پنجشنبه ۰۳ خردادساعت ۱۲:۰۵May 2024 23
جستجوی پیشرفته
ایبنا ۱۴۰۲/۱۱/۰۳ - ۱۲:۳۶

خاطرات همسر شهیدِ بی مزار، خاطراتی از جنس رنج و صبر و ایمان

شب سومین سال شهادت محمدرئوف بود. از سر شب بی جهت دلتنگش بودم، دلم عجیب گرفته بود؛ اما به خاطر دل دخترها، بغض هایم را می خوردم. ایستادم به نماز. وقتی به خود آمدم دیدم دخترها کنارم هق می زنند. خودم را جمع کردم. هر دو را در بغلم گرفتم، نازشان کردم و بوسیدم ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)