سایر منابع:
سایر خبرها
جشن گرفته می شود و روز آغاز سال به شمار نمی رود. سنگ نگارهای در تخت جمشید که نمادی از نوروز زرتشتیان را نشان می دهد. در اعتدال بهاری در روز نخست نوروز، نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد برابر است. شیر نماد ایزد مهر یا خورشید و گاو نماد زمین است. واژه نوروز، از فارسی میانه nwklwc (آوانویسی: nōgrōz) و برگرفته از زبان اوستایی است. مورخان، معادل اوستایی آن را navaka raocah حدس می ...
ابتدای درّه ای بزرگ است. بعدها به این فکر کرد که لابد اگر در گارد زیرنظر پرویزخان مانده بود آن زندگی شرربار بعدی را به چشم نمی دید. ای سگان خیابانی این خوشگل ترین پسر تاریخ فوتبال این مملکت که شما را از ناچاری در یخبندان ها بغل کرد چه می دانست سراشیبی ها از کجا آغاز می شوند. همان شب که قرارداد پرسپولیس را امضا کرد دهداری خودش را به سرعت رساند خانه داود و فقط یک چیز به او گفت داود الان ...
برای ما ایرانی ها، سال نو با بهار آغاز می شود، همراه با سبز شدن طبیعت و روزها نو می شود تا سبزه ها قد بکشند و آغاز یک جشن کهن را زیباتر کنند.
شجاعت را در درون نیرو های سپاه اسلام شعله ورتر کرد و رزمندگان سپاه اسلام هم، چون انبار باروتی که منتظر جرقه ای باشد، به خروش آمدند. شهرام فر با قامتی استوار دستور حمله را صادر کرد. نیرو های سپاه اسلام که تحت تأثیر دلاور مردی وی قرار گرفته بودند، به دنبال فرمانده شجاع خود به طرف سنگر های دشمن حمله ور شدند. عکس العملی که رزمندگان سپاه اسلام بعد از رشادت شهرام فر از خود نشان دادند، نیرو های ...
که رنگش تیره تر بود انتخاب کرد و به من داده گفت: این عیدی شما است. در این سال به موجب محاسبه منجم اول که اخترشناس باشی نام داشت آفتاب در ساعت شش و نیم بعد از ظهر به برج حمل داخل می شد. پیش از ساعت 6 تالار بزرگ موزه که آئین سلام در آنجا برگزار می شود پر از جمعیت بود. هیأت وزیران و درباریان و صاحب منصبان عالیرتبه در جاهای معین قرار داشتند. چند افسر خارجی نیز در میان حاضران دیده می شدند ...
گفته اند که آقا محمدخان ابتدا قصد نداشت آزاری به او برساند اما وقتی زالخان را نزد او آوردند نتوانست زبان خود را نگه دارد و چنان سخنان درشت و اهانت باری بر زبان آورد که آقامحمدخان از فرط عصبانیت دستور داد چشمانش را کور کنند، اما وقتی این عمل بی رحمانه با او انجام گرفت، تلخی و درشتی زبانش بیشتر شد و توهین و دشنامی در زبان فارسی نماند که نثار آقامحمدخان نکند؛ آنگاه او دستور داد زبانش را هم قطع کنند و گفت ببینم بالاخره با این کار دشنام های این مردک متوقف می شود یا نه. ...
دکتر مرده است و حالا حتماً قمر خانم به پنجره نگاه می کند و این باران بی هنگام . با خودش می گوید : می بینی عظیم آقا این آسمان دل من رو خوب فهمیده یا حتماً به استادش بدیع الزمان فروزانفر فکر می کند، می گوید : آقای فروزانفر، آقای ما هم تشریف آوردند خدمت شما . لطفاً مراقب ایشان باشید ... خدا کند اون دنیا سرد نباشد که عبدی طاقت سرما را ندارد . به گزارش ایسنا، محمد حسینی باغسنگانی در کتاب ...