سایر منابع:
سایر خبرها
بار از آلمان، یه بار از بورکینافاسو، همه جوره با فیلتر زمینه گردشگری رو فراهم کردند. کاربر دیگری نوشته: تابستونا وقتی سرمای یک طرف بالشت تموم میشه، بالشت رو برمی گردونی که رو طرف سرد دیگرش بخوابی، همین میشه گردشگری صابر ابر در صفحه خود نوشته: من آن قدر از صبح رفتم و گردشگری کردم باورتان نمی شود تا یک سال گردشگری ندارم! از این ور اتاق رفتم اونور. از اونور آمدم این ور. اونور غذا خوردم، اینور می ...
؟ نه. اتفاقاً از این دست رفتارها در روسیه کم ندیدیم. مثلاً وقتی از بازارهای کنار جاده و روستایی شان خرید می کردیم، متوجه می شدند که ما توریست هستیم و با ماشین خودمان از ایران آمده ایم، از هرچه که دمِ دستشان می رسید، مجانی به ما می دادند. یا تا قبل از این سفر فکر می کردیم که فقط ما ایرانی ها هوای همدیگر را داریم و وقتی کنار جاده برای کمک دست بلند می کنیم، نگه می داریم. باورتان نمی شود، ما هربار که اینجا ماشینمان خراب شد و کنار راه ماندیم، چند نفر ایستادند و به دادمان رسیدند. ...