سایر منابع:
سایر خبرها
آنها رفته وفاتحه ای خوانده وگلی گذاشته وآبی پاشیده و اشکی نثارشان کرده اما به سختی وبه کمک خانواده بله صحبت از کهنه سوار ورزش خراسان بزرگ در فوتبال و دو ومیدانی است صحبت از جوان رعنای دهه چهل خراسان کیوان اعتمادی ست که این روز هابد جوری با سختی روزگار ودرد جسمانی میجنگد تازه الان میفهمد که چهارستون رفاقت زندگیش چگونه دوستش دارند وبرایش هرکاری میکنند همسر مهربانش که یولداش واقعی اش در تمام دوران ...
بازی کردن من با فرزندم بود اما از ساعت 6 تماس های اعضای تیم و حتی کادر فنی با من شروع می شد. از ساعت 6 تا 10 و نیم شب گلایه ها را گوش می کردم و بازیکنان را آرام می کردم، تازه 11 شب یک نفر از کادر فنی تماس می گرفت و او را هم آرام می کردم! هر شب همین داستان را داشتم. مثلا همه بازیکنان ما بازیکنان خوبی بودند، گلایه می کردند که چرا بازی نمی کنند یا مثلا شرایط تیم ما اینگونه است و من مجبور بودم آرامشان ...
به گزارش تجارت نیوز ، آثار مجید انتظامی استاد آهنگساز از این دسته است. بعضی از ملودی های او ارجاع به یک فیلم سینمایی و یا یک کار تصویری نیست، بلکه ارجاع به یک تاریخ است، به یک دوره، به کوران حوادثی که همه در آن زندگی کرده ایم، عده ای کودک بودیم و عده ای هم سن خود آهنگساز و بعضی مسن تر از او. خبرآنلاین در بخش اول گفت وگو با مجید انتظامی موسیقی دان و آهنگساز برجسته کشورمان که با این تیتر تکنیسین های کامپیوتر که حتی نت را بلد نبودند، جای آهنگسازان آمدند/ سال ها کار نکردم و کسی سراغم را نگرفت/ در این مُلک دردهایمان مشترک است در خبرآنلاین، منتشر شد؛ با او درباره ورودش به عرصه موسیقی ف ...
...: وقتی دانشجو بودم، خانه ما با یک مسجد دیواربه دیوار بود، در خیابان تخت طاووس خیابان ناهید، ساز ابوا هم که صدایش زیاد است، من برای اینکه صدا به مسجد نرود، ساعت ها در کمد تمرین می کردم. کمد بزرگی بود که لباس ها را هل می دادم یک طرف و یک چارپایه می گذاشتم، یک چراغ شمعی کشیده بودم تو و در آن تمرین می کردم. مواقعی بود که من از دل درد بیرون می آمدم و می دیدم هشت ساعت است که دارم ساز می زنم و غذایی ...
خلیفه سوم مردم ریختند و کشتند به خاطر ویژه خواری ها و رانت خواری ها و کار هایی که اتفاق افتاده بود، آدم تعجب می کند، هنوز دو دهه بعد از رحلت رسول خدا نیست، آن پیغمبر با آن زهد و تقوا و سیره محمدی (ص) یک جوری بشود در دوره خلیفه سوم، همان هایی که اصحاب و صحابی جلیل القدر و بزرگوار و معاریف اسلام و دور و بر پیغمبر بودند، همان هایی که در جنگ ها به یک خرما چند نفر اکتفا می کردند، وقتی می مردند طلا ها ...
...، در این باره توضیح دهید. بدرالسماء : از طرف عتبات عالیات از من خواسته شد که مینای ضریح های ائمه را کار کنم و با اشتیاق آن را پذیرفتم؛ من مینا را در سنین نوجوانی کار کرده بودم و تمایلی به انجام این هنر نداشتم اما بسیار دوست داشتم برای ائمه کار کنم، همین امر باعث شد چندین ضریح ائمه و امام زادگان را کار کنم که اولین آن ضریح حضرت مسلم ( ع) در کوفه بود؛ پس از آن نیز مینای ضریح و درب حرم ...
هفته را از قبیل نان، غذای پخته و غیره را به اصفهان بیاورم. یک روز در زمستان بود برف مختصری به صورت گرد سفیدی آمده بود. من طبق معمول صبح شنبه به طرف اصفهان حرکت کردم در وسط راه (تیرانچی) قلعه ای بود از این قلعه چند الاغ با بار چوب خارج شد که به طرف اصفهان می رفتند من از آنها جلوتر رفتم حدود 200 تا 300 متر که از قلعه و الاغ ها دور شدم دو جانور مشابه سگ را دیدم که از یک طرف جاده به طرف دیگر ...
، ساز ابوا هم که صدایش زیاد است، من برای اینکه صدا به مسجد نرود، ساعت ها در کمد تمرین می کردم. کمد بزرگی بود که لباس ها را هل می دادم یک طرف و یک چارپایه می گذاشتم، یک چراغ شمعی کشیده بودم تو و در آن تمرین می کردم. مواقعی بود که من از دل درد بیرون می آمدم و می دیدم هشت ساعت است که دارم ساز می زنم و غذایی نخورده ام. پس می گویید که حضور استاد انتظامی بزرگ تأثیری در ساخت اثر شما نداشت و ...