سایر خبرها
دار زَن به کتابفروشی ها آمد
به گزارش خبرنگار مهر ، کتاب دار زَن نوشته طاهره کوه کن به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب زندگینامه داستانی اصغر اقلیدی از روزهای انقلاب تا اسارت در زندان های حزب کومله است.زندگی ای که سالِ 62 مانند خط کش، به دو قسمت تقسیمش کرد. بخش اول، مربوط می شود به حوادث جورواجور سیوند در قبل از انقلاب و تلاش های اصغر به همراه پدر و برادرش برای گذران زندگی ...
روایت راوی جنگ؛ شهیدی از لشکر خوبان
اینکه او از همان دوران نوجوانی قدم در راه جهاد گذاشته و یادگاری او از دوران نوجوانی اسمی است به نام جانبازی. حاج عباس بسیاری از سال های زندگی خود را به عنوان یک بسیجی درمناطق عملیاتی مختلف گذرانده و همچنین یکی از راویان 8 ساله دفاعمقدس در تورهای راهیان نور بود. او به رشته های ورزشی بسیار علاقه می ورزید، به گونه ای که مدرک مربیگری از 17 رشته ورزشی را از آن خود کرده بود؛ از جمله ...
ما را به مشهد فرستاد و خودش مدافع حرم بی بی زینب (س) شد
.... از آخرین دیدار با شهید چه صحنه ای به یاد دارید؟ آخرین باری که برادرم به سوریه رفت، قرار بر این بود که همه خانواده به مشهد برویم. آخرای اسفند 95 بود، می خواستیم تحویل سال مشهد باشیم، اما سیدمصطفی گفت شما بروید. ما همه رفتیم، ولی خودش به سوریه رفت. خیلی دلمان می خواست همراه ما باشد، ولی نشد و در 16 خرداد 96 خبر شهادتش را آوردند. همان زمانی که حمله تروریستی به حرم امام خمینی ...
مهدی زمانپور: فرشته ها روایت خانواده ای از سوریه است
ما مستندسازان است. متأسفانه در سال های اخیر وضعیت عجیب و غریب شده است. من تا کنون همه مستندهایم را با بودجه خودم تولید کردم و برخی از آن ها را بعد از ساخت فروخته ام. تلویزیون تقریبا بودجه خاصی برای فیلم مستند ندارد و تنها جایی که می شود روی آن حساب کرد مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است که اگر این مرکز هم نبود دیگر امیدی در مستندسازان وجود نداشت چرا که الان دیگر کسی خودش نمی تواند با هزینه شخصی ...
گوستاو فلوبر، خالق جذاب ترین شخصیت های زن داستانی
داستانش درگیر شده بود به طوری که وقتی آن صحنه ای را می نویسد که اما خودش را مسموم می کند و زهر می خورد، خود فلوبر بعد از نوشتن این صحنه به شدت دچار سرگیجه و تهوع می شود؛ به طوری که بعد از مراجعه به بیمارستان پزشک معالجش بعد از انجام چند آزمایش اعلام می کند که او مسموم شده است! جملات برگزیده کتاب مادام بواری - شور حرارت بی پایان را می توان مانند جمعیتی در یک اتاق کوچک، در یک ...
نگاهی به فیلم های سینمایی تلویزیون در 30 آذر 1402
مخترع کشور در شهری زندگی می کرد. او از همان سال های اول زندگی اش شروع به ساخت و طراحی اسباب بازی می کرد، اسباب بازی هایش روز به روز جالب تر و عجیب تر شدند و همین موضوع باعث معروفیت و محبوبیت او شد. مردم هر روز با هیجان می آمدند تا اختراعات او را ببینند تمام اسباب بازی آن مغازه حیرت انگیز بودند حتی اسباب بازی های ساده اش. او الگوی همه بود مخصوصا شاگرد محبوب و مورد اعتمادش، شاگردش آرزو داشت که ...
ویدئو| مادرانه، روایتی از دلتنگی مادران شهدای تک پسر | شهید محمد چاه چمندی
به گزارش شهرآرانیوز ، بوی کربلا از مرز خاش به مشام بانو خیرالنساء امامی می رسد. آنجا که پسرش برای حفظ امنیت حریم مردم آسمانی شد. محمدش که به سخاوتمندی و دست و دلبازی مشهور بود آرمان هایش را در آغوش کشید و از مادرش خواست تا برایش دعا کند شهید شود. آخرین زیارت محمد شانه به شانه در کنار ضریح امام رضا علیه السلام می گذرد و بعد از شهادت با اینکه اطرافیان قصد دارند خبر را از مادر پنهان کنند ...
چهارشنبه های امام رضایی | تلویزیون خانه ما همیشه خاموش است
گریه پسر خانم دهیار حیاط خانه را پر می کند و بعد از گذشت لحظاتی با مادرش وارد اتاق می شود. گوشه ای می نشیند و پاکت پر از خوراکی را پرت می کند. بچه ها بهت زده، ساکت و آرام کنار مادر و مادربزرگشان می نشینند، هر چه خانم دهیار برای پسرش توضیح می دهد باید برای بازی با تلفن همراه تا کامل شدن شارژ باتری صبر کند پسربچه قانع نمی شود. مادر پاکت خوراکی را باز می کند بسته های چوب شور، بیسکوئیت و پاستیل را مقابل ...
شهیدی که می خواست با عشق اش فرار کند!
...! نه کار درست و حسابی داره و نه حتی سربازی رفته! برگشتند خانه. فکر کردند همه چیز تمام شده. که علی فهمیده هنوز کسی از حرف هایش حساب نمی بَرَد. علی اما از دلش حساب می بُرد. می دانست تپیده. احساسش را باور داشت. و نمی خواست محبوبش را از دست بدهد. دیگر جدی شده بود. نمی خندید. سر به هوا نبود. توی تعمیرگاه کنار دست بابا ایستاده بود و لام تا کام حرف نمی زد. مادر نگرانش شده بود . دستش را گرفت ...
اگر دل تان شکسته، این مستند را نبینید!
سارا بقایی، منتقد سینما: مستند آخرین خداحافظی که این روزها در بخش ملی جشنواره سینمای مستند ایران سینما حقیقت به نمایش درآمده، روایت زنده ای از یک درد است؛ دردی که غبار گذر زمان و عبور سال ها ذره ای برآن ننشسته است. آخرین خداحافظی روایت زندگی و رفتن بدون بازگشت شهید صفرعلی علیزاده از زبان مادرش فاطمه شریعتی است؛ مادر صبور و دلتنگی که از خلال چندین دهه گذشت زمان، هنوز و هرروز به پسرش فکر می ...
عاقبت به خیری به یقه آخوندی نیست/تا ماموریتم تمام نشود برنمی گردم
می رفت سرکار؛ اما چون سحرخیز بود اول صبح می خواست من را به مدرسه یا دانشگاه برساند. از خانه تا مدرسه ام با ماشین دو دقیقه راه بود ولی در همان دو دقیقه حرف های مهمی می زد. مثلاً به یاد دارم یک بار گفت: علی! حواست باشد از هر کسی لقمه نگیری. لقمه کم کم در روح آدمی تأثیر می گذارد! یک بار هم از خانه مادر بزرگم برمی گشتیم؛ حاج آقا گفت: علی جان! می خواهی با نفست مبارزه کنی؟ اگر توانستی جلو شکمت را بگیری ...
شب نشینی سینمایی با تلویزیون در بلندترین شب سال
خارج می شود. مادر به کلبه برمی گردد و متوجه عدم حضور بچه ها می شود و ... فیلم سینمایی جرنی و پدربزرگ به کارگردانی دیوید ای تالبرت ، جمعه 1 دی ماه ساعت 14:00 از شبکه کودک پخش خواهد شد. در خلاصه داستان فیلم با بازی فارست ویتاکر، آنیکا نانی رز، کیگان میشل کی و هاف بونه ویل آمده است: آقای جانگل بزرگ ترین مخترع کشور در شهری زندگی می کرد. او از همان سال های اول زندگی اش شروع به ساخت و ...
بسته مطالعاتی ویژه شب یلدا
پیرزن را شنیده باشد، اما گفت: سلام خانم جان! راضیه هیچ نگفت دستش را گرفت به در و همان جا ایستاد و نگاهی به حیاط مسجد کرد تا ببیند کسی آن ها را دیده است یا نه. رحمان مطمئن شد که صدا، صدای پای خانم جان نیست. - شمایین راضیه خانوم؟ راضیه تنها توانست جواب سلام رحمان را بدهد و دوباره خاموش بماند سر جایش. چشم دوخته بود به چشمان رحمان که دوخته شده بودند روی زمین. خواست برود که رحمان ...
وقتی خیابان پاسداران کوچه بنی هاشم شد!
خواست این خانه برای من بود! پایش را که از خانه بیرون می گذارد به خودش که می آید اینجاست. پای همین خیابان. گاهی به قصد خرید گاهی به قصد سرکار و گاهی در مسیر برگشت خانه ناخودآگاه ساعت ها راه می رود و خودش را اینجا پیدا می کند. پاهایش هم انگار می دانند این تکه زمین چقدر برای دل او مقدس هستند. هرچقدر هم حواسش پرت باشد و فکرش مشغول باز امکان ندارد پا بگذارد به روی مقتل پسرش. مزار محمدحسین را ...
مستند پایان جنگ ؛ روایتی از جانبازان فراموش شده
تمام اقشار جامعه برای تماشای مستند احساس نیاز کنند، شاید آن موقع خواست جمعی جامعه متولیان امر فرهنگ را بر آن دارند که قدردان سینمای مستند باشند. صادقی درباره جشنواره امسال بیان کرد: به نظر می آید جشنواره امسال در بخش های مختلف با وجود تنوع در آثار کیفیت بالاتری از سال قبل داشته باشد. نام هایی که در مسابقه ملی با آن ها مواجه شدم، بعضا از مستندسازان به نام و خوش سابقه اند و این نوید را ...
شهید گمنام سال 59 هم داریم!
سپس به شهادت رسید؛ حتی به گفته برخی همرزمانش پیکرش توسط دموکرات سوزانده شد. کوچه به کوچه دنبال پسرم گشتیم پدر و مادر علی اکبر بعد از بی خبری از فرزندشان چند بار به سقز، بانه و دیواندره می روند تا بلکه خبری از او بگیرند. مادر شهید درباره روزهایی که شهر به شهر دنبال پسرش می گشت، می گوید: یک بار به همراه همسر و برادرم محمود به دیواندره رفته بودیم. شب برای خوابیدن می ترسیدیم به ...
(عکس) این بانوی تربت جامی رکورد دار طول عمر است
بی بی فاطمه سن و سال خودش را هم نمی داند و اگر از او درباره طول عمرش سوال کنید با لهجه شیرین محلیش می گوید: همه کسانی که یادم می آید مرده اند و من هنوز زنده ام! خدا می داند چرا اینقدر به من عمر داده. بی بی فاطمه نوروزی، ابرصدساله ایرانی است و رکورد پیرترین انسان های جهان را که عمرشان تایید شده پشت سر گذاشته است. او اهل تربت جام است و یک قرن و 24 سال خاطره در سینه دارد: لهجه بی بی تربت جامی ...
معرفی فیلم های سینمایی آخر هفته تلویزیون
تا زمان بلوغ به خدمت در معبد مقدس بگمارد، به معبد می رود، اما تا به حال پای دختری به معبد باز نشده. حضرت زکریا تلاش می کند که با تمامی مخالفت های روحانیان یهودی مریم در معبد بماند و کم کم با وجود الهامات به مریم، مردم به سوی او جلب می شوند. اما بعد از یک اتفاق مریم از معبد رانده می شود. در همان موقع با خواست خداوندی مریم (س) باردار می شود و همین موضوع سوء ظن مردم را برمی انگیزد. هرود که از تولد ...
روایت جانسوز خواهرانه از تشییع شهیدی که سر بربدن نداشت
و رحمت الهبی بود که پیکر علی بعد از 23 روز هنوز سالم مانده بود. وقتی منطقه بعد از این بیست و چند روز آزاد شد، رزمندگان توانستند پیکر او را به عقب برگردانند. روز تشییع بود و می خواستتند پیکر علی را در گلزار بهشت زهرا (قطعه 53 ردیف چهارم) - ببرند. در روزهای آخری که علی در تهران بود و به بهشت زهرا رفته بود در آنجا عکس هایی انداخته بود که گوئی جایی برای خودش برگزیده و مکانی را انتخاب کرده و ...
پدر عصبانی همسرش را آتش زد / دختران12و20ساله :پدرمان را قصاص کنید
پدر و مادرم با هم دعوا کردند و پدرم عصبانی شد و مادرم را آتش زد. وقتی مادرم روی زمین افتاد و بیهوش شد، پدرم او را به بیمارستان رساند. اما در نهایت این گفته های دختر 12ساله سایه بود که همه چیز را بر ملا کرد. او که بعد از چند ماه از شوک مرگ مادرش بیرون آمده بود، گفت: پدر و مادرم همیشه با هم اختلاف داشتند. آنها خیلی با هم دعوا می کردند. روز حادثه هم دعوای شدیدی کردند و بعد هم پدرم بنزین ...
روایت حسرت 30 ساله یک مادر برای آخرین خداحافظی با فرزندش
گردد و حسرت آخرین خداحافظی بر دلش برای همیشه می ماند. این مستندساز ادامه داد: این مادر سال های سال است که به محل قرار خودش و پسر بر سکوهای راه آهن می رود و تلاش می کند در حال و هوای آن خداحافظی قرار بگیرد. او که 30 سال پیش قصد داشت برای پسرش نخودچی و کشمش ببرد، سال هاست که بسته های نخودچی و کشمش آماده می کند و به یاد پسرش به مسافران همان ایستگاه راه آهن می دهد. صبوری درباره وجه ...
مارعلی، خدانگه دار!
جمع بود حالا که زبان برای وصل شدن مان کافی نیست، چشم های قشنگش سنگ تمام بگذارند. نگاهم می کرد. نگاهش می کردم. مارعلی هنوز توی آن روز ها بود و ما از این روز ها آمده بودیم تا سراغ همان روز ها را بگیریم! این، خوش حالش کرده بود. می خندید. انگار سال ها منتظر آمدن ما بود! **شاخ شمشاد صورت محجوبش را مدام میان سیاهی چادرش می کشید و مریم حرف هایش را برایم ترجمه می کرد: میگه رحیم کلاس ...
شلیک مرگ به پسر همسایه بخاطر جای پارک / قاتل مسلح از زندان آزاد شد + جزییات
اینکه این اتفاق افتاد. متهم پس از بازسازی صحنه جنایت راهی زندان و پرونده او نیز به دادگاه فرستاده شد. محاکمه در جلسه محاکمه بعد از آنکه نماینده دادستان به دفاع از کیفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد، مادر مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه ایستاد و خواستار قاتل پسرش شد. او گفت: ما سال ها با یکدیگر همسایه بودیم اما پسر همسایه حرمت نگه نداشت و با ورود به حیاط ...
روایت زندگی شهیدی که شهادت را بر ریاست ترجیح داد
خواست تا اجازه دهد به جبهه برود که با مخالفت پدرم مواجه شد، در ادامه برادرم گفت بدانید اگر به جبهه نروم 16 سال بعد من رییس جمهور کشور خواهم شد. خواهر این شهید نوجوان با بیان اینکه برادرش علاقمند به مسایل سیاسی بود، یادآور شد: اما خیلی اصرار داشت تا به جبهه برود و بارها از پدر و مادر تمنای اجازه می کرد تا اینکه روزی پای مادرم افتاد و گفت دعا کن پدر با درخواست من موافقت کند که در این هنگام ...
علی اکبر در راه علی اکبر (ع) قدم گذاشت / نوجوان شهیدی که معلم پدر بی سوادش بود
به گزارش خبرگزاری ایمنا ، سن وسال زیادی نداشت، اما کار همیشگی اش شده بود، هرطور بود خودش را از روستای زادگاهشان به نماز جمعه اصفهان می رساند، در آن روزها که هنوز چندصباحی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، تعریف خاطرات مبارزانی که رنج سال ها زندان ساواک را کشیده بودند تا یک حکومت اسلامی جایگزین 2500 نظام شاهنشاهی شود، در تمام محفل ها داغ داغ بود. این خاطرات علی اکبر را به فکر فرومی ...
وصیتنامه شهید سیدصفی الدین صفوی
آن شعار : اماما، اماما ما اهل کوفه نیستیم /طرفدار و مقلد تو هستیم جامه عمل بپوشانید. و سخن را خلاصه و خاتمه دهم. ای مردم که می گفتید چرا 71 نفر به کمک امام حسین(ع) رفتند عین این مسئله بود که تمام مُبلغین و رادیو و تلویزیون و همه و همه حکم امام عزیزمان را به گوش شماها م یرسانند و باز بی تفاوتانه سر به زیر می کنید و بعد از دو روز از یادتان می رود به خدا قسم اگر پیام امام را بشنوید و به ...
سکوت خداداد عزیزی شکست؛ همه تماس گرفتند به جز قلعه نویی!/ قرار نیست من پاچه خوار و مجیزگو باشم/ بعضی ها ...
...، مشکل خودشان است. بعید می دانم این موضوع صحت داشته باشد که اعضای کادرفنی ناراحت شده باشند، در ضمن قرار نیست من پاچه خوار و مجیزگو باشم. خیلی ها گفتند امیر قلعه نویی به این دلیل خداداد را آورده که از تیم ملی انتقاد نکند، ولی این گفته ها درست نبود. ایشان با من صحبت کرد و گفت در لیگ که چند بار مقابل من قرار گرفته، دیده که تیم هایم خوب فوتبال بازی می کنند. سرمربی تیم ملی از من خواست که کمک کنم و وقتی کسی حرفی به من می زند برایم سند است. من اگر خودم هم سرمربی تیم ملی باشم و تیمم بد بازی کند، خودم می گویم که بد بازی کردیم. مردم هم فوتبال را می فهمند و همه چیز را می دانند. ...
مادری کردن مثل تراپی است!
پروپیمانی دارد. به بهانه اجرای مسابقه آشپزی با مامان که این شب ها از شبکه پنج سیما پخش می شود، در لوکیشن مسابقه با او درباره این برنامه و سایر فعالیت های هنری و زندگی خانودگی اش هم صحبت شدیم. خانم صبوری شما هم مثل خیلی از بازیگران به خاطر علاقه به بازیگری وارد این حرفه شدید؟ نه من اصلا به بازیگری علاقه نداشتم، دلم می خواست نویسنده شوم. در دانشگاه رشته ادبیات نمایشی خواندم و در ...
کتاب گرد | تازه های پرفروش ادبیات داستانی کتاب فروشی های مشهد، پاییز 1402
| انتشارات: ثالث | مترجم: مونا اله بخش هرستون وقتی این کتاب را منتشر کرد می دانست که قرار است پر مخاطره ترین و جنجالی ترین متن داستانی او باشد؟ احتمالا می دانست. درواقع دیدگانشان خدا را می نگریست پس از انتشار به مدت 30 سال توقیف شد. هرستون در کارنامه مکتوب خود، یک زندگینامۀ خودنوشت، دو پژوهش در ادبیات عامیانه سیاهان و بیش از پنجاه مقاله و داستان کوتاه را به همراه دارد. با این همه، شهرت او با ...