سایر منابع:
سایر خبرها
که رفته رفته به تکه های کوچک تر و کوچک تری تجزیه می شود، چیزی شبیه انفجار بود و کارکرد بازی ها در جهانی پرآشوب سرانجام عیان می شود: یک مجلس رقص که با همان هیجان حرکتی خود ورزش ها و به دور از کرشمه های بازاری و تجاری فوران می کند. بر آن عرصه تنها گروهی از انسان ها بودند، از همه رنگ و از همه شکل که در اوج هماهنگی به این سو و آن سو حرکت می کردند و در آن لحظه، در آن لحظه معمولی، انسانی و به غایت زیبا، حتی ان بی سی نیز قادر به دست بردن در آن نبود . با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه دنیای شرق، صفحه 11 ، تاریخ انتشار: چهارشنبه 3 شهریور1395، شماره: 2664. ...
لبی دلی دستی چراکه شرط ادب نیست بی خبر رفتن! چقدر خاطره ماندن به سینه دیوار؟ خوشا چو تیغ به مهمانی خطر رفتن زمین هرآینه تیر و هوا هر آینه تار خوشا به پای دویدن خوشا به سررفتن در این بسیط درندشت چون سپیداران خوشا در اوج به پابوسی تبررفتن به جرم هم قدمی با صف کبوترها خوشا به خاک نشستن کلاغ پررفتن! برو برو دل ناپخته، کار کار تو نیست به بزم می سر شب آمدن سحررفتن نه کار طبع من است اینکه کار چشم شماست پی شکار مضامین تازه تر رفتن ...