بی رغبتی مراکز تاریخ پژوهی در گردآوری اسناد جنگ عجیب بود/ خواستگاری در ...
سایر منابع:
سایر خبرها
نوروزهای رزمندگان و شهدا و خانواده های شهدا
منزل رسیدیم با ما تماس گرفته شد و گفتند: سردار سلیمانی قرار است فردا به دیدن خانواده شهدای ساکن در البرز بیایند و اگر آمدن به منزل شما قطعی شد، فردا اطلاع می دهیم. صبح روز هشت فروردین منتظر تماس بودم که با من تماس گرفته شد و گفتند: سردار سلیمانی حدود ساعت 10 به منزل تان می آیند. در حال آماده کردن منزل بودم که زنگ منزل مان زده شد؛ سراغ بچه ها رفتم و گفتم: بچه ها بیدار شوید، مهمان عزیزی به منزلمان می ...
گلایه هاشمی رفسنجانی از خاطرات آیت الله منتظری /وضع روحی خانواده بد است
کشور، نقش ایفا کنم. از دوستان قدیمی، قبل از انقلاب است. آقای مسیح مهاجری [مشاور رئیس جمهور و مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی] آمد و گفت، در محافل مستقل کشور، راه نجات انقلاب را منحصر در پذیرفتن مسئولیت ریاست جمهوری از سوی شما می دانند؛ مثل وضع بعد از جنگ. گفتم، اصلاً آمادگی برای این مسئولیت ندارم. خواستار انتشار خاطرات 1361 من در روزنامه جمهوری اسلامی شد. عصر آقای [عباس] ف ...
روایتی از فعالیت های قرآنی یک نابغه اطلاعاتی
کبری افشردی مادر شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) از نوابغ اطلاعات و عملیات دوران جنگ تحمیلی درباره شیوه تربیتی فرزنش روایت می کند: از کلاس چهارم به بعد با همسالانش هیئت تشکیل دادند. هفته ای یک روز می آمدند، روایت تعریف می کردند. قرآن می خواندند، احادیث حفظ می کردند، مصیبت می خواندند و سینه می زدند. از کلاس ششم به بعد که به دبیرستان رفت، فعالیت هایش را در مسجد ادامه داد. من از نماز ...
اشکی از سر شوق و داستان یک عکس
آنجا گذراند. او معتقد است که در زمان انقلاب آن چنان که باید عکاسی نکرده است و آرشیو خوبی در زمینه عکس انقلاب ندارد. به همین دلیل زمانی که جنگ آغاز شد، سعی کرد تمام تلاش خود را در جهت ثبت تصاویر جنگ به کار بگیرد . ساسان مویدی جنگ را از جبهه ها تا بهشت زهرا و شهرها را ثبت کرد. وی در گفتگو با خبرنگار فرهنگی حیات ؛ درباره لحظات تلخ و شیرینی که در آن زمان ثبت کرده بود گفت: سال ها در جنگ عکاسی ...
آیه ای که مفسر قرآن کریم را نقره داغ کرد!
به گزارش خبرگزاری حوزه ، استاد ابوالفضل بهرام پور از فعالان عرصه قرآن کریم در کشورمان است که بیشتر او را با جلسات تفسیر قرآن می شناسیم و در گفت وگویی با او به مرور زندگی و فعالیت های قرآنی اش پرداختیم. استاد بهرام پور، متولد چه سالی و چه شهری هستید؟ از دوران نوجوانی خود برایمان بگویید. متولد 1320 در زنجان هستم. در نوجوانی ...
روایت باورنکردنی از اسیر گرفتن افسر ارشد بعثی توسط رزمنده دفاع مقدس
هویزه که رسیدم، از دیدن آنچه که دیدم، دلم به درد آمد. دشمن قبل از عقب نشینی، همه منازل و مغازه ها و ساختمان ها را ویران کرده بود. فقط یک مسجد سالم مانده بود. رفتم به مسجد و خوشحال بودم از اینکه دشمن از هویزه رفته و هم از خرابی ها ناراحت بودم. در مسجد با دلی شکسته نماز می خواندم که بچه های سوسنگرد هم سر رسیدند. پس از جست وجوی زیاد، فهمیدیم که دشمن تا نزدیکی سه راهی فتح و بعد از پاسگاه خاتمی عقب ...
عکس زیبایی جادویی دختر محمد دلاوری مجری سرشناس+ بیوگرافی و عکس های خانوادگی !
دفاع مقدس خبرنگاری من شروع شد محمد دلاوری: چگونه خبرنگار شدنش هم ماجرای جالبی دارد. آقای مرتضی سرهنگی را در نمایشگاه کتاب دیدم و نمی دانستم کیست. دوستم به من گفت:تو که این همه به نوشتن علاقه داری، من این آقا را در تلویزیون دیدم. فکر کنم بتواند کمکت کند. من هم رفتم پیش او و گفتم که خیلی به دفاع مقدس علاقه دارم و درباره آن مطلب می نویسم. او هم گفت بیا دفتر تا با هم صحبت کنیم ...
مصاحبه جنجالی سیاوش یزدانی علیه هم تیمی های سابقش!
. او تصریح کرد: من از بازی با زنیت آماده بودم ولی به من بازی نمی دادند. بازیکنی که روی نیمکت نشسته چگونه خودش را نشان بدهد؟ به آقای نیکفر گفتم که من قبل از شما از سپاهان رفتم و با من این کار را نکنید. دوست نداشتم بروم و نمی خواستم به عنوان یک شکست خورده بروم. برگشتم و هیچکس در این 2 سال دست من را نگرفت. حتی دوست و رفیق هم نداشتم و به خودم افتخار می کنم، چرا که دست گذاشتم روی زانوی خودم تا ...
شهادتم در راه خدا سعادت است
نام خدا یاری کننده مستضعفان و کوبنده مستکبران و منافقان آغاز کردم. وی افزوده است: پدر و مادرم من امانتی بودم در نزد شما که خداوند هروقت خواست امانتش را می برد، بنده یکی از همان امانت ها هستم که هروقت از این دنیا بروم خوشحال می شوم. این شهید دفاع مقدس با اشاره به این جمله که؛ مرگ در جبهه بهتر از مرگ در منزل است، شهادت در راه خدا سعادت است برای من؛ بیان داشته است: پدر و مادر و ...
روایت خاطرات جزیره مجنون در تئاتر
آماده کردیم که هم سنگر است و هم تابوت، در صحنه تعمیرگاه ماشین است و در جای دیگر اتوبوس، همچنین یک جا سکوی قهرمانی است. هیهاوند بیان کرد: همه مردم جنگ را می دانند اما اینکه چگونه آن را به تصویر می کشیم برایشان مهم است. فکر می کنم مزیت کار ما در حوزه دفاع مقدس این است که نمایش مجنون را از حالت رئالیستی خارج کردیم و گروه ما از دو سال قبل به طور مستمر در حوزه دفاع مقدس مقاومت کار کرده و در جشنواره های ...
گذری بر زندگی اسماعیل صادقی
زین الدین با همه استعدادهایی که خودش داشت، آقای صادقی بود که کارهای ستادی را انجام می داد. کافی بود آقای زین الدین سرنخی به او بدهد و خواسته ای را مطرح کند. صادقی دیگر به طورجدی کار را تا به نتیجه رسیدن دنبال می کرد؛ از چانه زدن با مناطق مختلف سپاه و مجموعه های پشت جبهه گرفته تا کارهای اداری. دیگر اینکه آقای صادقی اصلاً ساعت و وقت اداری برایش مطرح نبود. آقا مهدی هم دقیقاً همین روحیه را ...
چند دقیقه با کتاب ستین ایلم (خاطرات مردم کهگیلویه و بویراحمد از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی)
شدت گریه از هوش رفت. بعد از تماس مادر، راهی مصلا شدم. پر از جمعیت بود. همه گریه می کردند، جیغ می کشیدند و بر سر و صورت می زدند و صورتشان را خراش می دادند. غم بر دلها طوری بود که امام جمعه هم نتوانست خطبه ها را درست بخواند. دو خطبه را کوتاه کرد و در حد دو دقیقه خواند. هر طور بود نماز را خواندیم. بعد راهپیمایی کردیم. مردم شعار انتقام انتقام سر می دادند. بعد از نماز رفتم بسیج. تمام بچه ها ...
(عکس) علیرضا رئیسی بازیگر خردسال پاتال و آرزوهای کوچک پس از 33 سال
تجربه کرد. دو سال بعد در فیلم مدرسه پیرمردها و شهر در دست بچه ها نیز حضور درخشانی داشت. سال 1368 تا 79 به صورت مستمر در سینما ، تلویزیون و تئاتر بازی می کردم ، سالهای پرکاری بود و رو به رشد بودم و بزرگتر می شدم. کارم با حرفه بازیگری عجیبن شده بود و با همه سختی هایی که داشت قسمتی از زندگی ام شده بود. در 18 سالگی کم کار شدم ، در دوران بی کاری به سراغ ادامه تحصیل در خارج از کشور ...
پرواز مطهر دو برادر عاشق
جام داده بود. برادرم حسن آقا هم سرباز بود و آن روز از سربازی آمده بود. علی آقا به او گفته بود: ببین من دارم به جبهه می روم، تو صبح اسباب و اثاثیه را بردار و به خانه جدید ببر. صبح که ما بیدار شدیم، من دختربچه بودم، آمدم و دیدم که علی آقا در اتاق را بسته، من فوری شیطنتم گل کرد و به مادر گفتم: مادر، مادر، علی آقا داخل اتاق دارد یک کاری می کند، در اتاق را به روی خودش بسته. وقتی مادرم آمد، دیدیم که اصل ...
دوست دارم در جنگ با آمریکا شهید شوم
موفق ترین عملیات های دوران دفاع مقدس در جزیره مجنون توسط رزمندگان غیور اسلام انجام شد. همچنین در عملیات کربلای 7 شرکت کردم. علاوه بر آن، در سه یا چهار عملیات تک عراق در منطقه شلمچه نیز حضور داشتم. کارخانه پتروشیمی بصره به مدت ده ماه دست من بود. آن زمان معاون گردان بودم. سه بار داوطلبانه به جبهه رفتم، که یک بار آن از طرف نیروهای کمیته انقلاب بود و در لشکر 28 روح الله قرار گرفتم. یکی از ...
سرلشکر شهید مهدی زین الدین
عملیات وارد عمل شد. نبرد خیبر آغاز شد و وی پیروز از جزایر مجنون بیرون آمد و دشمن مایوس و ناتوان از فرمانده جوان 23 ساله ای که باعث شکستش شده بود با عنوان خیبرشکن نام می برد. سردار محسن رضایی از فرماندهان و همرزمان این شهید درباره ایثار و فداکاری وی می گوید: اولین ویژگی مهدی ایثار و فداکاری او بود. سال ها در جبهه بود و عملیات های فراوانی را قبول کرده بود. خودش در خط مقدم نبرد شرکت کرده و هیچ وقت برادرانش را تنها نمی گذاشت و به همراه برادران بسیجی و رزمنده اش در مشکلات و پیروزی های جنگ شریک و سهیم بود. ...
سرلشکر شهید حسن شفیع زاده
شهید عزیز در گلزار شهدای تبریز به خاک سپرده شد. شهدای والامقام منتظر آمدن این شهید هستند وقتی دفن انجام گرفت و مراسم به پایان رسید و اطراف مزار شهید آرام تر شد. خانمی جلو آمد و سوال کرد این شهید کیست و چه مسئولیتی در جبهه داشته است. گفتیم فرمانده توپخانه سپاه بود. جویای علت این سوال شدیم که پاسخ داد: چون می دانم این شهید خیلی مقام عالی دارد. گفتیم: شما از کجا می دانید؟ گفت: من ...
زمین را کندم و عباس را هم کنار رضا در همان قطعه به خاک سپردم
...، پسر دوم حاجی هم در والفجر هشت شهید می شود و او را با دست خودش در بهشت زهرا کنار رضا دفن می کند به دخترانم گفتم: بروید بیل و کلنگ بیاورید، خودم زمین را می کنم. کندم و عباس را هم کنار رضا در همان قطعه به خاک سپردم. به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات ؛ کمتر کسی را پیدا می کنی که نام حزب الله را شنیده باشد و او را نشناسد. خوشرو، باروحیه، جهادی و انقلابی. در جبهه و پس از آن بر تارک دفاع ...
روزهای آخر سال و پوزخند به حکایت ماهی را هر وقت بگیرید تازه است!
افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام. یکی از آنها گفت: شما پذیرفته شدی! باتعجب گفتم: هنوز که سئوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی شود مهارت داوطلب را فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از در ورودی تا اینجا، نقص ها را اصلاح کنی. در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک ...
در خون غوطه خورده
پایگاه شهید بهشتی مسئول اعزام نیرو بودم که یک روز محسن آمد و گفت که می خواهد برای آموزش نظامی اعزام شود، من به او گفتم، از یک خونه یک نفر برود، بس است و الان هم که می خواهم مجددا اعزام شوم. اما محسن سرش را پایین گرفت و خیلی مؤدبانه و جدی گفت: نه داداش! شما برای خودت می روی و من هم برای خودم! او در روزهای پایانی 1364 به جبهه فاو اعزام شد و در اولین روزهای سال 1365 در همان ...
روایت آیت الله امامی کاشانی از دلسوزی های حاج احمدآقا
به گزارش خبرنگار جماران، بیست و پنجم اسفند ماه سال 73 بود که حاج سید احمد خمینی فرزند امام خمینی(س) بعد از چند روز بستری شدن در بیمارستان، دعوت حق را لبیک گفتند. حاج احمد آقا که مشاوری امین برای امام بود، بعد از شهادت برادر بزرگوارشان، همه عمر خود را صرف نهضت امام و مراقبت از آن بزرگوار کردند و همچون شاگردی در مکتب امام رشد کردند. مرحوم آیت الله محمد امامی کاشانی در خاطرات خود به این نکته اشاره ...
چشم انداز
.... من گفتم جداگانه خدمتتان می رسم ، این فایده ندارد. وقتی همه رفتند و امام هم رفتند داخل، به آقای صانعی گفتم ببینید اگر آقا اجازه می دهند بروم خدمت شان. ایشان از سر لطف گفت شما از ما به امام نزدیکتر هستید ما باید از طریق شما اجازه بگیریم. رفتم نزد امام، داشتند بین دو اتاق قدم می زدند. سلام کردم و با حالت خنده و تبسم پر از مهر و عطوفت گفتند: هان چیه؟ گفتم : عیدی می خوام. کیسه را برداشتند. گفتم ...
سرنیزه و سربند و سنبه، هفت سین سنگرهای عشق
نزدیک عید سال 65 بود. فکر می کردم حالا که بچه ها جبهه هستند عید و سال نو یادشان نیست. چند دقیقه ای که مانده بود تا سال تحویل شود دیدم جنب و جوشی داخل سنگرمان به چشم می خورد. یکی از بچه ها رفت سفره ای را آورد و پهن کرد. خدا رحمت کند شهید احمدزاده را، از او پرسیدم: چه خبر شده؟ گفت: چند لحظه دیگر سال تحویل می شود، برای همین بچه ها گفتند بهتر است سفره هفت سین پهن کنیم. مانده بودم چطور می شود داخل ...
هرچه که به سر مردم بیاید به سر من هم می آید
می کردند. واقعاً هم خطر داشت. من رفتم جلو و سلام کردم. نمی دانستم چه باید بگویم. امام پرسیدند، چه شده آقا؟ با ترس و لرز گفتم: ببخشید. شما این جا ایستاده اید، خطر دارد. گفتند: شما می گویی که من نباید این جا بایستم؟ گفتم: بله امام گفتند: چون شما می گویی، چشم! و راه افتادند و رفتند داخل خانۀ کوچک پشت حسینیه. من و حاج احمد آقا آرام آرام رفتیم. حاج احمد آقا گفت: بگو بروند داخل این ...
کتاب سیطره خاطرات نفوذ نادر کیانی به گروهک کومله در جمع 4 کتاب شورانگیز سال 1402 قرار گرفت
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه خراسان، کتاب سیطره خاطرات 7 سال نفوذ نادر کیانی به گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله مفتخر شد در جمع 4 کتاب شورانگیز حوزه دفاع مقدس در سال 1402 قرار بگیرد. روزنامه خراسان در صفحه اول خود و در تیتر یک، در گزارشی 4 کتاب شورانگیز حوزه دفاع مقدس در سال 1402 را معرفی کرد که کتاب سیطره جزء این 4 کتاب قرار گرفت. کیانوش گلزار راغب، نویسنده شناخته ...
حرف های تکان دهنده پرویز پرستویی از رمضان در سیستان و بلوچستان +فیلم
...، دیگر به شام که مثلا در حد زرشک پلو با مرغ بود، لب نزدند. پرسیدیم چرا نمی خورید؟ گفتند ما این شام را می بریم با خانواده مان بخوریم، چون مرغ نخورده اند. ما جاهایی را با آقای خادم می رویم که به ما گفته اند می شود به جای 14 قلم ارزاق، فقط به ما آرد بدهید؟ چون ما از صبح تا شب در همه وعده ها نان می خوریم و با نان امورمان می گذرد. انتهای پیام/ ...
نظر رهبر معظم انقلاب پیرامون شخصیت مرحوم حاج احمد آقای خمینی
تا من بتوانم بفهمم ایشان در چه حدّی بودند. اما می دانم که ایشان درس خوانده بودند. خیال می کنم خود ایشان یک وقت به من گفتند که من در نجف مکاسب درس می گفتم. خوب؛ این یک سطح علمی خوبی است. به هرحال ایشان شخصیت ارزنده ای بودند. انصافاً شخصیّت مفید و باارزشی بودند . آن نکته ای که شما اشاره کردید، شاید الان جایش باشد بگویم. من در پیام تسلیتِ ایشان هم نوشتم. ایشان واقعاً در کنار امام عنصری ...
شهیدی که به خاطر بچه شیعه های سوریه پسرش را ندید
کنم این جمله تفسیر زیادی می خواهد. بعد خطاب به من گفته بود: اگر کسی گفت شوهر شما، شما را دوست نداشت که گذاشت و رفت، همه اینها حرف های دنیایی ست و من شما را از خودم جدا نمی دانم. به پسرش هم نوشته بود: با اینکه خیلی دوست داشتم تو را ببینم، ولی نشد. من صدای بچه های شیعیان سوریه را می شنیدم و نمی توانستم بمانم. منبع: مهر باشگاه خبرنگاران جوان وب گردی وبگردی ...