خانه
روایتی مادرانه از شهید، ولی الله چراغچی که آسمانی شد
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
تنوع غذایی در جبهه!
را شروع کردیم. از صبح می رفتیم شناسایی تا ظهر؛ بعد دوباره می رفتیم تا شب و خسته و کوفته و با انگیزه و روحیه بسیاربالا به سنگر برمی گشتیم. روز اول ناهار سیب زمینی سرخ کرده رب زده با نان خوردیم خیلی هم چسبید. شب هم دوباره همان غذا که بازهم برایمان لذتبخش بود را خوردیم. 2-3 روزی این نوع خوراک ادامه داشت و کم کم داشتیم نسبت به این غذا آلرژی می گرفتیم و خسته می شدیم. بعد از 3 روز به آخر خط ...
پیشروی سریع روسیه در "آودیوکا" و انتقاد فرماندهان ارتش اوکراین از نیروها
ارتش اوکراین طی هفته گذشته دوبار افسران زیردست خود را به خاطر عملکرد ضعیف در خط مقدم توبیخ کرده است. وی بر خلاف صحبت های گذشته اش که از کمبود نیروهای نظامی شکایت می کرد، حالا انتقادش متوجه عملکرد ضعیف افسران ارشد شده است. سیرسکی سه هفته پیش، جانشین والری زالوژنی شد که ماه ها در رسانه ها در مقابل ولودیمیر زلنسکی ، رئیس جمهوری اوکراین وارد جنگ رسانه ای شده بود. به ...
درگذشت مادر شهید در خرمبید
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز فارس ، مادر شهید جاویدالاثر آقانظر رنجبر بعد از تحمل 43 سال چشم انتظاری به فرزند شهیدش پیوست. شهید آقا نظر رنجبر در مهرماه سال 1369 در منطقه ی جنگی خرمشهر در عملیات شناسایی جاویدالاثر شد و پیکر مطهرش هیچگاه بازنگشت. این مادر بزرگوار دو فرزند پسر داشت که پسر بزرگش جانباز 75 درصد جنگ تحمیلی و شهید زنده است و پسر کوچکش شهید جاویدالاثر است. ...
والدین سردار شهید چراغچی الگویی برای خانواده ها هستند
جبهه انتقال دادند. در یکی از حمله ها نیز ترکش به او اصابت کرد و به پشت دریچه قلبش رسیده بود اما آن سردار شهید مدام می گفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچه های بسیجی در خط مقدم باشید. سردار ولی الله چراغچی سرانجام در بیست و چهارم اسفندماه سال 1363 در جریان عملیات بدر ، در جاده خندق از ناحیه جمجمه مجروح شد و پس از 22 روز بیهوشی در تاریخ 18 فروردین 1363، همان گونه که آرزو داشت شهید شد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت. ...
فولاد جبهه ها در خیبر خم شده بود/ طلائیه حاج همت را پیر کرد/ ماجرای شنیده نشده سجده همت در مجنون
طلائیه می زد تا ما نتوانیم خط آنجا را بشکنیم. 9 شبانه روز لشکر ما در طلائیه به خط دشمن زد و موفق نشد. نهایتاً رفتیم سمت چپِ پشت کانال 50 متری و لشکر 14 امام حسین (ع) به جای ما آمدند تا در طلائیه وارد عمل شوند. اما آن ها هم موفق نشدند. عرض کردم که اگر رزمندگان ما می توانستند طلائیه را بگیرند، راه زمینی به جاده نشوه باز می شد و نیرو و تدارکات راحت می توانست به مجنون برود. منتها دشمن هم فهمیده بود ...
من کفترباز نیستم!
فاش نیوز - یکی از جانبازان دوران دفاع مقدس تعریف می کند: مدتی ته مانده غذای دیگر رزمندگان را برای پرندگان مادر می ریختم تا آن ها را به بچه هایشان بدهند. روزی جمله ای فرمانده ام شنیدم که بیخیال این کار شدم. سید نورالدین عافی رزمنده و جانباز 70 درصد دوران دفاع مقدس، تعریف می کند: مدتی به منطقه ای جنگلی منتقل شده بودیم. بعد از آموزش روزانه که 54 ساعت در روز طول می کشید، وقت آزادم را آن ...
ارتباط با پسر همسایه در زمان بیهوشی مادر
زود خودش را به خانه ما رساند اما در همین حال مادرم به هوش آمد و با دیدن جوان غریبه در منزل بسیار عصبانی شد. او مرا کتک زد و صمد را هم از خانه بیرون کرد ولی از آن روز به بعد رفتارش با من عوض شد. او مرا نفرین می کرد و پاسخ خواهرم را با کلمه جان می داد. حالا مدام سرزنش می شدم و به خاطر اشتباهی که کرده بودم،آرامش نداشتم. اگرچه ارتباطم را با صمد قطع کردم اما بازهم فایده ای نداشت. تا این که ...
حرکت انقلابی شهید بهرامی هنگام بازگشت امام خمینی (ره) به وطن/ دعوت امام رضا (ع) به عروسی به سبک شهید
اش در سال های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت. با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و روانه میدان جهاد شد. محمود در عملیات های فتح المبین و بیت المقدس شرکت کرد و مدتی پس از تشکیل لشکر 10 سیدالشهدا (ع) معاون گردان تخریب شد. او تنها چند روز پس از ازدواجش به جبهه رفت و در جزیره مجنون به شهادت رسید و در منطقه ماند تا پس از 13 سال به آغوش خانواده بازگشت و در ...
اصلا نفهمیدم جانشین فرمانده است!
تویوتا و مشغول شد. من هم برگشتم داخل کانتینر و نشستم سر جایم. یک ربع بعد دیدم همان راننده وارد جلسه شد و نشست. توجهی به او نکردم و گفتم حتما یکی از راننده های احمد کاظمی است. آن جلسه تمام شد. چند روز بعد... ما در تپه سبز گیر افتاده بودیم، طوری که با هلی کوپتر برای مان آب و مهمات می آوردند. مدتی گذشت که دیدم همان راننده تویوتا آمد. باز هم نفهمیدم که او جانشین احمد کاظمی است... بعد که احمد کاظمی به راننده تویوتا گفت: آقای باکری!... زدم توی سرم و گفتم ای داد بیداد! پس آقا مهدی باکری ایشان است!... وقتی رفتم عذرخواهی کردم و گفتم که من شما را نشناختم، حرفی نزد. فقط گفت جنگ است و این حرف ها را ندارد. ...
مرد میدان و سردار خستگی ناپذیر
سلامت برمی گردی . دو سال فعالیت انقلابی داشت، شش سال هم در جنگ بود. سال 1363 شهید شده است. در حدود هشت سال فعالیت داشته است. شجاعتش زبانزد بچه های جبهه و جنگ بود. توصیه خاصی نداشت. اول عضو سپاه شد، بعد به جهاد رفت، بعد هم فعالیتش را ادامه داد. هنگام رفتن به جبهه پدر و مادر را یک طوری راضی می کرد، ولی آن ها هم کلاً در حسرت دیدن او بودند. مادرم به او می گفت: مگر کسی دیگر نیست و مدام می روی ...
درباره تلخ ترین عکس در تاریخ ژاپن + عکس
فیلم ژاپنی محصول سال 1988، یک فیلم تراژیک قدرتمند درباره یک پسر جوان و تلاش خواهر کوچکش برای زنده ماندن در ژاپن در طول جنگ جهانی دوم! منبع: فرادید در ادامه حتما بخوانید وزیر دفاع آمریکا از احتمال ورود ناتو به جنگ با روسیه خبر داد
شهید دل آذر ؛ خورشید خط شیر
1359 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و بعد از گذراندن یک دوره آموزشی کوتاه مدت، به سوی جبهه های نبرد شتافت و چندین بار مجروح شد. در روزهای ابتدای جنگ با حضور در جبهه های دارخوین، سلیمانیه و محمدیه با مسئولیت واحد خمپاره انداز شجاعانه مقابل دشمن بعثی ایستاد. تجربه و آموزش هایی که او در دوران حضور در کادر درجه داری ارتش کسب کرده بود، در این جا به کمک وی آمد. لیاقت و شایستگی های جواد ...
استاندار خراسان رضوی درگذشت مادر شهید چراغچی را تسلیت گفت
قلبش رسیده بود اما شهید مدام می گفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچه های بسیجی در خط مقدم باشید. سردار ولی الله چراغچی در عملیات بدر در بیست و چهارم اسفندماه سال 1363 در جاده خندق از ناحیه جمجه مجروح شد و پس از 22 روز بیهوشی در تاریخ 18 فروردین 1363، همان گونه که آرزو داشت شهید شد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (علیه السلام) مشهد آرام گرفت. مراسم تشییع مادر شهید چراغی ین روز دوشنبه در مهدیه مشهد واقع در خیابان امام رضا(ع) برگزار می شود. ...
شهید اکبر زجاجی: مجنونی از تبار خیبریان
اگر شهامت اکبر در آن روز نبود همه مهمات منفجر می شد . اکبر حدود چهار سال در جبهه های نبرد حضور داشت. چند مرتبه زخمی شد که یکی از آنها بر اثر سقوط از ارتفاعات کردستان با ماشین بود که به مدت یک ماه در بیمارستان بستری بود. در عملیات طریق القدس از ناحیه دست بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد و در عملیات بیت المقدس از ناحیه سر و در عملیات والفجر 4 از ناحیه سر و در عملیات والفجر 6 از ناحیه گردن ...
مادر شهیدی گرفتار سد معبر بی توجهی
کردیم با لبخندی بر لب و چهره ای بشاش که خطوط جبینش گویای سنش بود گفت: من 8 سال بچه دار نمی شدم که بعد 8 سال رضای خود را از امام رئوف گرفتم رضای من 14 سال داشت و اجازه نمی دادند به دفاع مقدس برود او قلم برداشت و با دستان کوچکش شناسنامه اش را تغییر داد تا سنش بالا برود و اجازه ی حضور به او بدهند زمان مرخصی اش تا پاسی از شب در پایگاه بسیج محله شهرک قائم می ماند. یک روز که از مدرسه آمد سر ...
با مواضع سیاسی محمود نبویان، نفر اول انتخابات مجلس تهران آشنا شوید
انقلاب –در حد تناسب سنی خودم- شرکت می کردم. بعد از پیروزی انقلاب نیز –به سبب اقتضائات محلی که گرایش های مارکسیستی و نیز جریان منافقین در آن زیاد بوده است- با این جریانات درگیر بوده ام. با شروع جنگ نیز در حد توان در جبهه حضور پیدا کرده و به صورت مختصر جانباز شدم. بحمدالله خانواده اینجانب نیز در جبهه های حق علیه باطل حضور جدی داشته اند، به طوری که چهارتن از بستگان –دو همشیره زاده، داماد و نیز ...
غزه؛ تصاویر رویترز از وداع مادر با دوقلوهایی که در جنگ به دنیا آمدند و در جنگ شهید شدند
شفقنا- اسرائیل در ادامه جنایات خود دو نوزاد دوقلو را که به تازگی به دنیا آمده بودند، کشت. به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، وسام و نعیم ابوعنزا که چند هفته پس از جنگ غزه به دنیا آمدند، امروز یکشنبه به خاک سپرده شدند. مادر آنها، رانیا ابوانزا، یکی از دوقلوها را که بدن کوچکش در یک کفن سفید پیچیده شده بود، روی گونه اش نگه داشت و در هنگام تشییع جنازه سرش را نوازش کرد. یک عزادار دیگر نیز نوزاد ...
قاتلی بعد از رهایی از اعدام در تصادف رانندگی فوت شد!
از آزادی، نوید که تازه به زندگی بازگشته بود و آرزو های زیادی در سر داشت یک روز سوار بر موتورسیکلت راهی خانه عمه اش شد. اما در مسیر ناگهان یک خودروی پراید از پشت به موتورش برخورد کرد و پسر جوان مجروح و به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد جان باخت. در تحقیقات راننده پراید که گواهی نامه نداشت و بیمه خودرواش نیز منقضی شده بود بازداشت شد. وی پس از محاکمه به پرداخت دیه محکوم شد، اما چون توانایی ...
مادر خرم آبادی در اقدامی هولناک فرزند معلولش را کشت! + فیلم
اقتصاد24- زن خرم آبادی در اقدامی هولناک پسر معلولش را در خواب به قتل رساند. مادر جوان در اقدامی هولناک پسر 10 ساله اش را بی رحمانه به قتل رسانده بود و اهالی محل با شنیدن این خبر شوکه شدند و باور نداشتند پسر بچه 10 ساله که دچار معلولیت جسمی و ذهنی بود به دست مادرش به قتل رسیده است و زمزمه های این جنایت دهان به دهان در محل پیچید تا اینکه خودروی انتقال جسد وارد کوچه شد و همین کافی بود تا ...
مرگ در راه خدا عزتی برای مؤمنین است
شته شدم و از شما می خواهم که در مرگ من گریه نکنید که باعث شادی دشمن می شود. بعد از شهادت من به فرزندان اینجانب رسیدگی و آن ها را تربیت اسلامی نمایید تا روحم شاد باشد. در خاتمه یاور امام و دعاگوی این عزیز رهبر باشید و همیشه امام را دعا کنید و امام عزیز را یاری نمایید تا اسلام در سراسر عالم صادر و حاکم شود. انتهای پیام/ ...
ماجرای عجیب فروش یک نوزاد در پاتوق معتادان
مادر این نوزاد که اکنون مدعی بود قصد فروش یلدا را نداشت و تنها دیگران او را ترغیب به فروش دخترش می کردند، بعد از آنکه با دستور رئیس کلانتری طبرسی شمالی در دایره مددکاری اجتماعی مورد مشاوره های تخصصی قرار گرفت به سوالات درباره سرگذشت خود پاسخ داد. آنچه می خوانید نتیجه گفتگوی یک ساعته با [...]
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 89
ویرانی به بار آورده بودیم. خدایا، چه خواهد شد. کسی گمان نمی کرد که جنگ این قدر طولانی شود. راه فرار هم از هر سو بسته بود. روز کسل کننده و گرمی بود. بالای تانک نشسته بودم و اطرافم را نگاه می کردم. روبرویم روستای ویرانی از فاصله نسبتاً دوری پیدا بود. از سمت روستا کسی به سوی موضع ما می آمد. بلند شدم، روی تانک ایستادم و به دقت نگاه کردم. یک نفر در حالی که پارچه سفیدی به سر چوبی ...
جوانی که قبل از شهادت شهید شد!
هر موقع عکس بابایش را می بیند می گوید بابا کجاست؟ یا اگر زنگ خانه را می زنند سریع می گوید بابا اومده؟ و هنوز پسرش منتظر بابایش است که بیاید و این برای ما خیلی سخت است و دلتنگی ما را بیشتر می کند... مادر محترم شهید سعید کریمی سرکار خانم مهری کریمشاهی، قطعا به شما هم خیلی سخت گذشته در این چهل روز، لطفا کمی از حال و هوای خودتان بعد از شهادت آقا سعید برای ما بفرمایید. مهری ...
وزیر دفاع بلژیک: نظامیان خود را به اوکراین اعزام نمی کنیم
، تصریح کرد: نه! هرگز! ددوندر با تاکید بر اینکه وضعیت اوکراین اکنون کمی شکننده تر از گذشته است، خاطرنشان کرد: این مساله یک امر طبیعی است و همیشه لحظات سختی در جنگ وجود دارد اما نباید فراموش کنیم که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در ابتدای جنگ یک حمله رعدآسا را در ذهن داشت اما به این خواسته خود نرسید و بعد از آن نیز وضعیت جبهه نبرد میان روسیه و اوکراین کم و بیش پایدار مانده است. ...
اینجا آب پیدا نمی شود، شما دنبال چای هستی؟
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: آتش پاتک های حجیم دشمن در عملیات خیبر نقطه به نقطه جزایر مجنون را شخم می زد. در کنار سنگر ستاد لشکر، سنگری بود که چند تن از همرزما ن تخریبچی در آن بسر می بردند. جهت ایجاد موانع و تخریب دژها نیاز به مهمات بود. با سعید حرمی تماس گرفتم و گفتم: مهمات لازم را بریز پشت وانت واحد؛ بعد سیدمجتبی پیموده را هم همراهش کن و با یک هلیکوپتر شنوک بفرستش بیاد بخاطر آتش ...
این زن فرزند یک تجاوز است ! / محکومیت پدر بعد 58 سال به عذرخواهی از دخترش !
اجبار گفت نه لطفا قطع نکن من تنها هستم و دلم می خواهد با یکی حرف بزنم! من هم از خدا خواسته پذیرفتم و همین شد که چند روز با هم صحبت کردیم و درد ودل غافل از اینکه او پدرم است. یک هفته قبل از آن وقتی برای رفتن به دبیرستان به خانه دوستم رفته بودم متوجه حضور مهمان غریبه ای در آنجا شدم ، دوستم هراسان پیش من آمد و گفت فاطمه تو مزاحم تلفنی شدی؟ گفتم من ؟ نه! چطور؟ گفت یک مرد و زن آمده اند و ادعا ...
فرار تازه عروس، جنایت هولناک رقم زد
عاشقش بودم. یک روز بعد از عقد بود که خانواده ماندانا گفتند او فرار کرده است. هیچ ردی از ماندانا نبود تا اینکه متوجه شدم او عاشق مردی به نام سعید بوده و آن ها به سمت قندهار رفته اند. به کمک پسرعمو و برادرم رد آن ها را در قندهار زدم، اما یک روز قبل از اینکه به آنجا برسم متوجه شدم ماندانا و سعید از مرز خارج شده و به ایران آمده اند. دیگر آن ها را پیدا نکردم، اما در تمام این سال ها نتوانستم ماندانا را ...
کنجکاوی در یادداشت های روزنوشت، دفترچه نیم سوخته را آفرید
دوستان شهید بیشتر می شد، من در دنبال کردن این راه مصمم تر می شدم. عاقبت بعد از سال ها جست وجو و مصاحبه کتاب دفترچه نیم سوخته تالیف و در انتشارات روایت فتح منتشر شد. درباره کتاب دفترچه نیم سوخته ، حکایت سربازی است که دوران خدمت سربازی اش مقارن با جنگ تحمیلی می شود. او که تمام تلاشش در ابتدا به اتمام رساندن این دوسال خدمت و بازگشت به شهر و خانواده اش است، در خلال پیش آمدهای ...
