بلای بی عفتی و مرگ از بیخ گوش دختر 11 ساله تهرانی گذشت / فرار دختر عاشق ...
سایر منابع:
سایر خبرها
استخدام کارآگاه خصوصی برای کشف اسرار خواستگار سارق
است درحالیکه یک باند سرقت را اداره می کند و رئیس خلافکاران است. وی ادامه داد: وقتی پی به این حقایق بردم، نامزدی ام را بهم زدم. حتی به خانواده ام حرفی از سارق بودن او نزدم و گفتم دلیل تمام کردن این رابطه، خیانت کیارش است. مدتی بعد هم با پسر یکی از دوستانم نامزد شدم تا این اتفاقات تلخ را فراموش کنم اما وقتی کیارش متوجه شد که دستش پیش من رو شده، نقشه آدم ربایی کشید. دختر جوان ادامه داد: چند روز قبل در ...
اعترافات عامل قتل مرد معتاد در مرکز ترک اعتیاد
اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. این مرد 27ساله که لیسانس روان شناسی دارد، می گوید ناخواسته تبدیل به قاتل شده است و عدم کنترل خشم باعث این اتفاق شد. متهم می گوید: ماده مخدر گل من را به تباهی کشاند و موجب شد تبدیل به قاتل شوم. دو سال قبل معتاد شدم، اما چند ماهی بود که مصرف نمی کردم تا اینکه روز حادثه دوباره گل کشیدم و آن اتفاق افتاد. من به صورت حرفه ای تنیس بازی می ...
روایت یک مادر مبارز از روز خونین انقلاب بیرجند/ قصه 13 امامی ها
پدر شهید، همسر مرحومم در جواب گفته بود که حرف شما قبول ولی ما از قولی که به خداوند داده ایم بر نمی گردیم چرا که راهمان را انتخاب کردیم. پسرم علی غسل شهادت کرده بود مادر شهید سندروس با تأکید بر اینکه روز هفتم بهمن نیز همگی خانوادگی در راهپیمایی شرکت کردیم، اظهار کرد: خاطرم هست صبح روز هفتم بهمن فرزند شهیدم علی، دخترم و پدرشان غسل شهادت کردند و فرزندم علی حدود هفت صبح از خانه ...
اسامی جدید و مدرن دختر و پسر ایرانی | این اسم ها قشنگ ترین اسامی معرفی شدند
به گزارش شمانیوز ؛ با وجود لیست بلند بالایی از اسامی مختلف پسرانه ایرانی و خارجی شیک و جدید، همچنان اسامی پسرانه مذهبی که با ترکیب محمد، علی و حسین انتخاب می شوند، در صدر اسامی محبوب قرار دارد. دایان : سرافرازی و سربلندی، یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی، (در گویش کردی) ماما، دایه (کسی که فرزندی را بزرگ می کند و سپس به پدر و مادرش باز می گرداند). هوریار: یار و دوست ...
عامل جنایت در کمپ ترک اعتیاد: گل زندگی ام را ویران کرد | خودکرده را تدبیر نیست
خواست اما او نبود. تا یک سال اول زیاد به دیدنم می آمد اما بعد خودش بچه دار شد و کمتر سراغی از من گرفت. پدرم هم از صبح تا شب کار می کرد و من کمتر او را می دیدم. بزرگتر که شدم عاشق چند دختر شدم اما پشت سر هم شکست عشقی می خوردم تا اینکه دو سال قبل وقتی به یک مهمانی دعوت شدم تصمیم گرفتم گل مصرف کنم تا به آرامش برسم اما خب تصورم از آرامش اشتباه بود و تبدیل به یک معتاد شدم. برگردیم به روز ...
354اُمین شب خاطره برگزار شد
خدادادی در خانه ی ما مهمان بودند. پدرم صبح زود، 10دقیقه زودتر از همیشه قصد کرد به محل کار برود و دایی ام هم خواست تا محلی، همراه اش برود. از خواب بیدار شدم و به آشپز خانه آمدم. دیدم مادر، زن دایی تازه عروسم، و پسر عمه ام در حال صرف صبحانه اند .سراغ پدر و دایی ام را گرفتم که مادرم گفت رفته اند و از من خواست بروم صورتم را بشورم. به حیاط آمدم شیر آب را باز کردم خواستم دستم را به آب بزنم که ...
پیکر دخترم را از کاپشن صورتی و گوشواره قلبی اش شناختم
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، پیمان سلطانی نژاد پدر شهیده مظلوم ریحانه سلطانی نژاد که در جنایت کرمان به همراه مادر و برادرش به شهادت رسید با حضور در رسانه ملی درباره دختر شهیدش سخن گفت. وی با اشاره به اینکه اولین بار از پزشکی قانونی تماس گرفتند و پرسیدند که دختر شما کاپشن صورتی داشت؟ گفتم بله، گفتند: گوشواره اش شکل قلب بود؟ گفتم بله، این لباس شب یلداییش بود، فردا صبح که به ...
دختر 19ساله در تله ترسناک خواستگار کینه جو
.... قرار بود همدیگر را ببینیم و صحبت کنیم. او در ادامه مرا به خانه اش دعوت کرد و وقتی فهمید نامزد کرده ام و قطعاً قصد ازدواج با او ندارم با هم مشاجره کردیم. از او خواستم فراموشم کند. در اینستاگرام با امیر آشنا شده بودم و قصد ازدواج داشتیم؛ اما وقتی فهمیدم او دزد سابقه دار است و درباره گذشته اش به من دروغ گفته، از ازدواج با او پشیمان شدم و روابطم را با او به هم زدم و در آخرین ملاقات هم تاکید ...
ماجرای روز هفتم
...، علی و آن چه متعلق به اوست را در بالای سر تختش آن جا که همیشه مایه آرامشش باشد جای داده و دیوار روی به روی خویش را نیز قاب عکس های فرزند 30 ساله اش و همسرش که شیشه بری داشت و نان حلال همیشه بر او و فرزندانش سر سفره می آورد اختصاص داده است. کاش می شد ساعت ها پای صحبت مادر شهید نشست از تا از ماجرا روز هفتم و بعد از آن برایمان بگوید اما چون مادر شهید تازه از بیمارستان مرخص شده بود نمی شد بیش از این ها مزاحمش بود به همین واسطه خانه مادر و با عطر شهید 14 ساله اش باز به وی می سپاریم و به پایان می بریم این دیدار عصر گاهی را. پایان پیام/ ...
جزییات قتل زن تهرانی در طولانی ترین شب سال/ داستانسرایی عجیب اعضای خانواده در صحنه بازسازی قتل معمایی شب ...
؟ من شب یلدا به دنبال تماس تلفنی دخترم به خانه همسرم در رباط کریم رفتم دخترم حالت عادی نداشت و صدایش می لرزید من که خودم بسیار ترسیده بودن وقتی وارد خانه شدم با جسد همسر سابقم روبرو شدم ... قاضی که پس از اقرار های تازه متهم متوجه شد پیش ازاین وی درپی اقرارهای عاطفی لب به اعتراف گشوده است. اما این موضوع هم قاضی پرونده را راضی نکرد چرا که فرد دیگری هم در آن شب در خانه ...
تجربه وصف نشدنی اعتکاف/ شیرینی اربعین کامل شد
و برای اطاعات از حرف پدرم در ساری ماندگار شدم اما تا صبح از اینکه به اعتکاف نمی رسم چشم بر هم نگذاشتم و صبح با خدای خودم در سجده گفتم که با این شوق چرا ردم کردی؟، بعد از نمازم، همسرم از خواب بیدار شد و به من گفت که برای رفتن به اعتکاف آماده شوم و به اعتکاف مسجد زیراب رسیدم. دو فرزند دارد، با دخترش به اعتکاف آمده و پسرش در خانه است و می گوید: همسرم در آمدن به اینجا و ماندنم طی سه روز ...
نیابت علمی حضرت زینب(س) از امام حسین(ع)
...، چیزی وجود ندارد. در این لحظه که حضرت زینب(س) چهار سال بیشتر نداشتند، خطاب به مادر فرمودند که مادر جان غذای مرا به میهمان بدهید . اوج ایثار و فداکاری و گذشت دختر علی(ع) در روز عاشورا به نمایش گذاشته می شود. نقل می کنند که صبح روز عاشورا در حالی که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین(ع) رسید. عرض کرد جدم ابراهیم خلیل قربانی خدا را به جای قربانی شدن اسماعیل از ...
رسم زمونه را برای بی بی جان سرودم
یادتان هست؟ سال گذشته روز پدر با روز تولدم که 28دی ماه است، مصادف شده بود. در شهر کتاب الهیه برایم جشن تولد گرفتند و همسر عزیزم به من یک کتاب مولانا هدیه داد که مدت ها بود دنبالش بودم. این هدیه برایم خیلی باارزش است. چند فرزند دارید؟ 2فرزند، دخترم آهو فرزند اولم است که با تولدش مرا به آرزویم رساند، چون از جوانی آرزو داشتم که دختر داشته باشم و اسمش را آهو بگذارم. فرزند دومم کاوه پسر ...
قتل دختر 9 ساله و پسر 8 ساله توسط پدر داماد در شب عروسی
تیر هوایی شلیک کردم اما نمی دانم که چه شد لوله تفنگ به پایین آمد و از آنجا که در حالت طبیعی نبودم دستم روی ماشه رفت و چند گلوله هم شلیک شد. من قصد کشتن و آسیب رساندن به کسی را نداشتم و نمی دانم که چرا این اتفاق افتاد. دو مجروح دیگر حادثه که یکی از آنها پدر دختر بچه مقتول و دیگری مادر پسر بچه کشته شده بود هم پس از بهبودی نسبی از متهم شکایت کردند. با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح ...
اگر پدری معتاد یا بی مسئولیت بود به او احترام بگذاریم؟
، کرامت و تکریم و احترام به تمام کائنات ولو موجودات پست، حفظ حریم ها، حفظ حدود را یاد می گیرد. با این اوضاف مادر با حرمتی که به مرد ناکامل خود می گذارد به فرزندش می فهماند که وقتی من به این آدم آنقدر احترام گذاشتم، تو به خوب ترها چطور باید احترام بگذاری! و بالاتر، نسبت به خدا چطور باید باشی. پدر در این خانواده شکست خورده است، اما مادر کاری کرد که چندسال بعد فرزندش مثل پدرش نشود. اما اگر مادر ...
با فرزند طلاق ازدواج کنیم؟
طلاق می رسند باید در تمام مراحل خواستگاری و ازدواج فرزندشان حضور داشته باشند. یک پدر و مادر فهمیده نباید مسائل بین خودشان را در ارتباط حلقه بسیار مقدس فرزندشان وارد کنند. کمن در پاسخ به این سؤال که چطور تشخیص دهیم طلاق والدین بر روی فرزند تاثیر منفی گذاشته است یا خیر، می گوید: برای تشخیص اثر طلاق بر روی سلامت روان دختر یا پسر لازم است سطح سلامت فرزند با تحقیق و تست های سلامت شخصیت مورد ...
نتوانستم مادر خوبی برای دخترم باشم
نویسنده : صدیقه معدنی | کارشناس ارشد روان شناسی بالینی سوال: زمان هایی که به گذشته فکر می کنم، عذاب وجدان می گیرم که چرا نتواستم مادر کاملی برای دخترم باشم و چرا نتوانستم بسیاری از امکانات را برایش مهیا کنم. الان دخترم 20 ساله است و تک فرزند. وضعیت اقتصادی ام در سال های کودکی اش نگذاشت که کودکی شیرین تری برایش رقم بزنم. راهنمایی کنید. پاسخ: مخاطب گرامی، حس مادرانه شما قابل ...
ازدواج عجیب دختر 10 ساله با مرد 50 ساله
افسردگی و ناراحتی های روحی و روانی برای من به همراه نداشت اما چاره ای جز صبر و تحمل نداشتم. 3 سال بعد اولین فرزندم که پسری شیرین زبان بود، به دنیا آمد اما تولد فرزندم نیز تغییری در زندگی مشترکم به وجود نیاورد. با گذشت زمان از اکبر صاحب 2 فرزند پسر دیگر شدم اما به 20 سالگی که رسیدم دیگر تحمل آن زندگی برایم بسیار سخت شده بود چراکه من تنها 20 سال داشتم و همسرم 60 سال و او به هیچ عنوان مرا درک نمی کرد ...
جایگاه پدر و مادر در فرهنگ ایرانی/به نام پدرهای ماندگار سینمای ایران/ ببخش که بابات شدم!
؟ کی باید جواب بده ؟ حبیبه: خودتون ، مگه نگفتین آتش بس آخر جنگه بابا؟ هنوز هم نفهمیدن؟ من نرفته بودم بجنگم. هیچ کس نظر منو نپرسید. هیچ کس پرچم سفیدمو ندید بابا. بابا نگذار پایم را قطع کنند. دهلیز؛ عبور از دهلیزی تاریک به روشنایی فیلم سینمایی دهلیز دیگر فیلمی است که ارتباط پدر با پسرش را روایت می کند. پدری که به دلیل جرمی در زندان است و بعد از 7 سال، با پسر هفت ساله ...
پسر جوان در اقدامی هولناک دخترخاله اش را کشت / پسر خانواده وقتی با جسد مادرش روبرو شد شوکه شد + جزییات
...> متهم در بازجویی های اولیه به بازپرس پرونده گفت:من اعتیاد دارم و به خاطر همین موضوع چند روزی بود که مادرم مرا به خانه راه نمی داد، من هم که جایی برای ماندن نداشتم به اقوام زنگ زدم تا شاید آنها واسطه شوند و مارا آشتی بدهند اما اصرار های من بی جواب ماند تا اینکه تصمیم گرفتم از دختر خاله ام که روی مادرم نفوظ خوبی داشت کمک بگیرم ، بارها با او تماس گرفتم اما وقتی دیدم جواب تلفن من را نمی دهد بدون ا ...
مجازات قصاص برای قاتل پسر دستفروش
بیرون آوردم تا او بترسد و رهایم کند اما با دیدن چاقو به من حمله کرد و چاقو ناخواسته به گردنش خورد. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در دادگاه چه گذشت در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی درخواست قصاص کردند. پس از آن متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی گفت: من فقط می خواستم از آن دختر حمایت کنم و قصدم کشتن نبود. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و باتوجه به مدارک موجود در پرونده متهم را به قصاص محکوم کردند. ...
هر وقت بی پناه شدید، پدرتان را صدا کنید!
را بست و پا به فرار گذاشت. خودم هم باورم شده بود که پدر در خانه است. بلند فریاد می زدم، پسره بی تربیت. وایسا تا بابام بیاد حالتو جا میاره. کجا فرار می کنی وایسا ببینم! اموات حتی بعد از مرگ هم هوای شما را دارند. هیچ وقت آن آسودگی خیال را فراموش نمی کنم. آسودگی از نام پر ابهت پدرم را! حتی بعدها هم رضا قلدر جرائت نمی کرد به من زور بگوید. چون پدرم حتی اگر خودش نبود، اما اسمش پشت و ...
روز پدر بهانه ای بود برای شنیدن دغدغه های پدران دانشگاهی
نیاورده ام. همین موارد باعث شد تا من دخترم را تا دکتری با خود همراه کنم. یکی دیگر از پدران دانشجو گفت: بنده فرزندانم را با خود به کلاس می بردم، به دلیل اینکه پسرم سنش بیشتر بود بنده با خودم در دانشگاه می بردم. خداراشکر پسر آرامی بود و تمامی ساعت دانشگاه در کنارم بود. وی افزود: از اینکه بخواهم فرزند خودم را در مهدکودک قرار بدم اذیت می شدم بنابراین با خود به دانشگاه می بردم ...
ملت ایران نباید انقلاب اسلامی و امام خود را فراموش کنند
و این انقلاب را تا سر حد پیروزی پیش ببرند و امام خود را فراموش نکنید. با فرستادن سلام به پدر و مادر عزیز و مهربانم که گذاشتند من به جبهه بیایم، مخصوصا پدر عزیز که باید بگویم شهادت نامه مرا امضاکردی و اجازه دادی که به هل من ناصر ینصرنی حسین زمان خود جواب بدهم، از شما می خواهم که اگر شهید شدم هیچ گونه ناراحتی به خود راه ندهید و گریه نکنید تا بتوانید به ضد انقلاب بفهمانید که ما تا سر حد ...
زندگی نامه آریا عظیمی نژاد/تجربیات عجیب از ناشنوایی تا به کما رفتن
سن 20 سالگی متوجه آسیب دیدگی گوشم شدم و پس از مراجعه به دکتر به من گفتند که تا سال دیگر ناشنوا می شوی و باید کار موسیقی را کنار بگذاری و همین هم شد. من در سن 30 سالگی کر مطلق بودم و هیچ چیز را نمی شنیدم و تنها از روی لب خوانی متوجه جملات و حرف ها می شدم. اما بعد از 10 سال و دوندگی های زیاد روزی وارد مطب دکتری حاذق شدم و با روند درمان این دکتر شنوایی کاملم را به دست آوردم. ...