خمینی (ره) در خیابان های مملو از جمعیت صبح روز بعد، وقتی به محل کارم در گردان هلی کوپتری آمدم، حال عجیبی داشتم. به قرار اطلاع، کلیه پرواز ها در آن روز لغو شده بود و هیچ پرنده ای اجازه برخاستن نداشت؛ در حالی که با خود کلنجار می رفتم و هنوز تصمیم قطعی برای برخاستن نگرفته بودم که یکی از همکاران پروازی ام به گردان وارد شد و گفت مسیر میدان شهیاد (آزادی) تا پایگاه یکم شکاری، که تنها پنج دقیقه ...