سایر خبرها
شرط عجیب یک شهید برای طلاق همسرش! / حاضری این جمله را به حضرت فاطمه(س) بگویی؟
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تشریف میارن، بره پیش حضرت و بگه: من فقط به خاطر اینکه شوهرم می رفت جبهه و تو راه شما قدم می زد، ازش طلاق گرفتم و شوهرم بچه ها رو برداشت و رفت. خودم را یک آن در وضعی که او می گفت تجسم کردم. همه وجودم انگار زیر و رو شده به خودم آمده بودم. حالا دیگه از خجالت سرم را بلند نمی کردم. بعد از آن هر وقت می رفت جبهه و هر وقت می آمد کاملا رضایت داشتم. دلگرم بودم به خشنودی دل حضرت صدیقه ی کبری( س). انتهای پیام/ ...
نوایی از انتهای کوچه ای در مدینه
مهمان هم بیاید باز در سفره ی این خانه نان کم نیست... خدا را شکر کردم که یک فاطمیه ی دیگر هم مرا سر سفره ی مادرانه ی حضرت زهرا نشاند... مادربزرگی می شوی یک روز در خانه ای پر شادی و لبخند قد می کشد اینجا علی اصغر یک حرمله در کل عالم نیست قاسم، محمد، عون، عبدالله بر دور یک سفره همه جمعند سنجِ دسته ی ...
خلاصه داستان قسمت 318 سریال ترکی خواهران و برادران
نمیزارم بری باید پیشم بمونی باشه؟ برک بغلش میکنه و میگه باشه میمونم میرم وسایلمو از خونه تولگا میارم اینجا میمونم الیف خوشحال میشه. تو خونه شنگول همه تو حیاط نشستن و دوباره از شنگول میپرسن که ماجرا چیه؟ شنگول به آکیف نگاه میکنه و دوباره ماجرای اجیر شدن به نفر را میگه سوزان میپرسه که کار شوال بود؟ شنگول میگه نمیدونم من تا همینجاشو میدونم عمر میگه خودت گفتی جلوی همه کار شوال بود! شنگول میگه ...
معلّق داستان کوتاه برگزیده جایزه ادبی یوسف
کوچک سنگرشان، میان نی ها کمین کردیم. یک بی سیمچی و دو مرد تنومند دیگر، زیر سایبانی از نی ها، منتظرانه نشسته بودند رو به رویشان را می پاییدند. روح شان خبر نداشت که ما آن ها را زیر نظر داریم. کجا رو بزنم بچه ها طوری شون نشه؟ قایق، قایق شون رو بزن! بَه، چه عجب به حرف اومدی... پَه قهر نیستی مگه؟ به مسعود اخم کردم و رویم را برگرداندم. یا خدا به امید تو. مسعود آرپی جی ...
قتل در باغ سپهسالار | متهمان دستگیر شدند
او حمله کرد و فرار کرد. یعنی تو شاهد بودی که سعید به میلاد حمله کرده و کیوان مقصر نیست؟ بله خودم دیدم که سعید با چاقوی کوچک خودش میلاد را کشت متهم سوم مهناز دوست دختر کیوان چند سال داری؟ 15 سال چند وقت است با کیوان آشنا شده ای؟ 2 ماهی می شود با کیوان کجا آشنا شدی؟ با او در تولیدیی که مادرم کار میکرد ...
قلم فرسایی دهه هشتادی ها برای بی بی دوعالم
که هم نام شما هستم. به خودم افتخار می کنم که مانند مادرم فاطمه ی زهرا چادری هستم. وقتی چادر را بر سر می گذارم و در خیابان راه می روم خوشحالم که حضرت دارد به من نگاه می کند. شاکر خدا هستم که در ایام فاطمیه می توانم برای مادر نذری بدهم، عزاداری کنم و ثوابی ببرم وقتی داستان سیلی خوردن شما یا شهادتِ مظلومانه شما را می شنوم بغضی در گلویم تازه می شود. مادر جان! مهربان ترین مادر، عالم دوستت دارم. مادر جان خیلی خوشحال هستم که در شهر قم زندگی می کنم چون اهل بیت می گویند:حرم حضرت معصومه حرم حضرت زهراست. فاطمه تاری کلاس چهارم "اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان(عج)" ...
گفت وگو با خلبان تکواندوکاری که جان مسافران پرواز یاسوج را نجات داد
...> کاپیتان شفیعی در خصوص اینکه لحظه ای شد که به سقوط فکر کند، گفت: واقعاً به این موضوع فکر نکردم و به خاطر این بود که در 4 هزار ساعت عمر پروازی خود هر شش ماه یک بار در شبیه سازی شرکت کردم. در این تمرینات نه تنها من بلکه همکارم با یک موتور هم به زمین نخوردیم. نکته جالب این بود که این اتفاق دقیقاً در روز تولدم افتاد. حتی خانواده ام به خانه مادرم رفته بودند و قرار بود من نیز آنجا بروم، اما پس از اتفاقی که ...
راز مرگ مشکوک ناصر عبداللهی از زبان خانواده اش
...، یک روز ناصر به خانه ی ما آمد. به مادرم که از همه صمیمی تر بود گفت که به فهیمه خواهر بابک علاقه مند شده و دوست دارم اگر فهمیمه راضی باشد زندگی مشترک را با هم آغاز کنند. مادر مخالفتی نکرد فقط پرسید آیا با این سنّ از پس زندگی مشترک بر می آید ناصر با تمام قاطعیت گفت برای زندگی مشترک با فهیمه آماده است. به خواستگاری فهمیه رفتیم آن ها زندگیشان را شروع کردند، نوید ...
وقتی حاج قاسم به استقبال خانواده شهیدحدادیان رفت
را تنظیم می کرد که یا قبل مراسم یا بعد مراسم حضور پیدا کنند.جذاب ترین بخش ماجرا این بود که برای بچه ها در آن زمان برنامه جایگزین می گذاشت و وقت بچه ها را در همان ساعت یا همان شب جور دیگری پر می کرد. مثلا وقتی خانه خاله مهمانی بود همان ساعت بچه ها را به شهربازی می بردند. *جشن تولدی با خوراکی های ممنوعه مادر شهید: زهرا کلاس دوم ابتدایی بود در مدرسه غیرانتفاعی، خانواده ها همه ...
رونمایی ژاله صامتی از دخترش | شباهت باورنکردنی ژاله صامتی با دخترش همه رو به شک انداخت
... ژاله صامتی: فاصله سنی من با یاس بیست و شش سال است و این فاصله سنی نسبتا کم باعث شد در ابتدا مادر شدن برایم شکل خاله بازی باشد. (می خندد) به خصوص اینکه فانتزی های بامزه ای از مادر شدن در ذهن داشتم و یاس برایم هم حکم بچه را داشت و هم مانند عروسک و اسباب بازی ام بود. (می خندد) داشتن یاس برایم تجربه ای هیجان انگیز بود که تا مدت ها وقتی او را تر و خشک می کردم و شیر می دادم با خود می گفتم یعنی این ...
خیمه گاه فاطمه(س) پناهگاه بی پناهان/اینجا نظرکرده فرشتگان است
خبرگزاری مهر - گروه استان ها؛ الهه نظری*: ایام فاطمیه است. مساجد و تکایاپذیرای عزاداران فاطمه (س) است. در جوار مزار شهدای گمنام در کنار مصلی بزرگ بندرعباس خیمه ای بر پا گشته تا عزاداری حضرت فاطمیه زهرا سلام الله علیها، دور هم جمع شوند. گویا خبری در راه است. صدای سنج و دمام نمی آید، همه چیز متفاوت با عزاداری امام حسین (ع) است. خیمه شبیه کلاس های صحرایی دوران دفاع مقدس شده، خانواده ها ه ...
دعوا سر سربند یافاطمه س بود
الناز عباسیان-روزنامه نگار عشق و ارادت شهدا به بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) برکسی پوشیده نیست و اینکه سربند یازهرا(س) و یافاطمه(س) به سر چه کسی بسته شود، نقل محفل رزمنده ها در 8سال دفاع مقدس و حتی بعد از آن بود. در سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) نگاهی کوتاه به عشق و ارادت شهدا به ایشان کرده ایم. خادمی حاج قاسم سلیمانی در بیت الزهرا س در کتاب سلیمانی عزیز از ...
روایت هایی از ارادت شهدا به مادرشان حضرت زهرا (س)
فهرست اخبار زیرنویس1 خادمی حاج قاسم سلیمانی در بیت الزهرا س2 شیفتگی به سبک شهید تورجی زاده3 اصرار دکتر مجید شهریاری به نصب یک تابلو در دانشگاه4 وقتی حضرت زهرا شهید مجید قربانخانی را دعوت کرد5 تفحص شهدا با ذکر یازهرا س در سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) نگاهی کوتاه به عشق و ارادت شهدا به [...]
کشتار، کشتار می آورد؛ جنگ، جنگ می آورد!/ جنگ منطق شناسایی خودی و غیرخودی ندارد
ت را دربیاور، اگر طرف حزب اللهی بود، او را می کشد! جنگ وقتی اتفاق افتاد خودی و غیرخودی نمی شناسد، همه را می کشد. در اوایل جنگ بی بی من لباس عربی داشت با این که عجم و اهل بوشهر بود. در آبادان در یک خاونه که به اصطلاح می گویند خانه قمر خانم، بی بی هم اتاق داشت و با بچه هایش زندگی می کرد و رادیو بغداد را گوش می داد و متوجه شده بود که صدام می خواهد حمله کند. من به بی بی می گفتم اگر صدام حمله کرد، من ...
مادر پای تشت رخت، شبیه خوانی یادمان می داد
گروه زندگی: در کوچه پس کوچه های شهرری، به یک ساختمان چندطبقه رسیدم که پیدا بود تا چند سال پیش خانهٔ ویلایی دنجی بوده با حیاطی باصفا. زیرزمین این ساختمان را حاج اصغر ملاعلی وقف کرده است برای هیأت تعزیه داران محبان الزهرا (س) که یک هیأت خانوادگی است. تعزیه را بیشتر در ایام محرم دیده بودم. اما چندی پیش در تئاتر شهر گروهی تعزیه ای از ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) اجرا کردند. با مسئول گروه که ...
محفل روایت مادرانگی در قم
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز قم؛ در این مراسم و محفل، که از طرف اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم و خانه کتاب در کتابخانه آیت الله خامنه ای شهر قم برگزار شد، نویسندگان زن به بیان خاطرات، دلگویه ها، و نقش مادران در زندگی و تربیت فرزند پرداختند.
روایتی از یک اتفاق تاریخی؛ زنان سرخابی در آزادی!
این بار هوادار تمام زنانی بودم که رویای شان رنگ واقعیت گرفته بود. خیلی هامان بعد از سال ها انتظار بالاخره وارد ورزشگاه شده بودیم اما خوشبختانه یسنا که حدودا چهار سال داشت پشت در بسته نمانده بود، کلاه قرمزی به سر و دو بادکنک قرمز هم در دست داشت، همراه مادر و برادر کوچکش محمدصدرا آمده بود. می گفت پرسپولیس نبرده ناراحتم . پرسپولیس یا استقلال هیچکدام شان برنده نشدند، شاید دختر بچه های کوچک ناراحت شده باشند اما گمان می کنم مادران شان از این که دخترشان آزادانه در آزادی داربی 102 را دیدند، چشم های شان برق زده، درست مثل چشمان مادر یسنا. ...
وقتی قریش زیر بار نرفت نبوت و امامت در بنی هاشم جمع شود
خبرگزاری فارس گروه اندیشه مرتضی ماکنالی: مساله جانشینی پیامبر(ص) یکی از مهم ترین نقاط عطف تاریخ اسلام است، به طوری که این مساله موجب شکل گیری مذاهب و اندیشه های متکثر در جهان اسلام شد. باتوجه به سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، درباره وقایع آن مقطع مهم تاریخی با خانم فهیمه فرهمند پور استاد تاریخ اسلام دانشگاه تهران به گفت وگو پرداختیم که متن کامل آن را در ادامه می خوانید ...
روایت شهادت شهدای مدافع امنیت در کتاب “ماجرای امروز”
می کنم کنارم ایستاده یا خوابیده است. نمی گذارد تنها باشم. توی خانه، او را می بینم. می بینم که در خانه راه می رود یا داخل کابینت ها را می گردد. آن قدر حضورش واقعی است که با صدای بلند می گویم: حسین، چی می خوای؟ تا پارسال که برادرش از دنیا رفت، مدام خواب حسین را می دیدم. وقتی هنوز حسین بود، روز شهادت حضرت زهرا(س) مراسم هیئت محل را در خانه برگزار می کرد. می گفت: مامان، برا هیئت غذا درست کن. ساندویچ ...
اینجا خانه ما| دو راهی بین سفر و هیات مدرسه علی
گروه زندگی: این روایت جریان زندگی است، زندگی در خانه ما! علی راه می رود و با خودش زمزمه می کند: پرِ اشکه سکوت تو، پرِ گریه قنوت تو مدرسه شان مراسم فاطمیه را سپرده به کلاس سومی ها. سرود و مداحی و نمایش و فضاسازی و ...، همه بر عهده آنهاست. دو روز بعد از زنگ تعطیلی مدرسه، دو سه ساعت بیشتر مانده اند تا با معلم شان سالن را آماده مراسم کنند و برنامه ها را تمرین کنند.صدای دینگ پیامرسان گوشی ...
روضه مادر در خانه مادربزرگ
جسمش نیست، خیالِ بودنش، دیوانه ات کرده! _از تو خیالی مانده ای آرام جانم... دستمریزاد روضه خوان! کاسه ی گلسرخی چینی قلبم را با همین مصرع، زدی و شکستی! بار اول نیست که در روضه، حرف های دلم را روضه خوان، بلند بلند پشت بلندگو فاش می کند، اما امشب عجیب حق مطلب ادا شد. وقتی مجلس مادر است، روضه خوان هم باید دختر باشد دیگر، فاطمه نانیزاد دوباره صدایش را صاف کرد و پشت میکروفون برایمان ...
داستان چارلز برانسون؛ از کارگری لیتوانیایی تبار در معادن زغال سنگ تا نماد مردانگی در هالیوود
از ته تراشید. خیلی فقیر بودیم، لباسی که به تن داشتم از بقیه خانواده به من رسیده بود. و از آنجایی که همه بچه های بزرگتر از من دختر بودند، باید لباس خواهرانم را می پوشیدم. یاد می آید که با یکی از این لباس ها به مدرسه رفتم. و جوراب هایم نیز وقتی به خانه می رسیدم باید آن ها را در می آوردم و به برادرم می دادم تا با آن ها در معادن کار کند . اگر چه برانسون در کودکی در معدن کار می کرد اما اولین ...
کاربردی بودن تحقیقات شرط اساسی دریافت گرنت و فاند در کاناداست / 25 درصد نمره دانشجویان در گرو مشارکت در ...
شامل فیزیک، ریاضی و به ویژه شیمی نمره بالای 18 آوردم و حتی امتحانات ثلث سوم همه این درس ها را نمره 20 گرفتم. بعد از این بود که تدریس درس های فیزیک و شیمی هم به تدریس هایم اضافه شد. کلاس چهارم دبیرستان خانه ما به محفل تدریس خصوصی به دوستان هم کلاسی ام تبدیل شده بود. تفکرم این بود که کسی که خوب درس می دهد، سطح دانشش بالا می رود، زیرا در زمان تدریس متوجه می شوی که نقاط ضعفت در درس چه ...