سایر منابع:
سایر خبرها
مظلومیت تمام و عین بچه ها با من حرف می زد. می گفتم این الان زیر گریه می زند! مدیرکل بعد از این آدم هم با غیظ و غرض و کینه بود. انگار از قبل گلن گدن شان را کشیده بودند که با قناصه بزنند وسط پیشانی فرمان فتحعلیان و آن دوره شلیک کردند. کسی که من را ممنوع الکار کرد قسم والله خورد و روی قرآن دفتر مدیرکل مرکز موسیقی دستش را گذاشت و گفت آقای فتحعلیان به والله، به این کلام الله، من نامه تو را امضا نکردم. پنج ...
بگویم فقط باید یه کمی خیاطی و کشیدن الگو رو یاد بگیری وگرنه کشیدن چشم و دماغ و دهن که برای تو کاری نداره! باید خیاطی را هم یاد بگیرم ولی خب من حاضر نیستم برای کلاس رفتن و یادگیری خیاطی وقت بگذارم، سعی می کنم مدل خودم بدوزم. جداً شاید هیچ وقت خیاطی را اصولی یاد نگیرم و همین کوک زدن های بی نظم بشود دست خط عروسک هایم. من معمولاً به خودم سختی نمی دهم، خودم را همین طور که هستم می پذیرم و سعی می کنم از ...
است که فکرش را بکنیم. از اولش برایمان تعریف کن. اولین بار چه کسی گفت که تو شبیه مسی هستی؟ من از همان اول شبیه مسی بودم و نزدیکانم به من می گفتند شبیه مسی هستی اما من بی تفاوت رد می شدم و می گفتم خب باشم، که چی؟ این حرف ها مدام بیشتر می شد و انگار شباهت ما دو نفر هم بیشتر می شد. آشنا و فامیل و غریبه هر کس مرا می دید می گفت می دانی چقدر شبیه هستید؟ می گفتم بله خب هستم، چه کار ...
مسابقات مالزی بالا باشد و به همه گفته ام می روم تا سالن مسابقات قرآن مالزی را بلرزانم. سخن حامد علیزاده به اینجا که می رسد، خنده مجالی برای ادامه نمی دهد؛ او که همیشه با لبی خندان بر کرسی تلاوت می نشیند، می خواهد با همان آرامش همیشگی و توسل به ائمه(ع) این بار در سالن مسابقات قرآن مالزی پرچم ایران را بالا ببرد. لبخند هنگام قرائت؛ ثمره تمرین و توکل علیزاده به نوع نشستن خود بر کرسی ...