ماجرای مجروحیت رحیم صفوی در جریان قیام 29 بهمن تبریز
سایر منابع:
سایر خبرها
قربانی طلاق!
دریکی از همین روزها که آن مرد جوان برای استعمال مواد مخدر به خانه آمد، مادرم با اسماعیل بیرون رفته بود و من تنها بودم. ساعتی بعد وقتی آن مرد جوان متوجه شد کسی به خانه نیامد، ناگهان از اتاق بیرون آمد و قصد داشت مرا به زور آزار و اذیت کند که من وحشت زده از چنگ او گریختم و به کلانتری آمدم تا از آن مرد هوسران شکایت کنم اما ای کاش... با توجه به اهمیت ماجرا و با دستور سرگرد امیر رضا فعال(رئیس کلانتری معراج مشهد)پرونده ای در این خصوص تشکیل شد و ادعاهای این دختر جوان با کسب دستورات قضایی مورد کنکاش های تخصصی پلیس قرار گرفت. ...
پدر روحانی شهید سلمان خدادادی آسمانی شد
در اولین روز از آبان ماه سال 1345 در روستای تیرکلا از توابع شهرستان شهیدپرور ساری در خانواده ای مذهبی، چشم به جهان گشود و پس از گذراندن سال های کودکی، تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز کرد و تا پایان مقطع راهنمایی با موفقیت ادامه داد. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله کسانی بود که در مقابل گرو های الحادی و ضد انقلاب به مبارزه پرداخت به طوری که چندین بار مورد آزار و اذیت و آن ها قرار ...
از کیهان تا آسمان : خطی به روشنای خون
... خنده ای سر داد و گفت: این ماشین رو دادن تا ما توسط اون به مردم ضعیف کمک کنیم و خدمتگذاری مردم رو انجام بدیم نه اینکه از خرید و فروش اون استفاده مادی ببریم. چون این ماشین شاسی بلنده به درد بچه های جهاد می خوره به اون ها می دم و ازشون یه پیکان می گیرم. شرمنده شدم که من راجع به او چگونه فکر می کردم و او در چه فکری بود. یک روز پنجشنبه، با شاهچراغی بیرون از اداره رفته بودم ...
خونی که فریاد می زند!
مرا جهت دادند و نهایت سعی خویش را کردند و مرا در بالین پر محبت خویش پرورش دادند تا به هدف نهایی، یعنی رسیدن به او، نائل آیم. عرق شرمندگی این زحمات را نمی توانم از پیشانیم پاک کنم. پدرم، شما بودید که دستم را در کودکی گرفتید و همراه خویش به مسجد و یا مجالس دینی بردید؛ شما بودید که با مشقت و تلاش شبانه روزیتان سعی بر این داشتید، لقمه نانی را که به دست می آورید، پاک باشد و شب ها از محیط کار و ...
ماجرای عجیب روابط شخصی بن سلمان و جانی دپ /این ستاره مشهور هالیوود چگونه وارد حلقه صفر ولیعهد سعودی شد؟
... دپ و بن سلمان به دوستانی واقعی تبدیل شده اند. یکی از دوستان دپ می گوید: آن ها یک ارتباط واقعی برقرار کرده اند... این مایه تعجب بسیاری از کسانی است که دپ را می شناسند، اما این چیزی است که رخ داده است. نزدیکان جانی دپ می گویند، وی اکنون در حال بررسی انعقاد یک قرارداد سالانه 7 رقمی برای تبلیغ رنسانس فرهنگی در عربستان است. دپ در پاسخ به سوالات خبرنگاران گفته: هرچند اعتراف می کنم که در ...
هیولای سیاه مشهد : در تجاوزهایم گریه های زنان را نمی دیدم!
کاره است؟ کشاورزی داشت اما الان دیگر نمی تواند کار کند. بعد از ترک تحصیل دنبال چه شغلی رفتی؟ به شاگردی در یک تعمیرگاه خودرو مشغول شدم. چند سال آن جا کار کردی؟ شش سال در تعمیرگاه بودم ولی بعد به کار فروشندگی سیم و کابل روی آوردم. سربازی هم رفتی؟ بله ،سال 88 در کرمان خدمت کردم. با همسرت چگونه آشنا شدی؟ پدرم دختر یکی از دوستانش را به من معرفی کرد که از ...
خاطرات سفیر اسرائیل در ایران: اسم شاه ایران را در مکاتبات داخلی، شائول گذاشته بودیم / رویکرد شاه در ...
در این نوشته ها از بختیار مرد شماره یک ساواک ( معاون نخست وزیر، کسی که گزارش هایش را تنها به شاه می داد با نام رمز * بخور ، از کیا با نام ،اونر، از تیمسار مهدیقلی علوی مقدم فرمانده پلیس با نام شوتر پاسبان و از شاه با نام شائول ، نخستین پادشاه مردم اسرائیل، یاد می شد.) در میان سران آنروز ایران سپهبد کیا، از جمله کسانی بود که آشکار بودن پیوندهای ایران و اسرائیل پافشاری می کرد. ...
زن 33 ساله: 15 ساله بودم که بهم تجاوز کردند
درون خانه کشید و مورد آزار قرار داد. اگرچه خیلی گریه می کردم اما جرات نکردم به کسی چیزی بگویم و این راز را پنهان کردم. یک سال بعد زمانی که 16سال بیشتر نداشتم عاشق پسری شدم اما وقتی پدرم با ازدواج ما مخالفت کرد، شبانه وسایل شخصی ام را برداشتم و طبق قراری که با غلام احمد گذاشته بودم به همراه او رفتم و نامه ای برای خانواده ام نوشتم که از گناه من بگذرند! آن زمان نمی دانستم به خاطر عشق خیابانی ...
سرنوشت وحشتناک زن جوان در مسیر عشق خیابانی به مرد خارجی / شوهرم را تا می توانستم کتک زدم!
به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات زن 43 ساله ای است که با سر و صورتی خون آلود و به همراه دو فرزندش وارد مرکز انتظامی شده بود. این زن که مدعی بود شوهرش او را کتک زده است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: من [...]
سبک زندگی خانوادگی احمد توکلی از زبان دخترش | والدینم از کمتر داشتن و بیشتر بخشیدن لذت می برند
این بدان معنا نیست که مادرم نقش نداشته! پدر و مادر آنقدر با هم تعامل و همفکری دارند که نمی توانم نقش آنها را سوای هم ببینم. 6 سالم بود که پدرم برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. درست یادم هست که تیر سال 1372، همان سالی که قرار بود مهرماه به کلاس اول بروم، پدرم رفت و 3 سال بعد در بهمن 1375 وقتی کلاس چهارم بودم به ایران برگشت. البته در این مدت چندبار به ایران آمد و بعد از چند هفته دوباره می ...
فیلم های سیاه مرد بقال از زن متاهل / خودکشی در ایستگاه آخر + عکس و نظر کارشناسی
به گزارش رکنا، فریبا زنی 41 ساله است که با صورتی برافروخته وارد کلانتری شد و مشکلش را اینگونه بیان کرد : در خانه پدرم هیچ وقت پدرم رفتار خوبی بامن نداشت. 17ساله بودم که مرا بدون اینکه نظر من اهمیتی داشته باشد مرا به زور به عقد ایرج درآوردند او 15سال ازمن بزرگ تر بود هیج علاقه ای به او نداشتم بیشتر روزهای زندگی با ایرج نه تنها به نیازهای من توجهی نداشت بلکه مدام مرا سرزنش میکرد وقتی بچه دار شدم هم ...
زندگینامه پسری که پدرش پیشگو بود| پدر امید عالیشاه همه پول های پسرش را می گیرد
مشورت می کنم و پس از آنکه به جمع بندی رسیدیم آن وقت او با طرف مقابل وارد مذاکره می شود و در اصل حرف مرا می زند. تا حالا شده مشاوره اشتباهی بدهد یا برخلاف نظر تو صحبت کند؟ - تا این لحظه که با شما صحبت می کنم مشاوره هایش درست بوده و به فوتبال من کمک کرده است. خودش فوتبالیست بوده یا اینکه فقط به فوتبال علاقه دارد؟ - پدرم فوتبالی است و به جرأت قسم می خورم اگر ...
اسحاق جهانگیری: رهبری، مسلط ترین فرد به اوضاع کشور هستند/ تهدید رسانه ای و سیاسی؛ دو خطر جدی برای اصلاح ...
مرحوم هاشمی، دوستانی چون آقایان سید محمد خاتمی، موسوی خوئینی ها، نوری و حسن آقای خمینی جلسه ای داشتند، در آن جلسه به من گفتند شما با رهبری صحبت کنید و بگویید، قبلا اگر مساله ای یا مطلبی در میان بود، توسط آقای هاشمی منتقل می شد، امروز که مرحوم هاشمی نیست چه کار باید بکنیم؟ در سال 95، اختصاصی رفتم و درباره مسائل و مطالبات اصلاحات و اصلاح طلبان صحبت کردم. ایشان آنجا راجع به این موضوع ...
درون رابطه نزدیک جانی دپ با محمد بن سلمان!
ساکن عربستان سعودی را متقاعد می کند تا اوقات فراغت خود را در داخل کشورشان سپری کنند. تا پیش از لغو قوانین سخت گیرانه در سال 2015 میلادی توسط محمد بن سلمان سرگرمی در عربستان سعودی بسیار محدود بود: پخش موسیقی در ملاء عام ممنوع بود، تفکیک جنسیتی زنان و مردان در اماکن عمومی اعمال می شد و حتی لذت های ساده ای مانند رفتن به سینما نیز برای سعودی ها بی سابقه بود. گفته می شود که محمد بن سلمان ...
خاطرات سفیر اسرائیل در ایران: وقتی با رئیس ساواک دیدار کردم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب : مئیر عزری، متولد اصفهان و از خانواده های یهودی ایران بود که نقش مهمی در آژانس یهود داشت. او از سال 1336 تا پیروزی انقلاب در ایران به عنوان سفیر غیررسمی اسرائیل حضور داشت. مئیر عزری در سال 1380، خاطرات خود را نوشت و در آن به نقش و نفوذ جامعه یهودی در ایران قبل از انقلاب اشاره کرد. خاطرات او به کوشش غلامرضا امامی و توسط نشر ...
فرزندی که علی وار در دوران انقلاب میدان داری می کرد
شدن نداشت به گونه ای که انقلابیون برای تسخیر این منطقه بسیج شدند و به سمت ساختمان شهربانی حرکت کردند نجفعلی نیز در میان جمع بود و در ردیف اول قرار داشت. کهالی رئیس معدوم وقت به همه نیروهایش آماده باش داده است چند قبضه مسلسل در پشت بام و مقابل ساختمان همچون کرکسی به انتظار نشسته اند مردم با شعار مرگ بر کهالی به سوی ساختمان حمله می کنند درگیری شدیدی رخ می دهد. گلوله های پرشتاب سینه سرد ...
شهید سجاد طاهرنیا به روایت همسر/ چند دقیقه قبل از شهادت گفته بود حالم بهتر از این نمی شود
که زنده اند و چه زمانی که دیگر حضور فیزیکی روی زمین ندارند. هرچند ماشین پدرم بود، اما آن سال این خاطره برایم مانده که اولین فرزندمان را با ماشین شهید الوانی منزل آوردیم. بعد که آقارضا از راهیان نور برگشتند و آمدند قم تا ماشین را بگیرند، تا آن موقع اصلاً خبر نداشتند که خدا به ما فرزندی عنایت کرده است. وقتی آقاسجاد برای شان گفتند که وسیله شما باعث خیر شد و ما کارمان این طور گذشت خیلی خوشحال شدند و ...
عاشورای دوم، تبریز، مسجد قزللی و محمد تجلا
خبرگزاری بسیج، معصومه درخشان؛ روز شمار پیروزی انقلاب اسلامی را که ورق می زنیم مبارزات مردمی 29 بهمن تبریز نقطه عطف مهمی در تاریخ انقلاب است و شهادت جوانان تبریزی در این روز آتش مبارزات مردم را شعله ورتر کرد. شهید محمد تجلا یکی از دانشجویان مبارز بود که خون پاکش در روز 29 بهمن روند به ثمر نشستن مبارزات مردمی را سرعت بخشید. با دوستان بسیج رسانه تصمیم گرفته ایم عرض ارادتی به ...
شهیدان ممشلی؛ مردان بی ادعای ایثار و فداکاری
فرزندان شهیدش پیوست و من بعد از به دنیا آمدن فرزندم، متوجه صبر فاطمی مادران شهدا شدم. وی افزود: روزی در منزل پدر نشسته بودم که غلامرضا متوجه افتادن روسری از سرم شد و همان لحظه سنجاقی به آن زد تا موهایم دیده نشود و من امروز حجاب کامل خود را مدیون برادرم هستم. ممشلی ادامه داد: رنگ حنای دامادی دست حسنعلی هنوز پاک نشده بود که به جبهه رفت آن زمان با دلخوری به مادرم گفتم چرا گذاشتی ...
می گفت مسئولیم پس خواب بر ما حرام است
.... مردم عادی منطقه هم راحت تر بتوانند مشکلات خود را بیان کنند. در روز حادثه که منجر به شهادت پدرم شد، همایشی برگزار می شد. آنجا هم مثل همیشه پدرم و دوستانش سریع تر از سران طوایف در محل همایش حاضر شده بودند که عامل انتحاری خودش را بین جمعیت منفجر می کند و پدرم و تعداد دیگری از همرزمان و مردم منطقه به شهادت می رسند. یک ترکش به پیشانی آقا جانم خورده و از پشت سرش خارج شده بود. یک ترکش هم به چانه اش ...
گپ وگفت صمیمی با استاد حسینی گرگانی/ اکثر شب ها در خواب مباحثه می کنم / نیم قرن تدریس و تبلیغ خالصانه
مدرسه ی قدیمی که چوبی بود، نشسته بودم. یک طلبه ی مشهدی به نام آقای اسکندری – خدا رحمتش کند – سؤالی از کتاب عوامل ملا محسن کرد و من هم جواب می دادم. بعد گفت: آقا! حیف است که شما در گرگان بمانید. شما به مشهد بیا و یا به قم برو. خلاصه با تشویق این آقا، به سمت حضرت رضا امام رئوف(ع) اشتیاق پیدا کردم. به پدرم – خدا رحمتش کند – و والده ام گفتم که می خواهم به مشهد بروم. این ...
خاطرات سفیر اسرائیل در ایران: آنچه در مورد ساواک شنیده بودم
فردوست که از نزدیکترین دوستان شاه ایران بود که در دگرگونی های سال 1979 خواسته یا ناخواسته چهره اش دگرگون شد. نخستین کسی که به ریاست سازمان سلواک برگزیده شد تیمور بختیار از فرزندان ایل بختیاری و عموزاده شهبانو ثریا بود که وفاداری اش را به شاه در فرماندهی نظامی تهران با سرکوب شورشیان آغازید. شورای عالی امنیت کشور از نمایندگان ساواک و چهار سازمان یادشده بالا تشکیل می شد که تیمسار کیا آن روز ها ریاست ...
تجلا ، تجلی غیرت دینی مردم آذربایجان
نامش محمد زنوزی بود اما به واسطه تهدیدات ساواک، نامش را به تجلا تغییر داده بود تا امروز بعد از گذشت 45 سال، تجلی غیرت و اندیشه ناب گره خورده به قیام 29 بهمن تبریز باشد. سال 55 یکبار توسط ساواک دستگیر و شکنجه می شود و بعد از رهایی نیز به سمت خانه آمده و بی هیچ کلامی از دستگیری و شکنجه، مصمم تر به مسیر خود ادامه می دهد، از جلسات شبانه با دوستان انقلابی تا نشست و برخاست با آیت الله قاضی ...
دانشجوی امام زمان(عج)
ضعف می کرد و بعدازظهرها دیگر حال و توان بازی و درس خواندن نداشت. با این حال باز هم فردا روزه می گرفت و می گفت: نمی خواهم در مقابل خدا شرمنده باشم، من که چیزی از شما کم ندارم . محمدصادق از لحاظ اخلاقی فردی بود بسیار شوخ طبع و مردم دار و همیشه لبخند بر لب داشت. از خصوصیات بارز او جاذبه بسیار زیادش بود به گونه ای که همه را مجذوب خود کرده بود. اصلاً همین جذبه باعث شده بود دوستان ...
عکس تغییر چهره بازیگران خردسال بچه های آسمان بعد 27 سال ! / نمی شناسیدشان !
من رخ داد و همه سختی هایی که علی در فیلم کشیده بود را تجربه کردم، پدرم ورشکسته شد و من مجبور بودم همراه او کار کنم و از همین جا بود که نقاشی ساختمان را یاد گرفتم و سالها مشغول این حرفه بودم تا اینکه بعد از دوران سربازی از طریق دوستان نابابم گرفتار اعتیاد شدم و نزدیک به 7 سال در دام اعتیاد گرفتار بودم اما خبر پدر شدنم باعث شد ترک کنم. کدخبر: 973292 1402/11/29 22:20:02 لینک کپی شد یسنا صادقی ...
می خواست گمنام بماند
دیدارش می رفتم اما متوجه نشده بودم و او همیشه می خواست گمنام باشد. سرش متلاشی شده بود و نتوانستم او را شناسایی کنم. بعد از دفن شهید در خلخال من در بیمارستان جنازه ی او را با لباس غواصی دیدم و از او عکس هم گرفتم. پیکرش را به همراه عده ای دیگر از غواصان از اروند و خلیج فارس پیدا کرده بودند و سرش نیز در اثر اصابت گلوله دوشکا و یا ضدهوایی تا حد زیادی متلاشی شده بود و من نتوانستم از روی چهره ...
ملیکا و مبینا حمایت مادرانه می خواهند+ فیلم
چه وضعیتی بود لباسهایم روشن بود و تماما خونی بود ماشینی آمد و همه بدن ها را بردند من رفتم آن سوی پل حال خودم را نمی فهمیدم یک ماشین عبوری من را سوارکرد و به بیمارستان برد بیمارستان باهنر. حال روحی دخترک خوب نیست ناراحتم از اینکه خاطرات آن روز تلخ را برایش تجدید می کنم، ادامه می دهد: لباسهایم پر از خون بود سرهمان صحنه به پدرم زنگ زده بودم؛ ساعت حدود سه و نیم بود که به بیمارستان رسیده ...
روزگاری که از چنگال شاه خون می ریخت
موافقت قرار نگرفت و وی امر به اجرای حکم اعدام داد. در مقابل جوخه های شاه آنها راس ساعت پنج صبح 30 بهمن 1352 به پادگان جمشیدیه برده شده و ابتدا وصیت نامه هایشان را نوشتند. ولی الله سیف نوشت: ...پدر عزیز و مهربانم چند ساعتی دیگر باقی نمانده که عهدی را که با خدا بسته بودم به آن وفا کرده... مادرم فقط افتخار تو باید این باشد که فرزندت در راه خدا شهید می شود... برادران عزیزم داداش تقی و ...
پرواز سلمان وار حاج اسماعیل به قاف عشق برادر!
دار مجلس امام حسین(ع) بود و به خاطر دارم هرسال ایام محرم در صبح طلوع روز عاشورا سحرگاه روز دهم محرم میزبان جوانانی بود که در مراسم صبح طلوع سینه زنان در قالب دو گروه می خواندند: امشبی را که حسین در حرمت مهمان است، مکن ای صبح طلوع! و گروه دوم این مصرع را بااین شعر خاتمه می داد صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است، مکن ای صبح طلوع! و بعد از اتمام مسجد گردی در روستا در حسینیه واقع در منزل حاج ...