سایر منابع:
سایر خبرها
خودرو بودند به طرز مشکوکی داخل مغازه را نگاه می کردند. دوستم گفت احتمالاً اینها می خواهند خفت مان کنند. دقایقی بعد من و دوستم سوار موتور شدیم و رفتیم. سر یک چهارراه من به بهانه خوردن جگر از موتور پیاده شدم و دوستم با موتور به مسیرش ادامه داد که 100 متر جلوتر آنها دوستم را خفت کردند. من با صدای داد و فریاد دوستم به سمت شان دویدم و دیدم مقتول در حالی که مست بود و چاقویی هم به دست داشت دوستم را به ...
...، گفته های دوستش را تأیید کرد و گفت: وقتی دیدم خسرو را کمی بالاتر از جگرکی خفت کرده اند برای کمک به او جلو رفتم. خسرو را به کرکره یک مغازه کوبیدند و داشتند با چاقو او را می زدند که من سر رسیدم و یک ضربه به شهرام زدم تا خسرو را رها کند. قصد نداشتم او را بکشم. از اتفاقی که افتاده خیلی ناراحتم اما واقعیت این است که شهرام داشت خسرو را می کشت. او خفت گیر بود و همه می دانستند او چه می کند. ...