر و مادرم از آن وقتی که مرا بزرگ ...
شکارچی راننده خودروها / اسرار شش قتل سریالی و هولناک در تهران
... انگیزه تان از سرقت چه بود؟ حمید، همدستم همه نقشه ها را کشید. او می گفت پس از قتل با اسلحه برویم شمال تهران. سپس وارد خانه ها شویم و با تهدید دست به سرقت پول و طلا بزنیم.اما موفق نشدیم. برویم سراغ قتل ها؛ از قتل اول بگو؟ آن شب با حمید در سه راه آدران، مهمان یکی از دوستانمان بودیم. البته حمید از قبل 2 اسلحه کلت برای اجرای نقشه سرقت ها خریده بود. خودروی اول پژو ...
از دروغ بریدن گوش اسرا توسط ایرانیان تا زیارت امام رضا (ع)
. آنجا بود که تصمیمم را گرفتم و دیگر برایم مهم نبود. به خودم می گفتم هرچه می شود، بشود. حر بن یزید ریاحی قبلا با یزد بود و بعد برای امام حسین (ع) جنگید. حیات: شرایط برای پیوستن به سپاه بدر چگونه بود؟ الحسینی: یک روز افسری برای تفکیک آمد و پرسید چه کسی می خواهد به جبهه برود؟ او گفت اگر کسی به جبهه می رود تا سه سال ازدواج نمی کند و سه سال به خارج از کشور نمی رود. من نیز با خون ...
یادگیری علوم اسلامی از دغدغه های شهید رمضانی بود
...، همیشه برایم قرآن بخوانید که مردگان احتیاج به هدیه زندگان هستند. برادرم قدر علی، مدیون من هستی اگر در خواندن درس کوتاهی کنی؛ در آموختن علم، علوم اسلامی یا دیگرعلم ها کوشش بکن؛ برادرم، بعد از شهادت نگرانی که دارم از طرف معصومه است؛ بعد از خودم تربیت او را بر عهده شما می گذارم که امیدوارم در تربیّت بچّه خیلی کوشش نمایید و او را تربیت اسلامی کنید که ادامه دهنده راهم باشد و اگر برایتان ...
اعتراف شکارچیان شب به 6 قتل | همدستی حمید کافر با پسری که حال خودش را نمی فهمید | تنها برادرم اعدام شد و ...
. او می گفت پس از قتل با اسلحه برویم شمال تهران. سپس وارد خانه ها شویم و با تهدید دست به سرقت پول و طلا بزنیم.اما موفق نشدیم. برویم سراغ قتل ها؛ از قتل اول بگو؟ آن شب با حمید در سه راه آدران، مهمان یکی از دوستانمان بودیم. البته حمید از قبل 2 اسلحه کلت برای اجرای نقشه سرقت ها خریده بود. خودروی اول پژو 405 بود. یادم نیست راننده اش جوان بود یا پیر. آن شب من مثل همه شب های دیگر ...
صحنه های شهادت و جانبازی همسنگرانم را فراموش نمی کنم
ما را به محل تجمع عراقی ها در منطقه ای جنگی بردند و از ما فیلمبرداری کردند. مادرم تعریف می کرد یکی از همسایگان ما که اهوازی هم بود و آن زمان در شهر خود به سر می برد، از تلویزیون عراق فیلم مرا در بخش اخبار دیده بود، او نوبت دوم اخبار را ضبط کرد، به شیراز آمد و فیلم را به خانواده ام نشان داد و به مادرم گفت که فرزندت اسیر شده است. مداح ادامه داد: از آن روز به بعد دیگر خانواده ام می دانستند ...
باور نمی کنید این مرد لُر در شیراز با دست خالی چه کرد !
سر در هر خانه ای تا حک شود روی لوح ضمیر همه پدر و مادر ها تا هر روز موقع بیرون رفتن از خانه و قبل از آغاز کار، آن را آویزه قلبشان کنند. فرزادبادپا ؛جوان شیرپاک خورده قهرمان این روز های ما مصداقی از همین حدیث زیبا ونورانی است و با لقمه حلال و طیب و طاهر شاطرنانوای سنگکی بزرگ شده و قد کشیده. حالا به رسم پدر، دو کودک 4 ساله و 10 ساله اش را هم با نان حلال و زحمت کشیده بزرگ می کند و صورت بچه ...
تلخ ترین خاطرات یک اسیر جنگ 2 روز بعد از آزادی!
روز در قرنطینه بودیم و در این مدت مهمان نوازی مردم کرد را در ایران فراموش نمی کنیم. به استقبال ما آمدند و شادی می کردند. آمدیم کرمانشاه و تبریز و گیلان و ساری و نهایت رستم کلا. 30 مرداد رسیدم روستای مان. بسیار همه چیز تغییر کرده بود. خانه ها عوض شده بود. برادرانم را نشناختم از بس تغییر کردند. بهترین لحظه برایم پا بوسی پدر و مادرم بود. البته قبل از آمدن به خانه خواستم مرا به مزار دوستان شهیدم ...
استقامتی ستودنی در روزهای سخت/ باز خوانی خاطرات دو تن از آزادگان ملایری
دگرگون نکرده اند (سوره احزاب ؛ آیه 23). مرداد ماه 1369 یکی از روزهای ماندنی و خاطره انگیز در تاریخ معاصر کشور ما است در تابستان 69 موجی از شادی و شور و شعف سراسر کشور را فرا گرفت وآ سمان آبی شد و در امتداد آغوش مردانی از جنس نور آسمان به دیده بوسی زمین رسید ،مردم از اسرایی که سال ها در چنگال رژیم بعث گرفتار آمده بودند با عنوان آزادگان استقبال کردند، روز آزادی پرندگان عاشقی که زیباترین روزهای ...