سایر منابع:
سایر خبرها
فوت اعضای خانواده خواننده لس آنجلسی بر اثر کرونا
مرتضی برجسته، خواننده سرشناس پاپِ مقیم لس آنجلس، در صفحه اینستاگرام خود با انتشار این تصاویر اعلام کرد: خواهر و برادرش را بر اثر ابتلا به ویروس کرونا از دست داده است. یک برادر دیگر او نیز (سمت راست تصویر) دو هفته قبل بر اثر سکته فوت کرده بود. مرتضی برجسته، خواننده قدیمی ایرانی نوشت: "روز های سختی رو با دشواری طی میکنم.در کمتر از یکماه دو برادرم رو از دست دادم. یکی ...
یادداشت به مناسبت میلاد حضرت علی اکبر و روز جوان
امام حسین ع گام نهاده بود و ابراز محبت امام حسین (ع) به فرزندش علی اکبر با کلمات و جمله هایی است که نشان می دهد دلدادگی و دلبری در بین این پدر و پسر چنان موج می زند که انسان به وضوح در می یابد که رابطه حضرت و یعقوب و پسرش حضرت یوسف در نزد آن همچون قطره ای نزد دریاست. این احساس عمیق را حضرت زینب هم در دو جا به خوبی درک کرده و می فرماید دو جا برای برادرم حسین خیلی سخت گذشت: یکی زمانی بود ...
بزرگمردانی که درس آزادگی وغیرت را مشق کردند
رزمندگان آب ببرم که این چنین حرفی به من می زنید .پدر محمد حسین وقتی این حرف را می شنود منقلب شد و رضایت می دهد که فرزندش به جبهه برود. پس از شهادت برادر بزرگتر خانواده اش تصمیم می گیرند او را از جبهه بازگردانند و به میبد بفرستند اما او در پاسخ به خانواده اش می گوید: من سنگر برادرم را خالی نمی گذارم . محمدحسین به پدرش قول داده بود که برای چهلم برادرش به میبد برگردد، اما پس از سه ماه حضور در جبهه و ...
آسمانی شدن تعدادی از جانبازان و والدین شهدا
کهولت سن در بیمارستان بقیه الله الاعظم (ع) دار فانی را وداع گفت. پیکر آن مرحومه روز جمعه پانزدهم فروردین ماه در بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده می شود. شهید عباس شوندی متولد 1339 و شهید محمد شوندی متولد 1343 از سرداران دفاع مقدس هستند که شهید عباس شوندی در بیستم اردیبهشت ماه 1361 در غرب کشور و در سرپل ذهاب و شهید محمد شوندی برادر کوچکتر هفدهم اردیبهشت ماه همان سال در عملیات بیت ...
حاج میرزا راهی بهشت شد
افرازتان دیده ام و شنیده ام که چقدر دلها سمت و سوی بیت بزرگ حاج میرزا بود از جمله همسر صبورشان که پدر ارجمندشان و برادر عزیزشان شهیدان سفرکرده این راه بودند در دل سر تعظیم فرود آوردیم. هرچند که مردم از تجمع ظاهری بر گرد پیکر سردار عزیز محروم شدند اما دل های همه مشتاقان به خانواده های شهدا، مسیر شهادت، ایثار، فداکاری که خانواده شما در شمار برجستگان آن قرار دارد- (یازده رزمنده از یک خانواده با هم در ج ...
سحر قریشی| جنجال ماجرای درگیری با بهنوش بختیاری+ عکس و بیوگرافی
روز واقعا پشیمان شدم ، چون نمیخواستم حرمت پدرم را بشکنم و تا چند وقت عذاب وجدان داشتم و شبها کابوس میدیدم و فکر میکردم که نباید این حرف ها در برنامه تلویزیونی میزدم . بعد از آن برنامه مادرم پیغام داد که به بهنوش بگویید تا چندماه این طرف ها پیدایش نشود ولی پدرم گفت من که چیزی ندیده ام و بعد از آن روز رابطه ام با پدرم بهتر شد و حتی در یک برنامه برای ما جشن آشتی کنان هم گرفتند. ما خانواده ...
مهمانی این جوانان در ویلای کرج چگونه گذشت؟
.... استرسم زیاد بود. چند روز او را در خانه نگه داشتیم تقریبا بیشتر لوازم خانه شکست. وقتی بهم می ریخت به برادرش می گفتم برود توی اتاق و در را قفل کند. تا اینکه این اردو فراهم شد. برای یک پسر جوان با این شرایط در یک آپارتمان 70 متری مگر چه کار می شود انجام داد آن هم در این روزها؟ مثلاً کاش دامادش کنم خبر بد غرب برای خانواده های سندروم داون و اوتیسم را شنیده و می گوید: واقعاً ...
خاطره شهید بیضایی از ویژگی منحصربه فرد سردار سلیمانی
شهیدش بزرگتر است. شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی به روایت برادرش احمدرضا بیضایی در کتاب تو شهید نمی شوی تهیه شده در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی از برخی خاطرات یاد کرده است. پیش تر بسیاری از خاطرات نقل شده در این کتاب نقل و منتشر شده بود. در یکی از خاطرات عنوان شده در کتاب، احمدرضا بیضایی به علاقه زیاد شهید بیضایی به سردار شهید قاسم سلیمانی اشاره می کند. متن این خاطره در ...
روایتی متفاوت از فضایل حضرت علی اکبر (ع) / از معجزه میوه های بهشتی تا هدیه عمر سی ساله به مریض لاعلاج
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ،حضرت علی اکبر (ع) فرزند گرامی امام حسین (ع) شبیه ترین فرد به پیامبر (ص) نخستین شهید در واقعه عاشورا و از شهدای بنی هاشم عاشورا بود. ایشان در روز یازدهم شعبان سال 33 هجری قمری به دنیا آمد و در دهم محرم سال 61 قمری به شهادت رسید. حضرت علی اکبر(ع) در پایین پای پدر گرامیشان امام حسین (ع) دفن شده است و قبر آن حضرت (ع) داخل ...
به حمید گفتم داعشی ها سرت را می برند اما برایش مهم نبود + عکس
خانواده هم همراهش به ایران آمدیم. خرداد 1392 بود. حمید تا کلاس نهم را در افغانستان خوانده بود، وقتی به ایران آمدیم ترک تحصیل کرد و رفت سر کار. خیرات حلوا یک سال و نیم بعد کم کم حال و هوای جبهه سوریه به سر حمید زد. به من گفت می خواهم بروم جنگ! ابتدا راضی نبودم، می گفتم حمید آنجا جنگ است حلوا خیرات نمی کنند خطر دارد! آن زمان تلویزیون اخبار سوریه را نشان می داد و حمید که ...
هدیه خواهران مجازی به نیازمندان در روزهای کرونایی
...، شیرین شد. اما همه فعالیت های اهالی گروه گردشگری مجازی مادران تبیان یک طرف و فضای جدیدی که 2 هفته ای است تجربه اش به زندگی شان برکت داده، یک طرف. شیوع ویروس کرونا در کنار تمام تلخی ها و سختی هایش، پای بسیاری از افراد دغدغه مند ازجمله مادران این گروه مجازی و خانواده هایشان را به یک حرکت جهادی دوست داشتنی برای حمایت از نیازمندان باز کرده است؛ همان هایی که سفره های خالی شان در هیاهوی کرونا بیش ...
شهیدی که یک پرستار را حوری بهشتی دید+ عکس
...: مگر تو و محمد مقدم نمی آیید عقب؟ گفت: چرا، ولی اول نیرو های جدید رو توجیه می کنیم، بعدا می آییم. خداحافظی کردیم و سوار بر وانت به شهر گیلانغرب رفتیم. هنوز در محل اعزام نیرو از وانت پیاده نشده بودیم که آژیر آمبولانس همه را بیرون کشاند. آمبولانس تپه کرجی ها بود. به دنبالش به بیمارستان رفتیم. هوا می خواست تاریک شود. سه پیکر را از ماشین پایین گذاشتند ...
باید از ناموس و خاک و وطنم دفاع کنم
گرفته بود و یکی از کلیه هایش مشکل داشت از خدمت سربازی معاف شد. این ماجرا او را خیلی عصبی و ناراحت کرده بود بعد با رضایت پدر و مادر استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و افتخاری به جبهه رفت. همیشه می گفت خدا را شکر که آرزویم برآورده شد. جهت آموزش مقدماتی به جهرم رفت. همه خانواده روزهای جمعه به دیدن محمد به جهرم می رفتند. بعد از آموزش مستقیم به یکی از شهرهای آذربایجان به نام نقده اعزام ...
شهید همدانی درباره راوی این کتاب چه گفت؟
فکر و ذهنش جبهه بود. آن روز از همه چیز صحبت شد الا پاهای قطع شده اش. *هنوز فرمانده من هستی دو سال بود که از لشکر انصارالحسین (ع) رفته بودم و عملیات مرصاد با آقای حمید سالکی بود. وقتی میرزا محمد سلگی من را در عملیات دید خیلی خوشحال شد و از روی اخلاص و صداقتی که داشت، گفت: تا این جا کار با من بود و شما هنوز فرمانده من هستی و حالا که آمدی ادامه کار با تو باشد . گفتم: من مسئولیت ...
مناجات شهید در نامه ای از سنگر های میمک
مقداری طول می کشد. خدمت خواهر عزیزم و جمشید آقا و سعید کوچولو سلام گرمی می رسانم و از طرف من آن کوچولو را ببوسید. خدمت خواهرم و برادرم سلام گرمی می رسانم و امیدوارم که درسهایشان را بخواند و راه شهیدان را ادامه دهند. امیدوارم که ایام نوروز به شما خوش بگذرد. اینجا مراسم نوروز بسیار جالب بود و الان که من این نامه را می نویسم روز اول عید است ساعت سه بعدازظهر ...
ای آشناتر از هر آشنایی
ویروس کرونا، تو همان یعنی دکتر یحیوی فوق تخصص خون و سرطان هستی!؟ دکتر یحیوی و یحیوی ها، از نسل همان هایی هستند که هشت سال دفاع مقدس را با سربلندی پشت سرگذاشتند. آری، انگار تو دیروز در میدان های جهاد و شهادت بودی و امروز در مصاف کرونا ویروس این چنین بعد از ساعت ها کار طاقت فرسا، سر بر دیوار گذاشته و خوابیده ای؟ برادرم، خبر آورده اند که بعد از هفته ها مجاهدت در راه صیانت از سلامت ملت ایران ...
آزادمردی به استواری سرو
جبهه های نبرد حق علیه باطل. شهید بزرگوار محمود رادمرد پس از سال ها مجاهدت در راه وطن، دین و آبروی سرزمینی خود، سرانجام در چنین روزی شربت شیرین شهادت نوشید و به دیدار معبود خود شتافت. به گزارش پایگاه خبری حیات ، اگر آرام و بدون هیچ دغدغه ای از گذر سالهای عمر به پیش بروی ناگهان در سال 1336 توقف خواهی کرد، چرا؟ شاید آن سال تحفه ای را به تو هدیه کند. یک نوید برای پرواز، یک اصل برای سازندگی ...
شهید 16 ساله ای که تولد و شهادتش در یک ماه بود
دعاهای او همه را شگفت زده کرده بود به طوری که هم رزمانش به او می گفتند: تو شهید می شوی. از زبان یکی از هم سنگرانش نقل شده است که محمود اوقات فراغت خود را به راز و نیاز و عبادت می پرداخت و در روز اسلحه برمی گرفت و با بعثی ها دلیرانه می جنگید و در این راه بود که به شهادت رسید. محمود در صبحگاه دوم فروردین سال 61 که فقط 16 سال از عمرش می گذشت، درحالی که با دوست و برادرش احمد بذرافشان همراه ...
گفت وگو با مادر شهید مدافع حرم/ به حمید گفتم داعشی ها سرت را می برند اما برایش مهم نبود + عکس
، این بار دیگر من و خانواده هم همراهش به ایران آمدیم. خرداد 1392 بود. حمید تا کلاس نهم را در افغانستان خوانده بود، وقتی به ایران آمدیم ترک تحصیل کرد و رفت سر کار. خیرات حلوا یک سال و نیم بعد کم کم حال و هوای جبهه سوریه به سر حمید زد. به من گفت می خواهم بروم جنگ! ابتدا راضی نبودم، می گفتم حمید آنجا جنگ است حلوا خیرات نمی کنند خطر دارد! آن زمان تلویزیون اخبار سوریه را ...
آرامش حقیقی کجاست
سربازی اش را کم کنند. مثلاً اگر این هنر را داشتی سربازی ات بغل پدر و مادرت باشد. راه دور نروید. یا مدت سربازی را کم کنیم یا کارت را سبک تر کنیم. این را از پیغمبر یاد گرفتند. پیغمبر در جبهه اسیر گرفت. به اسیر گفت: تو باسواد هستی؟ گفت: بله، گفت: حالا که باسواد هستی ده تا از این بچه مسلمان ها را که سواد ندارند باسواد کن، در عوض تو را آزاد می کنم. ما می توانیم منتهی مرد تحول می خواهد که جرأت کند یکسری ...