روایت ده سال مادرانگی با الهه احمدی
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت مادری که با نظریه عقل سلیم فرزندش را تربیت کرد
کی گفته تربیت بچه ها سخته؟! تربیت بچه خیلی هم راحته تنها سختی اش تربیت خودمان است. اگر قرار است در جایگاه یک مربی، معلم و از همه مهم تر مادر باشیم، اول باید خودمان تربیت شده باشیم این را ما نمی گوییم دکتر مینو اسد زندی صاحب نظریه قلب سلیم و مدرس دانشگاه و پژوهشگر گفته است. در [...]
عکس چهره باز قاتل فراری 4 زن و مرد در آبادان/ او را شناسایی کنید و به پلیس اطلاع دهید
با یک تیغه قمه ازطریق در پارکینگ وارد حیاط منزلم شدند. وی که به سختی صحبت می کرد گفت، فردی که سلاح گرم به دست داشت به زور وارد سالن پذیرایی خانه مان که مهمانان، همسرم و پسرم در آن حضور داشتند شد و به محض ورود نقابش را از صورتش برداشت و خواهر همسرم وی را که باهمسرش یعنی باجناقم اختلاف مالی داشت و در دادگاه حکم علیه اش صادر شده بود شناخت، خواهر همسرم از حضور وی شوکه شده بود، از او پرسید ...
تو پیش خدا آبرومندی...
عاشق می بارید چشمان مردان و زنانی که پشتشان به روح بلند برادرانه حاج قاسم سلیمانی گرم بود و با رفتنش انگار تاریخ تکرار گشت و یک بار دیگر مالک اشتر روزگارمان را از دست دادیم. من چند سال از برادرم قاسم بزرگ تر بودم. پدر و مادرم پنج فرزند داشتند نخست خواهر بزرگ ترم بود بعد بنده، بعد قاسم و فرزندان دیگر. ما در روستای جهان ملک زندگی می کردیم آن زمان در همه روستاها امکانات تحصیلی وجود نداشت. مثلا ...
این کشور با شهادت این مرد، ضربه سختی خورد
، صورتم خیس است. بعد از گذشت این همه سال هنوز اختیار این اشک ها دستم نیامده. یاد مادرم می افتم که قدیم ها می گفت آدم ها وقتی برای هم گریه می کنند که یادشان می افتد چه کوتاهی در حق هم کرده اند. ولی من هیچ وقت این احساس را نداشتم. هیچ وقت فکر نکردم کاش منصور زنده بود و جور دیگری با او رفتار می کردم. کم وکسری برای هم نگذاشته بودیم. زن و شوهر معمولی که نه؛ همیشه دوست و همراز هم بودیم. گریه ام اما، فقط ...
اشک مهمانان عروسی خواهر شهید برداغ کرمان
می شناسم. یکی دو سال پیش با عروس شان که کارآفرین بود و گروه گل آرایی بژانه را می گرداند، مصاحبه کرده بودم. می گویم مادر، شب یلدا سالگرد شهادت گل پسرتان بود. خدا صبرتان دهد. . می گویند مادر! امروز حال خوبی ندارم. همیشه روز مادر پسرم لباس شیک می پوشید. ادکلن خوبی می زد. اگر گل نرگس گیرش می آمد، یک دسته گل نرگس می خرید و زودتر از همهٔ بچه هایم به دیدنم می آمد. اگر هم مسافرت بود حتماً زنگ می زد و با ...
فرزندانم را به حضرت فاطمه (س) هدبه دادم
جنگ می کنند و این باور قلبی را با تمام رنج ها و سختی هایش سال ها به دوش می کشند. درون این سرزمین شهر های کوچک و بزرگی وجود دارد که در برخی از خانه های آن بر روی طاقچه قدیم شان عکس های قاب شده ای همچون نور می درخشد، نوری که فرای دید واقعی است و تنها مادری می تواند ببیند که هر لحظه دلتنگی از گوشه چشمش فرومی ریزد. مادر. مادر. مادر. با روی گشاده به استقبال مان می آید، همان مادری که ...
تکه تکه کردن جسد شوهر بعد از خفه کردن او با بند مانتو
به خانواده اش گفتم در بیمارستان است. تحقیقات از این زن ادامه داشت تا این که دو روز قبل به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت : بعد از فوت مادرم و ازدواج دوباره پدرم، مجبور به ازدواج اجباری شدم. شوهرم در مغازه ای کار می کرد و شرایط مالی مان خوب بود، اما اعتیاد داشت و اذیتم می کرد. پسری 13 ساله و دختری 9 ساله داریم. شامگاه بیست و هشتم آذر امسال دوباره دعوای مان شد. از این وضع خسته شده بودم. با ...
خیراتی که برای صاحبش آمد داشت
جوانان در نظر نگرفتم ولی باید بگویم این کار، کار جهانی بوده است. * یاد گرفتم نان آور باشم نه نان خور! الحمدالله یاد گرفتم در زندگی در کنار اینکه مادر باشم پا به پای همسرم تلاش کنم و امروز روی پای خود ایستاده ایم آن هم با تلاش یکدیگر، به فرزندانم هم از کودکی یاد دادم پا به پای ما کار کنند؛ به عبارتی فرزندانم یاد گرفتند به نان آور باشند؛ نه نان خور ... خودم هم تعجب ...
خواسته ها و توقعات از مردان در گفتگو با زنان
، محبت بیشتر و بیشتر می شود. آیدا (38 ساله): همسر عزیز من که بهترین حامی من هستی، چرا گاهی فراموش می کنی که من نفر اول زندگیت هستم. خانواده تو در وهله اول، همسر و فرزندانت هستند. در ضمن فراموش نکن که به رغم میلم، تمام حرف های تند و تلخ تو در دعوا ها در خاطرم باقی می ماند. مریم (41 ساله): دوست دارم به همسرم بگویم که من می دانم بیرون خانه خیلی زحمت می کشی و همواره قدردان زحمات تو ...
حسن قاسمی؛ سال های عشق و تلاش
اتمام سربازی، دوباره پیش پدرم برگشتم و حدوداً دو سال دیگر را هم آن جا گذراندم و پس از آن تصمیم به ازدواج گرفتم. آن موقع هم که ازدواج کردم هیچ چیز نداشتم. در سن 24 سالگی بی هیچ مال و اموالی ازدواج کردم و بعد از آن از کارگاه پدرم بیرون آمدم و کنار دست دایی ام مشغول به کار شدم. به هرحال بعد از چند وقت که در مغازه دایی ام مشغول بودم، انقلاب اسلامی پیروز شد و سال 59 بود که این مکانی را که الآن ...
خواسته ها و توقعات از مردان در گفتگو با زنان
به انگیزه روز زن پای درددل های کوتاه زنان- شاغل و خانه دار- نشستیم. برخی با استقبال از سؤال ما، انگار که همسر خودشان این درددل را می شنود، مستقیم خطاب به آن ها نوشتند یا فایل صوتی ارسال کردند، به این امید که به نظر سایر آقایان برسد. فرشته (37 ساله): زنان در خانه اگر بیشتر از مرد ها زحمت [...]
سبک تربیتی مادر شهیدی که عمارِ حاج قاسم بود
به گزارش پایگاه خبری 598، زحمات فراوانی که مادر از دوران بارداری تا زمان بزرگ شدن کودک تحمل می کند و رنج ها و پرستاری هایی که مادر با آغوش باز در راه فرزند خود پذیرا می شود، همه مبَیّن کلام نورانی پیامبر اکرم (ص) است که می فرماید: بهشت زیر پای مادران است. به راستی که مادران بار سنگین دنیا را بر دوش خود می کشند و اغلب آرزوها، رؤیاها و خواسته های شخصی را قربانی می کنند تا رفاه فرزندانشان را تضمین ...
حاج قاسم از کودکی تا شهادت
نوشتن در این باره را سخت می کند. یعنی از تو بزرگ تری پیدا نشد بیاید حیدر سلیمانی از رزمندگان لشکر 41 زمان جنگ هستم. من همسر خواهر حاج قاسم سلیمانی هستم همین که ایشان پسر خاله ام و همسرم دختر خاله ام بودند و به خواستگاری رفتم مرحوم پدرم گفت: من پیش حاج حسن پدر حاج قاسم رفتم. ولی آن زمان حاجی نسبت به پدرم خیلی بچه تر بود. و با توجه به اینکه مسافت دور بود و اینکه حاج قاسم جوان تر بود پدرم ...
رد بهشت زیر چرخ ویلچرشان دیده می شود
که شرایط جسمی شان برای چشیدن طعم مادر شدن با دیگر مادران متفاوت است. مادری که راه رفتن برای خودش سخت است، اما همه سختی ها را برای به دنیا آوردن فرزند و کمک به ایستادن و راه رفتنش تحمل می کند. می گویند بهشت زیرپای مادران است، اما این بار رد بهشت زیر ویلچر این مادران دیده می شود. مادرانه هایم را مدیون مادرم هستم عذرا احمدی متولد 59 است. او از ابتدای تولد به دلیل فلج اطفال دچار ...
نگاه مسئولانه مادر به تغذیه فرزندان تضمین سلامت جامعه است
...، عشق مادر را به فرزند منتقل می کند، به همین خاطر وقتی از هر کودکی سؤال کنی چه غذایی را دوست داری، بدون شک بهترین دستپخت را دستپخت مادرش می داند، چون تنها مادر است که ذائقه و علاقه فرزندش را می شناسد و سعی می کند غذا را به نحو احسن برای فرزندانش تهیه کند، به همین خاطر بسیاری از مادران تلاش می کنند به کودکان خود وعده های غذایی سالم بدهند چراکه بر این باورند، بشقاب کودک شان آینده جسمی او را می سازد و از طرفی می دانند روح سالم در بدن سالم است ...
رجوی یک شب به همه زنان و دختران: همه زن من هستید
...؛ با دوستش عازم ترکیه شد و آنجا علی آنکارایی پسرم را ربود. حدود چهار سال دنبال پسرم بودم تا این که متوجه شدم در بین منافقین در عراق است. من از جنایت های این فرقه اطلاعی نداشتم. من هیچ شناختی از این فرقه منفور نداشتم. با توجه به فعالیت های چندین ساله باز هم احساس می کنم چهره منفور این فرقه را نمی شناسم. *با وجود گذشت چند دهه از انقلاب تا قبل از این که درگیر این ماجرا شوید شناخت کافی ...
کسب سهمیه المپیک 10 برابر سخت تر شده است
بودن و بعد از آن، چه تفاوتی با هم دارند؟ من از سال 82 تیراندازی ملی را شروع کردم و وارد اردوهای ملی شدم و سال 92 پسرم به دنیا آمد. شرایط و مسئولیت مادر بودن بسیار سنگین است و من از نظر روحی و ذهنی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم و تیراندازی برایم خیلی سخت تر شده بود. قبل از تولد باور تمام فکر و ذهن من سمت تیراندازی بود و با وجود اینکه چهار سال بود که ازدواج کرده بودم، همسرم بسیار همراه من بود ...
سوار تاکسی شدم شیرخشک بگیرم راننده پسرم را دزدید و فرار کرد
با توجه به حساسیت ماجرا، اکیپی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند. آنها در ابتدا راهی محل ربوده شدن آراد شدند و به تحقیقات میدانی پرداختند ...
جست وجو برای شیرخشک به نوزاد ربایی ختم شد
جوان آنلاین: مادر جوان که برای تهیه شیرخشک به ده ها داروخانه سرکشی کرده بود در آخرین مرحله متوجه شد راننده مسافربر نوزاد خردسالش را ربوده است. همزمان با پیدا شدن طفل، تحقیقات پلیس برای دستگیری متهم جریان دارد. ساعت 1:30 بامداد دیروز سه شنبه 12 دی ماه خودروی پژو 405 کنار داروخانه شبانه روزی در نزدیکی میدان شوش توقف کرد. زن جوانی همراه بچه خردسالش در خودرو را باز می کند و از خودرو خارج می شود ...
تلخ و شیرین زندگی یک بانوی فناور/ از انجام رسالت مادری تا کارآفرینی و بومی سازی دانش
15 سالگی مادرم را از دست دادم که دچار مشکلات روحی شدیدی شدم و از دست دادن مادرم فشار روحی و روانی زیادی به من وارد کرد. در دورانی که یک دختر به مادر نیاز شدید دارد، مادرم فوت کرد و با دشواری این دوران را سپری کردم و پدرم هم چند سال بعد از مادرم به رحمت خدا رفت و هشت خواهر و برادر متشکل از چهار خواهر و چهار برادر هستیم که همه موفق بوده و فرزندانشان مشغول به تحصیل هستند و علاقه به تحصی ...
فرار و سرقت را به ماندن در خانه پدرم ترجیح دادم
خودت را معرفی کن. میترا هستم. چند سال داری؟ 20سال. از خانه فرار کردی؟ بله. پنج سال قبل از خانه فرارکردم. وقتی مادرم مرد، پدرم ازدواج کرد. تا وقتی من در آن خانه بودم، پدرم دو بار ازدواج کرد. من هم از دست رفتارهای پدرم و زن هایی که می آمدند و می رفتند، خسته شده بودم؛ به همین خاطر فرار کردم. چرا مادرت فوت کرد؟ از دست کارهای پدرم دق کرد. خیلی ...
مصائب مادرانی که کودکان بی شناسنامه دارند
...> بچه هایم نه توانستند درس بخوانند و نه می توانند کار درستی انجام دهند هر سال برای اینکه بچه ها را در مدرسه ثبت نام کنند باید پول پرداخت می کردیم و هر سال هم مشکلات تازه ای برای ثبت نام داشتیم؛ این ها را مریم می گوید و ادامه می دهد: زمانی که پسر بزرگم به دبیرستان رفت، دیگر نمی توانستیم هزینه مدرسه را بپردازیم همسرم یک کارگر بود که نمی توانست هزینه ها را تامین کند برای همین پسرم ترک تحصیل ...
روزی که شاه از چشم حاج قاسم افتاد
آسیه در خیابان ناصریه آن روز (شهید باهنر امروز) ماهی دَه تومان اجاره کردیم. ورزش و اعتقاد به ودیعه گذاشته دینی از پدر و مادرم، باعث شد به رغم شدت فساد در جامعه، اما به سمت فساد نروم. حرف های حاج محمد و آقا سیدمجتبی تأثیر زیادی بر من گذاشت. اولین بار که کلمه ای علیه شاه شنیدم در سال 53 بود. در سالن غذاخوری با علی یزدان پناه مشغول صحبت بودیم. چهارم آبان 53 بود، روز تولد شاه من ...
قاسم از کودکی عاطفی و اهل گذشت بود
به همسایه ها می داد. گاهی درویش و سید می آمدند و تا چند ماه در خانه ما می ماندند. گاهی جای خواب هم کم می آوردیم و با کمبود تشک و بالش مواجه می شدیم. با بودن میهمان بالشی نداشتیم که سر خودمان را روی آن بگذاریم، اما همه این رفت و آمد های فراوان همراه با برخورد خوش و روحیه میهمان نوازی بود که پدر و مادر و اهل خانه داشتند. خدا را شاکریم برای همه افتخاراتی که حاج قاسم آفرید و مطمئن هستیم که همان ...
تربیت در عصر جدید سخت تر از گذشته است
و اینکه تک تک آن ها بتوانند در آینده برای خود و جامعه فردی موفق و سرشار از احساس شادی و رضایت باشند، برای من به عنوان آموزگار بسیار مهم است. قلی پور به اهمیت مدیریت زمان در زندگی اشاره کرد و افزود: کوچک تر که بودم، به دلیل اینکه مادرم شاغل بود، وظایفی کوچک و بزرگ به عهده من بود که باید همه آن ها را به سرانجام می رساندم، به همین دلیل همیشه لیستی از کار های انجام نشده، همراه خودم داشتم و ...
روایتی از مادران بستری در بخش کلیه بیمارستان امام رضا (ع) | مثل خون در رگ های زندگی ام جاری باش
هایی به گردنش نصب شده بود. با تلفن صحبت می کرد و می گفت: مادر کجا می خواهی بیایی؟ اینجا اذیت می شوی و نمی توانی راحت استراحت کنی. مغازه را به امان خدا نگذاری پسرم. من هم خوب می شوم و به خانه باز می گردم . وارد اتاق شدم و سلام کردم و جویای احوال مادر شدم. آه کشید و گفت: 2 سال است کلیه های من مانند سابق نیست و فشار خون بالا، امان من را بریده است. همسرم من را رها کرد و رفت. 2 پسر دارم که ...
چالش های مادرانه/مادری کردن بالاترین لذت زندگی
ارشد هم ادامه تحصیل دادم ترم آخر ارشد بودم و حدود 6 سال از ازدواجمون می گذشت. حالا دیگه من یه مادرِ معلمِ دانشجو بودم که از پایان نامه اش دفاع می کرد و وقتی نمره کامل رو گرفت همسر و دختر یک سالش تو جلسه دفاع تشویقش می کردن. از وقتی فرزند اولم به دنیا اومد فعالیت های فرهنگیم رو خیلی کمتر کردم، دخترم سه سالش بود که دختر دومم به دنیا اومد و سه سال بعد هم پسرم رو خدا بهمون هدیه داد. مرخصی ...
آوای وحی در خانه قدسی مَلِک
دبیرستان گوهرشاد از بزرگترین مدارس شهر تهران و واقع در پشت مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری فعلی) تحصیل کردم. البته در حال حاضر اثری از آن دبیرستان به جا نمانده است. مدیر آن دبیرستان دکتر افشار بود. با کمک پسرعمویم، که آن موقع نامزد بودیم، سال 1337 رشته ادبیات را انتخاب کردم و برای ادامه تحصیل من هیچ مشکلی نداشتند. همسرم در رشته دامپزشکی تحصیل کردند، البته بعدها کار آزاد داشتند و متأسفانه مدت ...
ماجرای عجیب مردی که 12000 دلار برای گوشمالی دوستش هزینه کرد!
ساعت سه بعد از ظهر 20 اسفند، قتل مرد جوانی در حوالی میدان آرژانتین به مرکز فوریت های پلیسی اعلام شد. به دنبال اعلام این خبر بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند و پس از بررسی های اولیه مشخص شد که مقتول مردی حدوداً 40 ساله است که با ضربات چاقو از پا درآمده و در کنار یک کامیون افتاده بود. در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران شناسایی عامل یا ...