سایر منابع:
سایر خبرها
گرفتار قضاوت نادرست مخاطبان شدم + فیلم
ردم در دوران کرونا در شرایط بد بودند، دلم نمی خواست از غصّه هایم بگویم. آن زمان شروع تلخ اتفاقات زندگی ام بود. صادقی ادامه داد: من پروسه سخت مادری را طی می کردم، ولی این قصه ناکام ماند و بسیار اذّیت شدم. اما در برنامه شاد صحبت کردم و خندیدم. دلم می خواهد مردم بدانند برنامه های تولیدی دو تا سه ساعت ضبط می شود، بعد از آن 60 دقیقه درمی آورند. من سخت مورد قضاوت واقع شدم. هیچ سکویی هم نداشت ...
سفرنامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به زیارت ائمه (ع) در قبرستان بقیع
آنها به چه نحو است؟ خوب است قدری دورتر بایستم که اصلا چشمم به قبور ویران شده فرزندان عزیز علی و زهرا علیهم السلام نیفتد. هر چه نزدیکتر می شدم صدای ضجه و شیون و ناله مردم و احساسات آنها را که مثل کسی که عزیزترین کسانش را از دست داده ناله می کردند بیشتر می شنیدم. شاید به طور یقین بتوان گفت که در هیچیک از مشاهد این قدر حال رقت به مردم و زوار دست نمی دهد. ناچار بودم پیش بروم ...
ماجرای استعفا از سمت ام در ایران و دعوا با فرماندار هند/ در اردو سلطنتی شاه در سلطانیه چه گذشت؟
ماندن در ایران فقط به خاطر حفظ مقام و دریافت حقوق فوق العاده چیزی بود که هرگز به فکر من خطور نمی کرد. بنابراین به نظرم رسید که عاقلانه ترین راه برای من استعفا کردن است که برای دولت سلطنتی هم رضایتبخش خواهد بود و هرگز شک نداشتم که اگر اقداماتم در ایران تأیید شود و مشکلات فوق العاده ای که پیش رویم بوده است لحاظ شود، بعداً هرطور شده کار دیگری به من داده خواهد شد و از سوی دیگر اگر به هر دلیل استعفای من پذیرفته نشود، آن وقت معلوم می شد که موقعیت من در ایران در آینده چگونه خواهد بود. ...
ویرانکده ای که کودکان در آن بادبادک بازی می کنند
پس از پنج هفته و نیم از خاک فلسطین خارج شده، در ادامه گفته است: با وجود اینکه همه لحظات تلخ بودند؛ اما تکان دهنده ترین لحظه حین ماموریتم را حضور در بیمارستان ناصر واقع در خان یونس می دانم؛ من اولین بار بود که به این مکان می رفتم و هرآنچه دیدم تکان دهنده بود. بلک در ادامه بیان کرد: من به اتفاق چند نفر دیگر منتظر آرام شدن اوضاع بودم تا به رفح بازگردم. یادم هست که زنی هم آنجا در بیمارستان ...
زندگی شیرین زن جوان با دیدن دوستان قدیمی اش تلخ شد / زندگی ام را به خودم باختم!
تفاوت بود. حدود 15 سال با همین اخلاق و رفتارش کنار آمدم. مشکل خاصی هم نداشتیم چون او به عواطف و احساساتم احترام می گذاشت. افسوس لگد به بخت خودم زدم. یکی از دوستان دوران مدرسه که سال ها از او بی خبر بودم سر راه زندگی ام سبز شد. با دیدنش خیلی خوشحال شدم. از شوهرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. از آن به بعد گاهی به محل کارش می رفتم و با هم درد دل می کردیم. او با دیدن ...
هیچ مشکل بزرگی در دنیا وجود ندارد، اگر خودمان بزرگ باشیم
، پرخاشگری می کرد و به سادگی چیزی را نمی پذیرفت. به عنوان مثال یک روز عکاس به مدرسه آمد و می خواست که از دانش آموزان برای جشن پایان سال عکس بگیرد، پدرام چنان جیغ می زد که همه را وحشت زده کرده بود. به همین دلیل من کاسه صبرم لبریز شد و با او برخورد کردم، ابتدا به من زل زد و دوباره به کارش ادامه داد، زیر میز رفت و خوابید و دوباره جیغ کشیدن را شروع کرد؛ ولی من با بیرون فرستادن پرستارش از کلاس به او ...
خاطرات فرزند شهید سپهبد صیاد شیرازی: پدرم پل وحدت بین ارتش و سپاه بود/ او نسبت به حفظ فاصله نظامیان از ...
مورد پدر بزرگوار ما جز خوبی ما چیزی ندیدم. بیست وچهار سال نیز کم نیست؛ حالا می گوییم یک سال خوبی بگویند، دو سال خوبی بگویند، اما سال های بعد کم کم فراموش می شود و دیگر افراد او را دنبال و پیگیری نمی کنند. ولی در مورد ایشان ما همه اش خوبی دیدیم و بعد چقدر خاطرات کثیری از قشرهای مختلف: جوان، نوجوان، میان سال، پیر، نظامی، مردم، کسبه، روحانیت و همه کسانی که با آنها تعامل و ارتباط داشتیم، از ایشان بیان ...
ناگفته های همسر ناصرعبداللهی از مرگ او پس از 18 سال: ناصر را زده بودند اما به من اجازه پیگیری ندادند
خانه پدرم رفتم و ناصر گفت من در حال تنظیم قطعه ای هستم، شما برو و من هم تا غروب خودم را می رسانم. همه بچه ها در خانه بودند (نوید، نازنین و نامی) . او با بیان این که یکی دو ماه بعد از رفتن به خانه خودمان این اتفاق افتاد، ادامه می دهد: روزی که این اتفاق افتاد بچه ها به مدرسه رفتند و من با دخترم نینا برای خرید رفتیم که ناصر به من گفت شما برو من خودم به دنبالت می آیم. وقتی من رفتم، بعد از آن ...
تحصیل هنر در غار افلاطون؛ جستاری از توماس هورلیمان
به مرتبه ی وجود حقیقی خواهی رسید؟ بالا رفتن یا بالا نرفتن؛ مسئله این است. سال های نخست دهه ی 1980 بود. دوست دخترم اوته یک روز عصر آمد و گفت هر چه بین ما بوده، تمام شده. برای این که زمان بخرم، به آشپزخانه رفتم تا قهوه درست کنم. وقتی بازگشتم، اوته پشت میزم ایستاده بود و متنی را می خواند که با ماشین تحریر تایپ کرده بودم. نمی دانست که این متن از گوتفرید کلر است. هنگام خواندن بخشی از کتاب ...
آشنایی با تنها بازیکنی که در یک بازی جام جهانی با هر 2 پا گل زد + فیلم
ما اعتماد به نفس زیادی داد. اعتماد به نفسی که ماتئوس از آن حرف زده است، همان فاکتوری بود که در پایان به قهرمانی شاگردان بکن باوئر منجر شد. ستاره اسبق ژزمن ها به این نکته هم اشاره داشت که 150 بازی برای آلمان انجام دادم. در بازی برابر یوگسلاوی به عدد 75 رسیده بودم و فکر می کنم بهترین عملکردم را در دوران فوتبال حرفه ای نشان دادم. من به آن بازی و عملکردی که داشتم افتخار می کنم. ...
گفت وگوی معنوی شهید محمدبخت با مادرش
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا شهید محمد بخت در سال 1342، در شهر مقدس قم به دنیا آمد. در هفت سالگی برای فراگیری علم و دانش راهی مدرسه شد با شروع جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل پیوست و در کنار رزمندگان ایثارگر انقلاب اسلامی به مبارزه با دشمن متجاوز پرداخت. محمد خیلی مهربان بود و به دیگران محبت می کرد با اینکه من ازدواج کرده بودم و به خانه خود رفته بودم، هر روز سراغم می آمد ...
ماجرای یک دستور منصور پورحیدری به مجتبی جباری
از من ِسال اولی خواستن تا برای آنها بازی کنم.یادم هست که فقط یک بازی رو تو اون فصل بردیم، اونم تیم صدر جدولی ندسا که اتفاقا بازیکن سربازمی گرفت،گل اون بازی رو من زدم. بعدها با حمید غنی زاده بازیکن تیم ندسا در ابومسلم هم تیمی شدم. غنی زاده به من گفت لامصب بعد از اون بازی همه مارو کچل کردن و فرستاندن پادگان پست بدیم. سال بعد برگشتم راه آهن و اونجا هم برای جوانان و امید به طور ثابت بازی کردم. همین ...
این رشته تحصیلی احتمالا آینده شما را در ایران تضمین می کند
این روزها تب کنکور سراسری برای داوطلبان ورود به دانشگاه بیش از پیش داغ است. نوبت نخست آزمون سراسری سال 1403 در روزهای ابتدایی اردیبهشت و نوبت دوم این آزمون نیز در تیر ماه برگزار خواهد شد. اما مساله ای مهمی که داوطلبان هرساله با آن دست و پنجه نرم می کنند، انتخابِ رشته ای ست که بتوانند پس [...]
تغییر چهره زیبای دوست دختر شهاب حسینی در فیلم دلشکسته بعد 16 سال +عکس ها و بیوگرافی بیتا بادران
ازمن قرار بود خانم "یاسَمین مَلِک نصر" این نقش روکار کنن. و بعد هم دعوت شدم برای "ارتفاع پست"، "موج مرده"، که باز هم نشد در حالی که خیلی هم مایل بودم تا دوباره در یک کار ماندگار حضور داشته باشم.خیلی مایل نیستم راجع به این مسائل صحبت کنم.حتی یادآوریش برام خوشایند نیست.شرایط خاصی داشتم. سه تا تئاتر توقیفی دارم دلشکسته هم که چهار سال توقیف بود و زمهریر هم که هنوز توقیفه.همین توقیف ها خیلی ...
شهیدی که کاباره گردی را کنار گذاشت و در میان عراقی ها به آدم خوار معروف شد
دیدم که یک نفر با موتور هزار سراغ من آمد و من را سوار کرد (در زمان حیات هم شاهرخ موتور هزار داشت) و دور شهر رفت و آمد کردیم. از خواب پریدم و فکر کردم چه کسی بود که آمد به خواب من؟ رفتم تصویر شهدا را که داخل خانه نصب کرده بودم نگاه کردم. یکدفعه دیدم که شهید شاهرخ ضرغام بوده و همین خواب باعث شد شروع کردم به تحقیق کردن و کتاب نوشتن و از طریق دوستانش خاطرات شهید را جمع آوری کردم. و حاصلش شد کتاب شاهرخ ...
دو طنز درباره اسرائیل که واقعیت دارد + دست به دست کنید برسد بدست صاحبش
...: بچه که بودم، بهتر بگویم مدرسه ابتدایی که می رفتم، فکر می کنم کلاس دوم یا سوم ابتدایی بودم، با بچه های کوچه مدرسه می رفتیم و از مدرسه بر می گشتیم. در طول راه یکی از بچه های هم سن و سال همه را اذیت می کرد، خوراکی های شان را می گرفت، می گفت باید من را کول بگیرید و بی جهت گیر می داد. او همه این کار ها را به پشت گرمی برادر بزرگ ترش می کرد که دبیرستانی بود و خیلی قلدر. بعد ها که برادر بزرگش از ...
از او آموختم ایمان را باید با تفکر و تعقل سیراب کرد وگرنه سر از خشونت درمی آورد
. طباطبایی نیم تبسمی کرد و به من جوان ناپخته ولی جویای حقیقت گفت: بلی همین طور است، خدای جدا از جهان معنا ندارد و خدا از جهان جدا نیست و توضیحاتی داد. این پاسخ ایشان مرا راحت کرد و خداحافظی کردیم و من رفتم. اما بعداً پیش خود شرمنده شدم که این چه کار ناشیانه و نسنجیده ای بود که من بدون مقدمه در خانه ایشان رفتم و مزاحم ایشان شدم. در سال های بعد وقتی فلسفه اسلامی خواندم و با مطالعات شخصی خودم آنچه را خوانده بودم کامل تر کردم، توضیحات مختصر ایشان را که دم در به من گفته بود بهتر فهمیدم. انتهای پیام ...
شمس لنگرودی: هرگز تصور نمی کردم روزی بازیگر تئاتر شوم!
نوشته است: زمانی که همه چیز در حال نابودی است، گذشته به سمتت هجوم می آورد... و تو هم برنگشتی که متن آن نوشته ساغر رجبی است، درامی در ستایش زندگی و نشان دهنده نحوه تقابل انسان مدرن با گذشته، امروز و آینده خود است. محمد شمس لنگرودی، امیرحسین فتحی، فرزین محدث، یلدا عباسی، ساغر رجبی، مریم مشهور و آرش الیگودرزی (خواننده بازیگر)، وصال علوی (خواننده بازیگر) از هنرمندانی هستند که در این پروژه حضور دارند. این پروژه نمایشی موسیقایی و تو هم برنگشتی هر شب ساعت 21:30 در سالن ملک روی صحنه می رود و علاقه مندان برای تهیه بلیت این اثر می توانند به سامانه تیوال مراجعه کنند. ...
بغض عابدزاده در فرودگاه از ممنوع الخروجی تا محکومیت به شلاق
.... مگر کسی نمی داند من برای تیم ملی این مملکت چقدر زحمت کشیده ام؟ مگر کسی نمی داند برای رسیدن تیم ملی به جام جهانی 1998 فرانسه، احمدرضا عابدزاده چقدر تلاش کرد؟ " ستاره مغموم: عابدزاده با اشاره به ناملایماتی که در سال های اخیر با آن مواجه بوده، ادامه داد: "یعنی واقعاً من باید بگویم که با استقلال قهرمان آسیا شده ام؟ یادشان نیست که با تیم ملی به جام جهانی صعود کردم و قهرمان ...
خودکشی دختر 16 ساله بعد از میهمانی در خانه شیطان / بی عفت شده بودم + نظر کارشناسی
خودم کلنجار رفتم تصمیم خودم را گرفته بودم میخواستم کنم تا همه چیز تمام شود من باعث آبروریزی خانواده بودم ظهر بود در اتاق را بستم قرص ها را درلیوان آبی مخلوط کرده و بعد سرکشیدم ..... مادر مهسا زمانیکه میخواست اورا صدا کند تا او به سفره ی شام برود اما صدای مهسااتاقش نمی آمد مادر نگران می شود وقتی دراتاق را باز می کند مهسا را در حالت بیهوشی پیدا میکند. خیلی زود مهسا به ...
سرنوشت تلخ کودک همسری دختر 15 ساله در مشهد / فرشته مهربان تلخی زندگی را شیرین کرد + جزییات
گذشته مادرم برایم ساخته بود. خلاصه وقتی به 12 سالگی رسیدم جوان تبعه مرا از پدرم خواستگاری کرد و پدرم نیز در برابر مبلغی که به عنوان شیر بها گرفت، مرا به عقد آن پسر درآورد که به طور غیر مجاز وارد ایران شده بود و با خانواده اش در حاشیه شهر زندگی می کرد. از آن روز به بعد به خیریه های مختلف سر می زدم تا مرا برای تهیه جهیزیه یاری کنند. این درحالی بود که حسرت خیلی از چیزها را در دل داشتم و ...
سرنوشت عجیب یک زندانی محکوم به اعدام؛ با پرداخت دیه 15 میلیارد تومانی آزاد شدم اما با مدارک جعلی به نامم ...
در خانه ما می رفتند و پدرم به آنها می گفت پسرم طبق حکم دادگاه الان در زندان است. شاکی ها هم مرتب خانواده ام را تهدید می کردند. خلاصه آنها مرا در زندان پیدا کردند و به همه گفتند ما بهنام ایمانی را پیدا کردیم و در زندان است. من در این ده سال یک بار هم مرخصی نرفتم، حتی برای یک ثانیه! فقط مراکز درمانی و مراکز قضایی رفتم آن هم تحت نظر مسوولان زندان با همراهی ماموران زندان رفتیم و برگشتیم. به کسی هم جز ...
زورگیران بزرگراه صدر بخاطر هیجان و پول دزدی می کردند / مجازاتمان کنید تا درس عبرت شویم
داشتی؟ به عنوان موتور پشتیبان با موتوری که نقشه سرقت داشت، می رفتم. من کمی پایین تر می ایستادم و زمانی که همدستم سرقت را انجام می داد اگر با مشکل مواجه می شد به کمکش می رفتم. من همان شخصی بودم که وقتی حسام گوشی را سرقت کرد و سوار موتور شد چند لحظه بعد من هم دوان دوان سوار موتور دوم شدم. خالکوبی روی دستت چیست؟ یک مکان خاص در ژاپن است که آن را روی دستم خالکوبی کرده ام ...
در رسانه| روایت روزهای بی مِهری
تنهایی و ناامیدی بود. چند بار خواستم ترک کنم، اما نشد. هیچ کس نبود دستم را بگیرد. از همه جا و همه چیز طرد شده بودم. بعد از سال ها قطع ارتباط، یک روز به پدرم زنگ زدم، نشانی خانه ام را دادم و گفتم اگر تا 10 روز دیگر از من خبری نشد، بدانید مرده ام. حرفم را و حتی درست بودن نشانی خانه ام را باور نکرد. مواد را دور ریختم و ترک جسمی را در خانه شروع کردم. در آن چند روز از وخامت حالم، تقریبا بیهوش بودم. روز ...
بیوگرافی نوید محمدزاده و همسرش از بازیگری تا سیمرغ با حواشی
کنیم؟ چشمم سیر نمیشد! به چه علت نکشه زمانی که به هر دری میزنی همه کس و کارتو از بدبختی نجات بدی ولی تهش میفهمی اینا بدبختیشونو دوس دارن و پزش رو میدن. من خونه خریدم 30 میلیارد. تو نشستی این جا به من میگی اونا چششون دنبال اون طویله ی تهِ کوچه ی بن بسته! میدونی من از چی میسوزم؟ اون شب که پلیسا ریختن منو بگیرن. من قبلش خودم ترتیب خودم رو داده بودم. یازده ورق قرص خورده بودم یه ساعت دیرتر میرسیدن تموم ...
دانشجویان دانشگاه آزاد از دیدار صمیمی با رهبر انقلاب می گویند
نوشتاری همچون مقالات و برگزاری همایش های مختلف نقش ارزنده ای را درتحقق شعار سال ایفا نمایند. علیرضا قدوسی پور دانشجوی واحد اضفهان و عضو تشکل جامعه اسلامی نیز گفت: اگر بخواهم خلاصه حس و حال خود را بیان کنم این است که با یک نگاه اولیه به حضرت آقا تمام خستگی صبح که داخل صف ایستاده بودم و منتظر بودم از تنم رها شد. ابهت حضرت آقا در لحظه اول جمعیت عقب را به جلو آورد، جوری که همه کیپ به کیپ نشسته ...
یک درصد از کارهای مارلون براندو خوب از آب درمی آمد/ دنیای ما بی اندازه پیچیده و بغرنج شده/ روشنایی های ...
نشان می دهد. من چندان علاقه ای به هنرپیشگان سینما ندارم زیرا خوب می دانم که وسایل جدید سینمایی به خوبی می تواد یک مرد را به اوج شهرت جهانی برساند و با درآمدی سرسام آور. برای مثال مرلین مونرو را در نظر بگیریم او هم مانند صدها دختر زیبای دیگر بود. این سینما بود که باعث گردید شهرت او به اوج افسانه ها برسد. در سال 1914 به هالیوود و کی ستون رفتم، جوانی بودم بیست وچهارساله که به ...