سایر منابع:
سایر خبرها
عذرخواهی یک ساعته ستاره پرسپولیس از هواداران!
میدونستیم که نداریمشون مثل مرتضی و یاسین. وحید برای اولین بار بعد از یک ماه دو روز قبل از بازی شروع میکنه به ضربه زدن به توپ و تمرین. این وسط یک ویروس میاد و کارو خیلی بدتر و سخت تر از قبل می کنه شما یه مریضی سرماخوردگی عادی حالا تصور کنید یه بازیکنی می خواد بیاد تمرین کنه تو اون حالت و بره بازی با اون فشار رو انجام بده. تحملی که بدن داره اون فشاری که به بدن میاد تا یه جایی توی بازی جواب میده و از ...
رضا که رفت فهمیدم باید به شهدا حسادت کرد!
بهت بده؟ و او جواب می داد می بینی؟ خدا واقعاً خیلی منو دوست داره حق داشت. خدا خیلی دوستش داشت... دیگر اینکه بسیار صبور و باگذشت بود. در هیچ کاری عجله نمی کرد. گاهی پیش می آمد آشکارا حقش را می خوردند، اعتراض می کردم و می گفتم خدا خودش گفته حقت را بگیر. با آرامش نگاهم می کرد می گفت ترجیح میدم با خودش معامله کنم. ایشان بسیار با اراده بودند. زمان شهادتشان با اینکه 45 سال داشتند، اما دانشجوی ترم ...
اتفاقاتی که با 2 هفته داد نزدن سر کودک می افتد!
مادر خوب هستم که به همه آموزش میدهم تا چگونه در هر موقعیتی آرامش خود را حفظ کنند، از پشت میز مانند یک بانوی متعادل با دست های لرزان بلند میشوم .چه چیزی میتوانم بگویم؟ دستور العمل کوکان یک آزمایش برای افراد ضعیف نیست. از عید با پشیمانی بازگشت زیرا خیلی بد خوابیده بود و در روز نهم شکسته شد، این اتفاق مانع شدن را سخت تر میکرد. اولین روز کامل خلاصی از همه ی فریادها شروع شد. همسرم ...
نوای پرسوز مهدی در شب آخر
آید توی دبیرستان. با یک دفتر بزرگ سیاه. همه بچه ها باید اسم بنویسند. چون و چرا هم ندارد. لیست را که می گذارند جلوی مدیر، جای یک نفر خالی است؛ شاگرد اول مدرسه. اخراجش که می کنند، مجبور می شود رشته اش را عوض کند. در خرم آباد، فقط همان دبیرستان رشته ریاضی داشت. رفت تجربی. ولیعهد قبل انقلاب، دم مغازه کتاب فروشی مان، یک پاسبان ثابت گذاشته بودند که نکند کتاب های ممنوعه بفروشیم. عصرها ...
نگاهی به مسیر ناهموار کاریابی برای معلولان
دیگران نمی کنم. همه با هم خواهر و برادریم و کارفرما حواسش به ما هست. چون از ناحیه پا معلولیت دارم و سخت راه می روم، بقیه همکاران کمکم می کنند یا کارفرما هماهنگ کرده است که وقت صبحانه و ناهار، غذای من را بیاورند روی میزم تا نیاز نباشد من به سختی بروم کنار آن ها. شروع از نقطه صفر بن بست یکی از کوچه های شهید صادقی، ما را به مرکز پشتیبانی شغلی توان گران می رساند؛ جایی که ناصر الفاظی ...
خاطره بمباران پایگاه اربیل در دومین روز جنگ
. شماره 2 من بودم و شماره 3 هم ایرج فاضلی. شماره چهار دسته هم محمد سیفی بود. گرگ و میش اول صبح بود. هواپیماها را چک کردیم و سوار شدیم. INS را روشن کردم و مختصات هدف را به آن دادم. وقتی دستگاه، مختصات را گرفت و به خوبی جواب داد، التهاب و غلیان بدنم از برگشت یا برنگشتن از مأموریت ، از بین رفت. مختصات را به کامپیوتر دستگاه دادم و سمت و فاصله هدف را مشخص کرد. این بود که آرام شدم. آن روزها فکر می کردیم ...
فال حافظ امروز | طالعت روشن است | از این خبر خوش جا نمون! +تفسیر دقیق
اقدامات شما می باشند. پس واجب است که تلاش و کوشش خود را برای اجرای این نیت خالصانه و مجدانه کنی. 3- شما به چیزی دلبسته اید که سخت به آن مشتاق هستید ولی از زخم زبان دیگران عذاب می کشی. این مسایل عادی است و حسودان همیشه حاضرند ولی شما نباید از میدان به در روی بلکه با اراده ای قوی و با مشورت یکی از بزرگان، اقدام فوری را انجام بده. 4- این نیت آنقدر مهم و با اهمیت می باشد که به ریسک کردن می ...
کلنا عباسک یا زینب
) او را به مدافعی حرم انتخاب نموده اند. کلیپی از صحبت های شهید سلیمانیان در فضای مجازی موجود است که چنین می گوید: تا شهید نشدم پخش نکنید. چند روز پیش به بی بی حضرت زینب خیلی گله کردم. گفتم سه ماهه پاسپورت تو جیبمه و پوتین به پام. هر روز دارم به این در و اون در می زنم قابل نمی دونی... بعد صبح خواب دیدم تو عالم خواب می گن که بی بی گفتش بالاخره شما دعوت شدی. بلند شدم. از خوشحالی نمی دونستم ...
خاطرات هاشمی | از دیدارهای نوروزی تا بالاگرفتن اختلاف های جناحی
...، در ملاقاتش با آقای [سیدمحمد] خاتمی، [رییس جمهور]، او را تحت تأثیر مذاکرات 28 اسفند من دیده که گفتم، بحث مهمی که تحت تأثیر قرارگیرد، نداشتم. [23] به آقای [غلامحسین] کرباسچی، [مدیرمسئول روزنامه هم میهن]، پیغام دادم که در روزنامه اش تُندروی نکند؛ رهبری چند بار ابراز ناراحتی کرده اند. ظهر محسن، [سرپرست دفتر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام] آمد. گفت، در ملاقات با بستگان آقای خاتمی، آنها را ...
زیرزمین های دردسرساز؟!
.... پروانه، زنی است حدودا سی ساله که گونه هایش مانند کسی است که در سرمای شدید به سر برده و قرمز شده. او می گوید: سال گذشته برای انجام مزوتراپی به آرایشگرم مراجعه کردم که حین انجام مزو حالم بد شد و روی زمین ولو شدم و دیگر چیزی نفهمیدم. متأسفانه شکایت من هیچ نتیجه ای نداشت و پوست گونه هایم از بین رفته است. تنها تا عمر دارم این خانم را نفرین می کنم. دختر جوان دیگری نیز می گوید ...
این تراژدی طنز نیست
هومن جعفری، خبرنگار: می دانی رفیق؟ حتی نوشتن این مطلب هم توهین آمیز است! من در امنیت کامل، در یک تحریریه همه چیز تمام، در حالی که هم برق هست و هم به آب و خوراکی دسترسی دارم، بنشینم و ادای خبرنگار متعهد را دربیاورم و از آنهایی یاد کنم که جان شان را همین روزها، دو سه هزار کیلومتر دورتر از دست داده اند. دقیقا به اندازه فاصله برد یک موشک! می بینی؟ سخت است. نه اینکه سخت باشد ها! فرمول نوشتن ...
همایون اسعدیان: امین تارخ را زود از دست دادیم
استفاده شده است، مرگ شخصیتی است که آقای تارخ در یکی از کارها بازی می کرد. همان روز که صحنه را گرفتیم، حال همگی ما کمی منقلب شد، اما بعد از آن نیز هر بار آن سکانس را دیدم حالم بد می شد. این برای پیش از مرگ ایشان بود. هیچوقت فکر نمی کردم در فیلمی از این سکانس استفاده شود و ما یادمان بیاید که ایشان را به این صورت از دست دادیم. به هر حال برای شخص من این موضوع خیلی دردآور بود. این سینماگر در بخش ...
حواشی علی صبوری از اعتیاد تا سر درآوردن از بیمارستان روانی +تصویر
. بر خدا توکل کنید و با دعا و نیایش کارهای شما را همراه با دقت، سرعت، عمل و کوشش بیشتر عملی می گردد. 4- ویژگی های شما عبارت اند از: مغرور، پرشور، با شخصیت، پر سر و صدا، جسور، مهاجم، پرانرژی، عجول، بی پروا، سخاوتمند، جاه طلب، شجاع و نترس، کله شق و تند خو. 4- آدم احساساتی می باشی که عشق را سرلوحه زندگی می دانید. به همین جهت از همه چیز گله داری اما به زودی درهای خوشبختی به روی شما باز می ...
13 نمایشنامه خواندنی از اکبر رادی؛ چخوف تئاتر ایران
روی لبش نقش می بندد. آهنگ: می دونستم که می آی... اومدی؛ ولی چرا این همه تاخیر؟ هفت سال! هفت سال و این همه صبر و انتظار! با این که آرزوی من همیشه خوشبختی تو بوده، که در درس و مشق محصل نمونه دبیرستان شاهپور بودی، اصلاً دلم گواهی نمی داد که از رشت راه بیفتی یکسره بری سوییس. یک شاخه ترکه، اونم در آستانه جنگ و دور از شهر و دیار و دلبستگی ها... از اینکه دکترای حقوق تو گرفتی و اهل حق و عدالت و ...