روایت مادری که بعد از جدایی از همسر مجبور به فروش کلیه شد
سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی خانواده ای که کار سخت، پدر را بیمار و از کار بیکار کرد
که بودم بشکه های 220 لیتری را تنهایی خالی می کردم، اما الان نمی توانم. مادر خانواده هم با حمایت و تایید صحبت های همسرش می گوید: تا جایی که می توانست تلاش کرد، از خودش گذشت و امروز به خاطر دست، زانو و کمر نمی تواند مثل سابق کار کند. پدر خانواده هم عنوان می کند: زانوی راست، کمر، دوتا بازو و رباط شانه هایم آسیب دیده، اگر هم عمل کنم هم هزینه زیادی می خواهد و سال گذشته یک دست پانزده میلیون ...
زن مطلقه بعد از ازدواج با عشق خیابانی اش گرفتار خیانتی شوم شد / کمکم کنید جهیزیه ام را پس بگیرم!
عاشقانه حقیقتی جز هوس نبود چراکه در همین روزها فهمیدم ناصر عاشق زن جوان دیگری شده و به من می کند. این موضوع درحالی روح و روانم را به هم ریخت که پدر ناصر حدود یک سال قبل به خاطر بیماری از دنیا رفت و مادر او نیز چندماه بعد از مرگ شوهرش جان سپرد.حالا نه تنها همسرم دچار افسردگی شدید شده بود، بلکه خواهرانش به جانم افتاده بودند که رفتارها و ازدواج هوس آلود تو با ناصر زندگی ما را نابود کرد و پدر و مادرمان ...
وام مسکن برای این افراد 170 برابر شد / خرید خانه آسان می شود؟
بازار مسکن به عنوان یکی از بخش های اساسی اقتصاد هر کشور، به عنوان یک حوزه حیاتی و حیاتی برای فعالیت های اقتصادی شناخته می شود. این بازار شامل خرید، فروش، اجاره و ساخت مسکن ، از جمله واحدهای مسکونی، تجاری و صنعتی است. ارزش های ملکی به عنوان یکی از مهمترین دارایی های مالی محسوب می شوند و تحولات در این بازار می تواند تأثیرات گسترده ای بر اقتصاد کلان داشته باشد. دی ماه سال 1402 بود که ...
مینو شیخان بازیگر سریال هفت سر اژدها کیست؟
مهارتهایی مانند short hand و استنوگرافی را آموزش دیده بودم که یک چیزی شبیه مورس است اما بعد از سریال فوق سری که عید پخش شد خیلی از مردم با مورس آشنا شدند. چیزی که من 40 سال پیش می شناختم. آن موقع ها من به خاطر اینکه زبانم خوب بود دوره ای که سه سال و نیم طول می کشید را دو ساله تمام کردم چون نیاز نداشتم که ابتدا مراحل آموزش زبان را بگذرانم با افتخار گفته ام من مسلمان و شیعه هستم ...
روایت مادری که بعد از جدایی از همسر مجبور به فروش کلیه شد
روایت مادری که به خاطر اعتیاد شدید همسرش از او جدا شده و به خاطر وام سنگینی که ضامنش بوده مجبور به فروش کلیه می شود و امروز با دخترش در شرایط سختی سپری می کند.
قتل هولناک مادربزرگ و عمو با ضربات پیک نیکی و چاقو در شهریار / انگیزه جنایت فاش شد + گفتگو
اما هر روز بدتر از دیروز بودم وکسی این موضوع را نمی فهمید روز حادثه عمویم که چند وقتی بود همسرش را داده بود به خانه مادر بزرگ ام آمد درست روز 17فرودین بود آنها بعد از جروبحث هایی که بر سر ارث ومیراث داشتند حسابی به دادو فریاد پرداختند من ناخواسته وارد بحثشان شدم که عمویم فحش های رکیکی به من داد من که تازه گل استفاده کرده بودم و نمی توانستم رفتارهایم را کنترل کنم چند ضربه به عمویم زدم وبعد با چاقوی ...
توصیف حاج قاسم از شهید صیاد شیرازی+ فیلم
دفاع مقدس و بعد از آن نظامی مقتدر و ولایت پذیر بود. طوری که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در توصیف او گفته بود: زیباترین تعبیر کلام امیرالمؤمنین (ع) در حق مالک اشتر است و صیاد مصداق این کلام امیرالمؤمنین (ع) است. صیاد سلمان ارتش ما بود ضمن این که مصادیق مالک را هم در خود جایی داده بود. همین نظامی که حاج قاسم از به عنوان سلمان ارتش یاد می کرد، در کار های خانه از جمله تمیز کردن آشپزخانه و ...
ندا حسینی، پرستار جوان فرشته نجات 3 بیمار شد
...> برادر ندا ادامه می دهد: از وقتی آنها از اصفهان به سمت شیراز راه افتادند به خواهرم پیام می دادم و جویای حالشان بودم و خواهرم گفت که خوبند و ساعت 11 از مسیر آزاده راه جدید اصفهان- شیراز به راه افتاده اند. چند ساعتی بعد نزدیک شهر بیضا با توجه به بالا بودن سرعت ماشین و خواب آلودگی همسر خواهرم، او ترمز شدیدی گرفت که نتوانست خودرو را کنترل کند و دقیقا در جایی که گاردریل وجود نداشت. ماشین از جاده خارج و ...
پیکرهایی که ثابت کردند خمینی(ره) زنده است
و توی دلش خطاب به او می گوید: حالا دیگر می توانی همه آن خستگی جاری در چشم هایت را درمان کنی. اصلا انگار که چشم ها حکایتی دارند. فرمانده همین قبیله هم در نامه ای به دخترش نوشته بود: دخترم خیلی خسته ام. سی سال است که نخوابیده ام... من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من آن طفل بی پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس ...
اعتراف بازیکن سابق استقلال؛ در زندان برای مرگ ناصر حجازی گریه کردم | نمی دانستم جرمم حبس ابد است
معتاد می شوی و نه چیزی، فقط در سریع ترین زمان ممکن این روزها سپری خواهد شد و مثل یک آدم عادی به زندگی بر می گردی اما وقتی به خودم آمدم یک معتاد حرفه ای شده بودم که اگر مواد به او نمی رسید از بین می رفت. دستگیری من به خاطر این بود که گناه یکی دیگر را گردن گرفتم، یک حماقت دیگر، من به خاطر جرمی که نکرده بودم به حبس ابد محکوم شدم، اگر من حماقت نمی کردم شاید سرنوشتم به گونه دیگری رقم می خورد. ...
روایت اسحاق جهانگیری از ماجرای استعفایش
، من تصمیم می گیرم. شما می توانید درباره من تصمیم بگیرید...! به آقایان بر خورد و عنوان کردند: تهدید می کنید؟ گفتم: نه، دولت آقای هاشمی را به قدری دوست دارم که تهدید نمی کنم، اما اداره کشور اصولی دارد. بشارتی از پشت میز خود بلند شد و کاغذی آورد و گفت: استعفا بده. استعفایم را نوشتم و گفتم: به خاطر اینکه نمی خواهم به دولت هم آسیبی برسد، می نویسم به خاطر مشکلات خانوادگی استعفا می دهم... *در ...
خبرورزشی گردی| امید نورافکن: خجالت می کشیدم به هم تیمی هایم زنگ بزنم/ درخواستم برای اتاق تک نفره به خاطر ...
اختصاصی با خبرورزشی ماجرا را تشریح کرد. نورافکن توضیح داد: هنگامی که تابلوی تعویض برای من بلند شد، از بازی بد خودم ناراحت بودم و هیچ گلایه ای بابت تعویض از مربیان نداشتم به همین خاطر آن رفتار را نشان دادم اما یعقوب کریمی آمد و به من گفت نباید ناراحتی نشان بدهم. یک لحظه عصبانی شدم و با یعقوب تند صحبت کردم به همین خاطر مربیان با من برخورد کردند. باور کنید در این 5 روز به غیر از تمرین برای هیچ ...
ارادت شهید سلیمانی به مادر شهید؛ حاج قاسم: ننه علی هیچ کسی را ندارد!
و تنگدستی اش را اینگونه روایت می کرد: همسرم 3 سال سرطان داشت و دخترم هم به بیماری حصبه مبتلا شده بود. بدهکار مردم بودیم و در یک خرابه زندگی می کردیم. علی هم مدرسه می رفت. من باید مخارج خانواده را تأمین می کردم. مرد بیرون و خانه بودم. همسرم و دخترم از دنیا رفتند. من و علی ماندیم. چیزی نداشتیم جز یک حصیر زیر پایمان. با علی شبها روی یک حصیر می خوابیدیم. لباس هایش را شبها درمی آوردم و می شستم و یک ...
عکس شوهر اول خوش قد و بالای الناز حبیبی ! / حدس بزنید کیست ! + بیوگرافی و عکس های خانم بازیگر
حبیبی در یک خانواده با پنج خواهر و یک برادر به دنیا آمد و ته تغاری خانواده می باشد، تمام اعضای خانواده حالا مهاجرت کرده و در کشور سوئد زندگی می کنند. شروع از 9 سالگی از همان بچگی عشق بازیگری داشتم تا اینکه سال 1376 در کانون پرورش فکری، زمانی که 9 ساله بودم از طریق شوهر دختر عمه اش که مدیر تولید بود برای بازی در فیلم دفترچه خاطرات انتخاب شدم. برای بازی در آن فیلم دنبال دختری سر و ...
دختر فراری راز خانه فساد را لو داد
. پیشنهاد وسوسه کننده ملیکا باعث شد تا عضو گروهش شوم. طبق گفته ملیکا، چون من پسر خوش قیافه ای بودم باید با دختر های کم سن و سال یا دم بخت دوست می شدم و به آنها ابراز علاقه می کردم. وقتی از عشق آنها به خودم مطمئن می شدم بعد آنها را وسوسه می کردم که با سرقت پول و طلا های خانواده از خانه فرار کنند تا با هم ازدواج کنیم بعد هم آنها را به خانه ملیکا می بردم و به او تحویل می دادم. به غیر از مهسا، چند دختر دیگر ...
شوهرم زنان غریبه را جلوی چشمانم به خانه می آورد ! / من هم آلوده خیانت شدم !
صورت سپری شد تا این که بعد از گذشت 16سال از زندگی مشترک، او به سوی مواد مخدر صنعتی کشیده شد و من و دخترم را رها کرد. حسن به مکان نامعلومی رفت و دیگر از او خبری نداشتم.حدود 4سال بعد از این ماجرا و درحالی که دخترم به سن ازدواج رسیده بود، من مجبور شدم تا در زمین های کشاورزی کار کنم که بتوانم جهیزیه دخترم را تامین کنم. روزگار سختی را می گذراندم که به طور اتفاقی با مرد ثروتمندی آشنا شدم. ...
شهریاری: به خاطر مشکلات شخصی از مس جدا شدم
به گزارش"فوتبال آزادگان"؛ حسین شهریاری که به تازگی از مس کرمان جدا شده علت جدایی خود را این گونه بیان می کند: من در چند هفته اخیر برای مس کرمان به میدان رفتم اما از آنجایی که همیشه دوست دارم صد خود را برای تیمم بگذارم نتوانستم دیگر ادامه بدهم از این جهت که مادر من چند وقتی است که مریضی مبتلا شده و تمرکز من گرفته شد و روحیه ام خوب نیست برای همین برای این که به تیم آسیب نرسانم از مس جدا شدم چون ...
دام خواستگار اینترنتی برای دختر جوان چه بود؟
به گزارش جهان نیوز به نقل از همشهری آنلاین، اواخر بهمن سال گذشته زوج میانسالی به اداره پلیس رفتند و خبر از ناپدید شدن دخترشان دادند. آنها می گفتند که دختر 19 ساله شان به نام مانلی با برداشتن طلاهای خود و مادرش از خانه خارج و ناپدید شده است. اخاذی دو هزار دلاری با این شکایت، تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی زیر نظر بازپرس جنایی تهران شروع شد. این در حالی بود که خانواده دختر جوان ...
داستان زندگی نویسنده کتب مفاهیم قرآنی برای کودکان
کدبانو شدم. دوران کودکی، با سرعت زیادی سپری شد، در سن هفت سالگی به دبستان دادبه (فطرت کنونی) در بزرگراه رسالت، رفتم و از آن جا که مدارس مختلط بود، با دو برادر و یک خواهرم در یک مدرسه بودیم، از همان دوران کودکی، عاشق خواندن درس و کتاب و مدرسه بودم و به محض رسیدن به خانه، تکالیفم را به نحو احسن انجام می دادم و سپس، به سراغ کارهای دیگر می رفتم، به خاطر این موضوع، همیشه مورد تشویق ...
کتاب سَمپَر هواپیمای قهرمان منتشر شد
هواپیمای قهرمان شدم. قصد دارم در آینده در کنار درس و مشق و کارهایم نویسندگی را ادامه بدهم و درباره موضوعات مختلف که مورد علاقه ام است بنویسم. حسین تعهدی خاطر نشان کرد: به دوستان هم سن و سال خودم توصیه می کنم با برنامه ریزی مناسب به کارهای هنری که علاقه دارند بپردازند. هر کس به دنبال یادگیری هر هنری که علاقه دارد برود مثلاً خود من به ساختن کاردستی و نوشتن کتاب خیلی علاقه دارم. کتاب سَمپَر هواپیمای قهرمان در اواخر زمستان سال 1402 با تیراژ 300 نسخه در 12 صفحه به قیمت 50 هزار تومان توسط انتشارت دکتر سین قزوین منتشر شد. ...
نامه دخترم با شهادت بابایش برگشت خورد!
...> همسرم از سال 1359 به عنوان داوطلب بسیجی به جبهه می رفت. وقتی در جبهه بود به او حقوق نمی دادند. چون لنگ مخارج خانه بود، استعفایش را سال 60 نوشت و دوره آموزشی سه ماهه در سپاه دید و بعد به حفاظت شخصیت ها رفت. سال 1360 برای حفاظت بیت رهبری انتخاب شد. سال 1362 هم که به شهادت رسید، تازه وزارت کار طی حکمی نوشت که او کارمند ما است! به همکارانش گفتم حالا که شهید شده ما را می شناسید؟ وزارت کار به آن بزرگی یک ...
بالای سر پیکر همسر شهیدم گفتم: خوش به سعادتت مهدی جان
از ازدواج به تهران رفتید؟ زندگی با یک پاسدار آن هم در اوایل تشکیل سپاه چطور بود؟ بله. سال 1358 بعد از مراسم عقد با شهید به تهران آمدیم و در کنار مادرشوهرم زندگی کردیم. خانه مان در چهار راه رضایی نرسیده به نواب بود. زندگی بسیار ساده ای داشتیم. بیشتر اوقات من تنها بودم و شهید سه تا پنج روز در پادگان جمشیدیه (برای آموزش نظامی خواهران) می ماند و وقتی از دیرآمدن هایش شکایت می کردم، می گفت به ...
شهید مازندرانی که روز و ساعت شهادتش را می دانست
ر دوم قرار بود اعزام شود سوریه. نوروز آن سال از روز اول مثل سال های قبل نبود. سال های قبل روز های اول می رفتیم منزل مادر من و مادر حسین آقا. اما آن سال، چون محل کارش ساری بود و باید شیفت می ماند نتوانستیم اول سال برویم. خیلی مهمان دوست داشت وقتی رفتیم چالوس به خواهر بردار هایم اصرار کرد ناهار بیایند منزل ما. چون باردار بودم همه کار ها را خودش کرد. چند روز قبل از رفتنش هم بی مقدمه آهی کشید و گفت: ط ...
وقتی شور شاعری پای امدادگری می رسد
انقلاب هم به عنوان آموزشیار به استخدام نهضت سوادآموزی در آمده و داوطلبانه به منطقه محروم اعزام و عاشقانه مشغول تدریس شدم و چند سالی نیز به عنوان آموزگار حق التدریس در تبریز مشغول به تدریس بودم. کنار تدریس در قالب مددکار اجتماعی نیز شروع به همکاری با کمیته امداد امام خمینی(ره) کرده و به یاری خانواده های تحت پوشش می شتافتیم. دوران تدریس به آرامی سپری می شد که سال 1363 ازدواج ...
اگر روی فطرت خداجویی دهه هشتادی ها کار نکردیم ضعف منِ پدر و مادر و جامعه است
راحله امینیان معتقد است، با اجرای برنامه سحر نشینی به این نتیجه رسیدم که شناخت من از حضرت زهرا(س) خیلی کم و سطحی بوده، همچنین حالا متوجه شدم شناخت ایشان در ابعاد مختلف چقدر می تواند در زندگی خانوادگی، مراودات اجتماعی و تصمیم گیری های ما موثر باشد. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، انتهای خیابان الوند برای خیلی ها بازخوانی خاطره است، از کلاه قرمزی دهه شصتی ها و نسل بعد از آن گرفته، تا همه ...
واریز یارانه تشویقی کالابرگ به حساب سرپرستان خانوار | اعتبار کالابرگ خود را چک کنید
؛ در ابتدا، کیفرخواست صادر شده از سوی دادسرای جنایی قرائت و سپس اولیای دم برای قاتل فراری اشد مجازات را درخواست کردند. در ادامه یکی از شاهدان در جایگاه ایستاد و ماجرای جنایت را اینطور توضیح داد: با مقتول دوست بودم؛ روز حادثه یکی از دوستان مشترک ما به من زنگ زد و گفت که برای مهمانی به خانه جمشید که نمی شناختمش بروم؛ هنگامی که به آن خانه رسیدم مقتول، دوست مشترکمان، جمشید و نامزدش نشسته ...
قتل ناموسی هولناک در تهران/ مرد جوان مزاحم خواهر و نامزدم شده بود
... در ادامه تحقیقات خودروی 206 مقتول نیز در اطراف خانه فرانک پیدا شد و برادر او بازداشت شد. متهم جوان در تحقیقات اولیه به قتل اعتراف کرد: خواهرم با مقتول اختلاف مالی داشتند و در دادگاه هم محکوم شده بود. اما او مدام برای خواهرم و نامزدم ایجاد مزاحمت می کرد. چندین بار به او تذکر داده بودم اما بهزاد دست بردار نبود و درنهایت شب حادثه با او قرار گذاشتم و با اسلحه ای که از قبل داشتم به او ...