سایر منابع:
سایر خبرها
پسرجوان: دختر 16 ساله مرد ثروتمند را گرفتم ولی او...
جوان 25 ساله گفت: تک فرزند بودم و به همین دلیل خانواده ام توجه زیادی به من داشتند. پدرکارگرم همه خواسته هایم را برآورده می کرد و من زندگی شیرینی داشتم ولی ازآن سو بسیار لجباز و نترس بودم. به دلیل حمایت های خانواده ام حتی معلمان و مدیران مدرسه را نیز اذیت می کردم و با آن ها درگیر می شدم. بسیاری از معلمانم اعتقاد داشتند من پسری بیش فعال هستم اما بالاخره این رفتارهای پرخاشگرانه و درگیری ...
پاسداشت فریدون اسماعیلی در شبکه مستند
کارگردانی نیز شدم. بسیار دوست داشتم از تجربه و دانش قدیمی ترها نیز بهره ببرم؛ دراین بین جای استاد فریدون اسماعیلی بسیار خالی بود. سراغ ایشان را گرفتم؛ به من گفتند که ایشان ترجیح داده دیگر فعالیتی نداشته باشد و همکاری اش را قطع بکند. وقتی بیشتر جویا شدم متوجه شدم که ظاهراً بی احترامی هایی به ایشان شده و به همین دلیل دوست ندارد در رادیو کار بکند و به سمت دوبله رفته اند. یکی از حسرت های من همین موضوع ...
عشق های دردسرساز مرد جوان زندگی اش را ویران کرد
وقتی بعد از گذشت 10 سال، دوست دوران نوجوانی ام را دیدم برای دقایقی او را به آغوش کشیدم و به یاد آن روزها دوباره سیگار لای انگشتانم گذاشتم اما خیلی زود به پاتوق فرشید رفتم و زمانی به خود آمدم که ...
جنایت هولناک قاتل چپ برای جلوگیری از طلاق خواهرش
ولی چند گوسفند هم نگهداری می کرد. چند خواهر و برادر هستید؟ 6 خواهر دارم و 5 برادر هستیم البته برادر بزرگ ترم نیز 3 سال قبل از دنیا رفت و من پسر کوچک تر هستم. بعد از ترک تحصیل به چه شغلی مشغول شدی؟ ابتدا دست فروشی می کردم ولی بعد 2 سال راهی تهران شدم و به همراه برخی از دوستانم به کارگری ساختمانی روی آوردم. البته زمانی هم در تخلیه بار کار می کردم تا این که به چابهار رفتم تا در ...
پسر خوش لباس بادیگارد باند سرقت بود
جالب باشد چون نیاز به پول نداشتم و از طرفی ترس از دستگیری داشتم اول کمی مردد شدم و مخالفت کردم اما چند روز بعد، پیمان به همراه یکی از دوستانش به سراغم آمد و پیشنهاد عجیبی به من دادند. چه پیشنهادی دادند؟ دوست پیمان از من خواست که با آنها در سرقت ها همراه شوم اما سرقت نکنم. من با آنها به محل های سرقت می رفتم و زمانی که آنها برای سرقت وارد می شدند من در محل کشیک می دادم. اگر کسی رد می شد و ...
کودکی این جوان زندگی اش را تیر و تار کرد / پدرم را هم به باد کتک گرفتم کمکم کنید
به گزارش زیرنویس، مجید وارد اتاق مشاوره شد و درباره خاطرات کودکی اش گفت: از همان بچگی شاهد دعوا، کتک کاری، و فحاشی پدر و مادرم نسبت به هم بودم. گاهی از شدت ترسی که از دعوای آنها داشتم دچار شب اداری و روز ادراری می شدم. پدرم خیلی سخت گیر بود . به مادرم [...]
عشق های دردسرساز مرد جوان زندگی اش را ویران کرد
به خواستگاری اش رفتم. خانواده ترانه به شدت مخالفت کردند اما اصرارهای من پایانی نداشت و بالاخره ازدواج کردیم. با وجود این در همان دوران نامزدی او را طلاق دادم چون سوءظن سراسری وجودم را فرا گرفته بود!حدود یک سال بعد با دختر دیگری آشنا شدم اما این بار نیز کارمان به مشاجره و درگیری کشید ولی نمی توانستم به همین راحتی از همسر دوم نیز جدا شوم . این عشق های خیابانی زندگی ام را نابود کرد اما ...
جای خالی عکس محسن حججی روی دیوار پادگان!
شفیع ما باشند در قیامت. نزدیک ظهر در یادمان شهید کنار تربت پاکش مشغول نوشتن مطالبی بودم که در طول روز از دوستان و نزدیکان شهید شنیده بودم. حواسم به اطراف نبود. برای یک لحظه سرم از روی دفتر بلند کردم. چندین شخصیت بزرگوار بالای سرم ایستاده بودند. به رسم ادب از جا بلند شدم و سلام و احوالپرسی کردم. یکی از آنها که لباس مقدس روحانیت به تن داشت دوستان همراهش معرفی کردند. حضرت حجت الاسلام دکتر دوست محمدی ...
تا آزادی نباشد، توسعه شکل نمی گیرد/ جلوی ستاره دار شدن دانشجویان را گرفتیم
... تنها رئیس جمهوری بودم که همه ساله در آغاز سال تحصیلی به دانشگاه ها رفتم رئیس جمهور ایران در دولت های یازدهم و دوازدهم با بیان اینکه تلاش من در آن هشت سال این بود که رابطه ام را با دانشگاه بیشتر کنم، اظهار کرد: شاید تنها رئیس جمهوری بودم که همه ساله در آغاز سال تحصیلی به دانشگاه ها رفتم، فقط سال 99 به دلیل فراگیری کرونا مراسم به طور مجازی برگزار شد. جز همان سال 99، هرساله در مراسم 16 ...
جوان ها باید برای اعتقاد وارد این کار شوند، نه شهرت
اسماعیل مهرتاش نوشت و مرا به ایشان معرفی کرد. استاد مهرتاش دو کلاس هنر پیشگی و آواز و موسیقی داشت. وقتی نزد استاد رفتم و نامه را به ایشان تقدیم کردم مرا تجلیل و تقدیر کرد و خواست چند شعر برایشان بخوانم و خواندم. سپس قرار شد دوشنبه ها و چهارشنبه ها نزد ایشان بروم. در این مرکز خواننده های تراز اول چون شجریان، عبدالوهاب شهیدی، هنگامه اخوان، محمد منتشری و جمال وفایی می آمدند و شاگرد ایشان ...
درگیری مرگبار پدر و پسر به خاطر هزینه درمان مادر!
در تحقیقات گفت: مقتول پدرم است او از 10 سال قبل ما را رها کرده و برای خود خانه مجردی گرفته بود و جدا زندگی می کرد من کوچک ترین فرزند خانواده هستم. دو برادرم هر کدام مشغول زندگی و کار خود هستند. اما هزینه های زندگی و درمان مادرم روی دوش من بود. قلب مادرم مشکل دارد و باید تحت درمان قرار می گرفت و حقوقم کفاف این هزینه ها را نمی داد. او ادامه داد: چند باری به سراغ پدرم که صاحب مغازه و ...
روایت از شبی که محمدرضا حیاتی خواست در ایران بماند کد خبر: 912554 / دیروز, 16:34 / فرهنگ و هنر
محمود بصیری، محمدرضا حیاتی و کامران نجف زاده غایبان سال های اخیر تلویزیون بودند که هر سه در قسمت سوم برنامه برمودا که شب گذشته دوم بهمن ماه از شبکه نسیم پخش شد، دور هم جمع شدند. به گزارش رویداد ایران و به نقل از خبرآنلاین، قبل از گفت وگو برمودا تولدی برای حیاتی برگزار می کند، چون روزی که مصاحبه ی او انجام می شد روز تولد محمدرضا حیاتی بود. کامران نجف زاده گفت وگو را با او آغاز می کند و ...
عکس صمیمی شبنم مقدمی و برادرش
م و توانستم هر از چندگاهی در برنامه های رادیو حضور داشته باشم و هم در تئاتر بازی کنم و بنویسم.بصورت حرفه ای از سال 1377 با برنامه رادیویی خانه کاغذی کارم را ادامه دادم و اجرای برنامه های هفت شنبه ، خط خطیم و هفت ترانه را نیز برعهده داشتم. نحوه بازیگر شدن شبنم مقدمی خانم مقدم کنار رادیو از دوران دانشجویی تئاتر را ادامه داد سپس وارد کلاس های مرحوم امین تارخ شد و اولین بار سال 76 نقش کوتاهی در سریال گل های آفتابگردان ایفا کرد.سال 77 در فیلم زخمی اولین تجربه سینمایی را بدست آورد و سال 1384 با فیلم به نام پدر ابراهیم حاتمی کیا توجهات را ب ...
حل مسائل در اجرای عدالت و جهان، تشنه عدل علوی است
48 و 49. ایکنا سخنرانان را هم به خاطر دارید؟ آیت الله العظمی مکارم شیرازی، استاد شهید مرتضی مطهری، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی، و مرحوم آقای دکتر شریعتی. از سال های آخر دبیرستان در جلسات حسینیه ارشاد و پای صحبت این بزرگان بودم. ایکنا سیمایی از امیرالمؤمنین که از این منابر و کتب برای شما ترسیم می شد، چگونه بود؟ گمان می کنم از هرکس که سوال کنید به شما خواهد ...
جوان 29: وقتی مست بودم به فامیل بردارم دست درازی کردم
گل هم روی آوردم و با برادرم به این کارهای خلاف ادامه دادم. در همین دوران بود که قلدری های من و برادرم شروع شد. هرکجا دعوایی به راه می افتاد من قمه برمی داشتم و با برادرم وارد درگیری می شدم. همه اهالی محل از رفتارهای خشن من وحشت داشتند. این ترس ها موجب می شد تا من بیشتر به خلافکاری هایم ادامه بدهم. کمی که بزرگ تر شدم پدرم یکی از طبقات ساختمان را در اختیار من و برادرم گذاشت تا ...
از روستایی دورافتاده به تنها کتابفروشی شهر می رفتم تا با پس اندازم چند کتاب بخرم
سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) : علی الله سلیمی، نویسنده، روزنامه نگار و منتقد ادبی سوژه بعدی ما برای پرونده چطور کتابخوان شدم؟ است. او را با کتاب های نوجوانی که خودش برای مخاطبان تألیف می کند و یادداشت هایی که بر کتاب های دیگران می نویسد می شناسم. اهل قلمی است که از هیچ تلاشی برای بهبود کیفیت آثار کودک و نوجوان دریغ نمی کند؛ حتی اگر آن کار این ب ...
شعبون بی مخ: حاجی مانیان بهم گفت: برو. هرچی می خواهی بهت می دم تو برو. این جا رو ترک کن. گفتم: من نمی ...
همچی چیزی شنفتم، درستم می گفت من مالِ این مملکتم. تو این مملکتم باید بمیرم. گفت: من به تو می گم برو، برو! تلفنتو بده به من. من هر چیزی بشه تو رو خبر می کنم. برو! مام سوار شدیم، خدافظ شما. البته فرودگاهم یه جوری بود که می خواستیم بریم مشکلاتی بود. ولی خُب بچه ها دویست سیصد نفر جمع شدن و با سلام و صلوات سوار هواپیما شدیم. یه بلیط تهران – ژاپن داشتم، رفتم ژاپن. از اون به بعد دوباره ما شدیم سرگرمیِ روزنامه ها. هر روز یه چیز نوشتن و یه خبر و شایعه چاپ کردن... 25957 منبع: khabaronline-1863877 ...
تلاش یک مستندساز برای احیای هنری در حال انقراض/ خواسته آمیرزا از هنرمند سایه باز چه بود؟
که مثل همیشه جذاب بود. در همان جلسه از او پرسیدم که آیا فیلم مستندی از شیوه اجرای نمایش سیاه بازی و اجرا های شما ساخته شده است که پاسخ ایشان منفی بود؛ گویا فقط در حد چند مصاحبه و گزارش ها تلویزیون و رادیویی به این هنر پرداخته شده بود. این مستندساز گفت: از ابتدای 1401 پژوهش این مستند را آغاز کردم. فیلمبرداری از پاییز سال گذشته شروع شد و برای تکمیل کار در سه مرحله به اصفهان رفتم. ...
تعرض وحشیانه راننده شیطان صفت به دختر جوان /دست و پایم از ترس قفل شده بود
من هم فکر کردم مسافرکش است. بعد از اینکه سوار شدم متوجه شدم رفتار راننده عجیب است، یکدفعه چشمم به دستگیره در افتاد و دیدم دستگیره ندارد. خیلی ترسیدم، گفتم نگه دار اما او توجهی نکرد. *به تو تعرض کرد؟ اول فحش داد و چاقو کشید. خیلی ترسیدم، آن قدر ترسیده بودم که دست و پایم قفل شده بود . به سمت من حمله کرد و آزارم داد. بعد هم موبایل و گردنبند و ساعت و مقدار پولی را که داشتم از من ...
فرزندان شهید را به سختی، اما با یاری خدا بزرگ کردم
ما با شریفه دودساز، همسر و معصومه دهقانی، دختر شهید است. یکساله بودم که بابا شهید شد وقتی از دختر شهید پرسیدم چه موقعی بیشتر نبود پدر را احساس کردید و دوست داشتید کنارتان باشد، با بغض گفت: من سال 1364 به دنیا آمدم و یکساله بودم که بابا در سال 65 شهید شد. هر چه از بابا شنیدم از دیگران است. از وقتی یادم می آید می دانستم پدرم شهید شده است. حس دلتنگی نداشتم، چون اصلاً پدرم یادم نمی آید ...
بزرگداشت ناصر طهماسب؛ این همه بی مهری حقش نبود
و صدا ارتباط داشتم. یک مقطع در معاونت سیما و شبکه یک و تامین برنامه بودم. در مستندسازی ها دچار مشکل شدیم و اکثر تصاویری که از دوره انقلاب داشتیم، عمدتا تصاویر راش بود و صدا نداشت. در یک مقطع آقای نقویان مستندساز ما بود و مستندی به نام در لباس سربازی را برای شبکه یک ساخت که صدای استاد طهماسب روی آن ضبط شد. آنقدر دقیق حواس شان بود که گاهی به ما بعضی نکات را یادآوری می کردند. سال 98 و 99 سرکار نمی ...
تغییر چهره عجیب خواننده معروف رپ اشکتان را در می آورد! + عکس
به موسیقی در 16 سالگی و زمانی که پدرش در یکی از سفر های تجاری بعنوان سوغاتی آلبوم توپاک رپر معروف آمریکایی را برایش آورد شروع می شود با فوت پدر در 17 سالگی اش همزمان با کار شروع به نوشتن شعر رپ می کند از مسافرکشی تا موسیقی آن روز ها بعد از فوت پدرم از صبح ساعت 8 به شرکت عمویم می رفتم و تا ساعت 6 بعد از ظهر مشغول بودم از 6 تا 11 شب با پیکانی که داشتم مسافرکشی می ...
اعتراف پسر ناخلف به قتل پدر
، اما من با مشکل مالی روبه رو بودم، به همین دلیل از پدرم خواستم به ما کمک کند. ابتدا قبول نکرد، اما وقتی با اصرار من روبه رو شد قول داد به من و مادرم پول بدهد. چند باری مبلغ کمی کمک کرد، اما من برای درمان مادرم پول بیشتری نیاز داشتم و پدرم امروز و فردا می کرد. روز حادثه برای گرفتن پول به سراغ پدرم رفتم. او داخل مغازه اش نشسته بود و وقتی وارد شدم و درخواست پول کردم با من درگیر شد. او با دشنه ای ...
اعتراف تلخ آقای فوتبالیست: در اوج فوتبال معتاد شدم!
گفتگو با پادکست Rob Burrow در این باره اظهار داشت: من چالش های زیادی در زندگی داشته ام که در درون و بیرون زمین بودند و راه فرارم را الکل انتخاب کردم. وقتی در اوایل دهه 20 سالگی زندگی بودم چندین روز در خانه می ماندم و حتی بیرون نمی رفتم و به حدی نوشیدنی مصرف می کردم که از هوش بروم. دوست نداشتم در اطراف مردم باشم چون احساس شرم و خجالت داشتم و گاهی احساس می کردم باعث سرافکندگی آنها هستم. در ...
خودکشی مرد جوان با قتل زن مورد علاقه اش گره خورد
مقابل چشمان او بکشم. وقتی با او صحبت کردم در جوابم گفت دیگر نمی خواهد به ارتباط با من ادامه بدهد. وقتی این حرف را زد، 70میلیونی که به او داده بودم راخواستم که قبول نکرد. کنترل رفتارم را از دست داده و با چاقویی که همراه داشتم به او ضربه زدم. بعد هم با اورژانس تماس گرفته و درخواست کمک کردم. متهم به قتل در آخرین دفاعیاتش گفت: باور کنید مهتاب را دوست داشتم و حرف های مرد همسایه باعث شد ...
درباره همت فاطمه سریر پور در کارآفرینی و احیای صنایع دستی منطقه اش؛ خودم را باور کردم
آن ها حصیر را برای استفاده در خانه های خودشان میبافند، چون در منطقه نخل وجود دارد و مواد اولیه به راحتی در دسترس آنها است. متوجه شدم در روستا حدود 500 خانم هستند که این هنر را بلدند اما از هنرشان کسب درآمد نمی کنند. وقتی وضعیت روستا را از نزدیک رصد کردم، برای شروع سراغ 500نفر نرفتم و فقط با یک خانواده شروع به کار کردم. دختری را انتخاب کرده بودم که جوان بود و از پدر و ماد ...
از رها و آوا کوچولو 2 خواهر گمشده خبر دارید ؟ / پدری با چشم های گریان انتظار می کشد ! + عکس و گفتگو
در محل وجود داشت اما بچه ها ساعت 8و13 دقیقه صبح 20مهر از خانه ناپدید شده بودند. چون کارمند زندان هستم، تلفنم در زندان خاموش بود و مادرم هم شماره زندان را نداشت که موضوع را به من اطلاع دهد و زمانی که به خانه رسیدم، متوجه این اتفاق شدم. او ادامه داد: بعد ازاین جریان به پلیس شکایت کردیم و شماره تلفن تمام کسانی که به آنها مشکوک بودم را به پلیس دادم و بررسی کردند اما هیچ سرنخی پیدا نکردیم. در ...