سایر منابع:
سایر خبرها
دستی از غیب غواصان والفجر 8 را از چشم دشمن پنهان کرد
قسمت عمده ای از زمینِ منطقه عملیات، باتلاقی، نمک زار و سست بود و در نتیجه برای تردد خودروها و نیز تانک ها و نفربرها و حرکت ستون های زرهی و نیز مانور یگان های پاتک کننده دشمن مناسب نبود. بخش دیگری از زمین منطقه عملیات، پوشیده از نخلستان و نهرهایی بود که نخل های موجود در کنار ساحل را آبیاری می کردند. بنابراین تردد خودروهای رزمی و زرهی منحصراً از طریق سه جاده اصلی آسفالته که یکی جاده ساحلی رأس البیشه به ...
افسوس شهادت هنوز در دلم سنگینی می کند
...> چند ماه در جبهه بودید و چطور مجروح شدید؟ من ماه ها در جبهه حضور داشتم و 25 درصد مجروحیت دارم. با داماد بزرگمان مسابقه جبهه داشتیم. در عملیات های کربلای 4، 5، 10، والفجر 10، بیت المقدس و مرصاد حضور داشتم. 5 بار مجروح شدم؛ از ناحیه دست راست، دست چپ، زانوی راست، چپ و... نهایتاً اواخر جنگ در تک فاو هم مجروح شدم. یادم است در دومین اعزامم در کربلای 4 غواص بودم. مجروح شدم اما به رغم اینکه شنوایی ...
ماجرای دیدار سید حسن نصرالله با رهبر معظم انقلاب در ایام سقوط احتمالی دمشق/ سعید قاسمی: با دیپلماسی ...
دو سردار نام آور شهید حسن شاطری و شهید حاج رضوان یا عماد مغنیه است. از بین این همه سردار بزرگ و نام های بلند و باشکوه، امشب را به بررسی ابعاد شخصیتی شهید حاج رضوان یا عماد مغنیه می پردازیم که بی شک طی چند ده سال اخیر یکی از سرشناس ترین نیروهای زبده امنیتی، عملیاتی و جهادی انقلاب اسلامی در صحنه بین الملل بوده است. آنهایی که در مورد میهمانان برنامه بیشتر می دانند، در باره این دو نفر صفحات ...
روایت حملات شیمیایی عراق در عملیات والفجر8
پشتیبانی و قرارگاه ها، اورژانس ها، بیمارستان های صحرایی حضرت فاطمه الزهرا(س) و علی بن ابی طالب (ع) و جاده های مواصلاتی و نخلستان های اروندرود و خلیج فارس از انواع گازها و عوامل شیمیایی به صورت توده های ابرمانند و ذرات ریز بارانی به رنگ های زرد، نارنجی و سبز، مملو و پوشیده شد. دشمن همچنین با شلیک انواع گلوله های شیمیایی به وسیله ی حدود 100 قبضه توپ ، بر غلظت و تراکم آلودگی افزود. موادی که دشمن ...
وقتی مهتاب گم شد روایتی از بزرگمردان کوچک
چند آتشبار کاتیوشا را برای چندمین بار، روی تانک های عراقی ریخت. تا آن ساعت اجساد حدود هشتاد نفر از بچه های گردان ما دور و برمان بود. روی پیکرشان خمپاره و توپ فرود می آمد، ولی کاری از ما برنمی آمد. باید غروب می شد. اما آیا این رؤیا به واقعیت بدل می شد؟ نه فقط ساعت که حتی دقیقه و ثانیه ها نیز کند می گذشت. هر دقیقه مثل یک ساعت شده بود. خورشید هم انگار خیال غروب کردن نداشت. زمین هم از گرما ...
ئاهورا فقط یک کولبر بود / تنها کارخانه فعال درسال 47 احداث شده است
کرده بود که در فاصله یکسال 74مورد مرگ و 76 مورد مجروح در میان کولبرها مشاهده شده است، از این تعداد 70نفر با شلیک نیروهای انتظامی کشته شده اند و 4 نفر بر اثر سرما یا انفجار مین و یا سنگینی کوله باری که حمل می کردند، جان خود را از دست داده اند؛ این آخرین آمار رسمی از کشته شدن کولبرها است؛ اما در سال جاری خبر کشته شدن پنج کولبر در منطقه پیرانشهر و سردشت درست در زمانی که تهران درگیر حادثه "پلاسکو" بود ...
ماجرای زندگی یک بلدچی 16 ساله + فیلم
زیبا کردن کتاب به کار نبردم، هر کدام معنایی دارد. یعنی اگر گفتم خوش زخم چون دائم زخمی می شده است. خوش رفیق به این دلیل است که هیچ وقت رفیقش را حتی در سخت ترین شرایط تنها نمی گذارد. در عملیات والفجر 5 که در مرز مهران دهلران در چنگوله اتفاق افتاد در سال 62 اولین بار بود که علی خوش لفظ و بچه های علی توانستند سه گردان را پشت سر عراقی ها ببرند. این اتفاق خیلی عجیب است ولی اسناد جنگ و بازخوانی های تاریخ ...
برجام حاصل برداشته شدن سایه جنگ
پای قبضه کار می کنند و 4 نفر در عقبه گردان که 30 کیلومتر فاصله دارد، هستند؛ اگر اینها شیمیایی شدند برای رفع آلودگی می روند و 4 نفر بعدی می آیند و به همین شکل آنها را شیفتی کرده بودیم که همه استعداد خود را جایی نگذاریم که آسیب ببینند و یکدفعه آتش بخوابد. روی تمام اینها فکر و برنامه ریزی کرده بودیم. دشمن روی توپخانه بمباران می کند زیرا از آتش صدمه دیده است و همین اتفاق افتاد اما ما از 5، 6 ...
شهیدی که هیچ گاه لباس نو نپوشید/روز خواستگاری از پنجره بیرون پرید
عظیمی از جوانان امروزی را به این شهید و راه و رسمش علاقه مند سازد. کتابی که در این روزها به چاپ صدم خود رسیده است و جلد دوم آن با نام سلام برابراهیم2 نیز منتشر شده است. اگر می خواهید شاهد این دلدادگی باشید یک پنج شنبه را در قطعه 26 گلزار شهدای بهشت زهرا بگذرانید. به بهانه فرا رسیدن عملیات والفجر مقدماتی و شهادت این شهید بزرگوار میزبان زهره هادی و رضا هادی خواهر و برادر شهید شدیم تا ...
خاطرات روحانیان رزمنده/صدای بال ملائک(5)
نیفتاده بود و شب، سایه سیاه خود را بر همه جا گسترده بود. کل گردان آماده عملیات بود که ناگاه اتفاق عجیبی افتاد، در یک لحظه، مات و مبهوت، به همدیگر نگاه می کردیم و از این که از جریان ها، بی اطلاع بودیم، بیشتر رنج می بردیم. هر کدام از بچه ها را که می دیدی، سؤال می کردند و احساسات شان به آنها می فهماند که عملیات، لو رفته است. آتش دشمن باریدن گرفت و چند دقیقه پیاپی، تیربارهایش روی ارتفاع کار می ...
پر از خاطرات ترک خورده ایم
بهتر از این نمی شود. به مناسبت های مختلف از جمله روز جانباز و هفته دفاع مقدس به دیدار ما می آیند. ما از مردم توقعی نداریم. آنها به ما لطف دارند. سال 63 جانباز شد. جزو نیروهای شناسایی بودم و سر نترسی داشتم. وقتی همراه چند نفر دیگر از رزمنده ها برای شناسایی رفته بودیم عراقی ها به طرف ما تیر اندازی کردند و بر اثر اصابت ترکش به ستون فقرات به شدت مجروح شدم و از پا افتادم. باور اینکه دیگر نمی توانم راه ...
زندگی نامه شهید آزادی از شهدای روحانی شهرستان خدابنده+تصاویر
دادن به رادیو چایی می خوردیم، وقتی رادیو در مورد پذیرش قطعنامعه مطلبی را پخش کرد شهید آزادی آهی کشید و گفت : عچب جنگ تمام شد و ما لایق نشدیم در راه این انقلاب لا اقل یک دست و پایی بدهیم . و بسیار افسوس خورد که دوستانش شهید شده اند. شیخ ذکریا بعداز خوردن چای به سنگر خودشان رفت ، هنوز چند دقیقه از رفتن او نمی گذشت که ترکش خمپاره او و محمد حسین قنبری را که اهل روستای پنبه زبان بود به درجه رفیع شهادت ...
یادکردی از سردار تفحص "حاج علی محمودوند"+تصاویر
کماندویی اردنی و سودانی را به منطقه آورد، بعد از محاصره شدن ما در منطقه آتشبارهای سنگین و نیمه سنگین عراق گِرای کانال ما را گرفتند. چند ساعت متوالی بچه ها زیر باران آتش خمپاره، کاتیوشا، رگبار و توپ بودند. عوامل جنگی عراق نیز با بلندگو به ما فحش می دادند و می گفتند: راه فرار ندارید . وضع خیلی بد بود، بچه ها توی خاک به دنبال چهار تا فشنگ می گشتند، یک هفته مقاومت کردیم، مختصر آب و کمپوت باقی مانده ...