سایر خبرها
ورود به خانه مجردی زندگی دختر جوان را تباه کرد | سرنوشت سیاهی که پسرجوان برای دختر 16 ساله رقم زد+جزییات
به گزارش اینتیتر به نقل از فرتاک نیوز، ترنم زیبای مهر مادری را هیچ وقت در این 16 سال حس نکردم... تنها چیزی که از مادرم در گوشه ذهنم مانده زورگویی، دستور و محدودیت بود... دیگر از دستورهایش خسته شده بودم و تاب چشم گفتن را نداشتم. خانه محلی شده بود برای حکومت نظامی مادرم... به دنبال آغوش مهر مادری بودم که مرا و رؤیاهایم را بفهمد.... این جملات دختر 16ساله ای است که برای فرار از زورگویی های ...
قربانی طلاق!
دلیل من و مائده در خانه تنها بودیم و من که بزرگ تر بودم به امور خانه داری می پرداختم تا خواهرم درس بخواند اما او هم در 14 سالگی با پسر جوانی آشنا شد و با رها کردن درس و مدرسه به آن پسر پناه برد و اکنون در منزل آن ها زندگی می کند. مادرم که چاره ای جز غصه خوردن نداشت فقط برای خواهرم اشک می ریخت و باز هم به سرکار می رفت. دراین شرایط بود که مادرم حدود یک سال قبل و برای فرار از مشکلات موجود به ...
روزی که این نویسنده عاشق شد، قیامت بود
محمد صالح علا در یادداشتی در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: پنجشنبه 14 اسفند، ساعت 11 صبح، من عاشق شدم. هوا ابری بود و همۀ باران های عالم سر من می ریخت. گفتن از آن روز که عاشق شدم چه خوب است. مثل این است که روی زخمی را بخارانی، نه بیشتر، پیشتر. عشق مثل [...]
خونی که فریاد می زند!
زخم نموده است، بار دیگر بوسه زنم. می خواهم لبانت را که روزی زمزمه لالایی بر آن نقش می بست، بار دیگر بوسه زنم. می خواهم پیشانیت را که محل سجده شکر خداوند است بار دیگر نظاره کنم و از آن لذت برم. باز سرم را بر زانویت نهم تا مرا نصیحت کنی. مادرم تو در زندگی برایم نمونه بودی ولی حیف که من نتوانستم برایت فرزند نمونه ای باشم. به خدا نمی دانم با چه وصفی محبت و عشقت را که در دلم همواره زنده است، بیان کنم ...
سرنوشت وحشتناک زن جوان در مسیر عشق خیابانی به مرد خارجی / شوهرم را تا می توانستم کتک زدم!
به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات زن 43 ساله ای است که با سر و صورتی خون آلود و به همراه دو فرزندش وارد مرکز انتظامی شده بود. این زن که مدعی بود شوهرش او را کتک زده است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: من [...]
آیین نکوداشت تقی دژاکام/ خبرنگارهیچ وقت نباید پشت میزش باشد
بهترین تیتر بود. دژاکام پس از بیان خاطراتی از سفر زیارتی به مکه و عتبات عالیات گفت: بعد از روزنامه کیهان 5 سال در خبرگزاری فارس بودم. احساس کردم از تهران خسته شدم. به مادرم گفتم در حرم امام رضا(ع) دعا کن بیایم مشهد. درست در همان لحظات آقای نظام الدین موسوی مرا دید و گفت بیا مشهد در آستان قدس به ما کمک کن. من سردبیری مجله حرم متعلق به آستان قدس را پذیرفتم. در واقع دعای مادرم مستجاب شد و ...
مقتول، همسر باردارم را کتک زد و بچه سقط شد؛ از عصبانیت به او حمله کردم و خفه اش کردم
کردند که خفه شده بود. پسر مقتول در تحقیقات گفت: امروز چندین بار با مادرم تماس گرفتم و از آنجایی که پاسخ نداد، نگران و راهی خانه اش شدم. اما به محض ورود با جسد مادرم مواجه شدم. از آنجایی که مادرم بیمار بود و سنی از او گذشته بود، احتمال دادم که بر اثر سکته قلبی فوت کرده است. اما کمی که دقت کردم متوجه شدم طلاهای مادرم که حدود 400 میلیون تومان ارزش داشت و دو کارت بانکی اش که 35 ...
شهادت درک بزرگی از اسلام است
احوالات خود با خبر سازد. انا الله و انا الیه راجعون: بازگشت همه به سوی اوست. با سلام و درود بی پایان به روان پاک شهیدان و با سلام به دوازدهمین منجی عالم بشریت مهدی موعود و نایب بر حقش صدف قلبم را می گشایم تا وصیتی کنم و آرزویی بنویسم. انسان امانتی است که از بدو تولد این امانت به پدر و مادر سپرده می شود، این امانت زیبا حال یا پسر یا دختر باید به خوبی تربیت شود و تحویل ...
شوهرم با دختر دیگری وارد رابطه شد؛ طلاق تنها راه است
به گزارش تازه نیوز و به نقل از اعتمادآنلاین، مرضیه و همسرش رضا پنج سال قبل آشنا شدند و عاشقانه ازدواج کردند؛ اما اکنون در حالی که پسری سه ساله دارند، زندگی مشترک شان به بن بست رسیده است. مرضیه از زندگی اش می گوید: *چند سال است ازدواج کرده ای؟ پنج سال قبل با رضا آشنا شدم و چهار سال قبل ازدواج کردیم. حالا پسرم سه سالش است. *چطور با شوهرت آشنا شدی؟ ...
چالش مرا بپذیر یا من را کلا نپذیر
باورها می تواند جنبه مثبت داشته باشد اما ... حتما شما هم جملاتی شبیه این را از اطرافیان تان شنیده اید: یا همه زندگی مرا بپذیرید یا من را کلا نپذیرید؛ مرا همان گونه که هستم بپذیر؛ من همینم که هستم و به خاطر هیچ فردی خودم را تغییر نمی دهم و ... . هرچند این باورها می تواند جنبه های مثبتی داشته باشد، مثلا می تواند جلوی خودسرزنشی های ما بابت نواقص و ناتوانایی های مان را بگیرد یا به ما کمک کند ...
روایت عجیب مهندس کامپیوتر پس از مصرف قارچ های جادویی
.... ا ز آشناییت با دوستانت بگو، چند وقت بود که آنها را می شناختی؟ حدود 4 یا 5 ماه قبل از طریق اینستاگرام با بچه ها آشنا شدم. همه یا دانشجو بودیم یا درسمان تمام شده بود. قرار شد روی یک پروژه ساخت بازی آنلاین کار کنیم و به این منظور خانه ای در تهران اجاره کردیم. اهل پایتخت نیستی؟ نه من تهران زندگی نمی کنم. ساکن شهرستانم و فقط برای ساخت بازی به تهران ...
تعرض وحشیانه 7 افغانی به زن جوان ایرانی/ نگهبان باغ به همراه 6 مرد دیگر مرا به داخل کشاندند و به من ...
.... کسی که تلفن را پاسخ داد خودش را مشاور املاکی معرفی کرد و قرار شد ساعت 5 بعد از ظهر برای دیدن ملک به آنجا بروم. فردی که خانه را به من نشان داد پسر جوانی به نام جمعه بود که آن زمان متوجه نشدم افغانستانی است. مرد جوان به من گفت این ملک موروثی است و صاحبانش قصد فروش آن را دارند و می خواهند زیر قیمت بازار بفروشند. زمانی که به مقابل خانه باغ رسیدم، چون خیلی خلوت ...
مروری بر تیتراژ های به یادماندنی علیرضا قربانی
کارگردانی کرد؛ سریالی با سوژه ای متفاوت، خرده روایت هایی جذاب که علاوه بر به تصویر کشیدن مشکلات زندگی مردم در ایام موشک باران، روی عشق بی آلایش یک پسر نوجوان تمرکز داشت و جزئیات و جذابیت زندگی دسته جمعی را از نقطه نظر این پسر روایت می کرد. قطعه نقش فرش دل با ترانه گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را، تا زودتر از واقعه گویم گله ها را سروده محمدعلی بهمنی و آهنگسازی کیخسرو پورناظری هم با فضای این سریال ...
بی حیایی خجالت آور ریحانه و مجید جلوی دوربین های شرکت ! / پشیمانم آقای بازپرس !
مجید نگذشته بود که او پیشنهاد صیغه به من داد. وی ادامه داد: در ابتدا از پیشنهاد او جا خوردم اما زمانی که هوس بر من غلبه کرد تصمیم گرفتم صیغه او شوم و به خانه مجردی او بروم. این زن اضافه کرد: در ابتدا مجید به من قول داد که پس از پایان مدت صیغه به خواستگاری من خواهد آمد و با من ازدواج خواهد کرد. اما پس از گذشت 5 سال از ازدواج موقت مان او با دختر دیگری ازدواج کرد و حاضر نشد مرا ...
بخشش دختر جوان که پدرش را به خاطر کینه عمیق کشت
ماموران خبر داد پدرش در خانه کشته شده است. وقتی پلیس به محل رسید، متوجه شد مرد میانسال با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، موژان، دختر مقتول، تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: می خواستم برای گربه هایم غذا بخرم. به همین دلیل از خانه بیرون رفتم و وقتی آمدم، متوجه شدم مردی نقابدار از خانه خارج شد و بعد هم با جسد پدرم روبه رو شدم. پدرم در فضای مجازی کارهایی کرده بود که ...
دلیل تازه داماد برای طلاق: زنم زندگی لاکچری می خواهد
که نمی توانم برآورده کنم و تصمیم گرفتم جدا شوم. *همسرت چه چیزی از تو می خواهد؟ قبل از ازدواج گفت حتماً باید خانه داشته باشیم. پدرم خانه اش را فروخت و دو واحد آپارتمان گرفت تا من هم خانه داشته باشم. بعد گفت ماشین که قسطی ماشین خریدم. بعد عروسی مفصل خواست. باز هم گفتم دختر جوانی است و حقش است که عروسی مفصل داشته باشد اما این خواسته ها تمامی ندارد. دوباره از من ماشین و طلا و لباس ...
سرنوشت عجیب مردی که تبدیل به عابربانک شد
به گزارش زیرنویس به نقل از اعتمادآنلاین، مردی یک سال بعد از ازدواج خواستار جدایی از همسرش شد و می گوید زنش او را مثل کارت عابربانک می بیند. پریا و پیمان قصد دارند از هم جدا شوند آنها یک سال بیشتر با هم زندگی نکردند و حالا این زندگی به پایان خود رسیده است. *چه مدتی [...]
راز عشقِ شهرام ناظری رونمایی شد
به گزارش کردپرس مراسم رونمایی از آلبوم "راز عشق" با صدای شهرام ناظری، روز یکشنبه 29 بهمن 1402 در موزه سینما برگزار شد. آلبوم راز عشق با آهنگسازی محمد ساعد از سوی انتشارات سروش تهیه شده است. علی نصیریان در این مراسم گفت: ارادت خاصی به چند نفر از اهل موسیقی دارم. ابتدا ارادتمند آقای بنان بودم. بعدها که شجریان و ناظری به جامعه موسیقی معرفی شدند، شیفته صدای این دو نفر شدم. تمام آثارشان را ...
ادعای متهم به قتل در میهمانی شوم: برای دفاع از خودم یک دختر را کشتم
اینکه جانم را نجات دهم یک دفعه شمشیری را که برای تولد فهیمه خریده بودم، برداشتم. واقعاً قصد کشتن او را نداشتم اما حالم طوری بود که اصلاً چیزی متوجه نمی شدم. به خودم که آمدم با جسد سحر و احمد مواجه شدم و تصمیم گرفتم خودم را بکشم، اما نتوانستم. بعد از آن با خون احمد می خواستم روی دیوار کلمه انگلیسی sorry را که معنایش متأسفم است، بنویسم که از هوش رفتم. هرگز تصور نمی کردم که عاقبت مصرف آن قارچ ها، توهمی باشد که منجر به قتل شود و بسیار پشیمانم. ...
اعترافات شوکه کننده دختر ابوبکر بغدادی:پدرم قرعه کشی جنسی داشت
اعترافات تکان دهنده دختر ابوبکر بغدادی أمیمه البغدادی دختر ابوبکر البغدادی گفت: پدرم شب ها همسر مشخصی داشت اما روزها با همه بود و با قرعه کشی با همسرانش رابطه جنسی داشت و قرعه کشی برعهده من بود اما هیچ وقت اسم مادرم را در قرعه کشی نمی نوشتم. وقتی پدرم را در تلویزیون دیدم که خلافت داعش را از مسجد النوری در موصل اعلام کرد، بسیار شوکه شدم. او یک هفته پس از این خطبه به خانه بازگشت. پدرم وقتی 12ساله بودم مجبورم کرد تا با منصور، محافظ شخصی اش ازدواج کنم. منصور در بمباران رقه کشته شد. نزدیک ترین شخص به پدرم برادرم حذیفه بود؛ او هم عقاید پدرم بود و خودش را منفجر کرد ...
دختر جوان پدرش را با 18 ضربه چاقو کشت / قتل خونین بخاطر کینه از پدر + جزییات
بیان حقیقت گشود و به قتل پدرش اعتراف کرد. اعلام گذشت دختر جوان در حالی به بازسازی صحنه جرم پرداخت که برادرش که تنها ولی دم بود اعلام گذشت کرد. اعلام گذشت پسر جوان فرانک از جنبه عمومی جرم در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه فرانک به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: پدرم مرد بد خلق و سختگیری بود. وقتی دیپلم گرفتم حتی ...
من هم به دنبال شهادتم!
مربا گرفته تا بدرقه رزمندگان به جبهه. باید حق روضه ادا شود او در ادامه به خلقیات و روحیات مادرش اشاره می کند و می گوید: مادرم شش پسر و دو دختر داشت. او عاشق اهل بیت (ع) بود؛ 15 سال در خانه روستایی روضه اهل بیت (ع) برگزار می کرد. با اینکه وضعیت معیشت ما در حد پایین بود، اما به برگزاری این مراسم ها و روضه ها بسیار تأکید داشتند؛ هم مادر و هم پدر. پدرم نوحه خوان است. من ...
اولیای دم، قاتل را به خاطر فرزندش بخشیدند
دستگیر شد. دختر جوان ابتدا منکر اطلاع از قتل شد اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد، لب به اعتراف گشود و گفت: من فروشنده یک مغازه هستم، مقتول مدتی قبل به من پیشنهاد ازدواج داده بود تا اینکه در همین گیر و دار با یک پزشک به نام کوروش آشنا شدم و قرارمان ازدواج بود. من به مقتول جواب منفی دادم اما او اصرار داشت که با هم ازدواج کنیم. در نهایت این ماجرا را کوروش فهمید و به مقتول گفت که ...
پزشک قاتل در زندان ازدواج کرد و بخشیده شد
.... متهم گفت: رؤیا در مطب من کار می کرد و من تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم، اما متوجه شدم پسر جوانی به نام کیوان برای او مزاحمت ایجاد می کند. تصمیم گرفتم با کیوان صحبت کنم و روز حادثه با او قرار گذاشتم و او را دیدم. صحبت ما با هم به درگیری رسید، من هم عصبانی شدم و با چوبی که در آن نزدیکی افتاده بود، چند ضربه به سر کیوان زدم. قصد قتل نداشتم و وقتی دیدم فوت کرده از ترس فرار کردم. حکم ...
مرد زندانی منکر قتل مادرزن سابقش شد
. پسر مقتول به مأموران پلیس گفت: چند سال قبل خواهرم با مرد شروری به نام سعید ازدواج کرد و مدتی بعد هم جدا شدند. او به مادرم بدهکار بود و اختلاف داشت. چند سالی هم به دلیل حمل مواد مخدر به زندان افتاد. آخرین بار وقتی به مرخصی آمد با مادرم تماس گرفت و خواست تا برای حل اختلاف حسابشان باهم قرار بگذارند. من به مادرم گفتم او آدم خطرناکی است و اجازه بدهد تا من هم او را در این ملاقات همراهی کنم، اما مادرم ...
گمشده ها
انجام دادم. همچنان انگشت اتهام به سمت پسر جوان بود تا اینکه چند روز قبل دختر گمشده به دادسرای جنایی تهران رفت و گفت که در این مدت در یک پانسیون زندگی می کرده است. او توضیح داد: مدتی بود که با خانواده ام دچار مشکل شده بودم و آنها مرا اذیت می کردند. مدام به من گیر می دادند و هرکاری می خواستم انجام بدهم ایراد می گرفتند. حتی اجازه نداشتم گوشی موبایلم را در دست بگیرم. به همین دلیل با برداشتن طلای خود و ...
پاسخ زن ایزدی اسیر داعش به ادعاهای همسر البغدادی
: آنچه اسماء درباره من گفت صحیح نیست. من پس از مرگ ابومحمد العدنانی(سخنگوی گروه تروریستی داعش) که به من ام خالد می گفت، شش ماه با او زندگی کردم. او ادامه داد: وصیت العدنانی به همسر داعش این بود که با من خوب رفتار کند و مرا هرگز به خانواده ام بازنگرداند. دفتری که همه چیز را خراب کرد سیبان در ادامه درباره نحوه رفتار همسر اول ابوبکر بغدادی با اشاره به اینکه در ابتدا ...
اعتراف تلخ پسر جوان به بدرفتاری با پدرش در باغ پسته / پشیمانم!
دیدم درختان پسته بعد از گذشت سال ها هنوز به ثمر ننشسته اند،از پدرم خواستم تا باغ پسته را تخریب کند و به جای آن صیفی جات بکاریم ولی پدرم با این پیشنهاد مخالفت کرد و من هم که خیلی عصبانی بودم کار کشاورزی را رها کردم و با حالت قهر به تهران رفتم. پسر خاله ام در تهران فروشگاه داروی گیاهی داشت و مدعی بود درآمد مناسبی دارد. من هم حدود 3ماه درکنار او به فروش این گونه داروها مشغول شدم و زمانی که تجربه اندکی ...
گپ وگفت صمیمی با استاد حسینی گرگانی/ اکثر شب ها در خواب مباحثه می کنم
طلبه بودم، شهریه خیلی کم بود و وضعیت خیلی خراب بود. گاهی اوقات ما 25 ریال گوشت می خریدیم و ایشان با سختی های ما به خوبی کنار آمد. * چه سالی ازدواج کردید؟ بعد از اتمام سربازی در تابستان سال 1354 عروسی گرفتیم. * چند سال قبل از این که به قم تشریف بیاورید. بله. عروسی ما سال 1354 بود. بعد هم ایشان یک مقداری در خانه نزد پدر و مادرم ماند و بعد از آن به مشهد ...