سایر منابع:
سایر خبرها
مرگ تلخ مرد ناکام به دست رقیب عشقی اش
اختلاف قدیمی 2 مرد بر سر رقابت عشقی بعد از سال ها به ارتکاب جنایت منجر شد. به گزارش عرشه آنلاین، درگیری قدیمی دو افغانستانی به قتل در تهران منجر شد و تحقیقات برای دستگیری قاتل آغاز شده است. این قتل در حوالی منطقه نیروی هوایی تهران اتفاق افتاد و ماموران پلیس ساعت 10 شامگاه شنبه وقوع آن را به بازپرس کشیک قتل تهران اطلاع دادند. بازپرس جنایی و تیم تحقیق با حضور در محل ...
جزئیات آتش سوزی در مراسم عروسی در عراق/ عروس: مادر و برادرم را از دست دادم؛ حال پدرم وخیم است/ تالار ...
در جریان گفتگویی تاکید کردند که از لحاظ روحی و روانی اصلا وضعیت مناسبی ندارند و ترجیح می دهند پس از این رخداد دردناک از محل زندگی خود نقل مکان کنند! حنین و ریوان عروس و داماد این مراسم که به صورت معجزه آسایی از این آتش سوزی جان سالم به در برده اند، در مجموع 25 نفر از نزدیکان خود را در این حادثه از دست داده اند. در این بین وضعیت حنین (عروس) به مراتب بدتر است چون مادر و برادرش را در این ...
قتل 2 مرد افغان در 2 درگیری جداگانه
خانه قدیمی با جسد مرد جوانی به نام بصیر روبه رو شد که با اصابت 14 ضربه چاقو به قتل رسیده بود. برادر مقتول به مأموران گفت: من و برادرم از افغانستان به ایران آمدیم و کارگری می کردیم. یکی از برادرانم در ترکیه کار می کند و یک روز قبل بصیر به صورت تصویری با او صحبت کرده بود و یکی از دوستانش به نام منصور را به برادرم نشان داده بود که آن شب میهمان او بود. بصیر قرار بود دوباره با برادرم در ترکیه صحبت ...
عکس/ زندگی اعیانی برادر مهدی قائدی و برادر همسرش در دبی
اش نشان داده که از زندگی در دبی بسیار رضایت دارد. شاید همین رضایت و امکانات رفاهی بسیار در دبی سبب شده که قائدی و همسرش فرصت یک زندگی ایده آل و لاکچری را برای دو برادر کوچکشان در این کشور مهیا کنند. در همین رابطه اکنون ستاره معصومی همسر ستاره این روزهای لیگ امارات با انتشار تصویر خاصی در صفحه شخصی اش از وضعیت لاکچری برادرش در دبی رونمایی کرده است. او با نمایش ...
فرار دو پسربچه 10ساله از مدرسه برای ربودن، شکنجه و قتل کودک دو ساله!/ سرنوشت قاتلان چه شد؟
رابرت تامپسون و جان ونبلز مانند دو کودک 10 ساله معمولی به نظر می رسیدند. اما در سال 1993، این دو پسر بریتانیایی به قاتلی خونسرد تبدیل شدند و یک کودک نوپا و دوساله را به قتل رساندند. سن کم آنها در این جنایت وحشیانه، بریتانیا و جهان را تا حد زیادی شوکه کرد. در 12 فوریه 1993، رابرت تامپسون و جان ونبلز یک پسر بچه 2 ساله به نام جیمز بولگر را از مرکز خرید New Strand در بوتل، انگلستان ربودند ...
جشن تولد شوم
رفته بودیم اما قبل از شام او با من و پدرمان درگیر شد. برادرم چند سالی بود که معتاد شده و شیشه مصرف می کرد اما هر روز به بهانه های مختلف با من و خانواده ام دعوا می کرد و همه از دست او خسته شده بودیم با این حال خیلی مراعاتش را می کردیم. تا اینکه شب جشن تولدش به خاطر مصرف شیشه و توهمی که دچار شده بود حرف های نامربوطی زد. می گفت به قدرت ماورایی دست یافته و حالا می خواهد ...
می دانستم بهزاد با این سن زن و بچه دارد اما من به دنبال تجربه یک شب...!
به سمت مغازه می رفتم و نگاه می کردم. آنجا با هم آشنا شدیم. *سن خیلی کمی داری و برای اینکه به مردی دل ببندی خیلی جوان هستی، چرا این کار را کردی؟ من در خانه خیلی احساس تنهایی می کردم، دلم می خواست با کسی حرف بزنم. بهزاد هم آدم خوبی بود، او خیلی خوب به حرف من گوش می کرد. با من مهربان بود چیزی که هیچ وقت با پدرم به دست نیاوردم. *پدر تو آدم بداخلاقی است؟ پدر و ...
همیشه خدا را در یاد داشته باشید
خواهران من از همه شما و پدر و مادرم حلالیت می جویم. برادرم یعقوب جان اگر من شهید شدم اسم بنده را به نام پسر خودت بگذار چون خداوند به جای من فرزند دیگری به شما خواهد داد امیدوارم که دنباله رو خون شهیدان اسلام باشید. انتهای خبر/ ج
نگار کوچولو جان چند انسان را نجات داد!
خانه برنگشتیم. ما 15 شبانه روز بالای سر نگار بودیم و دعا می کردیم که به زندگی برگردد. کادر پزشکی هم همه تلاش شان را برای نجات جان دخترم انجام دادند اما تلاش شان بی فایده بود. اما شب پانزدهم بود که همسرم خواب عجیبی دید. این مرد درباره خواب مهمی که همسرش در بیمارستان دیده بود می گوید: ساعت حدود 3 بامداد بود که همسرم گفت خواب نگار را دیده و بهتر است تا دیر نشده اعضای بدن او را اهدا کنیم. من ...
جمعه خونین پایتخت | دو قتل در آخرین روز هفته پایتخت اتفاق افتاد
بود که او هم با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. بررسی ها نشان می داد که مقتول شامگاه جمعه به همراه دوستانش به خیابانی در شرق تهران رفته بودند تا از یک قهوه فروشی، قهوه بخرند. درحالیکه دوستان مقتول داخل ماشین وی بودند، او پیاده شد تا ببیند اگر قهوه ها آماده است، تحویل بگیرد. در این بین، دو مرد ناشناس که ماسک مشکی به صورت داشتند به سمت مقتول هجوم برده و با چاقو ضرباتی به وی زدند. وقتی پسر ...
مرگ 22 عضو یک خانواده در آتش سوزی عروسی
شنبه شب در تالار عروسی الهیثم خفه شدند. برادر او بیترس سیلوا هم گفت: تصور کن، وقتی به خانه برمی گردی و می بینی پدرت دیگر آنجا نیست، مادرت دیگر آنجا نیست، خواهرت دیگر آنجا نیست، خواهر شوهرت دیگر آنجا نیست.اداره بهداشت استان نینوا در بیانیه ای اعلام کرد که شمار جان باختگان فاجعه آتش سوزی تالار عروسی در شهر الحمدانیه به 104 نفر افزایش یافته است. این اداره اضافه کرد: این تعداد جان باخته ...
3 حادثه مرگبار در اولین روز هفته
همشهری آنلاین؛ گروه سرنخ: نخستین حادثه ساعت 16 شنبه هشتم مهر به قاضی موسی رضازاده بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران اعلام شد. بررسی ها حکایت از این داشت که جوان جان باخته که در جسدش در پاسیوی یک خانه افتاده بود، سارق منزل بوده است. وی با همدستش به قصد خالی کردن خانه ای در طبقه دوم ساختمان قدم در آنجا گذاشته و می خواسته از طریق پنجره ای که در قسمت نورگیر و پاسیو بوده، وارد خانه شود ...
آتش کینه مرد افغانستانی جان سه نفر را گرفت
با آنان از محل کارش اخراج شده بود. رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ با اشاره به ادامه اعترافات متهم گفت: همین ماجراها کافی بود تا متهم از آن 9 مرد کینه گرفته به دنبال راهی برای انتقال از آنان باشد. به همین دلیل نیز صبح زود مخفیانه از روی دیوار وارد خانه شده و ابتدا بنزین را روی 9 مردی که خواب بودند پاشیده و سپس با فندکی که در دست داشته اقدام به آتش افروزی کرده است، اما در جریان این آتش سوزی خودش نیز دچار جراحت از ناحیه پا، دست و صورت شده و نتوانسته فرار کند. منبع: fararu-669277 ...
مهربان همچون پدر
.... ترسیدم حرفم مضحک باشد. مهربان بودید؛ پدر بودید! لبخندتان جسورم کرد. گفتم: امیرخان! راستش از وقتی کتاب من او را تمام کرده ام دلم می خواهد بروم جنوب تهران و مکان داستانی این رمان را از نزدیک ببینم، عیبی دارد؟ خندیدید! گفتید: چه عیبی دارد امیرحسین جان!؟ گفتید: من خودم قبل از چاپ این کتاب در سوره مهر کارشناس اثر بودم و وقتی خواندمش رفتم محل و مکان داستان را دیدم! این حرفتان یادم داد همیشه حرف دلم ...
برنامه پخش فیلم های سینمایی روز جمعه از تلویزیون
...، ولی پدر او که با آلمان ها رابطه خوبی دارد علی رغم مخالفت دخترش، پسر نوجوان را به آلمان ها تحویل می دهد، در حالی که ویلی و همراهانش در حال پیدا کردن راه فرارند، آلمان ها علی رغم قولی که به مرد پزشک داده اند تصمیم به اعدام پسر نوجوان می گیرند، منشی فرمانده این موضوع را به دختر پزشک می گوید و تلاش های پدر هم فایده ای نمی کند، دختر که اعدام برادرش را دیده درصدد انتقام است، ولی. شبکه ...
گره پیچیده در قتل مرد مسن؛ همسر سوم و زن همسایه جنایت را گردن یکدیگر می اندازند
...، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی ابتدا اولیای دم درخواست قصاص کردند و در ادامه طلعت به عنوان متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام را رد کرد و گفت: من با پیرمرد اختلاف آنچنانی نداشتم که بخواهم او را بکشم. جسد او را در خیابان دیدم و از اختلافاتی که با همسرش داشت هم مطلع بودم اما هیچ منفعتی نداشتم که بخواهم او را بکشم و اتهام را قبول ندارم. همسر و پسرش با ...
آخرین وصیت های یک ناشنوا
قبر کشید و رویش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد گفت و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید! رفقا خندیدند، گفتند آره بابا! نگهش داشتن واسه تو و... از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدی اش نگرفت. می گویند، عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین. نگاهی به نوشته های خاکی اش انداخت و با دست پاکشان کرد. می گویند، عبدالمطلب ...
نگاهی به کتاب گنجینه رنج/ ماجرای گنج هایی که دادیم و رنج هایی که به جان خریدیم
برای نوعروسی بی تجربه چون من طاقت فرسا و سخت بود... در قسمتی از کتاب در روایت تاریخ 8 مهر 1359، آبادان می خوانیم: دلهره همه جا سایه انداخته. اخبار محلی از حضور بنی صدر در آبادان برای بار دوم خبر داد. در خانه ماندن سخت و دلگیر بود. بیرون هم امنیت نداشت. همۀ این ها یک طرف از جلوی چشم بابام هم نمی توانستم دور بشویم. برادرم عبدالرضا رفته بود خرمشهر که اگر شد مدارک خواهرم و بچه ...
قتل برادر در جشن تولد 40 سالگی
مرد جوانی که در شب جشن تولد برادرش او را به قتل رسانده بود، با رضایت پدر و مادرش از مجازات قصاص رهایی یافت. 5 اسفند سال گذشته مردی در تماس با مرکز فوریت های پلیسی 110 عنوان کرد که 2 پسرش در خانه با یکدیگر درگیر شده اند و برادر بزرگتر مرتکب قتل شده است. [...]
مسافرت با جسد همسر ا ز مشهد تا تهران
. هر روز اختلاف ما بیشتر می شد تا جایی که شب حادثه در درگیری با همسرم عصبانی شدم و او را به قتل رساندم. سپس جسدش را مثله کردم و داخل چمدان گذاشتم و به تهران آمدم و خودم را به پلیس معرفی کردم. همزمان با انتقال تکه های جسد به پزشکی قانونی، متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. گمان بد قاتل مرد 31 ساله ای به نام شهروز است و به گفته خودش به خاطر ...
گذشت از شوهر خطاکار
همسرش خواست او را ببخشد. همسر متهم نیز گفت: دخترم را از دست داده ام و اگر شوهرم قصاص شود یا در زندان بماند، من کسی را ندارم که از ما حمایت کند برای همین از او گذشت می کنم. بعد از کامل شدن تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد تا متهم از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
جوان مشهدی با یک جنازه در چمدان 1000 کیلومتر سفر کرد
دست دارم! وی در مقابل چشمان بهت زده افسر پلیس ادامه داد: اگر باور نمی کنید، چمدان را باز کنید تا متوجه شوید که دروغ نمی گویم. افسر تحقیق چمدان را که باز کرد، با جسد مثله شده زنی که درون نایلون های مشکی قرار داشت، مواجه شد و در تماس با بازپرس کشیک قتل تهران، ماجرا را گزارش کرد. به این ترتیب با دستور قاضی وحید ناصری، متهم به کلانتری ونک منتقل شد تا با انجام بازجویی های بیشتر، جزییات بیشتری ...
دختری که کمک کار توپ 106 بود و در مقاومت خرمشهر جنگید
... _ به به طرف کیه، جریان چیه؟ جریان شب گذشته را تعریف کردم. علی گفت از این قضیه خبری ندارد و با او هم صحبتی در این مورد نشده، فقط می خواهد نظرم را درباره حسن آذرنیا بداند. گفتم اگر خودش روی آذرنیا شناخت کافی دارد، باید با حسن صحبت کنم. قرار شد روزی را معین کنند تا با هم صحبت کنیم. اگر نتیجه صحبت ها مثبت بود، به تهران برویم و خانواده هایمان را در جریان بگذاریم. چند وقت پیش، برادرم ...
قتل برادر معتاد در شب تولد
... پدر گفت :وقتی درگیری میان دو پسرم بالا گرفت سعی کردم با میانجیگری به دعوا پایان دهم. اما دعوا آنقدر شدید بود که کاری از من ساخته نبود. در آن دعوا پسر کوچکم چاقو خورد و قبل از رسیدن اورژانس جان سپرد . اعتراف به قتل برادر در شب تولد با اطلاعاتی که این مرد به ماموران داده بود پسر بزرگ وی ردیابی و بازداشت شد و به جنایت خانوادگی اعتراف کرد. ماهان در تشریح جزئیات ...
این دختر زیبا را پدرش کشت /قتل ناموسی حناز 19 ساله
نتوانستم مریم را از زیر دست پدرم نجات بدهم و متأسفانه او جان باخت. دیگر اسرار جنایت برملا و مشخص شده بود که داستان پدر، خیالی بوده است. او اعتراف کرد که قصد تنبیه دخترانش را داشته اما این تنبیه به قتل یکی از آنها ختم شده بود. وی ادامه داد: وقتی شنیدم دخترانم با دو پسر غریبه آشنا شده اند، خیلی عصبانی شدم چون می ترسیدم آبرویم در بین همشهریانم و همسایه ها برود و همه مرا بی غیرت ...
پای نحس اعتیاد در میان بود
شی تیزی بوده، مصطفی ربانی تأکید می کند که نیروی انتظامی صحنه محل جسد را کامل حفظ کنند، تا خودش در محل حاضر شود.همان هم شد و او با حضور در صحنه جرم در حیاط خاکی خانه پدری مقتول و بررسی اولیه متوجه می شود بر خلاف حرف های هماهنگ شده همه اعضای خانواده، به نظر خودکشی نبوده است. اعضای خانواده به اعتیاد مقتول و خودزنی آن مرحوم اجماع داشتند، اما مضطرب حرف هایشان را عنوان می کردند. گاه ضد و نقیض ...
روایت خواهر شهید از آخرین دیدار با برادرش
دور هم جمع می شویم که سجاد اغلب دیر به خانه می آمد. یکبار برادرم خواست به موقع بیاید اما نشد، وقتی به فامیل گفتم هیات است من را دعوا کردند که چرا اجازه می دهی سجاد تا نیمه شب بیرون بماند. با سجاد هماهنگ کردم که وقتی به مهمانی آمد حواسش به حرف هایی که درباره اش می زنند باشد. وقتی سجاد آمد بی توجه به حرف های دیگران هیچ پاسخ تندی نداد و فقط سکوت کرد. زبرجدی تصریح کرد: بچه هایی که زیر نظر او ...
راز جنازه تکه تکه شده زن جوان در چمدان | شوهر مشهدی با جنازه 1000 کیلومتر سفر کرد
به عنوان عامل جنایت معرفی و تسلیم کرده است. با اعلام این خبر، خیلی زود تیم بررسی صحنه جرم به همراه قاضی جنایی راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند که در نخستین گام مشخص شد، مرد جوانی که خودش را به پلیس تسلیم کرده در مشهد مرتکب جنایت شده و برخی از اعضای جسد را با تاکسی به تهران آورده است. بدین ترتیب متهم هدف تحقیق قرار گرفت و گفت: مترجم و ساکن مشهد هستم؛ چند سال ...
دریادلان شهید
گرفتار شد، این تبعه کشور افغانستان در عمق چاه دچار حادثه شده و جان خودش را از دست داد . با اعلام فوریت، نیرو های هلال احمر و آتش نشانی به محل اعزام شدند و فؤاد اورنگی برای خارج کردن جسد وارد چاه شد، اما متاسفانه خود نیز به شهادت رسید.
کاش می مردم، بعد ازدواج شوهرم مرا به خلوت دوستانش می فرستاد و ...!
به اوضاع اقتصادی خودم افسوس می خوردم. تا این که روزی سالومه از من خواست در شرکت تجاری برادرش مشغول کار شوم. اگرچه حقوقش اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه ...