سایر منابع:
سایر خبرها
نیت شوم دوست ناپدری برای دختر 18 ساله
دختر 18 ساله ای که مدعی بود یکی از قربانیان تلخ ماجرای طلاق است، درباره سرگذشت دردناک خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج گفت: من وخواهرم کودکانی خردسال بودیم که درگیری ها بین پدر و مادرم آغاز شد. پدرم به مواد مخدر سنتی اعتیاد داشت و مادرم معتقد بود که به او خیانت می کند! این مشاجره ها و درگیری ها بالاخره به جایی رسید که مادرم دیگر نتوانست زندگی را تحمل کند و سرانجام از پدرم ...
مقتول همسر باردارم را کتک زد، بچه سقط شد
اول بهمن امسال، مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از قتل مادرش خبر داد. بازپرس محمد جواد شفیعی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند. در یکی از خانه های میدان شوش آن ها جسد زن 65 ساله را در حالی پیدا کردند که خفه شده بود. پسر مقتول در تحقیقات گفت: امروز چندین بار با مادرم تماس گرفتم و از آنجایی که پاسخ نداد، نگران و راهی خانه اش شدم. اما به محض ورود با جسد مادرم مواجه شدم. ...
شتر سواری بابک جهانبخش و همسرش / عکس لو رفته از قشم گردی زوج محبوب!
مروارید شهریاری ازدواج کرد که ثمره آن یک پسر بنام آرتا است. این ازدواج در آخر به جدایی ختم شد. در روزهای پایانی آذر 1396 بابک جهانبخش با انتشار عکسی دونفره از ازدواج خود با خانم پریا پرتوی فرد طراح و مدل لباس خبر دارد. آقای خواننده: سال 1379 در 17 سالگی زمانی که برای تست خوانندگی و سولفژ به ارشاد رفتم از بین 400 نفر قبول شدم و مجوز صدایم را گرفتم. پس از کسب مجوز ، پدرم برای سومین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و به مدت یکسال در بیمارستان بستری بود به همین دلیل چون منم تک پسر بودم نتوانستم ادامه تحصیل بدهم و تحصیلاتم در حد دیپلم باقی ماند. ...
این دختر جوان پدرش را با 18 ضربه چاقو کشت!
بود پدرش مورد حمله مرد ناشناس قرار گرفته، 3 روز بعد در 5 شهریور ماه پسر جوان پرده از جنایت خانوادگی برداشت و گفت خواهرش پدرشان را کشته است. پسر جوان گفت: پدرم و خواهرم مدام با هم اختلاف داشتند. خواهرم به سختگیری های پدرم معترض بود و همین موضوع موجب درگیری میان آنها شده بود. چند روز قبل فرانک گفت قصد دارد کاری کند تا از بدرفتاری های پدرم خلاص شویم. او قبلاً هم چند مرتبه با گوشی موبایل ...
خلاصه داستان قسمت 347 سریال ترکی خواهران و برادران
درباره بازارچه و چیزهایی که میتونن بفروشن اونجا حرف میزنن که اوگولجان براشون چای و قهوه میاره و ازش میخواد که ببخشتش که بالاخره همدیگرو بغل و آشتی میکنن. لیدیا و عمر تو کلوب آکیف را میبینن و میرن پیشش و حالشو میپرسن اونجا عمر و لیدیا از هم میپرسن اینجا چیکار میکنن لیدیا میگه بابام گفت بیام عمر هم میگه منم مامانم خواست بیام اینجا سپس بعد از کمی حرف زدن با آکیف میرن پیش سوزان و یامان. بچه ها ازشون ...
خسته از رای اعتراضی!
را هم که باز خودتان می دانید. ماه آذر یادم نمی رود چقدر اشک ریختم و دی آن سال با خبر سقوط هواپیمای اوکراینی از خواب بیدار شدم ناراحت شدم بعد سه روز که متوجه شدم چگونه این اتفاق افتاده است اشک هایم بند نمی آمد. ماه بعد میخواستیم برای رفتن به کانادا اقدام کنیم داخل و برای انگشت نگاری به ترکیه سفر کردیم. طول پرواز هواپیما نمی دانید چه استرسی را تحمل کردم. آنقدر پدر و مادرم ترسیده بودند که ...
شهیدی که آرزو داشت شبانه دفن شود
خوابیده بود. به هیچ وجه نمی توانستم باور کنم که او ناصر است. شهید را به خاک سپردیم، ولی همچنان بر این باور بودم که او ناصر نبود و ناصر زنده است. شاید اسیر شده باشد و به هر حال امید بازگشت او را داشتم. چند روز بعد، شهید تشییع شده به خواب برادرم آمده و گفته بود که من شهید شما نیستم.حدود دو هفته بعد عده دیگری از شهدای کربلای 4 را آوردند. بالاخره ناصر در میان این شهدا بود؛ با همان لباس رزم ...
این دختر ایرانی کوزت واقعی سریال بینوایان است/ فرار از خانه جهنمی و اسارت در دخمه زن شیطانی
مهربان کنارم نشست، زمانی که لبخند این زن را دیدم با خودم گفتم ای کاش مادرم یک بار این گونه با من سخن گفته بود، خودم را تنهای تنها می دیدم، هیچ جایی را هم برای ماندن نداشتم، زن من را به خانه اش دعوت کرد و من هم قبول کردم و همراه وی به راه افتادم و به خانه اش رفتم. چند روز در خانه این زن بودم و وی به گرمی از من پذیرایی کرد تا اینکه یک روز به من گفت میخواهی تو را با یک پسر خوب آشنا کنم ، من که ...
نماینده موفق، در کنار مردمِ حوزه خود نگاه ملی دارد
...> دهقان : بله من در 23 سالگی اسیر شدم، پنج سال و چهار ماه من اسارت هم من درس می دادم به اندازه سوادی که آنجا داشتیم تدریس می کردم، انگلیسی هم خوب بودم، عربی هم خوب بودم، اصلاً من اینها را بالای 90 زدم در کنکور زمانی که برگشتم، ضمن اینکه بقیه درس ها را هم رفتم کلاس رفتم مشهد دارالفنون آنجا 6 ماه کلاس کنکور رفتم. سوال: مگر آنجا دبیرستان دارالفنون داریم؟ دهقان : یک موسسه دارالفنون ...
سخنرانی شهید سلیم زاده علیه شاه/ توصیه شهید به همسر پیرامون شهادتش
هزارتومان مهریه، عقد زناشویی بست. همسرش در این باره می گوید: ابتدا پدر و زن پدر حمزه به خواستگاری آمدند، سپس خودش با من صحبت کرد و علاقه خود را نسبت به حضور در جبهه ابراز کرد و من قبول کردم که همسرش شوم. پدرم هم گفت: قبول کن که مصلحت در این است. سیزده روز پس از مراسم عروسی، حمزه به جبهه بازگشت. در زمان حضور در جبهه به ندرت به مرخصی می رفت و می گفت: کار مهم، حضور در جبهه است، باید از ...
همیشه دنبال ایده زیبا هستم/ کودکان درهر جای دنیا منتظر لالایی و قصه هستند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، افسانه شعبان نژاد، در نقد و بررسی کتاب خاطرات یک کلاه ، با شعر پدر شبیه کوه و مادرم شبیه آفتاب... کلام را آغاز کرد و به پیشینه شعری خود پرداخت. وی گفت: از سال سوم دبستان، اولین شعر گونه ام را گفتم. اطرافیان با تشویق هایشان به من انرژی و انگیزه شعر گفتن دادند. البته همواره شاگرد و مدیون مصطفی رحماندوست هستم زیرا او بود که مرا با ...
اسیدپاشی روی همسر سابق به خاطر حضانت فرزند در تهران
به گزارش شهرآرانیوز، حدود یک سال قبل زن و شوهری که به شدت با یکدیگر اختلاف داشتند، تصمیم به جدایی گرفتند. آن ها صاحب 2 دختر 14 و 16 ساله نیز بودند که پس از جدایی، دختر کوچک تر نزد مادر رفت و دختر بزرگ تر پیش پدرش. این شرایط پایدار بود تا اینکه مدتی قبل، مرد مجددا ازدواج کرد. هنوز مدتی از ازدواج مرد نگذشته بود که زن سابق نیز برای دومین بار پای سفره عقد نشست. این خبر وقتی به گوش مرد رسید ...
من اشتباهی ام!/ هر چه محروم تر می شویم سیاسی تر می شویم
بر دوش شان سنگینی می کند که می خواهند روزی آن را زمین بگذارند و چند صباحی هم احساس راحتی که چه عرض کنم، احساس آدم بودن بکنند. مردمی که سال ها است به محرومیت و کم توقعی عادت کرده اند و مشکلات و بدبختی شده است نَقل محافل شان. به دختر و پسری فکر می کنم که با آن پوشه ی صورتی مچاله شده، دارند فکر می کنند که این وام ازدواج (البته اگر جور بشود) را به کدام زخم شان بزنند. به مادری که هر روز ساعت ...
اصلاح طلبان، گروگان مشارکتی ها هستند
با مهدی خزعلی درباره موضوعات مختلف سیاسی بهویژه مسأله انتخابات به گفتوگو نشستیم. وضعیت اصلاحات را چطور میبینید و چرا به اینجا رسید؟ اگر واقعا اصلاحطلبیم، اصلاحات باید خودش را اصلاح کند. قبل از انتخابات مجلس دهم، جلسهای بود که همه کاندیداها بودند، آقای عارف نیز حضور داشت و من در آن جلسه گفتم: باید اصلاحات را اصلاح کرد ، آقای عارف گفت: الان وقتش نیست، بعد از انتخابات . بعد از ...
هیولای سیاه مشهد : در تجاوزهایم گریه های زنان را نمی دیدم!
کاره است؟ کشاورزی داشت اما الان دیگر نمی تواند کار کند. بعد از ترک تحصیل دنبال چه شغلی رفتی؟ به شاگردی در یک تعمیرگاه خودرو مشغول شدم. چند سال آن جا کار کردی؟ شش سال در تعمیرگاه بودم ولی بعد به کار فروشندگی سیم و کابل روی آوردم. سربازی هم رفتی؟ بله ،سال 88 در کرمان خدمت کردم. با همسرت چگونه آشنا شدی؟ پدرم دختر یکی از دوستانش را به من معرفی کرد که از ...
رمز و راز حفظ قرآن از زبان جوانان گیلکی
شده که باهم می خوانیم: پدر و مادرم مشوق و همراه من در مسیر حفظ قرآن بودند سوگند رفیع زاده با بیان اینکه اهل شهر رشت هستم گفت: از سال 89 شروع به حفظ قرآن کردم زیر نظر اساتید فرهیخته گیلان، اساتید فلاح پور، سال 92 به لطف خدا حافظ کل قرآن شدم. این جوان حافظ کل قرآن با بیان اینکه در کمتر از یکسال ترجمه کل قرآن رو هم یاد گرفتم گفت: دانشجوی ترم 7 پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ...
جسد سوخته مادر خواننده معروف پاپ در اتوبان باقری کشف شد + جزئیات
مادرم خواستم تا همراه او بروم بروم اما مادرم قبول نکرد .مادرم آن روز از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت .تا اینکه دو روز بعد جسد او پیدا شد. سه ماه از این ماجرا گذشته بود که پرویز با پای خودش به پلیس اگاهی رفت و تسلیم پلیس شد اما ادعا کرد در قتل زن میانسال دستی نداشته است . وی گفت: سال 90 به خاطر حمل یک کیلو شیشه بازداشت و به اعدام محکوم شدم. شیشه مخدر متعلق به دوستم بود و من فقط ...
عبدخدایی، عضو فدائیان اسلام: پدرم مخالف کسروی بود همین که شنید او را کشته اند، گفت من حاضرم 70 سال ...
همه هستی زیر پوشش خداست. رحمان صفت مخصوص خداست. یادم هست که در آن جلسه آقای مولوی پرسید: پس من نجس هستم ؟ و آشیخ غلامحسین جواب داد : بله، چون برای خدا شریک قرار دادی. مادر شما در جریان کشف حجاب شهید شد؟ سال 1316. من یک ساله بودم. کوچه خانه ما حمامی بود به نام حمام سالار. یک روز مادرم با زن همسایه که با او دوست بود به حمام رفتند. حمام ها تا اول آفتاب مردانه بودند و بعد از طلوع ...
کتاب کشتی گیر شهید استویی رونمایی شد
شده و از تیم نویسنده و فدراسیون کشتی تشکر می کنم. من فرزند کشتی گیر شهید عیدی استویی هستم. پدر و مادر من در یک حمله موشکی شهید شدند و ما از کودکی توسط زنده یاد دایی و زن دایی ام بزرگ شدیم. وی ادامه داد: به کشتی علاقه داشتم و یادم می آید که با پدرم چندین بار به سالن های ورزشی رفته بودم و به همین دلیل کشتی گیر شدم، اعتقاد دارم که دعای پدر و مادرم بدرقه راه من بود و به همین دلیل در عرصه ...
اولین عکس از زن و بچه های محمد اصفهانی خواننده سریال مستوران + بیوگرافی و حواشی
سال 59 از دنیا رفتند و مادرم ستادی برای کمک رسانی به جبهه را در مطب پدرم راه انداخته بودند و نمی توانستیم آنجا را اجاره بدهیم. من هم دنبال کسب درآمد بودم و نویسنده رادیو شدم. آن موقع فقط قرآن می خواندم. پیکانی هم داشتم که هر موقع وقت می شد با آن مسافرکشی می کردم و پول خردهای حاصل را به بقال محل می دادم که به من اسکانس بدهم. محمد اصفهانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان علوی به پایان برد و ...
امیررضا و امیرعلی میرجلالی، به توان پدر و مادر
پنی سیلین اشتباهی برای تب بعد از واکسن فلج باعث شد میهن خانم فقط از ناحیه پا دچار مشکل شود، اما ویروس فلج در بدن آقا محسن خیلی بیشتر جولان داد و او را چرخ نشین کرد . مهین خانم از همان زمانی که در سال 76 ورزش زیر پوست زندگی اش می خزد، به سال نمی کشد که در کنار کار و فعالیت در مجتمع توان یابان، یک روز توی زمین ورزشی معلولان دست به توپ می شود. همان توپ نارنجی و دریبل کردنش که با هر ضربه ای که به زمین ...
با ساکنان شهرک جذامی ها آشنا شوید/ در اینجا همه جذامی هستند+جزییات (16+)
... خاطره آمدن به مشهد هنوز بعد از این همه سال برای او زنده است: من مادر که نداشتم، پدرم هم فوت کرد، کسی را نداشتم ، شنیده بودم اینجا بیمارستان جذامی هاست، اول رفتم رشت. آنجا یک خانمی بود خدا خیرش بدهد با شوهرش داشت می رفت مشهد. من را زیر چادرش قایم کرد، اینطوری سوار اتوبوس شدم. مرد 60 سال پیش با اتوبوس آمد مشهد، خودش را رساند بیمارستان هاشمی نژاد و بستری شد، درمان شد. بعد یک روز گفتند ...
روایت مادر 2 شهید که در یک روز و به یک شکل شهید شدند
او می دادند، برمی گرداند و مقداری هم خودش می خرید، همه را جمع می کرد تا برای جبهه ها بفرستد. اواسط گفت وگو خواهر بزرگ شهیدان به خانه مادر می آید، می گوید: من چیز زیادی از بچه ها یادم نمی آید، خواهر و برادرهایم بیشتر با آن ها بودند. اما روز خداحافظی برای مکه را کامل به یاد دارد، می گوید: مادرم وقتی با من خداحافظی کرد، گفت بچه ها را امانت به تو می سپارم، ظهر همان روز خواهرم ...
شوق پرواز/ اسطوره ای از ایثار که عاشق شهادت بود
از جلوی چشمانم رفتند؛ تا اینکه اوایل شهریور ماه سال 1399 بود که پسردایی ام عکسی از علیرضا به زن دایی ام می دهد تا نظر مرا نسبت به علیرضا بداند که سرانجام بعد از بهانه های الکی که در ذهنم تراشیده بودم قرار شد تا برای خواستگاری تشریف بیاورند. خلیلی می گوید: علیرضا همواره نماز اول وقت می خواند و نسبت به حق الناس خیلی حساس بود؛ به پدر و مادر خود و همچنین پدر و مادر من احترام می گذاشت و در طول ...
عکس های همسر آلمانی رضا صادقی
1390 وقتی 32 ساله بود به ازدواج منتهی شد. ثمره این زندگی حالا دو دختر بنام های تیارا متولد بهمن 92 و ویانا متولد خرداد 96 می باشد. مشکی در روز ازدواج این خواننده که از اولین شروع خود در عرصه موسیقی مشکی می پوشد می گوید حتی در مراسم ازدواجم هم مشکی پوشیدم. وقتی وارد مراسم شدم یکی گفت : اِ، یکی گفت: رضا ؟ یکی گفت: مشکی آخه ؟!! ولی اما اگر غیر از مشکی می پوشیدم تماما روی هر آن ...
جوانانی که با رمز یا علی ِاکبر به امام زمان خود خدمت می کنند
هر هفته یک سطح بالاتر برگزار شد، افزود: تا جایی که حتی برخی از مغازه های اطراف نیز گاهاً کمک می کنند و علاوه بر این بر سالم سازی فضای پارک هم اثر گذاشته است. سحر، یکی از دختران جوان گروه سه شنبه های مهدوی مسجد بقیت الله کرمان با اشاره به اینکه حدود 2 سال است که سه شنبه های مهدوی را در پارک نماز به اتفاق حدود 14 نفر از جوانان و نوجوانان مسجد برگزار می کنند؛ می افزاید: ختم قرآن و ختم ...
کارگردان سینما: سینمای دفاع مقدس کار فرهنگی است/ جوانان باید بدانند این خاک چگونه حفظ شده است
السلام را از تلویزیون می دیدم با خودم گفتم این آدم چه فرد خوشبختی است که توانسته پرچم را عوض کند. این کارگردان سینما امه داد: مدتی بعد در برنامه ای دعوت بودم که مجری برنامه صندوق حامل پرچم گنبد امام حسین علیه السلام، تربت قتلگاه و انگشتری مزین به نگین سنگ مزار امام حسین علیه السلام را آورد. آن جا متوجه شدم خدا اگر بخواهد می تواند دنیا را جابجا کند فقط باید در درست را پیدا کنیم و بزنیم. ...
جنازه ای که زَهره بزن بهادر تهران را ترکاند!
. همیشه می گفت من بزن بهادر محله مون بودم. من یه تنه 10 تا عراقی رو حریفم. هرجا به مشکل برخوردین من خودم ایکی ثانیه حلش می کنم. هدفمان این بود تا هم منطقه را شناسایی کنیم هم ساختمان مناسبی به عنوان مقر برای فرماندهی پیدا کنیم تا کپسول اکسیژن، ماسک، بی سیم و تجهیزات دیگرمان را ببریم آنجا و مستقر شویم. ساختمان مخوف در مرکز شهر ساختمانی مسکونی و یک طبقه پیدا کردیم. حدس زدیم از لحاظ ...
می خواست ماه رمضان تشییعش کنیم
بیا همین جا در تجریش بهت خانه می دهم، هرکدام تو دست رویش بگذاری، خودت هم پیش خودم کار می کنی، دیگر نرو سوریه. محمد گفت این قدر خانمم التماس کرده من گفتم فقط یک بار می روم، ولی الان هدف من شهید شدن است، دیگر نمی توانم در ایران کارکنم وکنار زن و بچه باشم.یعنی هرچه این اصرارکرد، فایده نداشت. تا ساعت 12شب ماندیم؛ روز پدر بود؛ صاحبکار می گفت امروز روز پدر است، برویم کیک بگیریم برای پدرخانمم. ما را با ...