سایر منابع:
سایر خبرها
تقدیم با عشق و احترام به پدر معنوی شهر و استانمان
معنوی شهر و استانمان. خطبه عقد پسرم را خوانده اند از آقای آل هاشم خاطره ای هم دارید؟ سعی می کند کمی آرامش خود را حفظ کند و بعد می گوید” بهترین خاطره من از ایشان این بود که خطبه عقد پسرم را ایشان خوانده اند. عید غدیر سال 1399 در بیت امام جمعه ایشان خطبه عقد پسرم حمید راستی را خواندند. در مراسم عقد من عقب تر ایستاده بودم. بعد از اینکه خطبه عقد را خواندند افرادی که جلوتر بودند خودشان را ...
بازداشت دختر سرکش که همه از دستش شاکی بودند / مثل دخترم دوستش دارم!
به گزارش رکنا، به اتهام ایجاد مزاحمت، شاکی داشت و مرجع قضائی حکم اش را صادر کرده بود؛ شنیده بودم سنی ندارد اما بسیار پر شر و شور است. درب منزل که باز شد با خانه ای به هم ریخته و مادری خمار وسط سالن روبرو شدم. دیدن نغمه، تصدیق شنیده هایم از پرشر و شوری او بود؛ حکم جلب را به نغمه ابلاغ کردم . چون و چرا می آورد اما نهایتا همراه شد. در مسیر انتقال به اداره پلیس، سر ...
خیّر خرم آبادی و سازنده پل دارایی زاده درگذشت+ مصاحبه قدیمی
تومان بخرم. موقع عقد قرارداد؛ مالک مرا به کناری کشید و گفت که عازم خارج از کشور هستم و اگر مایل باشید حاضرم کل ساختمان 9 واحدی را با تخفیف خوب به شما بدهم. پیشنهاد اولیه اش 5 میلیون تومان بود و من می توانستم با تخفیف، کُل آن واحدها را بخرم. او فقط حرف زد و من فقط شنیدم. گویی قدرت تفکر و تکلم را از دست داده بودم. نمی دانم چه شد که معامله نکردم. 4 میلیون تومان را در جیب گذاشتم و عازم خرم آباد شدم. همه ...
این مرد قاتل زنجیره ای زنان آبادان بود: از زنها کینه داشتم و به طرز هولناکی می کشتمشان! + تصویر
، پدربزرگش در کوچه و خیابان به زنها حمله می کرد و آنها را کتک می زد.حتی گذشت زمان هم نتوانست تصویر های کودکی را از ذهن او پاک کند. من کارگری ساده بودم و در خانه پولدارهای شهر باغبانی می کردم، آن دوران بود که به چند زن حمله کردم و به همین خاطر دستگیر شدم. فرید دو بار به اتهام آزار زن ها دستگیر شد.بار اول از مجازات در رفت اما بار دوم به 5 سال زندان محکوم شد. در همان زندان بود که به این نتیجه ...
تو نوه ربابه خانم هستی!
golbaf نمایشگاه کتاب را بیشتر به خاطر آدم هایش دوست دارم تا کتاب ها؛ آدم هایی که در طول سال فقط یک بار می شود دیدشان آن هم به برکت کتاب. atieh. haratimotlagh قدمت بر چشم به خودم دلداری دادم؛ متمدن باش! یک خانم نویسنده فرهیخته چند روز می آید خانه ات. زائر امام رضاست. آدم باش! رگ مهمان پذیری ات کو پس؟ تو نوه ربابه خانم هستی که از بس مهمان نواز بود، روی سنگ قبرش هم نوشته ...
اعترافات مردی معتاد که طلاهای دخترش را دزدید
23 سال قبل به مصرف مواد مخدر روی آوردم وبه همین دلیل هم از محل کارم اخراج شدم. بعد از این ماجرا به نگهبانی در مجتمع های مسکونی پرداختم ولی بازهم به خاطر اعتیاد نمی توانستم کارم را به درستی انجام دهم و بالاخره بیکار شدم. در این شرایط اختلافات خانوادگی دخترم نیز با همسرش آغاز شد و او سال گذشته در کشاکش قهر و آشتی به منزل من آمد تا مسیر قانونی را ادامه دهد. من هم که برای هزینه های اعتیادم درمانده بودم ...
قصاص برای زن خیانتکاری که شوهرش را کشت
حالش بد می شد و من مجبور بودم از او پرستاری کنم. او مرا به دردسر انداخته بود. به همین خاطر به فرامرز اعتراض کردم و او آخرین بار قرصی به من داد و گفت آن را از عطاری خریده است. من آن را در دمنوش ریختم و به شوهرم خوراندم که یک باره حالش بد شد. سپس فرامرز به دفاع پرداخت و اتهام معاونت در قتل را نپذیرفت. او گفت: من سم به مینا ندادم. قبلاً فقط چند قرص مسکن به او دادم تا خودش آنها را مصرف کند ...
پشت پرده قتل یکی از مدیران شهرداری
نظر می رسید مقتول بر اثر گازگرفتگی جانش را از دست داده بود. به دستور بازپرس جنایی زن و مرد جوان بازداشت شدند. این بار زن جوان، مرد را عامل قتل شوهرش معرفی کرد و گفت: او در ظاهر با شوهرم دوست صمیمی بود، اما در باطن به شدت به او حسودی می کرد. چند روز قبل از جنایت، به صورت اتفاقی زمانی که قصد داشتم به محل کارم بروم، او را کنار خیابان دیدم. او مرا به محل کارم رساند. نمی دانم چطور کلید خانه ...
حال و هوای خانه شهید دریانوش؛ خلبان حادثه سقوط بالگرد+فیلم
رسد و نزدیک دولت مردان و رهبر باشد. پسرم نسبت به خانواده و مردم بسیار مهربان بود و آزارش حتی به مورچه نمی رسید و همیشه سعی در کمک به مظلومین داشت. خوبی هایش را هیچ وقت فراموش نمی کنیم و قابل شمارش نیست. وی افزود: شاید خواسته او شهادت بود و به آن رسید. من 8 سال در جنگ تحمیلی شرکت کردم و شهید نشدم، اما شهادت قسمت پسرم بود و نصیب او شد. همیشه می گفت کار ما سخت است و معلوم نیست که آیا همیشه ...
سوگ ادبی نویسندگان کرمان در پی شهادت خادم مظلومان
...، این بار انتظار کشیدیم. مردم به امیدی از گرمی و نرمی خانه هایشان کنده بودند و دور هم توی خیابان ها جمع شده بودند. کاش پایان همه ی انتظارها خوش بود. راضی هستیم به رضای تو... به نام کوچکِ ابراهیم م. الف نوشت: دراز کشیدم روی تخت سونوگرافی. قلبم تندتند می زد. روز مهمی بود. نگران دو تا قلب بودم که نکند نزنند، نکند نباشند. نکند... یکی اش اینجا نزدیک قلب خودم بود و ...
زن هوسران شوهرش را با سیانور کشت / نبش قبر راز قتل را فاش کرد
...> اما یک ماه بعد مادر احمد به پلیس آگاهی رفت و از عروس 36 ساله اش به نام فرانک شکایت کرد. شکایت از عروس وی به ماموران گفت: بعد از فوت پسرم وقتی برای سر زدن به نوه هایم به خانه او رفته بودم با زن همسایه روبه رو شدم که حرف های عجیبی می زد. او می گفت در مدت یک ماهی که پسرم فوت شده مرد غریبه ای به خانه عروسم رفت و آمد دارد و عروسم او را برادر ناتنی اش معرفی کرده است .عروسم هرگز ...
سیل مشهد به روایت سیل زدگان | شهردار نمی تواند کمک کند برود
. نظارت ضعیف مرد حدودا چهل ساله ای با چهره ای ناراحت و پریشان دورتر از جمع، به تنهایی ایستاده است. به طرفش می روم و با او هم صحبت می شوم. او درباره مشکلاتی که به خاطر وقوع سیل دچار آن شده است، می گوید: من 4 بچه کوچک دارم. دیشب پول نداشتم برای فرزندم یک پوشک بخرم، طوری که رفتم از کسی قرض کردم. از وقتی هم سیل آمده است همسرم زبانش بند آمده و نمی تواند حرف بزند . مرد شروع به گریه ...
تلخ و شیرین اهدای عضو از زبان یک هماهنگ کننده پیوند
. وقتی که نیروها برای خون گیری رفتند دیدند دست های بیمار گیرنده بسیار سرد است. این بیمار گفت دکتر فکر کرده ای از مرگ می ترسم؟ می دانی انتظار چیست؟ انتظار یعنی دختر کوچکم دم در نشسته و می گوید بابایی دم در می نشینم تا قلب را بگیری و برگردی. من نگران این دخترم. من می خواهم به خاطر او برگردم . وی ادامه داد: قلب را پیوند زدیم اما چند ساعت بعد از عمل گفتند شرایط بیمار خوب نیست. وقتی به ...
نقشه شیطانی زن فریبکار برای مرد متاهل / مرد هوسران 5 سال ناپدید شد
به گزارش زیرنویس، جوان 27 ساله ای که به حکم قانون و با شکایت همسرش بازداشت شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 20ساله بودم که خانواده ام دختری به نام سیمین را برایم خواستگاری کردند. او اگر چه 15سال بیشتر نداشت اما به قول مادرم از هر انگشتش [...]
نجاح محمدعلی کیست؟
...> به گزارش رویداد24 او با انتشار عکسی از سردار حاج قاسم سلیمانی، از همسفر شدن با فرمانده سپاه قدس در مسیر بازگشت از مشهد به تهران خبر داد و از اینکه حاج قاسم بدون تشریفات سفر می کند ابراز شگفتی و حیرت کرد. او در گفت وگویی که با صداسیما و پس از شهادت حاج قاسم داشت گفت که با شهید سلیمانی در عملیات کربلای5 آشنا شده و رفته رفته در خلال نبرد عبور بزرگ که همان عملیات فاو بود، بیشتر و بیشتر ...
اتفاق تلخی که زن صیغه ای برای مرد خیانتکار رقم زد/ همسرم5سال با کارکردن در خانه های مردم فرزندمان را ...
به گزارش زیرنویس به نقل از روزنامه خراسان، وی گفت: 20ساله بودم که خانواده ام دختری به نام سیمین را برایم خواستگاری کردند. او اگر چه 15سال بیشتر نداشت اما به قول مادرم از هر انگشتش هزاران هنر می ریخت.حرف های مادرم زمانی برایم رنگ واقعیت گرفت که بعد از یک سال دوران عقد، زندگی [...]
متهم فراری از سوئد اخراج و در ایران دستگیر شد
کرمانشاه استعلام گرفته و مشخص شد که هرمز همان مردی است که 20 سال قبل مرتکب جنایت شده و سال ها فراری بوده است. فرار به خاطر اعتراف اشتباه او در تحقیقات اولیه منکر قتل شد و گفت: 20 سال قبل زمانی که از محل کارم به خانه برگشتم، با جسد خونین همسرم مواجه شدم. با دیدن جسد همسرم شوکه شده بودم و از ترس با پدر زنم تماس گرفتم. آن زمان به قدری ترسیده بودم که به جای اینکه بگویم ...
کشف اسرار جسد زن میانسال در بیابان های شهرری/ حرف زدن قاتل در خواب دستش را رو کرد
، درآمدش بسیار بیشتر از کافی شاپ است. اما من که همه پول را صرف راه اندازی کافی شاپ کرده بودم نمی توانستم پولش را پس بدهم. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ با مستانه قرار گذاشتم تا با او صحبت کنم. می خواستم او را مجاب کنم که از تصمیمش منصرف شود و شراکتش را بهم نزند. یا اینکه به من مهلت بدهد تا پول را تهیه کنم. اما او با عصبانیت شروع به سر و صدا کرد. فقط دستم را روی دهانش گذاشتم که فریاد نزند اما ناگهان ...
چگونه یک دانشجو افسر سازمان سیا می شود؟ / برای استخدام در سیا از ما تست شب ادراری گرفتند! +عکس
. فقط حدود پنج دقیقه طول کشید تا مرا در پینوکیو پیدا کند. من در یک کابین پشتی با دوست دخترم، سو، و چند دوست دیگر نشسته بودم که او با عصبانیت وارد رستوران شد. او با چنان صدای بلند فریاد زد که تمام پینوکیو در سکوت فرو رفت: همه ی نمرات F شده، الدنگ بی خاصیت و ادامه داد: لعنتی، باورم نمی شه! تو به مدرسه ی نظامی خواهی رفت! آن زمان حسابی شوکه شده بودم. ولی خب، حالا که فکر می کنم ...
چگونه یک دانشجو افسر سازمان سیا می شود؟
.) مادرم صبر نکرد تا به خانه برسم و قضیه را با هم در میان بگذاریم. فقط حدود پنج دقیقه طول کشید تا مرا در پینوکیو پیدا کند. من در یک کابین پشتی با دوست دخترم، سو، و چند دوست دیگر نشسته بودم که او با عصبانیت وارد رستوران شد. او با چنان صدای بلند فریاد زد که تمام پینوکیو در سکوت فرو رفت: همه ی نمرات F شده، الدنگ بی خاصیت و ادامه داد: لعنتی، باورم نمی شه! تو به مدرسه ی نظامی خواهی رفت! ...
جستجوی نافرجام مرد 43 ساله در پی خوشبختی ؛ 5 بار ازدواج کردم
دهم | از من می خواهد... من که دیگر تنها شده بودم در مدت زمان خیلی کوتاهی با زن مطلقه دیگری ازدواج کردم و صاحب 2 پسر دیگر به نام های احمدرضا و علیرضا شدم، اما این ازدواج نیز بعد از 7 سال به آخر خط رسید. با وجود این، سرپرستی فرزندانم را به او ندادم و تصمیم گرفتم خودم از آن ها مراقبت کنم. آن زمان احمدرضا 6 ساله بود و علیرضا هنوز دوران شیرخوارگی را می گذراند. این بود که مجبور شدم خیلی سریع ازدواج ...
آن ها نیاز ندارند با (ما ) بیایند
انجام این کار رو دارم، سخت بود برام، آخه این کتابها مونس همیشگی فرزندم بود و با دیدن این کتابها یاد فرزندم در دلم زنده می شد، ولی خب سهم من از بهره بردن از این کتابها، فقط تمیزکردن و نظافت گردو غبار اون ها شده است. فرزندم مهاجرت کرده و شاید دیگه اصلا برنگردد. خودش از من خواست که این کتابها رو اهدا کنم به کتابخانه. بلند شدم و به این طرف پیشخوان آمدم، لبخند عمیقی بر لبانم بود بسته حجیم و سنگین رو ...
حشرات خطزناک شهر میانه حشرات که برای گرفتن آن جایزه تعیین کردند
وقتی همه چیز برای سفر من به تبریز آماده شد، شاه برای خداحافظی رسمی مرا به حضور پذیرفت و در این ملاقات نامه ای برای پادشاه انگلستان به من داد که در آن ضمن تعریف و ستایش از من و درخواست از پادشاهم برای التفات و عنایت به من اعلام کرده بود که هر فعل و انفعالی که از این به بعد قرار باشد میان انگلستان و ایران انجام شود در رابطه با منافع ایران می توانند نظر مرا بپرسند و آن را همچون نظر شاه ایران بدانند. شاه روز، بعد نامه دیگری برای من فرستاد که خطاب به رئیس کمپانی هند شرقی نوشته شده بود. ...
شعرهای خواندنی مجری جوان تلویزیون
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، بی گمان مجموعه شعر فاطمه افشاریان دربردارنده 21 سروده آیینی است که سال گذشته از سوی انتشارات شاعران فارسی زبان منتشر شد. کتاب با استقبال مخاطبان در نمایشگاه امسال به چاپ دوم رسیده است. سروده های افشاریان در این مجموعه هرچند در موضوعات آیینی است، اما شاعر جوان کوشیده نوگرایی و مضمون پردازی های جدید را از خاطر دور نگاه ندارد. زبان شعر افشاریان ...
قابی از زندگی خانواده 9 نفره نرجس و نورالله
آن شش بار دیگر تجربه شیرین و لذت بخش فرزنددار شدن را با تمام وجود درک کرده اند و در حال حاضر هفت فرزند، چهار دختر و سه پسر دارند. نرجس که مادر هفت فرزند و نماد ایثار و مهربانی مادران ایرانی است و خود را بی وقفه نثار فرزندان می کند، این چنین به خبرنگار ایمنا می گوید: بیست ساله بودم که اولین فرزندم قدم به زندگی ام گذاشت و در اسفند سال گذشته نیز آخرین فرزندم به دنیا آمد، فاصله سنی پسر اول و ...
چرا هیچ سینمایی حاضر به اکران نخستین فیلم بلند بیضایی نمی شد؟
فیلم فروش نکند تا مدعی شوم چون مردم نفهمیدند پس فیلم فروش نکرد و در نتیجه فیلم خوبی بود! من فقط می خواستم فیلمی با معیارهای خودم و نه با معیارهای رایج عرضه کنم. پارسال یک فیلم 25 دقیقه ای به نام عمو سبیلو ساختم، برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجونان. بعد از 12 سال آرزوی فیلم سازی، این برای اولین بار بود که دوربین را لمس می کردم و همین تماس کوچک با دنیای سینما، آتش خفته را در دلم دوباره روشن کرد ...
همه شوهران شهناز تهرانی رقاصه فیلم های قبل انقلاب و لیلای صمد آقا + عکس ها و بیوگرافی
...، روزهای سختی رو تحمل کردم تا اینکه مجبور شدم شروع به کار کنم. مادر و پدرم رو از دست دادم، خانوادم کنارم نیستن ولی الان با تمام این ناراحتی هایی که در وجودم هست تنها امیدم به اینه که کار کنم و محتاج کسی نباشم فیلم های سینمایی شهناز تهرانی شماره نام فیلم نقش سال 1 صمد و قالیچه حضرت سلیمان گلین 1350 2 همیشه قهرمان 1351 ...
بیا مشهد
بالاتر قطع کنیم. من به خاطر خوابی که دیده بودم و اطمینان داشتم، مخالفت کردم و از آنجا مرخص شدیم. به مراغه آمدیم. بعد از چند روز، آقای جمادی آمد و به شیراز رفتیم. در شیراز باز همان نتیجه را دادند و گفتند علاج دیگری ندارد. به مراغه آمدیم. من حالاتی داشتم که دکترها نمی توانستند تشخیص بدهند. گاهی در حال اغما قرار می گرفتم و پیامهایی می دادم. در فرودگاه مهرآباد یک دکتری می آید و مرا در این حالت می بیندو می ...
(تصاویر) سفر به ایران قدیم؛ روایت های خانم قاجاری، خاطرات ثریا و چند داستان و عکس دیگر
.... اما با ضربه پشت دست دیو به زمین افتاد. شنیدم که با صدای گرفته فریاد زد: می تونم مث سگ بکشمت، بدبخت. اما نمی کشم و می ذارم که تا آخر عمرت خون گریه کنی. یک چشمت اشک، یک چشمت خون. مادرم بی حال روی زمین افتاده بود و خون از سرش می ریخت . خان قمه را چپاند در غلاف و دست مرا گرفت و کشید. مقاومت کردم. کشیده شدم دم در. من جیغ می زدم و او بی اعتنا. همانطور که دستش را حلقه کرده بود دور کمرم، از مهتابی گذشت... ادامه دارد... منبع: هفت صبح منبع: faradeed-188922 ...
ولایت عشق چگونه ساخته شد؟
بعد هم به همین شکل گذشت. یواش یواش معاندان و مخالفان سروکله شون پیدا شد، تندترین نقد در نشریه حوزه هنری چاپ شد که البته حرف حسابی نداشت. بالاخره به قسمت دهم رسیدیم. نشسته بودم پای تلویزیون و منتظر پخش سریال بودم که برخلاف معمول، گوینده اومد روی آنتن و نامه تقدیر و تشکر آیت الله مکارم شیرازی رو از آقای لاریجانی به خاطر ساختن سریال ولایت عشق قرائت کرد. بی اختیار خنده روی لب هام ظاهر شد و زیر لب شعر رعدی آذرخشی رو زمزمه کردم؛ تیر ما هم به نشان خورد زهی سخت کمان... . ...