سایر منابع:
سایر خبرها
آخر شب از همه سانس ها شلوغ تر بود. عاشق ها که موقع بیرون آمدن از سینما گریه خوبی کرده بودند و سبک شده بودند، زیر لب می گفتند: شهر ما این همه عاشق دارد و ما فکر می کردیم فقط خودمان عاشقیم. چقدر زیباست که همه عاشق ها سلیقه های جوراجورشان را کنار بگذارند و هفته ای یک روز در یک جا جمع بشوند و گریه کنند و حال همدیگر را بپرسند! مدیر سینما که کار و کاسبی اش رونق گرفته بود، توی سالن انتظار قدم می زد و می گفت: بعد از سال ها سینماداری تازه دارم این جماعت را می شناسم. خنده می خواهند چه کار؟ ...
کدام از بچه ها که پرسیدم: شما فرش مجانی نمی خواهید؟ می گفتند: نه، نمی خواهیم. هیچ کس آن فرش را قبول نکرد. ** شهید مسعود جعفری: عنایت حضرت زهرا (س) قبل از عملیات والفجر هشت، چندین مرتبه با بچه های اطلاعات و عملیات برای شناسایی به ساحل فاو رفتیم. به عنوان شاخص، تک درختی را در ساحل دشمن در نظر می گرفتیم و سعی می کردیم خودمان را به درخت برسانیم، ولی هرگز موفق نمی شدیم. معمولا صد ها ...
...> علاوه بر این سرلشکر رحیم صفوی روایت می کند: مهدی باکری در صبح روز آخر عملیات (25 اسفند) در جلسه ای که در منطقه شرق دجله برگزار شد، حضور داشت؛ یعنی چند ساعت قبل از شهادتش، با بقیه فرماندهان توی آن سنگر بود. وضعیت واقعاً اضطراری بود. مهدی بعد از جلسه رفت به طرف لشکر 31 و با یک گروهان از نیروهایش از دجله عبور کرد و به غرب دجله رفت. عراقی ها از روی جاده ای که از بصره می آمد به طرف منطقه ...
گوید بعد از نوروز سال 63، آقای رضایی طبق عادتی که هر ساله وجود داشت می آید تا در صبحگاه برای نیرو ها سخنرانی کند. ایشان می آید و یک جمع بندی از ابتدای دفاع مقدس ارائه می دهد. بچه های سپاه تهران در جمع خودشان به شوخی می گفتند که آقا محسن صحبت هایش را از یک یک جنگ شروع می کند تا می رسد به زمان حال. خلاصه آقای رضایی گزارشی از کلیت جنگ ارائه می دهد و می رسد به عملیات خیبر، در مورد این عملیات هم به ...
به گزارش اینتیتر به نقل از رکنا، ساعت دو بامداد روز 19 شهریور بود که زن 35 ساله ای از آپارتمان طبقه چهارم بیرون آمد و فریاد زد: مجید را آتش زدم، بچه هایم را نجات دهید! از پله های ساختمان بالا می رفت و در همسایه ها را می زد. او با صدای بلند فریاد زد: بچه هایم در شعله های آتش گرفتار شده اند، به آنها برسید. بر اثر سر و صدای ایجاد شده اهالی مجتمع مسکونی از منازل خود خارج شده و همسر همسایه ...
بود که تجربه بازیگری در نمایش باغ مرگ به کارگردانی سیامک احصایی را در سال 89 داشت. سرپرستی گروه سایه و گروه تیاتر آفتاب ازجمله فعالیت های او بود و نمایش های مکاشفه در باب یک مهمانی خاموش ، آمدیم، نبودید، رفتیم و کابوس های خنده دار برای شب، چند تایی هم برای روز از جمله آثاری است که کارگردانی کرده است. فخری خوروش بازیگر سرشناس سینما و تئاتر، روز شنبه بیستم خرداد ماه در سن نود و سه سالگی ...