راز سرقت عتیقه های میلیاردی از مخزن میراث فرهنگی همدان
سایر منابع:
سایر خبرها
سرقت اشیاء چندصد میلیاردی تاریخی موزه همدان توسط نگهبان
درباره نحوه لو رفتن سرقت ها یش گفت: گیج بازی همکارم باعث شد لو برویم. یک سکه از ساک او داخل اتاقمان افتاده بود. وقتی کارمندان آن سکه را پیدا کردند متوجه سرقت شدند و مأموران را خبر کردند. او همچنین در خصوص اینکه چه مقدار از این اشیاء را به فروش رسانده است هم پاسخ داد: موفق نشدم بفروشم، بعد از سرقت راهی تهران شدم و بدنبال خریدار مناسب بودم. چون دنبال مشتری دست به نقد بودم و از طرفی هم باید ...
جزییات بزرگترین سرقت از طلافروشی های ایران
رویداد24 عصر روز بیستم اسفند سال 93 یکی از بزرگ ترین و بی نقص ترین سرقت ها از طلافروشی ها در بازار تهران انجام شد. سه مرد با ورود به یک طلافروشی در خیابان ناصر منطقه بازار، دست به سرقت بزرگی زده و خیلی زود از آن جا فرار کردند. حدود ساعت سه بعدازظهر سه مرد جوان وارد طلافروشی طبقه دوم پاساژ شدند، اما به یکباره با اسلحه کلت کمری صاحب مغازه و هشت نفر که داخل مغازه طلافروشی به عنوان کارگر ...
تمام ماجرای سرقت از موزه همدان؛ خبر دزدی که هفت ماه بعد رسانه ای شد / سارق پس از آزادی با قید وثیقه قصد ...
...: موزه همدان پاییز سال گذشته سرقت شد. خبر دزدی هفت ماه بعد رسانه ای شد. قرار بود بدون اغماض، پرونده رسیدگی شود، اما در جریان بررسی، سارق با قید وثیقه آزاد شد. او به تهران آمده بود تا تعدادی شئ احتمالا تاریخی را بفروشد که این بار به دست پلیس تهران دستگیر می شود. به گزارش فکرشهر از ایسنا، ماجرای سرقت از موزه بوعلی همدان به پاییز گذشته برمی گردد، حوالی مهرماه سال 1400، اما مسؤولان ...
تمام ماجرای سرقت از موزه همدان
گریز دستگیر می شود. پلیس از داخل کوله پشتی متهم، 13 قطعه شئ ظاهرا تاریخی را کشف می کند. رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ گفته که متهم در تحقیقات اولیه به جرم خود مبنی بر سرقت آثار تاریخی از موزه اعتراف کرد و در این باره گفته که قصد فروش این آثار را در شهر تهران داشته است. در گزارش اولیه پلیس ، اشاره ای به موزه همدان نشده بود، مدیرکل موزه های وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به این ...
فرمان زندگی را دست گرفتم / روایتی از یک مادر تاکسیران
انتظار کشیده بودم. فرزند سالم را خدا به من داده بود و من داشتم ناشکری می کردم! از رانندگی می ترسیدم من اصلاً از رانندگی خوشم نمی آمد. ماشین پدرم گوشه حیاط مانده بود و خیلی استفاده نمی شد. مادرم مرا با حرف هایش وسوسه می کرد که گواهینامه ات را بگیر . بیشتر برای چشم و هم چشمی راننده شدم. چون بین اطرافیان اغلب خانم ها گواهینامه رانندگی داشتند اما من نداشتم. در عین حال همه خانم هایی ...
شهاب حسینی و هادی حجازی فر همبازی شدند
ماشین های من در مرور خاطرات هر پسربچه ای انگار وجود اسباب بازی اتومبیل، امری ناگزیر است. مادر من هم برایم از این ماشین های کوچک اسباب بازی می خرید. مجموعه ای جمع کرده بودم که در آن 150 ماشین کوچک به چشم می خورد. هنگام اسباب کشی، اسباب بازی ها را جا گذاشتم. 2 هفته بعد که فهمیدم کیسه حاوی ماشین ها نیست، از این موضوع بسیار ناراحت شدم. دور ایران با مادر امدادگر اول دبستان را در ...
خانه تیمی منافقین در اصفهان چگونه لو رفت؟
ام از روی تانک به پایین پرت شد و به اسارت عراقی ها درآمد، اما حسن و ناصر هردو در داخل تانک سوختند و هر دو هم جزو مفقودالاثرها شدند، ناصر بعد از 30 سال از روی استخوان هایش شناسایی شد اما حسن همچنان مفقودالاثر است. فاو شیمیایی شدم و طلاییه موجی در مجموع حدود 35 ماه در جبهه حضور داشتم. عملیات خیبر، والفجر یک، بیشتر جنوب بودم تا غرب. در طلاییه بودم که موج خمپاره من را گرفت، خوب ...
هر روز از مسلمان شدن راضی تر هستم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد ،به نقل از گلستان ما ، مرضیه هاشمی خبرنگار پرس تی وی بانوی آمریکایی مستندساز شب گذشته در همایش لشکر فرشتگان در خصوص جایگاه زن در رسانه های غربی تا واقعیت با مرور مراحل مختلف زندگی اش اظهار کرد: همیشه خدا را شکر می کنم که به این مرحله از خداشناسی رسیدم و درک درستی نسبت به اسلام پیدا کردم. وی افزود: در یک خانواده آمریکایی مسیحی بزرگ شدم، ما هر یکشنبه باید ...
تجاوز و قتل دختر 6 ساله توسط شیطان 17 ساله
چندی پیش پدر و مادری نگران به اداره پلیس شهر "دیندیگول" رفتند و ناپدید شدن دختر 6 ساله شان با نام مستعار "فاریا" را گزارش دادند. مادر مضطرب، به ماموران گفت: امروز دخترم حوصله اش سر رفته بود و از من خواست تا برای بازی با دوستانش به کوچه برود من هم چون سرگرم کارهای خانه بودم به او اجازه دادم. یک ساعت بعد دنبالش رفتم اما هیچ خبری از او نبود حتی همبازی هایش هم او را ندیده بودند. ...
رفقای استقلالی خوبی دارم اما عاشق فوتبال علی کریمی هستم/ همه جور بلایی سرم آمد؛ از احضار و کلانتری تا ...
جام جهانی. من از نظر شرایط زندگی شرایط خوب و راحتی دارم. من به داوری هیچ وقت به چشم یک حرفه و شغل نگاه نکردم که همه زندگی ام را روی آن بنا کنم. زندگی ام را چرخاندم و نگاهم 60 درصد به داوری بود و 40 درصد برای داوری زمان گذاشتم. چیزی که در داوری می خواستم و افقی که از اول، خودم برای خودم تعیین کرده بودم به آن رسیدم. در ذهنم همیشه همین اهداف بود و به آن رسیدم. وقتی در لیگ پاکدشت یا دسته سوم داور بودم ...
مرد طلافروش، دزدان را ناک اوت کرد
سرقت از طلافروشی گرفتیم تا یک شبه پولدار شویم. اول خواستیم از طلافروشی در شهر قم سرقت کنیم که ترسیدیم ماجرا به دلیل کوچکی شهر زود لو برود. پس برای سرقت به تهران آمدیم. دختر مورد علاقه ام هم در این سرقت همراهمان بود و قرار شد بعد از سرقت و فروش طلا ها به او سهمی بدهیم. عصر روز حادثه وقتی مطمئن شدیم فروشنده تنهاست، نقشه را عملی کردیم. ابتدا دوستم و دختر جوان وارد شدند و بعد من وارد شدم. اما طلافروش ...
ماجرای واقعی بازیگر زن ایرانی که عاشق بازیگر کره ای شد!
شیوا خسرومهر بازیگر سینما و تلویزیون یادداشتی جالب از خاطره ای چندان دور منتشر کرد. به گزارش وقت صبح ، شیوا خسرومهر ضمن انتشار عکسی از یکی از بازیگران سریال امپراتور دریا نوشت: سال 86 _ 87 بود. اگه اشتباه نکنم، تازه پیش تولید سریال قلب یخی شروع شده بود که. . . برای اولین بار تو سریال امپراتور دریا که از شبکه تماشا پخش میشد، دیدمش. عاشقش شدم، عاشق بازی قوی و بی ...
تجاوز جنسی به هفت دختر از سوی دی جی تهرانی | متهم قربانیان را بیهوش کرده بود
ارسال کرد و درباره کارم از من سوال پرسید .اپس از مدتی به من ابراز علاقه کرد و خواست تا با من قرار ملاقات بگذارد.او می گفت قصد ازدواج دارد . دختر جوان ادامه داد :من با امیر قرار ملاقات گذاشتم و در غرب تهران سوار پژو 206 او شدم. پس از طی مسافتی او از ماشین پیاده شد تا آبمیوه بخرد. او پس از چند دقیقه با دو لیوان آبمیوه برگشت. به محض اینکه آبمیوه را خوردم سرم گیج رفت و بیهوش شدم .وقتی به هوش ...
خرسندی تبار: امیدوارم این مدال های جهانی تاریخ ساز تکرار شود
تاریخ این رشته ورزشی در خراسان رضوی هم هست. در همین رابطه امیر خرسندی تبار با ایلنا به صحبت پرداخت: *ابتدا درباره سابقه خودتان در بوکس صحبت بفرمایید. بنده قبلاً در سال 1383 و 1384 عضو تیم ملی بزرگسالان بوکس بوده ام. متاسفانه در سال 1387 رشته را کنار گذاشتم. در سال 1384 وقتی به سربازی رفتم کمی از این رشته دور شدم. بعد این همه سال توانستم به مسابقات برگردم و افتخار آفرینی کنم ...
روایتی از غربت گران ترین خرید تاریخ سیتی!
نی جدید، زندگی در منچستر و ... همه چیز برای من تازگی داشت. من در کمپ جدید قدم می زدم و واقعا هیچ کسی را نمی شناختم و در ادامه تلاش کردم با روش کاری سرمربی جدید، خودم را تطبیق بدهم و صادقانه بگویم که این کار برایم خیلی سخت بود. البته حالا که به گذشته نگاه می کنم این خاطرات دیگر برایم کم رنگ شده است. من تا به حال حتی برای یک بار هم با باشگاه جدیدی قرارداد نبسته بودم، تمام زندگی ام را در استون ویلا بودم و نمی دانستم در تیم جدید چه چیزی در انتظارم خواهد بود. من حتی نمی دانستم بازیکنان در تست پزشکی چه کاری انجام می دهند، زیرا هرگز چنین مرحله ای را سپری نکرده بودم. ...
افشای زندگی خصوصی سعید حنایی، قاتل سریالی زنان مشهد از زبان یکی از نزدیکانش/ فرزندان سعید حنایی کجا ...
گرفتند که بتواند در خصوص بیماری او و شخصیتش مواردی را در دادگاه شرح دهد، اما دادگاه نگذاشت وکیل و دکترش در جلسات صحبت کنند. او در مورد خاطرات عمویش قبل از قصاص می گوید: عمویم برای ما تعریف می کرد که در جنگ ایران و عراق راننده آمبولانس بود و تمام جنازه های دوستانش را داخل آمبولانس می گذاشت و به تهران منتقل می کرد. خودش می گفت جنازه این زنان را که می دید... دفتر خاطراتی هم داشت که الان دست ...
محرم باشکوه با همراهی پلیس یاران و محرم یاران
شدی؟ سوتی همکارم. یک سکه از ساک او داخل اتاقمان افتاده بود. وقتی کارمندان آن سکه را پیدا کردند، متوجه سرقت شدند و مأموران را خبر کردند. از اموال سرقتی هیچ کدام را برنگرداندی؟ تعدادی را نگه داشته بودم که برگرداندم. تعدادی هم از خریداران پس گرفتم. چرا تعدادی از آن ها را نگه داشته بودی؟ می خواستم دلار گران شود، بعد آن ها را بفروشم. چطور در تهران دستگیر شدی؟ آمده بودم تهران برای بستری کردن یکی از دوستانم در کمپ ترک اعتیاد. او حالش بد شد، به همین خاطر به پارک المهدی در میدان آزادی رفتیم. روی صندلی نشسته بودیم که مأموران مرا شناسایی و دستگیر کردند. ...
اظهارات عجیب نگهبانی که سارق موزه شد
بود و وقتی به تهران آمده که آنها را بفروشد دستگیر شده بود. مرد جوان معتاد به شیشه و گل است و در گفت وگو با همشهری حرف های عجیبی می زند. می گوید لیسانس مکانیک دارد و مستند ساز است و برای فروش عتیقه های سرقتی مشتری اروپایی داشته است. چطور یک نگهبان توانست از موزه سرقت کند؟ موزه ای که من به آن دستبرد زدم، مخزن میراث فرهنگی بود. خودم نگهبان بودم و یک روز برای سرکشی به اتاقی رفتم که ...
پاسخ به خیانت احتمالی همسر با چاقوی خشم
تعقیب کنم و هرچه بخواهد به او می دهم. راننده گفت هزینه اش زیاد می شود و باید 100 هزار تومان بدهی، من هم سوار شدم و به او گفتم نگران نباشد هر چه بخواهد می دهم. منتظر شدم تا مریم به خیابان بیاید تمام مدت چاقوی بزرگ آشپزخانه ای که از فاروج همراهم بود را زیر لباسم قایم کرده بودم، چون می دانستم اگر چشم پیرمرد به آن بیفتد سوارم نمی کند. وقتی وارد کوچه شدم کمی جلوتر از خانه شان ...
دستمزدم را ندادند، اشیاء قیمتی موزه را دزدیدم+ عکس
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فرزانه فراهانی_ چندی پیش اشیا موزه ای در استان همدان به سرقت رفت و سرنخ های موجود پلیس را به سارقی رساند که کارمند همان موزه بوده و با شکایت مدیران موزه به دلیل سرقت تحت تعقیب بوده است. ماموران پلیس در اجرای پنجاه و هشتمین مرحله اجرای طرح رعد این سارق را شناسایی و دستگیر کردند. سرقت از محل کار با 18 سال سابقه کار! من ...
هر روز درکم از مسلمان شدن بیشتر می شود/ با حجاب احساس امنیت می کنم
اینکه مسلمان و شیعه شدم. هاشمی گفت: وقتی مسلمان شدم دیگر نتوانستم سبک زندگی عادی آمریکایی را ادامه دهم و فقط اسم مسلمان را بر روی خودم بگذارم. او افزود: همیشه در فکر مسلمان شدن بودم و وقتی راجع به خون شهدا صحبت می کردم حس عجیبی به من دست می داد، به همین دلیل هیچ شکی درباره دین اسلام نداشتم و در مسجد اشهد گفتم و مسلمان شدم. او توضیح داد: در دانشگاه وقتی اعلام کردم ...
جام زرین مشگین شهر در مخازن چندلایه نگهداری می شوند/ پدیده ای به نام مخازن داریم
لایه و امن هستند تا بعد از تکمیل موزه، تحویل محل موزه شود. مهندس ضرغامی خاطرنشان کرد: به این دلیل که خودم می خواستم خاطرم جمع شود، مقابل دوربین ها پلمب را باز کردم و به شکل نمادین نیز مجدداً جعبه را خودم پلمب کردم. او با بیان اینکه کار خوبی در راستای حفظ آثار تاریخی انجام شده است، تصریح کرد: برخی تنها همین یک عکس را گرفته اند و گفته اند این کشور مشکل دارد و آثار تاریخی با چنین ...
حمله کُوِه
تراکتور بهم خورده باشد، یک متری به هوا بلند شده و دو تا ملق خوردم و نقش زمین شدم! گیج و منگ بودم و پشتم خیلی درد گرفته بود. هنوز قیافه اون کُوِه قهوه ای همسایمان را یادم است. زود خودم را جمع و جور کردم و قبل از این که کسی متوجه بشود، از جایم بلند شدم. بند کیف خوشگلم پاره شده و همه کتاب ها و دفترهایم روی زمین پخش و پلا شده بود. به یاد نوشته روی صندوق صدقات افتادم: صدقه هفتاد نوع بلا را ...
این ها به من می گویند مجاهد هستی؟!
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از کرمانشاه، عملیات مرصاد پنجم مرداد سال 1367، در گردنه چهارزبر یا مرصاد با هدف انهدام نظامیان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که در عملیاتی با عنوان فروغ جاویدان با شعار از تهران تا مهران ، از مرز های غربی وارد کشور شده و به سمت کرمانشاه پیش می رفتند، انجام شد. رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد موفق شدند، ستون حرکت نظامیان منافقین را در گردنه چهارزبر متوقف و آن ها ...
از قتل تا تجاوز؛ دام سیاه خواستگاران قلابی برای دختران
.... او هم به من اعتماد کرد و در فرصتی مناسب پول هایش را سرقت کردم. یکی از طعمه هایم زنی بود که مشکل حقوقی داشت. خودم را کارمند دادگستری تهران معرفی کردم. سند، کفش های چرمی و 45 میلیون تومان از پول هایش را سرقت کردم. حتی یک مرد را هم در جریان معامله خودرو ال 90 فریب دادم و پول و خودرو را ندادم. او با مامور سراغم آمد که برای فرار، مامور را زیر گرفتم. البته تصور می کردم نوچه های او هستند، اما بعد ...
از قتل کارمند دولت در خودرو تا قتل جوان به دست 2 برادر ناتنی
ویلاهای اطراف مشهد اعتراف کرده اند. سردار قربان زاده ادامه داد: سومین مرحله این عملیات ضربتی در هسته مرکزی شهر مشهد اجرا شد. در این عملیات مأموران تیم تجسس کلانتری شهید آستانه پرست درپی دریافت چند گزارش از سوی برخی شهروندان مبنی بر سرقت وسایل داخل خودرو تحقیقات خود را آغاز کردند و ردی از متهمان این پرونده به دست آوردند. وی خاطرنشان کرد: ضابطان قضائی پلیس در این مأموریت با ...
آشنایی در مهمانی شبانه و دام دختر جوان برای مرد ثروتمند
جوانی آشنا شدم و بعد از چند مرتبه دیدنش به او علاقه مند شدم و از او خواستگاری کردم. او هم جواب مثبت داد و بعد از آن بود که رفت وآمدهای مان شروع شد. هر مرتبه که با او بیرون می رفتیم کلی خرید می کرد. از لباس گرفته تا جواهرات و پول همه خرید ها را هم من می دادم. بعد از مدتی وقتی به خودم آمدم متوجه شدم که دختر مورد علاقه ام هفته ای یکی دو مرتبه من را به خرید می برد و همیشه هم هزینه خریدهایش ...