سایر منابع:
سایر خبرها
که نه از کل، چه کسی خودش را به خطر انداخت توی این شرایط اینجوری دفاع کرد از هرکی داشتیم سوال می کردیم کسی نمی شناخت پس گفتم که که عکسش را بیاورید عکسش را آوردند من دیدم ، دیدم تو همونی که هما روز که آقای محمدخان سؤال کرد تو راهرور با محمد خان دعوا کردی و من تو رو اونجا دیدم بعد گفتم که خوب بروید ببینید پرونده ایشان چند تا نامه به ما داده چند نفر معرفی کرده وامی ، تسهیلاتی چیزی؛ دیدیم اصلا هیچی ...
از انها مشکلاتی دارند. به تازگی احمد پسر بزرگشان که با داماد خانواده نادر شریک هستند دچار مشکل مالی شدیدی شده اند. آقا محمد تصمیم می گیرد که با طوبی خانم به خانه باغ که در روستاست بروند و در آنجا زندگی کنند و در عوض خانه را بفروشند که مشکلات مالی احمد و نادر مرتفع شود. این تصمیم مقارن است با دوران انتخابات ریاست جمهوری که همه بچه ها و طوبی خانم و آقا محمد در انتخابات شرکت می کنند و در مورد فروش ...
کلاسی شدم که درب آن بسته بود، تقریباً بلااستفاده است؛ از همان اول که این کلاس دربسته را دیدم، به خود گفتم این همان مکانی است که مدت ها دنبالش بودم! روزها از پی هم گذشتند و ما (کادر دفتری) در گرمای تابستان به آماده سازی مدرسه مشغول بودیم. خانم دهقانیان ابراز می کند: همیشه دوست داشتم در مدرسه؛ بچه ها را خلاق بار بیاورم؛ یکی از مهم ترین و مؤثرترین دوران زندگی انسان بی شک دوران کودکی است ...
.... رائول سال ها به همراه بوجا زندگی کرده است. در زندگی عاشقانه همدیگر را دوست دارند. آنها در زندگی خود هیچوقت برای بچه هایشان کم نگذاشتند. رائول و بوجا بازنشسته و از کار افتاده شدند و دوست دارند حالا که سنی ازشان گذشته با فرزندان خود زندگی کنند. آنها فکر می کنند که بچه ها با روی خوش از آنها استقبال می کنند. اما هر کدام از پسرها بهانه ای برای زندگی با پدر و مادر می آورد. آنها چهار پسر دارند که هر ...