ماجرای استعفا سایه، لطفی و شجریان از رادیو چه بود؟
سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای دختری رشتی که سایه برای او شعر نوشت (2)
علاقه مندان به تاریخ منتشر خواهد کرد. آخرین بار گالیا رو تو خیابون نادری دیدم... داشتم با یه دوستی تو خیابون نادری می رفتیم دیدم گالیا داره از روبه رو می آد... من هیچ عکس العملی نشون ندادم، حتی برنگشتم پشت سرمو نگاه کنم... وقتی رد شد و هفت هشت متر از هم دور شدیم، اون دوست من گفت: گالیا رو دیدی؟ با تعجب گفت گفتم: چرا می پرسی؟ گفت: دیدم حالتت عوض شد نمی دونم چه حالتی پیدا کردم که ...
ماجرای دختری رشتی که سایه برای او شعر نوشت (1)
درد تو ز قانون شفا رفت! خیلی سال پیش شنیدم از ایران رفت سایه کمی مکدر شد وقتی این جمله را گفت. - بازخورد شعر، تو جامعه چطور بود؟ خیلی عجیب و غریب! سه روز بعد از منتشر شدن شعر تو یه مجله، دیدم که از فسا یکی به من نامه نوشته تاریخ نامه اش سه روز بعد از چاپ شعر بود.... کلی اظهار نظر و تحسین و فلان - عاطفه: گالیا یعنی چی؟ یه اسم روسیه معناشو نمی ...
روش های فرزندپروری
مادر: هیولا ؟ از هیولا می ترسی؟ هیولا چی هست؟ بچه: میگن، هیولا میاد، آدما رو اذیت می کنه! مادر: بزار برات بگم ، وقتی بچه بودم خیلی دوست داشتم ، مامانم میومد پیشم، بهم می گفت:” دختر گلم، از چی می ترسی؟ منم بهش می گفتم: از هیولا! اونم می گفت : راست می گی، دختر نازی مثل تو از چیزی که نمی دونه چیه می ترسه؟ ولی وقتی بدونه ، چیه دیگه ازشون نمی ترسه. منم دوست داشتم بهش بگم: حالا ...
کربکندی: گفتم این فوتبال کثیف است اما 3 میلیون جریمه شدم!
سرمربی صبای قم بودم، در مصاحبه ای گفتم که فوتبال ایران کثیف است، ولی دیگر هیچ کس از من سؤال نپرسید که چرا این حرف را زدم. جالب اینجاست که سه میلیون تومان جریمه نقدی شدم و دو جلسه هم محرومم کردند! یک بار هم قرار شد این مسائل در کمیسیون اصل نود مجلس بررسی شود، ولی بعد از مدت ها تحقیق یک طومار 10 صفحه ای دادند که هیچ تأثیری نداشت. پیشکسوت فوتبال اصفهان در این مورد تصریح کرد: فساد معمولاً ...
تعمیرات کمک فنر با دستگاه های شارژ کمک به جای تعویض آن
امروز تصمیم دارم شما رو با دستگاه شارژ کمک فنر آشنا کنم. البته این دستگاه چندان نو ظهور نیست ولی خب نمونه ایرانی، به تازگی تولید و در خدمات خودرویی ها استفاده می شه. این وسیله به صرفه جویی در هزینه ها کمک قابل توجهی می کنه. اما شاید لازم باشه قبلش یه تعریفی از کمک فنر و نحوه کارکرد اون داشته باشید. وظیفه کمک فنرها حتماً با کمک فنر و نحوه کارکرد آن آشنایی دارید. کمک فنرها من ...
عباس را به ماشین بستند و تکه تکه کردند!
، من اینجا می مونم. شما برید. بیسیم می زنن و می گن که عباس داره این طوری می گه. عباس می خواد راه رو ببنده. می گن اسلحه بگیر، می گه نمی خوام. فرمانده شون می گه هرچی عباس می گه گوش کنید. تمام مهمات و همه چیز رو می آرن و سینه خیز برمی گردن و یه نارنجک می دن به عباس. عباس روی زانوهاش می ایسته و می بینه 5 تا از داعشی ها دارن میان سمتش که نارنجک رو پرت می کنه و به درک واصل می شن. بعد هم شهید می شه. ...
همه شوهران شهناز تهرانی رقاصه فیلم های قبل انقلاب و لیلای صمد آقا + عکس ها و بیوگرافی
... من چون تو اجتماع زندگی می کردم کمتر زجر می کشیدم، برادرام رفتن اروپا و من هم آلوده سینما و تلویزیون شده بودم تا رسیدیم به برنامه های تئاتر، اون روزها تو لاله زار کار می کردم . بعد از اینکه از آمریکا دیپورتم کردن که رفته بودم کانادا، ولی خب اونجا هم زندگی خیلی سخت بود، تصمیم گرفتم بیام به استانبول و آمدم، البته اینجا هم باز یه مقدار از پولهای من رو دزد زد و حتی چند شبی رو هم گرسنه ...
شرفی: آقای تاج، پول ویلموتس چه شد؟
زمان گفتم، اما خواب بودند! بعد 100 داور علیه من امضا جمع کردند در حالی که تعداد داورها 30 نفر هم نبود! من هم گفتم حق تان هست همین قدر پول بگیرید! نامه زدند که شرفی دارد از ایران خارج می شود و به امریکا می رود؛ مراقبش باشید! من رفتم پیش صفایی فراهانی؛ گفتم دارم بلیت می گیرم بروم خانواده ام را ببینم. اگر ممنوع الخروج هستم به من بگو که گفت برو و خیالت راحت باشد. فیلم ها را دیدند و متوجه شدند حرف من ...
قتل در باغ قرچک با دوئل عشقی
به او علاقه داشتم او همسر صیغه ای من بود و باهم زندگی می کردیم هربار مدت صیغه تمام می شد آن را تمدید می کردیم تا اینکه 3 ماه قبل از این ماجرا وقتی مدت صیغه نامه تمام شد گفتم دوباره تمدید کنیم، اما احساس کردم او دیگر تمایلی به زندگی با من ندارد. از آنجا که او را دوست داشتم پیگیر ماجرا شدم و روز حادثه دیدم با ظاهری آرایش کرده از خانه خارج شد. من او را تعقیب کردم و دیدم وارد باغی در قرچک ...
زهی خیال باطل...
به گزارش ایسنا، متن پیش رو گفت وگوی جوان با خانواده شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان شهیدان رضا مداح و شهیدمهدی علوی از شهدای فراجا است که در ادامه می خوانید: عزیز از دست دادند، دلشان سوخت، داغ به دل هایشان نشست، اما با اهل خانه شان که همکلام می شویم، همه از عشق به حاج قاسم می گویند، از روزهای بعد از شهادت سردار... از گلزار شهدایی می گویند که در 13 دی ماه، رنگ و عطر کربلا داشت. خواهر ...
پایان یک ازدواج تشکیلاتی دیگر میان بی وطن ها
از گروهک منافقین دراین باره نوشته است: در اردیبهشت سال 70 (بعد از عملیات کردکشی) مسئولم ناهید صادقی صدایم زد وقتی به اتاق او رفتم گفت متاهلی یا مجرد؟ گفتم مجردم بلافاصله گفت قرار شد برادر مسعود برای شما اسرا نشست بگذارد و ورودیه این نشست یک برگ تعهد و طلاق است برایم سئوال شد من که مجردم طلاق یعنی چه؟ منتظر بودم پاسخ سئوالم را بگیرم البته بعدا متوجه شدم که گویا افراد را تک تک صدا می زدند ...
وقتی فرهاد مجیدی به سیم آخر زد؛ از نتایج استقلال خجالت می کشم/ گفتند فلانی را سرمربی استقلال کنیم تا ...
عنوان عضو کوچک خانواده بزرگ استقلال بابت نتایج این تیم طی دو فصل گذشته احساس شرم می کنم و اگر جای هیئت مدیره و مدیرعامل بودم همین امروز استعفا می دادم. روزی که استقلال در صدر جدول بود و تیم به فینال جام حذفی رسید (منظور فرهاد پاییز سال 1390 بود) بعضی از همین آقایان در یک جلسه 5 دقیقه ای به من گفتند می خواهیم فلانی را سرمربی استقلال کنیم و مانده ایم با تو چه کنیم ! من گفتم از استقلال می روم و حاضر ...
زیرنویس گردی| فرهاد مجیدی به سیم آخر زد؛ از نتایج استقلال خجالت می کشم/ گفتند فلانی را سرمربی استقلال ...
فرهاد مجیدی پاییز سال 92 کفش هایش را آویزان کرد و از فوتبال به عنوان بازیکن جدا شد اما کاملا طبیعی بود و بدیهی است که او با استقلال به نوعی زندگی می کند. فرهاد روز 29 اردیبهشت سال 1394 و چند روز پس از این که استقلال فصل را با عنوان نازل ششمی به پایان رساند، مصاحبه [...]
روایت برادرانگی در نمایشگاه کتاب
واجهه ناگهانی با برادر دوست شهیدش را هضم کند. گفتم: آقای دکتر! من برای چیزی اینجا نیومدم. فقط و فقط اومدم ببینم آقای دکتر تهرانچی که می گن دوست صمیمی داداشم بوده کیه. الان نزدیک 20 سال از شهادت محمد می گذره، به غیر از همون چند روز اول که یه تعداد از رفقای هم دانشگاهی داداشم اومدن و برامون چند تا عکس از محمد آوردن و رفتن که رفتن، دیگه هیشکی نیومد سراغ ما. شما رو هم من شنیده بودم که رفیق ...
در نمایشگاه کتاب با نی بی صدا حضور دارم
زهرا سلحشور در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا ) درباره کتاب های پیشین خود گفت: من از 12 سالگی می نوشتم و شعر می گفتم تا جایی که یکی از معلمانم مرا تشویق کرد. سال ها دوست داشتم داستان زندگی مادربزرگم را بنویسم و بالاخره رمان مخصمه در سال 98 شکل گرفت. سلحشور درباره رمان مخمصه گفت: این کتاب رمانی اجتماعی است که در برهه ای تاریخی به مدت 60 سال را در برمی گیرد. بعد از آن ...
نخستین واکنشم به جواب مثبت سرطان بهت و گریه بود + فیلم
از مهر تا بهمن با دوستان دبستانی ام بودیم و آنها گریه می کردند که داری می روی؟ چرا می روی؟ ولی من [خیلی راحت] می گفتم خداحافظ! اصلاً انگار نه انگار که چنین اتفاقی افتاده. می گفتم خب تا الان بودم و الان هم دارم می روم دیگر. مشکلی ندارد. یعنی این نوع زندگی به من یاد داد که جدا شدن چیز سختی نیست. کندن و رفتن چیز سختی نیست و اینکه تو همیشه آماده باشی برای اینکه از دست بدهی، تمامش کنی. آن ...
زری خوشکام : سی سال ممنوع الکارم کردند/ علی حاتمی را دق دادند
این نقش بیا شمال. من هم به آقای مصفا گفتم حالا که شما خواسته اید، حتما می آیم، ولی هرکس دیگری بود، محال بود بپذیرم. (با خنده) ماشین گرفتیم و رفتیم و همین که به رشت رسیدم و قرار بود صبح فردایش جلو دوربین باشم، چنان سرماخوردگی و تب ولرزی گرفتم که کارم به بیمارستان کشید. فیلم برداری دو روز تعطیل شد تا بعد از بهبودی شروع به کار کردیم. آقای یزدانیان یک خط کلی به من داد و شخصیت حوا را کاملا ...
فال حافظ متولدین هر ماه - شنبه 29 اردیبهشت 1403
نگاه کنی. مهر امروز انگار دنیا داره باهات یار میشه و هر چی که بخوای به راحتی به دستش میاری. حتی تو کار و شغلت هم همه چیز طبق روال پیش میره و یه عالمه اتفاقات خوب توی راهه. بالاخره بعد از یه مدت طولانی، دوباره به آرامش میرسی و می تونی حرف دلت رو به راحتی به خونواده و دوستات بزنی. راستی، یه سوال: تا حالا به چیزی که لایقش بودی رسیدی؟ اگه جوابت نه هست، غصه نخور! چون امروز یه روز ...
یکی بود یکی نبود، غیر از خودم هیچکس نبود | بهرام نورایی قسمت 3
گونه جانداران جدا میکنه و چه با فرض وجود یک رابطه ایمانی با خدا یا حتی نبود خدا و مشیت الهی، از آزادی اخلاقی و انتخاب های بسیار زیادی برخورداریم. باید بگم در حال حاضر و در این یادداشت مقصود ما از آزادی چیز دیگریست. دارم درباره آزادی درونی میگم، تمام پتانسیل درونیمون برای احساس رهایی ، برای قدم برداشتن در مسیری پر حضور و رقم زدن آینده ی دلخواه، جدالی درونی که در تمام تصمیمات کوچک و بزرگمون شکل می ...
خواستگاری متفاوت علی حاتمی از زری خوشکام/ چانه زنی ناصر ملک مطیعی سر مهریه
نیامد و فقط آقای شیرازی، من، آقای کسبیان و یکی، دو نفر دیگر سر صحنه حاضر شدیم، من گفتم تا زمانی که کارگردان نباشد، کار نمی کنم. وسایل را جمع کردیم و به هتل برگشتیم. موقع شام آقای حاتمی سؤال کردند که چرا کار نکردید و من هم گفتم تا کارگردان نباشد، من کار نمی کنم، اگر قرار است کار بدون حضور شما انجام شود به من هم بگویید تا درباره ادامه همکاری تصمیم بگیرم. گفتند راجع به این موضوع بعد از ...
ایمون زاید خودش هم نفهمید در آن دربی چه کار کرد!/هر کسی عقاب نمی شود؛روحت شاد ناصرخان
فعالیتی در فوتبال ندارم. بعد از گل گهر دیگر جایی نرفتم و در این مدت ایران نبودم و در کنار فرزندانم بودم، یک پیشنهاد از لیگ یک داشتم که مدت کوتاهی به آنجا رفتم و شرایط را که دیدم بدون حاشیه از این تیم جدا شدم که نمی خواهم اسم تیم را بیاورم. این تصمیم یکی از بدترین تصمیم های دوران ورزشی من بود که باعث شد از نظر ورزشی چیزهای زیادی را از دست بدهم.به همین دلیل فعلا در خدمت شما هستیم. پس اگر ...
ما مقصریم که جوانان بیهقی را نمی شناسند
این است که نمی دانم! یعنی من بعد از اینکه درسم در دوره دانشگاه تمام شد، در نشریات علمی کار می کردم، بعد به نشریات ادبی و عمومی مطلب می دادم. یک زمانی گفتند دو روز در هفته در همشهری جوان با ما کار کنید و من قبول کردم و بعد تمام وقت شد. بعد کلا مسیر من از رشته خودم دور شد و تمام وقتم ادبیات شد. کتاب خواندن هم نمی دانم! به یاد دارم یک زمانی شش ساله بودم یعنی مدرسه نمی رفتم، این سن را به خاطر ...
فال حافظ امروز | فال حافظ آنلاین با معنی شنبه 29 اردیبهشت 1403
حافظ تعبیر فال حافظ شما: دل به کسی سپرده ای که به اعتقاد تو از همه کسانی که می شناسی برتر و بهتر است. او محاسن بسیاری دارد اما به خاطر داشته باش اگر قصد وصال او را داری باید تلاش و سعی بسیاری بکنی زیرا بین تو و او فاصله بسیار و این فاصله جز با سعی و تلاش بسیار تو پر نخواهد شد. پس تا دیر نشده از همین امروز آغاز کن. نتیجه تفال به دیوان حافظ: 1- آدم بسیار ...
قول زنونه را در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بگیرید
به من می گفت که تو یک روز شاعر خوبی می شوی و من اون روز را نمی بینم ولی روزی را می بینم که کتابت بیرون آمده است. او افزود: آن روزها کشور ما شاعران و نویسندگان زیادی نداشت. من از بچگی می نوشتم و کارم را با نثر شروع کردم و یواش یواش به سمت سرودن شعر رفتم. این نویسنده و شاعر بیان کرد: سوم راهنمایی بودم که کتاب شعرم ابتدا در مدرسه و بعد در منطقه رتبه آورد اما چون ریاضی ام خیلی ...
برادر شوهرم با نقطه ضعفی که از من گرفت چندین بار به من تجاوز کرد | همه چی از تاکسی شروع شد...
به پای محمود افتاده بودم و می گفتم ببخش غلط کردم کاری باهاش نداشته باش. کوروش هم از اتاق خارج شد و خلاصه به بدبختی از خونه بیرون زد و من موندم و محمود. از ترس اینقدر گریه کردم که چشمام نمی دید دو تا قرص خواب آور با هم خوردم و رفتم تو اتاق رو تختم خوابیدم. تمام وجودم پر از استرس و ترس بود، نمی دونستم می خواد چه اتفاقی بیفته! اگر محمود ماجرا را برای فربد تعریف کنه چی باید جواب بدم، با خودم ...
بچه های آمریکا در دنیایی بزرگ میشوند که از آسیبهای خشونت آگاه است
دریافت می کنیم، می تواند به ما کمک کند که آینده ای بهتر را تصور کرده و بسازیم. * چرا نامه های کوئین به پارکر را در داستان قرار دادید؟ نامه ها اول یک تمرین نوشتن شخصیت برای کوئین بودند. می خواستم او را بهتر بشناسم و اگر بشود، درک بهتری هم از پارکر به دست بیاورم. ولی بعد که چند تایی از آن ها را نوشتم، فهمیدم که خواندن شان می تواند برای مخاطب هم مفید باشد. به علاوه، من عاشق کتاب ...
لطف آن ها بزرگتر از جرم ماست
درباره کتابم صحبت می کردم و اسم کتاب را گفتم. این سه سال در ذهن من ماند. دوبار تا نیمه نوشته شد، پیرنگ تعویض و تکمیل شد. حدود 110 هزار کلمه مجموعاً از این کتاب کنار گذاشتم و در سال 1402 در سه ماه صفر تا صد کتاب را یک بار دیگر نوشتم. بهتر است بگویم که اول ادبیات دفاع مقدس بودم و بعد رفتم ادبیات دینی. ادبیات دینی یک توفیق است و این توفیق به من داده شد. وقتی ادبیات دینی می خواندم دوست داشتم ...
از زری خوشکام تا زهرا حاتمی؛ زندگی و زمانه بازیگر ناآشنای ایرانی (+عکس)
می خواهی؟! ما را بی جواب گذاشت. هر بار زنگ می زدم و خودم را معرفی می کردم و می گفتم من همسر علی حاتمی ام و هیچ جوابی نمی گرفتم. آن سال ها واقعا گرفتار و مقروض بودم. این همه هزینه ای که برای معالجه علی حاتمی در خارج از کشور کردیم، بی هیچ کمکی بود. حتی ارز دولتی هم به ما ندادند. واکنش علی حاتمی چه بود؟ هیچ. او هم قهر کرد. بعد از فوتش انتظار داشتم یک کدام زنگ بزنند ...