سایر منابع:
سایر خبرها
یا سرم می رود یا سر صدام را می آورم!
به گزارش ایسنا، متن پیش رو گفت وگوی روزنامه جوان با همسر و دختر شهید عملیات الی بیت المقدس، شهیدغلامعلی میرحاج است که در ادامه می توانید بخوانید: این دفعه می روم یا سرم رامی دهم یا سر صدام را برایتان می آورم. این جمله شهیدغلامعلی میرحاج بود. وقتی که از نماز جمعه به خانه برگشت مهیای رفتن به جبهه شد. به همسرش گفته بود؛ اعلام کرده اند که برای آزادی خرمشهر به نیرو نیاز دارند. غلامعلی به همه دوستان و آشنایا ...
تمام عمرم خواستم مثل آن سرباز بشوم، نشدم!
آرپی جی رو آوردن عقب؟ شما ببین چی دارد به من می گوید؟! فکر آرپی جی است که همراهش بوده. گفتم: بله، آوردن. گفت: بچه های دیگه چی شدن؟ گفتم: بچه های دیگه، یکی زخمی شده، بقیه هم همه برگشتن. گفت: شما برید به اونها برسید. من یه وصیتی هم دارم، وصیت نامه توی کیسه م هست، بده به پدرم. ضمناً یه آلبوم عکس هم دارم که از وقتی به دنیا اومدم، سال به سال از من گرفتن. من از بچگی به ترتیب اینها رو توی اون آلبوم گذاشتم، اون رو هم بده به مادرم. خداحافظی کردم چون دوباره به من می گفت بروم، بروم و فکر بچه ها باشم. صورتش را بوسیدم، آمدم بیرون. ...
قیمت مسکن در 50 سال پیش تهران چقدر بود؟
فقط ازشون می ترسیدی و هیچ کاری براشون انجام نداده بودی. اگه امروز فکرت خوب کار می کنه، به خاطر اینه که بالاخره شجاعت رو پیدا کردی و با مشکلاتت روبرو شدی. دیگه از هیچی نمی ترسی و می تونی راحت بری سراغ حلشون. حالا که اعتماد به نفست رو دوباره به دست آوردی، یه فرصت عالیه که با یه نفر که خیلی دوستش داری بری درد دل کنی و همه حرفاتو بهش بزنی. فقط یه ذره مراقب باش که از اتفاقات خوب هم برداشت بد نکنی. یه وقت ...
کلاهبرداری قاتل برای پرداخت دیه میلیاردی | سرنوشت قاتلی که رویای آزادی در سر دارد
جانش را گرفتم. چه اتفاقی افتاد؟ آن شب با دوستانم بودیم که مقتول به همراه دوستانش از کنار ما رد شدند. مقتول بدجور مرا نگاه می کرد که به او تذکر دادم و گفتم چرا چپ چپ نگاهم می کنی و زل زدی به چشم هایم؟ همین جمله ساده و کوچک شروع یک درگیری بزرگ میان ما شد. وقتی هم دعوا بالا گرفت، با چاقو ضربه ای به مقتول زدم و بعد فرار کردم. چه شد که اولیای دم حاضر به بخشش شد؟ هنوز به صورت ...
فال روزانه واقعی امروز | فال روزانه متولدین هر ماه | طالعت بسیار روشن است +تفسیر دقیق
دوست داری انجامش بدی. امروز یه سری آدم از گذشته ات پیداشون میشه که شاید میخوان یه چیزی رو ازت طلب کنن یا یه دینی رو بهت ادا کنن. اعتماد به نفست خیلی زیاد شده و روز به روز داری قوی تر میشی. ولی یه ذره صبر کن و هول نکن. بذار چند هفته دیگه بگذره و بعد برو سراغ اون کاری که میخوای انجامش بدی. یکی یه قولی بهت داده و مطمئن باش که بهش عمل میکنه. تو یه وضعیتی قرار میگیری که قبلا بارها تجربه اش کردی، ولی ...
روایتی جالب از خریدن لوازم دامادی و زندگی ساده فرزند رهبر معظم انقلاب از زبان پدر همسرشان/ از نخریدن ...
، منتهی حرفهایی که در یک جمع دانشجویی، به طور خصوصی و با اصرار از من پرسیده اند. من هم چون دیدم آگاهی از این مطالب برای آنها مفید است، روا ندیدم سکوت کنم. بعد از چند ماه دیدم آن مطالب را منتشر کرده اند. به هر حال حالا هم نه جزئیات، بلکه آن مقدار از این ماجرا را که می تواند برای جوانان و مردم مفید باشد، عرض می کنم. وقتی خواستگاری انجام شد و خانمها با هم صحبت کردند و دختر و پسر هم نشستند و با ...
شهید تورجی زاده؛ از علاقه به حضرت زهرا (س) تا تقید به نماز اول وقت
در محوطه سنگر فرماندهی به ایشان گفتم من می خواهم یکی دو روز به مرخصی بروم، آقا محمد خیلی اصرار داشت که به خاطر جو بدی که آبادان و اهواز داشت، رزمنده ها به مرخصی نروند؛ من به ایشان گفتم محمد من کار دارم، می خواهم برم لشکر 8 نجف اشرف یکی از دوستان را ببینم، گفت به هرحال نمی شود. من خیلی با شوخی شانه ام را بالا انداختم و گفتم که شکایتت را به مادرم می کنم و همین طور قدم زنان از کنار سنگر دور شدم؛ دیدم ...
شنیدن کی بود مانند دیدن؟
رو من صحبت می کنم بقیه ش رو خودشون یاد می گیرن. فکر کنم بهشون بچسبه . آقا مسعود که نمی خواست کم بیاورد، ایده ای به ذهنش رسید اما جوری گفت که انگار خاطره است: چراکه نه! سال پیش یادش بخیر مدرسه حمایت می کرد و ما مدام بازدید می بردیم. یه بازی و ریاضی طراحی کرده بودم [برای واقع نمایی بیشتر، فعل ماضی ساده را به ماضی بعید تبدیل کرد!] روی کاشی های مسجد شیخ لطف الله که تا عمر دارن فصل اتحادها یادشون نمی ره ...
رأی خبرگان به رهبری حضرت آیت الله خامنه ای
ای فرموده اند، و آقای رفسنجانی هم مطّلع از این جریانات است. خوب است که این را مطرح کنند... جوابی از طرف هیئت رئیسه برای من آمد که صبر کنید اگر مسئله شورایی رأی نیاورد مطرح بشود. خب من هم دیدم این جواب هیئت رئیسه است. نمی شود گفت نه آقا من نمی گذارم این شورایی تمام بشود؛ من می خواهم الان افراد معلوم بشود. ما هم گوش کردیم... [پس از رأی خبرگان به رهبری فردی] بلافاصله بلند شدم. با صدای بلند گفتم جناب ...
برای بدیهیات ورزش جنگیدم
که باید این شرایط را تغییر دهم. خدا را شکر چند روز قبل وزیر ورزش به من زنگ زدند و با من صحبت کردند و این برای من یک دلگرمی بزرگ بود. گفتند تو سرمایه این کشوری و من می خواهم از تو حمایت کنم. قرار شد بروم ایشان را ببینم و گفتم صبوری هایت جواب داد. سقف آرزوهایتان در دارت چیست؟ سقف آرزوهای من این است که می خواهم به جایی برسم که تمام پرتاب های دارت من بدون خطا باشد و آن روز بتوانم ...
جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!
به گزارش ، استاد ابوالقاسم علیدوست هم مقبول سنتیها و هم مورد اعتنای نواندیشان است. او نواندیشی است که پایگاه سنتی خود را نیز حفظ کرده است. همین امر موجب شده است تا نظرات نوگرایانه وی کمتر با اعتراض و مخالفت جدی روبرو شود. این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم اما به مقتضای ورودی که سالهاست به فقه های معاصر داشته است، بارها با اندیشه های مخالف روبرو شده و مناظرات متعددی را با مخالفین فکری خود انجام داده است. همین امر او را یکی از بهترین افراد برای گفتگو پیرامون شیوه صحیح ...
شگرد عجیب کلاهبرداری مرد جوان از داخل زندان
مدتی قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از یک کلاهبرداری خبر داد و گفت: اوایل ماه منتظر پیامک دریافت حقوق بودم که پیامکی برایم ارسال شد مبنی بر اینکه از بانک... مبلغ 4 میلیون تومان به حسابم واریز شده است. با دیدن پیامک تعجب کردم و با خودم گفتم چرا حقوقم اینقدر کم شده است؟ در این فکر بودم که چرا پول به صورت کامل واریز نشده است که شخصی ناشناس با تلفن همراهم تماس گرفت و در حالی که خیلی مؤدبانه صحبت می کرد، مدعی شد 4 میلیون تومان را می خواسته برای دوستش واریز کند اما اشتباهی برای من واریز کرده است. ...
سه برادر که در فاصله چهل روز و به ترتیب سن به شهادت رسیدند+ تصاویر
خبره؟ گفتند: بعد از فرستادن جنازه محمد علی به معراج، هر چه بچه ها اصرار که باید با جنازه برادرش برگرده! برنگشت، محمد علی را که بردند، جلوی سنگر نشسته بود، یک خمپاره آمد، ترکش خورد به چشم و سرش، قاسم و فرستادن بیمارستان اهواز، خبر زخمی شدن قاسم حالم را بهم ریخت، رفتم داخل سنگر افتادم. صبح روز بعد از حجت ماجرا را پرسیدم؟ گفت: بله زخمی شده. گفتم: چرا حالا تو عقب بر نمی گردی؟ ...
حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد
. آن مرد شیاد به من گفت روح پاکی دارم اما می تواند به من قدرت ماورایی دهد. بعد هم با این بهانه به من نزدیک شد و بدون توجه به التماس هایم من را مورد آزار و اذیت قرار داد، او گفت نباید درباره این کار با کسی صحبت کنم. آن شب وقتی به خانه برگشتم حالم خیلی بد بود و موضوع را به مادرم گفتم. در حالی که مأموران در حال بررسی و تحقیق از کارگردان 50 ساله بودند دختر 16 ساله ای به نام مریم نیز با شکایتی ...
فیلم سازی در مشهد جاده یک طرفه است | گفتگو با سعید ولی زاده، فیلمساز مشهدی
.... طوری نبود که امورات زندگی ام بگذرد. برای همین جذب پشت صحنه شدم، اما بعد از مدتی از پشت صحنه بودن خسته شدم. با خودم گفتم من نیامده ام دستیار صحنه باشم. از یک طرف دیدم دیگر دلم نمی خواهد منتظر بمانم کسی به من زنگ بزند که پاشو بیا بازی کن. با همین ذهنیت شروع کردم به فیلم سازی با محتوا های ساده و ارزان تر. نتیجه نسبت به هزینه هایی که کرده بودم، بد نبود. اولین فیلم کوتاهم را ...
14 سال پرستاری از جانبازی که بی نام و نشان بود
...: 8 فروردین 1375 در ایام ولادت امام رضا (ع) همسرم دچار تنگی نفس شد و با وجود تزریق آرام بخش، بیماری اش التیام نیافت. حتی انتقال او به بیمارستان بقیةالله تلاش پزشکان و تیم درمانی نتوانست وضعیت بحرانی او را به حال عادی برگرداند. آخرین لحظات زندگی احد بود و من می شنیدم که یازهرا(س) می گفت. شرایطی که هرگز انتظارش را نمی بردم، پیش چشمم قرار گرفت. نبضش را گرفتم بسیار ضعیف و رو به توقف بود، مراحل احیا ...
تعرض کارگردان سینما به دختران نوجوان با ادعای پاک کردن روح ؛ جزییات تازه از محاکمه کارگردان
این پرونده از شهریور سال 1401 با شکایت دختر نوجوانی به نام ملیکا که مدعی بود از سوی یک کارگردان میانسال مورد آزار و اذیت قرار گرفته است آغاز شد. وی که با مادرش به پلیس آگاهی رفته بود، در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من به یک آموزشگاه خصوصی می رفتم. مربی ما خانمی 40 ساله بود که یک روز درباره بحث آرامش روح و پاک کردن ذهن و روح از شیاطین صحبت می کرد، بعد هم وقتی اشتیاق مرا برای ادامه این بحث ...
اقدام شیطانی کارگردان سینمای ایران + جزییات ترسناک
...> رسیدگی به این پرونده از شهریور سال 1401 با شکایت دختر نوجوانی به نام ملیکا که مدعی بود از سوی یک کارگردان میانسال مورد آزار و اذیت قرار گرفته است آغاز شد. وی که با مادرش به پلیس آگاهی رفته بود، در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من به یک آموزشگاه خصوصی می رفتم. مربی ما خانمی 40 ساله بود که یک روز درباره بحث آرامش روح و پاک کردن ذهن و روح از شیاطین صحبت می کرد، بعد هم وقتی اشتیاق مرا برای ...
چه بر سر خاطرات کودکی ما می آید؟
زندگی باشد، همۀ ما در یک چیز مشترکیم: تقریباً هیچ چیز از آن سال ها به یاد نمی آوریم. این پدیده که فروید نام آن را یادزدودگی کودکی گذاشت، طی یک قرن گذشته محل تحقیقات بسیاری بوده است، اما هنوز هم خیلی چیزها دربارۀ آن نمی دانیم. کریستین اولسون، ایان — از میان پنج فرزند خانواده، من با اختلافی زیاد کم سن ترینشان هستم. در سال 1951، مادرم 35ساله بود که من را باردار شد. آن زمان چنان از این بی ...
اقدام شیطانی کارگردان سینمای ایران به دختران نوجوان به بهانه پاک کردن روح + جزییات ترسناک
به گزارش سلام نو به نقل از عرشه آنلاین، این کارگردان جوان با همکاری زنی که مربی بچه ها بود، دختران نوجوان را به بهانه بازیگر شدن به خلوت خود می کشاند کارگردان جوان که به اتهام تعرض به چند دختر نوجوان به اعدام محکوم شده بود، با نقض حکم دادگاه یک بار دیگر پای میز محاکمه [...]
آرزوی نابودی اسراییل برای شهید طهرانی مقدم پررنگ و در دسترس بود
چاپ کند. ارتباط من با خانواده شهید تا الآن هم ادامه پیدا کرده است نویسنده کتاب مردی با آرزو های دوربرد در مورد خانواده شهید طهرانی مقدم و برخوردهایشان اظهار داشت: خانواده شهید بسیار بزرگوارانه و کریمانه مرا پذیرفتند و من از همان ماه اول بعد از شهادت حاج حسن، به صورت روتین، منظم و هر هفته نزد آن ها می رفتم و ساعت های طولانی با هم صحبت می کردیم و این گفت وگو بسیار دوستانه و ...
مادر شهید اقتدار: عملیات وعده صادق دلم را آرام کرد
مادر الهام می شود. آنها گفتند ما هم گرسنه نیستیم. البته پسرهایم هم قطعی نمی دانستند که وحید شهید شده. بیشتر بخوانید حال و هوای خانه شهید طهرانی مقدم بعد از عملیات وعده صادق مادر شهید رنجبر خاطرنشان کرد: فردا صبحش پسرها گفتند مامان می خواهیم برویم جلوی پادگان ببینیم چه خبر است، تو هم می آیی؟ گفتم: بله. روز قبلش به وحید زنگ زدم موبایلش خاموش بود. بعد که زنگ زد گفت ...
اسکناس ها را آتش زدیم برای گرم شدن
...، خودشان را عقب کشیدند. ما هم وقتی از قطار پیاده شدیم، همدیگر را نمی شناختیم؛ انگار همدیگر را با زغال سیاه کرده بودیم. اسم فابیا در خاطر همه اسرا ماند... اوایل، اردوگاه 8آسایشگاه داشت، بعد که اسیرهای جدید آمدند، شد 9آسایشگاه و یک سال ونیم بعد از آمدن ما به اردوگاه، شد 11آسایشگاه با حدود یک هزار و 100 اسیر... اسم مان را هم در صلیب سرخ ثبت کردند... یکی از نیروهای صلیب سرخ، خانمی ...
محفل ادبی غزل مقاومت در بیرجند برگزار شد
... بهار شیعیان بعد از زمان و روز موعود است قرار ما و او جمعه به جمعه رو به بهبود است بیا و لطف کن از کوچه ها آهسته تر رد شو میان خاک های ما، هنوز رزمنده مفقود است شهادت می دهد ضارب به ضربت های بی وقفه نیازی نیست، از انگشتر پر خون مشهود است میان کوچه و پستو شعار مرگ می دادید نه این کوچه به بن بست می آید، مسدود است ...
شروع طرح نور ؛ برزخ دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه ها
.... من لباس آن روز را تغییر دادم و دیگر نپوشیدم. یک مانتوی بلندتر انتخاب کردم و کاملا مطمئن بودم دیگر مورد بررسی این افراد قرار نمی گیرم همین اتفاق هم افتاد، آن روز تذکری به من داده نشد و من با خودم گفتم، بسیار خوب همین را می پوشم و تمام! مدام این را تکرار می کردم که اصلا حوصله اعصاب خردی را ندارم، اما روز بعد مجدد برای همین پوشش با من برخورد شد و این بار دیگر جواب دادم: این!، الان دقیقا چه ...
فال حافظ متولدین هر ماه - سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
داشته باشی. یهو میبینی یه اتفاقی میفته که اصلا انتظارش رو نداری و همه چی درست میشه. ممکنه یه خرید کوچولو هم داشته باشی، یه چیزی که خیلی وقته دلت می خوادش رو بخری، حالشو ببر! یه کار خیر هم بکن، مطمئن باش ثوابش رو تو همین دنیا می بینی. بهمن امروز قید حرف زدن و درد دل کردن با هر کی که می خوای رو بزن! نه حال تو خوبه، نه حال اون طرف! بذار یه روز دیگه که هر دوتون سر حال بودین، بعد با ...
دعای صبحگاهی برای افزایش مال و ثروت با تاثیری غیرقابل باور
یک مَثَلی هست با این مضمون که به فال اعتقاد نداشته باش ولی نیم نگاهی بهش داشته باش!! اگر با این مثل موافق هستید می توانید فال روزانه امروز (طالع بینی روزانه) خودتان را بر اساس ماه تولد هر روز در این پست از 55 آنلاین مشاهده کنید. فال روز تولد: سال جدید برای تو یه عالمه پول و ثروت به ارمغان میاره، انگار که کیسه ی اقبال رو توی جیبت گذاشتن! نه تنها یهو یه پولی از یه جایی نصیبت میشه، بلکه ...
روایت معلمانی که شنیدن را به گوش های نازنین هدیه دادند
بعد جواب دادند که اگر می خواهید دقیق تر بررسی کنم باید سی تی اسکن و مریض را به تهران بیاورید. با واسطه هایی موفق به دریافت نوبت ایشان در بیمارستان خاتم الانبیا شدیم. پس از بررسی، دکتر گفت که می توان عمل کرد اما آن نتیجه موردنظر شما اتفاق نمی افتد.اگر بچه های دیگر بعد از دو سه سال تکلم پیدا می کنند، چون سن عمل نازنین گذشته، شاید در 22 سالگی بتواند منظورش را به دیگران بفهماند. من گفتم با این وجود می ...