سایر منابع:
سایر خبرها
خاتون، زنی که شوهرانش از دستش فرار کرده اند
گونه بود که تصمیم گرفتم خاتون را عقد کنم. خاتون خیلی زیرک بود! با وجود این خاتون زنی زیرک بود که هنوز هم فکر نمی کنم کسی بتواند رمز و رموز زندگی او را بفهمد. وقتی از طلاق همسر اولم نزد خاتون سخن می گفتم او مرا نصیحت می کرد که نه! این کار را نکن! من خودم درد طلاق را کشیده ام! بچه هایت آسیب می بینند و مشکلات حادتر می شود! ولی از سوی دیگر نیز با همسرم تماس می گرفت و او را تحریک می ...
گفتمان چپ آدرس اشتباهی به جامعه داد/ این کتاب از خون حرف می زند اما مخالف خون ریزی است
همه خوشحال هستند. نه. واقعا من فکر نکردم. این 14 سال به کورش کرم پور چطور گذشت؟ این 14 سال با اندیشیدن، مطالعه کردن و نوشتن گذشت. در یک زمانه ای ما تجربه شعر شکست را داشتیم؛ درست بعد از 28 مرداد که شاعران به خلوت خودشان رفتند اما من شاعر شکست نبوده و نیستم. اگر 14 سال پیش اسم کورش کرم پور می آمد همه او را می شناختند. آیا امروز هم وضعیت به همین شکل است؟ فکر نمی کنید جوان ...
ماجرای تجاوز کریستیانو رونالدو به مهماندار هتلی در لاس وگاس چیست؟+عکس
رونالدو وحشیانه به او تجاوز کرد. وی در مورد ادامه ماجرا چنین می گوید: بعد از تجاوز، او بار دیگر نگذاشت آنجا را ترک کنم. نگذاشت از اتاق خارج شوم. مرا عزیزم، عزیزم خطاب قرار می داد. با نگاهی پر از احساس گناه به من نگاه می کرد. انگار احساس بدی داشت. درست به یاد ندارم اما مطمئنم که گفت: متاسفم یا حالت خوبه؟ و این زمانی بود که روی زانوهایش افتاد و آن قضیه 99 درصد را به زبان آورد . دوست خانم ...
شهری غریب در دل شهرما/ گذری در یکی از خانه های سالمندان البرز
از روی میز کنار تخت برمی دارد تا نماز بخواند. مردی از جنس غرور مردی 60 ساله که ظاهر تنومندش کمتر از این سن را نشان می دهد می گوید: 2 سال است که این آسایشگاه خانه من شده است. ناصر قلندری که سعی می کند لبخند از صورتش نرود با غرور می گوید: 2 سال قبل مرا با ویلچر و در شرایطی که هوشیاری نداشتم به این مرکز آوردند اما دیگر کارهای شخصی ام را می توانم خودم انجام بدهم و راه ...
جهانگیری پیشنهاد روحانی را درباره سخنگویی دولت نپذیرفت/ کشور به کابینه جوان تر و مسئولیت پذیرتر نیاز ...
، آیا یکپارچگی شورا بهم می ریزد؟ مرعشی: خیر، خودم جزء کسانی هستم که معتقدم شورا باید با نرمال جامعه هماهنگ باشد. اگر اصولگرایان 25 درصد آرا را در انتخابات گذشته داشته اند، قوانین انتخاباتی ما باید طوری باشد که 25 درصد از کرسی های شورای شهر در اختیار اصولگرایان باشد، این را در مصاحبه های خود گفته ام. چون معتقدم که همه نهادهای انتخابی باید با متوسط یا نرم کلی جامعه هماهنگ باشد. اصولگرایان هم ...
او یک فرشته بود
: من یک سالی می شود که با این اتوبوس به خاطر کارم آخر هفته ها به بوشهر می روم. راننده را می شناسم. به او اعتماد کامل داشتم. هر بار آقای شمس راننده اتوبوس بود، من با خیال راحت سفر می کردم، چون رانندگی اش عالی بود. من خودم 7 سال تمام مربی آموزش رانندگی بودم و کاملا می توانم تشخیص دهم که چه کسی بد رانندگی می کند و چه کسی خوب. آقای شمس از رانندگان خوب بود. آن شب هم مثل همیشه داشتم به بوشهر ...
نویسندگان مشهوری که از مدرسه اخراج شدند! + عکس
تدبیر24 برای برخی از ما احساسمان به مدرسه کاملا در نوسان است. تازگیِ آن به تدریج کم شده و تکالیف هولناک از راه می رسند. شاید همین الان هم از آن خسته شده باشید. با همه این ها می دانیم که مدرسه ارزشمند است. اما این حقیقت وجود دارد که شخصیت های ادبی برجسته ای هم هستند که به دلایلی مدرسه را نیمه کاره رها کرده اند یا بیرون انداخته شده اند. شاید در مورد بعضی از آن ها هم شنیده باشید: مارک تواین، جک لندن ...
روایت فرار 2 شوهر سابق از چنگ زن رستوران دار
خاتون را عقد کنم. خاتون خیلی زیرک بود! با وجود این خاتون زنی زیرک بود که هنوز هم فکر نمی کنم کسی بتواند رمز و رموز زندگی او را بفهمد. وقتی از طلاق همسر اولم نزد خاتون سخن می گفتم او مرا نصیحت می کرد که نه! این کار را نکن! من خودم درد طلاق را کشیده ام! بچه هایت آسیب می بینند و مشکلات حادتر می شود! ولی از سوی دیگر نیز با همسرم تماس می گرفت و او را تحریک می کرد تا مقابلم بایستد و به ...
الان شما ببینید در فلسطین چه اتّفاق می افتد! خانه را خراب می کنند، زن را می کشند، کودک را می کشند؛ جلوِ ...
از همه دنیا بالاتر و بیشتر بوده است! چند روز قبل که جوانان نخبه پیش من آمده بودند، این نکته را به آنها هم گفتم. خودباوری در علم، سیاست و در دفاع از کشور به ما کمک کرد. در دوران جنگ هشت ساله اگر خودباوری نداشتیم، پدرِ این ملت درآمده بود و این کشور پامال شده بود. همین بود که جوان بیست وپنج ساله به خودش باور و اعتقاد و اتّکاء داشت. یک لشکر را به یک جوان بیست وپنج ساله میسپردند؛ میرفت میساخت ...
کارگردان شوق پرواز انتخاب شهید بابایی بود
سرکوچه با من آمد و در آخر گفت: به دل نگیری دخترم... خسته بود و بی خود عصبانی شد.ببخش که در جمع به تو پرخاش کرد... آقای صمدی عزیز؛ ما را ببخش که رسم انسانیت را از شما یاد نگرفتیم نه از خودتان و نه از فیلم ها و سریال هایی که ساختید.اگر از آن بالا که هستید مرا می بینید، این خاطره را گفتم تا یادآوری کنم، مرام شما و دلجویی پدرانه تان را برای همیشه به یاد خواهم داشت و برای همه تعریف خواهم کرد.شما مرد شریفی بودید.حتما الان جای خیلی خوبی هستید و روحتان حتما شاد است... برای ما دعا کنید. منبع:جام جم ...
گفت وگو با ناصر ملک مطیعی ؛ مردِ مردان
بیاید و به صورت دور و مبهمی یادم می آید که مرا بردند داخل سینما و نشاندند روی صندلی. این بلیت ها و صورتحساب ها و اینها در دفاتر قدیمی خانه ما بود اما کم کم در اسباب کشی های مختلف از بین رفت. یادم هست که می گفتند مثلا دو ریال نفع داشتیم و از این حرف ها... - فیلم های ماسیس در جهنم و این فیلم ها. البته فیلم فیلم های عربی هم ممکن است بوده ولی انگار عمدتا فیلم های آمریکایی بود که سینمای میهن ...
قهرمانی که ناجی مسافران اتوبوس شد +عکس
می کردم، چون رانندگی اش عالی بود. من خودم 7 سال تمام مربی آموزش رانندگی بودم و کاملا می توانم تشخیص دهم که چه کسی بد رانندگی می کند و چه کسی خوب. آقای شمس از رانندگان خوب بود. آن شب هم مثل همیشه داشتم به بوشهر می رفتم. همه مسافران خواب بودند. من پشت صندلی راننده نشسته بودم و داشتم با راننده صحبت می کردم. اتوبوس در سکوت بود و کمک راننده هم که برادر راننده بود، در انتهای اتوبوس خوابیده بود. ناگهان ...
اسدبیگی: آمادگی لازم را برای حضور در المپیک آرژانتین دارم
نیروانا اسد بیگی ملی پوش جوان تیم ملی قایقرانی کشورمان که برای مسابقات المپیک جوانان آرژانتین عازم این کشور است، در گفت و گو با خبرنگار حوزه پایه و آبی گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان ، در مورد شرایط آمادگی خودش برای این مسابقات گفت: با توجه به اردوهایی که برگزار شد و تمریناتی که داشتیم به نظر خودم آمادگی لازم را دارم تا بتوانم مقام بهتری نسبت مسابقات جهانی اسپانیا بدست آورم. در مسابقات قهرمانی ...
بوی پیراهن یوسف در خیابان کلاهدوز
شهادت را برای شما آورد؟ من به همراه سه فرزندم و دامادم قوچان بودم و دختر دیگرم هم مکه بود، یک روز دیدم حالم خیلی بد است، عصر بود، ناراحت بودم، مدام با خودم می گفتم، چرا این حال را پیدا کردم، رفتم خانه خواهرم دیدم آنجا هم آرام نمی گیرم، برگشتم خانه و هر جور بود خوابیدم، بعد نماز صبح تلفن زنگ زد، به دخترم گفته بودند که آقای کلاهدوز مجروح شده و بیمارستان هستند، اگر می خواهید به تهران بیایید و ...
ماجرای موافقت امام خمینی(ره) با وزارت دکتر افروز/ بازنشستگی دکتر گلشنی تصمیمی اشتباه بود
...... یکی شان خیلی پافشاری می کرد، من هم خواهش می کردم درگیر نمی شدم. بعدا گفتند یکی شان فحش داده، هم به جهاد و هم به بسیج... خودم زنگ زدم بهش دوباره، گفت چرا سنگ این ها را به سینه می زنی؟ میخواهی پاسدارت بشوند؟ گفتم آقا این اصلا دانشجوی خودت است، یک اتاق بهشان بدهید دیگر! نمی خواهند که اسلحه دست بگیرند. میخواهند کار علمی کنند. گفت نه به من گفتند این ها می خواهند اسلحه بیاورند. گفتم من قول می دهم ...
دست و پا زدن در برزخ قصاص و نجات
و شاید هم...! می ترسد و دوست دارد به زندگی بازگردد،دلش برای مادر و خواهر شیرین زبانش تنگ شده است.شاهین می گوید شب ها خواهر کوچکش را در خواب می بیند و شاهد خنده هایش است ولی وقتی صبح از خواب برمی خیزد، پیش رویش میله سلول وکابوس پایان ناپذیری را می بیندکه انگار پایان نمی پذیرد! این جوان کم سن و سال چند ماه پیش از دستگیر شدن همراه با یک جوان دیگر، هنگام سرقت از خانه پیرزن تنهایی در شمال ...
هنوز باور ندارند نیازمند کمک هستند
. مرد سن و سال داری که آنطرف تر نشسته از جایش بلند می شود و دست پسر جوان را می گیرد و می رود اتاق روانپزشک. آدم هایی که در سالن درمانگاه ایستاده اند به نظرم دو دسته اند، دسته ای که بی صدا با چهره هایی غمگین و بی روح انتظار می کشند و دسته ای که مدام در حال اعتراض و درگیری با اطرافیان خود هستند. دختر 20 ساله ای به نام مهسا که همراه پدر و مادرش از سمنان آمده بلند بلند حرف می زند. خانواده اش ...
من امروز شهید می شم!
دوباره درگیری راه انداخته بود که من شش تا جیب خشاب می خواهم و دوازده تا خشاب. می خواست دور تا دور کمرش را پر از خشاب کند. بهش گفته بودند نمی توانی با این همه خشاب از ارتفاع ها بروی بالا. سر و صدا می کرد که شما کاری به این کارها نداشته باشید. اگر می خواهم حتماً می توانم ببرم.اشاره کردم که بهش بدهند. تا اسلحه و خشاب را تحویل گرفت گل از گلش شکفت. انگار به یک هدف مهم زندگی اش رسیده باشد. کشیدمش ...
قصه عجیب سمانه، از زندگی در بیابان تا ربوده شدن فرزند
و به عشق تمنا اعتیادم را ترک کردم. سال گذشته این موقع در بیابان و در دنیای سیاه خودم غرق بودم. همین روزها بود که از خدا خدا گفتن های خودم خسته شده بودم و می گفتم خدایا کجایی چرا صدای مرا نمی شنوی؟ می گفتم دل رفتن دارم اما پای رفتن ندارم. می دانستم سه شنبه شب ها از موسسه می آیند، غذا می آورند و هر کس که تمابل دارد برای ترک کردن با خودشان می برند. از ظهر با اینکه در جیبم پر از مواد بود، نکشیدم. وقتی ...
اگر به دنبال شریک ازدواج هستید
نامناسب بودن همه ی مردها آشکار نیست. ممکن است زنی با مردی آشنا شود و قبل از اینکه بفهمد این مرد مناسب او نیست، به او علاقه مند شده و وابسته اش گردد.اگر هنوز در سنین بیست سالگی هستید و نمی توانید از برخورد و آشنایی با مردانی که در این مقاله برایتان معرفی می کنیم، مقاومت کنید، چندان اشکالی ندارد، روابط شما برای کسب تجربه چندان هم بد نیست. اما اگر به دنبال شریک ازدواج هستید، وقت خود را با ...
مردی که سردار مقاومت خرمشهر لقب گرفت
در گروه دیگری در خرمشهر عضو بودند، یک شب من حالم خیلی بد بود و آنها مدام با هم بحث می کردند، چند بار به آنها تذکر دادم که صبح بحث کنید، گوش نکردند، من هم سیدعلی و سیدمحمد را از خانه بیرون کردم و تا صبح هر چه در زدند به خانه راهشان ندادم تا ادب شوند. سید هدایت الله مهربان چیزی توی ذهنش افتاده، انگار می خواهد چیزی را که گم کرده پیدا کند: محمد برایم تعریف کرد که رفته بودند با بنی صدر پیش ...
واقعیت ماجرای تک تیراندازهای اهواز کشف شد
ای را از بچگی بنا گذاشت و با این فضا جلو رفتیم، روضه، سینه زنی و مداحی همیشه بود. با این فضا رشد کردیم. در آنجا، در یکی دو دقیقه، فضای انسانیت بر آدم حاکم می شود. در شب قبل روضه محرم گوش دادیم و مراسم بود و صبح این اتفاق رخ داد و این همه زن و بچه گرفتار شدند. خیلی زن و بچه بود. من خودم حداقل 7-6 زن و چند بچه را بردم. هر کدام از بچه های سپاه و ارتش و تعدادی از بچه های ناجا این کار را کردند. حساب ...
بحران اقتصادی یا بحران رسانه ای؟
اقتصادی یک جا جمع شویم . واقعا بد اوضاعی شده است، آدم نمی داند چه خواهد شد . خانمی دیگر نیز که لباس های یکدست کارمندی پوشیده است به بحث آنها می پیوندد و می گوید : من هم خودم درباره اش زیاد پیام دیده ام . تازه می گفتند هرچه پول داریم باید جمع کنیم طلا و سکه بخریم، فقط همین هاست که ارزشش از بین نمی رود . ما هم یک هفته ای است دنبال خرید سکه افتاده ایم . جدی ترین بحث های اقتصادی و سرمایه گذاری به ...
تکرار خطاهای پیرمردها کافی است
امسال وارد دانشگاه می شود و دخترم هم به کلاس نهم می رود. این موضوع باعث شده که یکدیگر را متقابلا درک کنیم، ضمن اینکه مسائل اجتماعی جدید و نوپدید جوانان را در خانه خودم و از نزدیک لمس می کنم. آقای تندگویان، به عنوان یک پدر، نه معاون سازمان جوانان، مشکلات جوانان امروزی که خودتان آن را در خانه تان لمس می کنید، چیست؟ مشکل اصلی جوانان امروز هویتشان است. ببینید! الان جوان ها می گویند مشکلشان ...
بابا کی از سفر برمی گردد؟
...> اما باباجان یتیم که بشوی تازه نگاه ترحم آمیز و توام با محبت دیگران و دستهای نوازشی که بر سرت کشیده می شود زخم نبود بابا را در وجودت تازه تر می کند. هر بار که در خانه را باز می کنم و وارد اتاق می شوم عکس توست که به پیشواز من می آید. بدان که در همه لحظه ها چشمان جستجوگر من به دنبال توست. همان زمانی که برای اولین بار کلمه بابا را تکرار میکردم و مادر با چشمانی اشکبار نگاه پر مهرش ...
نثار شاخه گل مادران گمنام بر استخوان های بی پلاک + فیلم و عکس
شهید علی اکبر یوسفی برایمان از نحوه شهادت همسرش هم برایمان می گوید: شوهرم در عملیات خیبر در منطقه طلائیه به شهادت رسید، دو یادگار برایم گذاشت و دنیایی پر از خاطراتی که در نبودش شب و روزهایم را پر می کند. دو یادگاری که یکی از آنها 3 ماه بعد از شهادت پدرش تازه چشم به جهان باز کرد و آن دیگری هم 2.5 ساله و منی که هنوز طعم شیرین زندگی متاهلی در کنار همسر را آنگونه که باید در کنارش نچشیده ...
بانوان حوزوی باید محافظ نماز در جامعه تربیت کنند
کنیم که شما بفهمید آنجا به برنامه تربیتی ما بله گفتید. پس نماز، خمس، جهاد در همه زمینه ها، حج، حجاب، امر به معروف و نهی از منکر، تبری و تولی همه اینها برنامه های تربیتی خداوند است و من که این را قبول ندارم؛ یعنی عدل تشریعی خدا را قبول ندارم و خدا را عادل نمی دانم. می گوید بی خود این برنامه را گذاشتید. به درد من نمی خورد من گرمم است. نمی توانم حجاب را تحمل کنم. در خانواده مشرک به دنیا ...
چاپ هفتم یادادشت های زیر زمین اثر فئودور داستایوسکی
آورد و برایش دردناک است، به نوعی در تکمیل مونولوگ بلند بخش اول آمده است. در بخشی که دختر جوان را پند می دهد، گویی به درون خود می رود و خود را مورد خطاب قرار می دهد. امید را در دل خود زنده می کند. امیدی که به سرعت محو می شود. او به سرعت اوج می گیرد و به همان سرعت به زمین می افتد . در بخش های نزدیک به پایان بر برف غمناک می خوانیم : از جا پریدم و به شدت در اتاق بالا و پایین رفتم و ...
راهنمایی های یک مشاور برای کنترل عاشقی دختر16 ساله
به گزارش جی پلاس ، دختر در ادامه گفت: سعی کردم فراموشش کنم ولی هر بار در جمع های خانوادگی می بینمش، حالم بد می شود. چه طور باید حس متقابلش را بفهمم؟ گاهی به من خیلی توجه می کند. پدر ندارد، وضعیت مالی مشابهی داریم ولی فرهنگ مشابه نداریم. به نظرتان باید او را فراموش کنم؟ مشاور خطاب به او نوشت: شکل گیری روابط عاطفی در سن 13 سالگی از سوی شما با پسر 17 یا 18 ساله از فامیل به نظر زود ...