هم قدم با سردار تا شهادت
سایر منابع:
سایر خبرها
سبک تربیتی مادر شهیدی که عمارِ حاج قاسم بود
می کرد. حاج قاسم هر شب برایش صدقه می داد اسم جهادی محمدحسین عمار بود. بعد از شهادت محمدحسین، حاج قاسم درباره او گفتند: من عمار را مثل پسرم دوست داشتم. هر شب برایش صدقه کنار می گذاشتم و می گفتم عمار جان مواظب خودت باش؛ منِ مالک به عمار نیاز دارم. شما سرمایه های من هستید. حاج قاسم قبل از شهادت محمدحسین فرموده بودند: من همت خودم را در جبهه مقاومت پیدا کردم. عمار اسطوره ...
روایت هایی متفاوت از ژنرال
سلیمانی با نیروهای داعش درگیر شدند و این درگیری نیم ساعت به طول انجامید. ابو حسن افزود بعد از اتمام درگیری من با نیروهایم به منطقه درگیری رفتم و با چشمان خودم دیدم که تمام نیروهای داعش به جز یک نفر که اسیر شده بود، کشته شده بودند ابوحسن چنین توضیح داد که حاج قاسم سلیمانی که کت و شلوار تنش بود رو به اسیر داعشی کرد و کت و شلوارش را نشان داعشی داد و گفت: همان طور که می بینید لباس من برای جنگ ...
زنگ زورخانه شهید فهمیده به احترام سردار دلها به صدا درآمد
...: ما در هشت سال دوران دفاع مقدس شاهد بودیم، پس از هر جنگ و عملیاتی که انجام می شد، شهید سلیمانی به کرمان می آمد و خانه به خانه شهدا می رفت و به فرزندان شهدا سر می زد. حاج قاسم بچه های شهدا را از بچه های خودش بیشتر دوست داشت. وی اضافه کرد: حتی یک بار وقتی بچه های شهدای کرمان به تهران آمده بودند خواستند حاج قاسم را ببینند. هماهنگ کردیم و به خانه حاج قاسم رفتیم. سردار از من خواست بلیط ...
زائران امریکایی می گفتند آمدیم تا حاج قاسم ما را ببخشد
جوان آنلاین: هیچ وقت یادم نمی رود، وقتی از آن سه امریکایی پرسیدم چرا به زیارت حاج قاسم آمده اید؟ با سرافکندگی گفتند: آمده ایم حاج قاسم ما را ببخشد یا آن مرد چینی که خدا را هم نمی شناخت، آمده بود به زیارت حاج قاسم و او را پادشاه خاورمیانه می دانست این ها بخش هایی از گفت وگوی من و آقای جعفر طیار یکی از خادمان گلزار شهدای کرمان است. فقط کافی است یک بار میهمان شهدای ...
حاج قاسم از کودکی تا شهادت
. شرع اسلام است می خواهد زن بگیرد، کار بدی که نکرده است. دیگر هیچی آمدیم، از کرمان به رابر رفتیم و همان روز عقد کردیم. من از زمستان سال 1360 که وارد جنگ شدم، در تیپ ثارالله بودم که بعد لشگر چهل و یک ثارالله شد. از دوران کودکی تا نوجوانی حاج قاسم تفاوت سنی مان پنج، شش سالی بیشتر نبود. با همدیگر در یک روستا بودیم. یادم نمی آید؛ نمی توانم بگویم من بازی کودکانه حاج قاسم یادم می آید؛ نه ...
پاسخی به فضاسازی های رسانه ای درباره بیانات اخیر رهبر انقلاب: ضدّ انقلاب به دنبال غلبه دادن حاشیه ها بر ...
فکرش را نکرده بودم؛ خدای متعال همین طور حرف میزد! در واقع زبان من بود، حرف خدا بود؛ خیلی جلسه ی عجیبی بود، خیلی تأثیراتی گذاشت. بعد از آن جلسه، چند نفر از بچّه ها به من مراجعه کردند، یکی از آنها حاج قاسم بود؛ آمد یک جمله ای از ایشان نقل کرد، گفت عیال من این جوری میگوید؛ در همان جهتی که من صحبت کرده بودم. من دیدم تأثیر همسر چقدر زیاد است. (10/10/1402) همسر و پسر سردار شهید سید رضی موسوی چه ...
خاطره سید حسن نصرالله از آخرین دیدار با حاج قاسم سلیمانی
به گزارش خبرگزاری حوزه ، سیدحسن نصرالله در خاطره ای با عنوان آرزوی من است یادی از شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی می کند که این خاطره در کتاب متولد مارس بیان شده، مشروح آن را در ادامه بخوانید: روز چهارشنبه ای که حاج قاسم سحر جمعه اش به شهادت رسید، ایشان بیروت پیش ما بود. عصر چهارشنبه چند ساعت جلسه داشتیم. البته قرار نبود ایشان به لبنان بیاید. دو ...
خانه سردار؛ بیت الزهرای بچه های دفاع مقدس
روز کتابی را که عکس بچه های 23 نفر در آن بود، به ایشان داده بودند و چیزی به یادگار نوشت که دست خط ایشان هنوز هست که نوشته است: جانم فدای شما که جانتان را فدای اسلام کردید البته ساخت خود فیلم هم از پیشنهادهای حاج قاسم بود که ابتدا به آقای حاتمی کیا پیشنهاد دادند و بعد آقای مهدی جعفری فیلم را به خوبی ساخت. یک بار که ایشان به کرمان آمده بود، به او گفتم فیلم ساخته شده و فیلمی خوبی هم شده است. خیلی ...
شاهدِ اشک های حاج قاسم!
به گزارش اصفهان زیبا ؛ می گوید آن قدری که همراه و کنار حاج قاسم بودم، کنار خانواده ام نبودم. او روایتش از پانزده سال همراهی با سردار سلیمانی، از سربازی و دوران خدمتش شروع می شود و تا آنجا پیش می رود که می شود دست راست حاج قاسم و البته از محافظان و نزدیکان او. سیروس دهقان شیری خدمتش را سال 75، در لشکر 41 ثارالله کرمان شروع می کند و خیلی به جایی نمی خورد که راننده حاجی می شود و از همان ...
روایت آغوش های مادرانه برای نوزادان بی مادر!
ی شیرخوارگاه دارد؟ حاج آقا چند ثانیه ای مکث کرد، از چهره اش معلوم بود که یک آرزوی خوبی دارد: وقتی اینجا آمدم چند طرح داشتم، الحمدالله یکی یکی سرجای خود می نشینند اما یک آرزو دارم که هنوز محقق نشده است، آن هم احداث یک ساختمان کنار همین ساختمان نوراحسان است، می خواهم آنجا هم بچه های 6 تا 12 سال را نگهداری کنیم! آخر می دانید چرا؟ چون بیشتر این بچه ها خواهر و برادر دارند و از آنجایی که مرکز ما یک م ...
پرواز در شب
خاطره ای از عملیات بدر شروع کرد.در ادامه بحث، حاج قاسم کمی هم وارد فضای طنز شد و کلا جلسه بانشاطی را آن روز حاجی اداره کرد. ابتدای جلسه حاج جواد گفت: من خوابی دیده ام. حاجی پرسید: چه خوابی دیدی؟ سید گفت: خواب دیدم در جایی هستیم که میان ما، بزرگان، پیامبران و اولیا، همه نشسته اند و من سرپا ایستاده ام. اول احساس کردم و بعد شنیدم از آسمان یکی دارد قرآن می خواند و آن، صدای حضرت علی(ع) است ...
ناامید بودیم تا این که حاج قاسم اومد...
استقبالش رفتیم و او هم ساعتی برای مردم سخنرانی کرد و با حرف هایش به مردم دلداری داد ولی امان از روزی که شنیدیم سردار شهید شد. همه زن ها سیاه به تن کردند و مردم ها در غم فرو رفتند. از آن سال به بعد هم در همان محلی که برای مان سخنرانی کرد، مراسم عزاداری برپا می کنیم تا به نوعی دین مان را به او ادا کنیم." آقای منصوری یکی دیگر از مردم روستا با بیان این که همه ما به سردار مدیون هستیم، ادامه ...
یاری حضرت زهرا(س) را دیدم
را تحویل ایشان می دادیم و به همان اتاق کوچک تر طبقه سوم می رفتیم. آن موقع، دو بچه داشتند؛ نرگس و حسین. چون حاج قاسم در اهواز هم کمتر وقت می کرد به هتل برود، مادرخانمش همراه شان می آمد. گاهی برادرخانمش محمود هم بود. پنج نفر در یک اتاق، با پرده ای در وسط و بدون آشپزخانه زندگی می کردند. تازه حاج قاسم گاهی همان جا مهمان داری هم می کرد! فرمانده لشکر بود و همه فرمانده ها با او کار داشتند. زندگی حاج قاسم ...
روایت هایی از بازاریان مشهد درباره سردار سلیمانی
می شویم: تا مدت ها بعد از شهادت سردار، بابا گریه می کرد. هر وقت نگاه می کردیم، می دیدیم چشم هایش از اشک سرخ است. همین حالا هم که شما داشتید با من حرف می زدید، دوباره شروع کرده بود به اشک ریختن. بابا قند و فشارخون دارد. چشم هایش کم سو شده است، با این حال با مادرم که او هم حال درستی نداشت برای تشییع پیکر سردار پیاده سمت حرم رفتیم. این عکس پشت شیشه را هم که می بینید، دو روز بعد از شهادت حاج قاسم ...
مادر شهید مدافع حرم در دیدار با سردار سلیمانی: شام خانه ما بمانید!
بار عمار را ببینم و یک بار هم وقتی خارج می شوم ببینمش. صبح روز 13 دی 98 و بعد از شهادت حاج قاسم وقتی به منزل ایشان رفتیم، دنبال عکس حاجی و پسرم می گشتم، اما ندیدم. همان شب که حضرت آقا به منزل حاج قاسم رفتند، این دیدار را از تلویزیون پخش کردند و من دیدم عکس عمار، سیدحسن نصرالله، شهید مغنیه و شهید احمد کاظمی در اتاق حاج قاسم است. این عکس هنوز هم در اتاق سردار سلیمانی است. بعداً یکی از محافظان رهبر ...
جامع ترین روایت ها از شهید سلیمانی / کدام سال ها از زندگی سردار برای مردم ناشناخته است؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، همزمان با چهارمین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی انتشارات مکتب حاج قاسم از 7 عنوان کتاب تازه منتشر شده درباره این شهید رونمایی کرد. باران گرفته است ، همراه ما بود ، این خانه فروشی نیست ، طبقه بندی موضوعی سخنرانی های منتشرشده شهید سلیمانی ، جهت ، بچه های حبیب عناوین این کتاب ها هستند. باران گرفته است زندگی نامه مستند داستانی شهید ...
چگونه سردار سلیمانی را برای کودکان و نوجوانان ملموس کنیم؟
خوریم متوجه می شویم که او یک ابرقهرمان است. من در کتاب نقاشی خدا تلاش کردم تا سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را از فضای ملی ایران فراتر ببرم. من در کشور هندوستان حضور داشتم و بنا به درخواست پدری هندی باید قصه های شهید قاسم سلیمانی را برایش می خواندم. این پدر هندی به من گفته بود که فرزندش تصویر شهید قاسم سلیمانی را وقتی دختربچه ای به او گل می دهد، دیده و دوست دارد تا ایشان را بشناسد. این بچه در عالم ...
روایت شبی پُرخاطره با سردار دل ها
.... وی بیان می کند: آن روز من احساس نکردم این بچه ها پدرشان را باوجود حاج قاسم از دست دادند، انگار خلا پدر برایشان پر شد وقتی حاج قاسم رفت دوباره این خلا برگشت ؛ هرچند شهدا زنده اند و پدران شان زنده تر از ما هستند و خوشا به حال فرزندان شهدا ولی درحالت فیزیکی بچه ها آن شب خلا نبود پدرشان برایشان پُر شد. این خیلی واضح بود و آن لحظه ای که داشتند می رفتند و خداحافظی می کردند برخی ...
از زندگینامه خودنوشت تا روایت دوستان از سردار دل ها
...، بعد رفت. که این خاطره از کتاب حاج قاسمی که من می شناسم بود؛ روایتگر این کتاب حجت الاسلام علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه است که در این اثر فراز و فرودهای مختلف از زندگی شهید سلیمانی از نگاه راوی نقل و ثبت شده است. این کتاب از 12 فصل تشکیل و شامل خاطراتی از دوران جنگ و حضور به عنوان یکی از نیروهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی آغاز می شود؛ این آشنایی از سال 61 طی عملیات ...
شور عاشقی در میعادگاه عاشقان حاج قاسم وصف ناشدنی است
جوان آنلاین: حماسه حضور مردم در مراسم سالگرد شهادت سیدالشهدای مقاومت سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی را نمی توان با کلمات و عکس و فیلم شرح داد. این حضور عاشقانه در شهر کرمان و در جوار مزار آن سردار در گلزار شهدا دیدنی است. بحق گفته اند که شنیدن کی بود مانند دیدن! من هم برای دیدن حال و هوای این روز های کرمان در آستانه چهارمین سالروز شهادت سردار، بعد از ظهر دوشنبه 11 دی ماه 1402 از فرودگاه مهرآباد به ...
مجال تماشای پدری عاشق
این پدرودختریم حتی پس ازشهادت و می شنویم که سردار رفته به خواب کسی و گفته این قدر فاطمه بی تابی می کنه که نمی تونم برم به خوابش. هم خودش اذیت می شه، هم من! و نه فقط زینب و فاطمه که عزیز زیبای من مجال تماشای پدرانگی عاشقانه حاج قاسم است با همه بچه هایش. ونه فقط بچه ها که خواننده این بخت را خواهدیافت عکسی را ببیند ازبازی حاجی با نوه ها لابه لای برگ های خزان ریخته کف حیاط. کاش عزیز زیبا ی حاج قاسم، نصیب همه مان بشود. ...
رؤیای قشنگ حاج قاسم بودن
برای رفتن به کرمان و حضور در گلزار شهدای این شهر که مزار سردار دل ها را در خود جای داده است، سر از پا نمی شناختم. برنامه سفر به گونه ای هماهنگ شد که در روز پنج شنبه به کرمان رسیدم. از فرودگاه به موزه دفاع مقدس رفتم. قرار بود برای حضور در برنامه به وقت حاج قاسم در گلزار شهدا باشم. بعد از شهادت سردار سلیمانی در ساعت 1:20 روز جمعه 13 دی ماه سال 1398 متولیان فرهنگی گلزار شهدا برنامه ای را تحت عنوان ...
رازی که فقط سردار سلیمانی از آن خبر داشت + عکس و فیلم
... پس از شهادت سردار سلیمانی کتاب های زیادی برای شناخت دقیق تر از منش سردار سلیمانی به چاپ رسیده است. کتاب عزیز زیبای من مستندی روایی از روز های پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی به قلم زینب مولایی است که توسط بنیاد حفظ و نشر آثار سپهبد شهید قاسم سلیمانی، انتشارات مکتب حاج قاسم به چاپ رسیده است. در ادامه بخش هایی از این کتاب را می خوانید: هر بار آن قدر با آن ...
روایت استاندار اسبق کهگیلویه و بویراحمد از خطبه عقد دختر حاج قاسم
ثارالله و حضور در دفاع مقدس با همه رشادت ها و سپس دوره سال 68 بعد از جنگ که در استان کرمان و در کسوت فرمانده مشغول به خدمت بود و دست آخر هم که با حکم حضرت آقا مسوولیت سپاه قدس را بر عهده گرفت اما به نظر من تنها د وره ای که خدمات بی بدیل حاج قاسم به خوبی بیان نشده همان دوره خدمت در استان کرمان و بعد از جنگ بود. فارس: چرا و دلیل آن چه بود؟ بعد از جنگ که دوره بازسازی و همچنین تثبیت ...
حاج قاسم بحران زلزله بم را مدیریت کرد
جوان آنلاین: سردار عباس طوسی، فرمانده گردان 407 امام رضا (ع) در دفاع مقدس از یاران و همرزمان قدیمی شهید حاج قاسم سلیمانی است که مثل بسیاری از دوستان حاجی، این رفاقت و همراهی را تا سال های بعد نیز حفظ کرد. در واقع کسی که با حاج قاسم آشنا می شد، نه او می توانست از مرادش دست بردارد و نه در مرام حاجی بود که دوستانش را فراموش کند. خاطرات طوسی نیز چند دوره از عمر شهید سلیمانی را شامل می شود؛ از دوران ...
گفتگوی تفصیلی| حاج قاسم می گفت از آقا چیزی دیدم که نمی توانم از ایشان فاصله بگیرم
سوریه باور کرده بودند. خط رهبری: حالتی که ما از دور حس می کنیم و شما حتماً لمس کردید این است که حاج قاسم از جهت حال و هوای فردی فضای دهه شصت را در خودش حفظ کرده بود. آدم اینطور حس می کند. خیلی ها بودند که رزمنده و سردار بودند و الان هم حضور دارند ولی حال و هوای معنوی دفاع مقدس در آن ها چندان حس نمی شود. حاج قاسم انگار چهل سال سنش اضافه شده بود اما روحیه همان روحیه 25 سالگی و فضای شهدایی و ...
حاج قاسم اهل جناح بازی نبود | می گفت هنر ما این است که همه را با انقلاب همراه کنیم
...، نیازهای ارتباطی زیادی هم داشت. کاملاً یادم هست که وقتی می رفتیم، حاج قاسم می گفت این غواص ها که می خواهند بروند، ما ارتباط می خواهیم. بعد می گفتیم این بیسیم ها و امکاناتی که ما داریم هیچ کدام در آب جواب نمی دهند. خودش راهنمایی می کرد، حاج هادی هم یک آدم فنی بود و کمک می کرد. ماجرای تصادف خودروی حامل سردار قاسم سلیمانی با پراید | واکنش خاص سردار سلیمانی خطاب به راننده | لازم نیست ...
شوخی های جالب سردار سلیمانی با فرماندهان نظامی و مسئولان /حاج قاسم در کار جدی بود، اما در رفاقت، به طور ...
. وقتی برگشت و از حاج قاسم کسب تکلیف کرد، حاجی به او مأموریتی سپرد و رفت. بعد از شام، وقتی مسئولین لشکر و مقام معظم رهبری از در سوله خارج می شدند، به محض اینکه آن فرد از در بیرون آمد، یک نفر از بالای سوله ظرف آب و چربی را خالی کرد رویش! شاید او هنوز هم بعد این همه سال نمی داند چه کسی آن ظرف چربی را رویش ریخته! شیرازی این ها را می گوید و توضیح می دهد: حاج قاسم در کار ...