سایر منابع:
سایر خبرها
من را دیدند گفتند آقای سید حسن بیا برای ما روضه بخوان. گفتم من که بلد نیستم ترکی بخوانم. گفتند تو فارسی بخوان ما می فهمیم. این دو بیت را خواندند. مزارت عشق را بیتاب کرده ... ولوله ای شد. تمام که شد یکی ازاهل کاوران آمد جلو و گفت من ناراحتی عصاب وروان دارم. این قرص ها را ببینم. گفتم تو حیا نداری در حرم عباس(ع) آمده ای و به من حرف می زنی. خیلی بهش برخورد. گریه کرد ورفت. ما زیارت کردیم وبه بین الحرمین ...
کاملاً متفاوت برگزار شد؛ کمی تا قسمتی آفتابی، متمایل به ابری سیاه، همراه با بارانی سفید، با گلوله های تگرگ! به زبان ساده یعنی شیر تو شیر! متین و چند نفر دیگر از بچه های کلاس به مدرسه آمده بودند؛ چون روز جمعه، وزیر گفته بود بیایند؛ احمد و چند نفر دیگر نیامدند، چون کرونا گفته بود نیایند. یاور می خواست مدرسه بیاید، اما راهش دور بود و سرویس مدرسه تعطیل، من هم نمی خواستم ...
اسراییل جلب نظر می کند. تا شب در لتیان بودیم. وقت به استراحت و مطالعه گزارش ها و شنا گذشت. عصر، عرض سد را یکسره شنا کردم و خسته شدم. مهدی و فاطی و بچه هایشان بودند. یاسر به شمال رفته و محسن در رفسنجان است. سال 1373 با برنامه روایت فتح دربارة شرایط شروع حمله عراق به ایران و خدمات هوانیروز و زحمات شهید شیرودی و شهید کشوری و اهمیت عملیات والفجر و نقش غواصان صف شکن، مصاحبه طولانی ...
مرتبط بدانیم؛ فیلمی که عباس کیارستمی، معتبرترین چهره بین المللی سینمای ایران ساخته. فیلم در سال 1365ساخته شده و بابک و احمد احمدپور هم از بازیگران اصلی آن بوده اند که به واقع نابازیگر بوده اند. لوکیشن اصلی این فیلم روستای کوکر واقع در شهرستان رودبار گیلان بوده. به گفته بازیگر فیلم، در واقع کیارستمی روستای آنها را با این فیلم شهره ایران و جهان ساخت. انتخاب شخصیت اصلی فیلم هم داستان جالبی دارد. این ...
اباعبدالله الحسین(ع). در روایات بسیاری از احوال ائمه بویژه بعد از واقعه عاشورا در خصوص برپایی مجالس وعظ و روضه های خانگی نقل قول شده است. در روایات داریم که امام صادق علیه السلام برای برپایی مجلس روضه سیدالشهداء علیه السلام بسیار تلاش می کردند. آنهم در دوران بنی عباس که اجازه نمی دادند کسی مجالس عمومی برای اهل بیت علیهم السلام برپا کند . هر کسی، هر شاعری، مداح و روضه خوانی وقتی به خانۀ امام صادق ...
وقت امضایم نشد؟ خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف خواستم ...
آمد به ما سر می زد. اگر آمپولی داشتیم برای ما می زد؛ اگر دوخت و دوزی داشتیم برای ما انجام می داد. یک وقت هایی می آمد موهای ما را اصلاح می کرد و گاهی برای ما غذا درست می کرد. ما چه کارهایی با ایشان کردیم که اصلاً نباید می کردیم! کمک مؤمنانه روزبه برای حدود 15 نفر از دوستان و یا منسوبین به دوستانش به خواستگاری رفته بود؛ یعنی هر وقت آقای داماد مشکل سرپرست داشت، روزبه همراهش می رفت ...