ناگلزمان: پدرم جاسوس بود و خودکشی کرد!
سایر منابع:
سایر خبرها
به بایرن علاقه ندارم و آنها هم به من علاقه ندارند!
سفر کردم و استادیوم ها و باشگاه ها را به خوبی می شناسم. پس این برای من انگیزه ای ایجاد نمی کند. جام جهانی 2026، ایالات متحده، کانادا، مکزیک. این برایم هیجان انگیز است. و افزود که از تابستان برای چنین شغلی آماده خواهد بود. لو پس از خروج از مرحله گروهی جام جهانی 2018 روسیه و حذف در مرحله یک هشتم نهایی یورو 2020 راه خود را از تیم ملی آلمان جدا کرد. بیشتر بخوانید: یک دلیل مهم برای بایرنی شدن زیدان افشاگری تکان دهنده از زندگی سرمربی تیم ملی آلمان؛ پدر ناگلزمن جاسوس بود و در نهایت خودکشی کرد/ فکر می کردم پدرم سرباز است! ...
آقای بازیگر برای دخترانش نیروی یگان ویژه استخدام کرد
امنیت دختران بزرگ ترش، سوفیای 27 ساله و سیستین 25 ساله بود، مجبور شد دست به اقدام مضاعف بزند و اینگونه شد تصمیم گرفت ترتیب یک دوره ی آموزش دفاع شخصی نظامی را برای دخترانش بدهد. سیستین، دختر دوم استالونه در مصاحبه ی جدیدی با نشریه ی نیویورک پست که پدر و خواهرش سوفیا هم در آن حضور داشتند، گفته: تمرینات خیلی سختی نبود. من و سوفیا 6 ساعتی را با آن ها در جنگل گذراندیم. حسابی خسته مان کردند ...
شاهد عینی روزهای پر تب و تاب جنگ در خارک
شهریورماه بود. می خواستم به خارک برگردم که گفتند: تمام راه ها بسته شده. هیچ راهی وجود نداشت. پروازها لغو و راه دریایی هم بسته شده بود. آغاز نبرد هوائی و آتش توپخانه 31 شهریور که ارتش بعث عراق، خارک را زد، وضعیت بد شده بود من آن زمان آبادان بودم. آن جا هم بمباران می شد، به همین دلیل مجبور شدم حدود بیست روز در آبادان بمانم. آن روزها بنزین خیلی کم بود و مردم مشکل داشتند و هرجایی که ...
پدر شهید علی حسینی کاهکش: علی واقعا شهید شده بود و ما بی خبر بودیم
علی حسینی کاهکش، شهید مدافع حرم است، او اولین شهید گردان نور بود که به عنوان تک تیرانداز، زمستان 1394 در جریان آزادسازی دو شهر شیعه نشین نُبُل و الزهرا که پس از یک محاصره حدوداً چهارساله به وقوع پیوست؛ به فیض شهادت نائل آمد. آن چه در پی می آید روایتی است از زبان مادر و پدرش که کوه صبراند و شاکر! همه چیز داشت اما از خودش هیچ نداشت، از خودش خالی و سرشار از نور بود، از خودش تهی ...
مراغه چیان: وزیر در امور استقلال دخالت می کرد!
مشکلات فوتبال پایه و دوران حضورش در آکادمی استقلال صحبت های مختلفی داشت و معتقد بود که باید میان خطیر و نکونام تعامل درستی برقرار شود تا استقلال در ادامه مسیر خود ضربه نخورد. گفت وگوی شهروند را با سعید مراغه چیان می خوانید: آقای مراغه چیان ابتدا درخصوص جام ملت های آسیا صحبت کنید. یکی از مسائل مورد توجه در این دوره بحث تعداد کادر فنی تیم ملی ایران در این مسابقات بود که 25 نفر بودند ...
حمیده اسماعیل نژاد: در سبزوار سالن تمرین نداریم
کردم و به فینال هم رسیدم. با توجه به شرایطی که داشتم از عملکردم هم راضی بودم. رکوردم در رنکینگ المپیک جایگزین یکی از رکوردهایم شد و 90 امتیاز گرفتم. رکورددار دوی 100 متر ایران با بیان اینکه مربی ندارم و با مربی دوران نوجوانی ام تمرین می کنم، تاکید کرد: مربی ام در سبزوار است و باید همانجا می ماندم. از طرفی پیست آفتاب هم در حال بازسازی بود و شرایط اردو وجود نداشت. تا دو، سه روز قبل از مسابقاتم هم ...
روایت موسوی بجنوردی از جمهوری اسلامی موردنظر امام/آیا امام نظارت استصوابی را قبول داشت؟
وقتی بیعت را شکستند، افراد ناپسندی در جامعه معرفی شدند. او در پاسخ به اینکه برخی در حال حاضر ادعا می کنند جمهوریت در اندیشه و عمل امام یک تاکتیک بود و نه یک عقیده، گفته است: ببینید من ربع قرن با امام بودم، در نجف و پاریس. و بعد از پیروزی انقلاب در ایران. مذاق امام همینی است که من به شما گفتم. امام اهل اینکه از کسی بترسد یا دو شکله صحبت بکند که فلان کس خوشش نیاید و دیگری خوشش ...
گم کردن خود در محل کار
از او دعوت کردند. دپارتمان محلی جامعه روزنامه نگاران حرفه ای (Society of Professional Journalists) نیز به او جایزه روزنامه نگار سال را اعطا کرد. انتشار مقاله مگان، برای او فقط تحسین و اعتبار به همراه نداشت، بلکه یک هویت هم به او داد: او روزنامه نگار شده بود. او به تازگی در مصاحبه اش برای نگارش این کتاب گفت: پس از آن احساس می کردم که هیچ گاه قرار نیست کار دیگری بکنم. مجبور بودم که بهترین روزنامه ...
اظهارات زنی در دادسرای جنایی که شوهر دومش متهم به قتل شوهر اولش شده است | قرار نبود شوهر سابق بمیرد
مجدد من شد، مزاحمت هایش را آغاز کرد. او یا زنگ می زد و تهدیدم می کرد یا سر راهم سبز می شود و با حرفهای نامربوط، برای من مزاحمت ایجاد می کرد. وقتی دیدم مزاحمت هایش تمامی ندارد از او شکایت کردم که پرونده ما در دادسرا و شورای حل اختلاف در حال رسیدگی بود. با این وجود شوهر سابقم دست بردار نبود و این اواخر تهدید می کرد که مرا به قتل می رساند و بعد خودکشی می کند. تهدیدهای او وحشت به جانم انداخته بود تا ...
افشاگری تکان دهنده از زندگی سرمربی تیم ملی آلمان؛ پدر ناگلزمن جاسوس بود و در نهایت خودکشی کرد/ فکر می ...
...> ناگلزمن در مصاحبه ای با اشپیگل گفت: من اجازه ندارم در این مورد چیزی بگویم و حتی نمی دانم او دقیقاً چه کار کرده است. وقتی به من گفت 15 یا 16 ساله بودم و اغلب در سفرهای آموزشی از لندسبرگ، محل زندگی ما، به مونیخ در رفت و آمد بودم. به من درصد خیلی کمی از کارش را توضیح داد. اجازه نداشت در مورد شغلش حرفی بزند. به همین دلیل بود که همیشه می گفت فشارهایش بیش از حد زیاد است. در شغلش نمی شد از نگرانی ها حرف زد ...
پسر جوان دختر 16 ساله را سیاه بخت کرد!
این زن جوان با بیان این که شوهرش در مرداب اعتیاد نفس های آخر را می کشد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفا گفت: در یکی از شهرهای اطراف و در خانواده ای کم بضاعت متولد شدم و تا مقطع راهنمایی تحصیل کردم. پدرم با آن که اوضاع مالی خوبی نداشت و بی سواد بود اما هزینه های تحصیل ما را تامین می کرد. خلاصه به 16 سالگی رسیده بودم که روزی فهمیدم قرار است دوست صمیمی پدرم مرا برای پسرش خواستگار ...
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت...
اینکه در مرز ایران و افغانستان زندگی می کردند، تعامل زیادی با ایران داشتند. وقتی که جنگ شد، از آن طرف مرز به این طرف آمدند و ساکن ایران شدند. به همین خاطر همه ما متولد ایران هستیم. هم من، هم شهید بامری و هم فرزندان شهید . شانزده ساله بوده است که با شهید بامری ازدواج می کند: سعید پسرخاله پدرم است. همدیگر را می شناختیم و ازدواج مان کاملا سنتی بود. البته آن موقع بچه بودم، ولی از این ...
انتخابی که فوتبال را برای همیشه تغییر داد
آنچه یوهان از او می خواست را درک می کرد. یوهان دو پسر داشت. یوردی پسر خونی اش و پپ، پسر ورزشی اش! یوردی کرویف با تأیید گفته های مارتین در مورد رابطه نزدیک پدرش با گواردیولا به یاد می آورد که پدرش به گواردیولا پس از پایان دوران بازی اش با حضور در برشا، رم، الاهلی و باشگاه مکزیکی دورادوس به عنوان یک مربی تازه کار اعتماد زیادی داشت. یوردی کرویف در مورد ماه های پس از بازنشستگی ...
بانو علیمردای ثانی، نقاشی زبردست و خلاق از بردسکن/ هنرمندان شهرم از نبود نمایشگاه دائمی رنج می برند
بودم و دفتر نقاشی و مدادرنگی های رنگارنگم از هر نوع اسباب بازی برایم خواستنی تر بودند. هفت ساله که شدم، مانند اکثر هم سن و سالانم راهی مدرسه شدم و برای نخستین بار باید دنیای جدیدی را تجربه می کردم که بدون آموزش امکان پذیر نبود و خواسته و ناخواسته این ذهنیت به مرور در من ایجاد می شد که برای یادگرفتن هر چیزی باید آموزش دید و تلاش کرد. زنگ نقاشی، بهترین و شیرین ترین زنگ مدرسه ام ...
درد و رنج بیماران سرطانی در شمال شرق سوریه در سایه نبود مرکزی درمانی
شیمیایی به او بزنند، ما توانایی سفر برای درمان او را در کردستان نداریم. بهزاد علی جزئیاتی از مشکلات شان را در معالجه پدرش که مبتلا به سرطان بود برای العربی الجدید روایت کرد و گفت: پدرم 65 سال دارد و هر دو ماه یک بار از قامشلی به دمشق برای درمان سفر می کنیم. و معاینات پزشکی لازم را انجام می دهیم، مسافرت سخت و پرهزینه است و گاهی بلیط سفر با هواپیما برای هر نفر یک میلیون و 700 هزار لیره هزینه ...
اسپالتی: باید قهرمان اروپا باشیم نه کال آف دیوتی!
تکالیف روزانه کافی نبود، شب به آن ها تکالیف جدید می دهم. چون در تیم ملی شما در مسیر خود قرار می گیرید، تمرکز می کنید. من باید با یک تیم ملی قدرتمند به میدان بیاورم، از هیچ چیز راضی نیستم. می خواهم قهرمان اروپا شوم و سپس جام جهانی را ببرم. صحبت هایی که من برای تیم انجام می دهم همان صحبت هایی است که همه ایتالیایی ها انتظار دارند. برای قهرمانی به آلمان می رویم نه فقط برای شرکت در تورنمنت. برای انجام این ...
روایت معتادان متجاهر از روزهای تلخی که در زندگی سپری کردند
.... حضور فرزاد 25ساله میان این جمع که اکثرا سن و سال دار بودند عجیب به نظر می رسید، اما با همین سن کم، 13سال است که پرونده اعتیاد در زندگی او هم باز شده است. وقتی از او پرسیدم چرا از 12سالگی و در این سن کم مصرف مواد را شروع کردی، اختلافات با پدرش را دلیل اصلی اش عنوان کرد. او می گفت: با پدرم اختلاف زیادی داشتم و با تریاک، مصرف را شروع کردم. بعد از آن پله پله رفتیم بالا و رسید به مصرف روانگردان و ...
گفت و گو لذت بی پایان است
چرا ما غذاهایی مثل صدف و خرچنگ رو، که خیلی هم باب میل نیستند، می خوریم. اینکه ما یاد گرفته یم این چیزها رو دوست داشته باشیم باید جنبۀ تکاملی داشته باشه . مشارکت در ایده پردازی با پدرم تجربه ای عمیقاً پیوند دهنده بود. درنتیجه، ایدۀ ایده پردازی برایم بسیار جذاب شد. و با اینکه پدرم آدم احساسی ای نبود -و درواقع، ازآنجاکه آدم احساسی ای نبود- ایده ها برای من تداعیگر رابطه با پدرم بود و همین آن ها را آکنده ...
عهد بستم که برای مناطق محروم، اشتغال آفرین باشم
عهدی بستم که برای مناطق محروم اشتغال آفرین باشم. آن شب تا صبح فقط گریه کردم من در خانواده ای 9 نفره به دنیا آمده ام. پدرم کارگر ساده اداره برق بود. زمانی که خرمشهر آزاد شد پدر و همکارانش مشغول ترمیم برق کشی و خالی کردن اجساد شهدا از خانه ها شدند برای همین تمام بدنش درگیر بیماری پوستی شد و دیگر قادر به کار کردن نبود اما تا زمان بازنشستگی خدمت کرد. علاقه زیادی به رشته ...
یولیان ناگلزمان: پدرم جاسوس بود و به خاطر فشار کاری خودکشی کرد
طرفداری | یولیان ناگلزمان، سرمربی تیم ملی آلمان از راز تلخ زندگی اش پرده برداشت. یولیان ناگلزمان که گفت وگویی مفصل با نشریه اشپیگل داشته، درباره مرگ پدرش و فشارهای کاری وارده به او صحبت کرده است: پدرم اروین، وقتی که من در حال گذراندن یک دوره سرمربی گری بودم، درگذشت. حین نوجوانی من، پدرم برای سرویس جاسوسی آلمان فدرال کار می کرد. اجازه ندارم چیزهای بیشتری در این باره بگویم و ...
ناگلزمن: در تیم ملی باید خواسته های شخصی مان را کنار بگذاریم
سال با منچسترسیتی قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شد. مربیان بایرن مونیخ اما زمان زیادی برای توسعه چیزی ندارند. وی همچنین درباره نحوه اخراج شدنش از سمت سرمربیگری بایرن مونیخ هم که در همان زمان هم انتقادهایی به مدیران وقت این باشگاه شد، یادآورد شد: من در آن زمان متهم بودم که پس از شکست مقابل بایرلورکوزن در دسترس نبودم که این درست نبود. من از دوشنبه تا چهارشنبه به طور معمول در دفتر کارم در ...
سخنرانی شهید سلیم زاده علیه شاه
در مدرسه ای در روستای علی آباد از سرگرفت. در کلاس سوم ابتدایی (سال 1355) بود که مادرش را از دست داد. در سال 1357 دوره ابتدایی را به پایان برد و مقطع راهنمایی را در مدرسه ای در روستای اُنار گذراند. پس از اتمام دوره راهنمایی، پدرش او را به تهران برد و به منظور فراگیری دروس حوزوی در مدرسه علمیه حجت ثبت نام کرد. در تهران علاوه بر تحصیل در خیاطی کار می کرد و مقداری از دستمزدش را برای پدرش می فرستاد تا ...
تولد یک گونه ضروری در نثر فارسی
چطور گذشت؟ خیلی متفاوت بود. در آمریکا کسی همراه ما نبود. نهایت 15، 16نفر بودند. بعد مراسم هفتم را گرفتیم. مادرم برای کارهای بهشت زهرا و چاپ کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی به ایران آمد و من آن جا تنها بودم و گواهی فوت را که گرفتم، به ایران آمدم. روزهای بدی بود. هیچ کس پیش من نبود. ما روزهای اول اصلاً سوگواری نمی کردیم و بیشتر ذهن مان مشغول امور اداری و دفن و ... بود. بعد که به آمریکا برگشتیم ...
صدایی که حاج قاسم را شیفته خود کرد!
صحبت هایش گفته بود، از همین جا در لحن و گفتار مصطفی پدید آمد. مصطفی از نوجوانی بسیجی شد و از همان زمان به آموزش فنون نظامی توجه خاصی داشت. هرچند جوان لاغر اندامی بود، اما بسیار پرانرژی بود و به کارهای عملیاتی علاقه داشت. همزمان که درسش را می خواند و در بسیج فعالیت می کرد، در دوره مختلف به ورزش های قدرتی و فنی می پرداخت و مدتی هم رشته کشتی را دنبال کرد. شهید صدر زاده که در سن 21 ...
سهم اندک سفر با دوچرخه در مشهد
...، کارمندان و کاسبان از جمله همین افراد هستند، اما نکته ای که باعث شده است تعداد این افراد روز به روز بیشتر نشود، نبود زیر ساخت های لازم برای ترویج فرهنگ دوچرخه سواری است. وقتی پای صحبت تعداد اندکی از شاغلانی که با دوچرخه به سر کار می روند، می نشینیم به مشکلاتی اشاره می کنند که جدی است. روایت اول: پایان ناگهانی مسیر! مسیر از یک جایی به بعد نامشخص است! بلاتکلیفم که ادامه ...
"پایان جنگ"، "عزل منتظری و بنی صدر" و "فوت احمد خمینی" موضوع گفت وگو با کارگردان "احمد"/ احمد آقا حتی یک ...
حین گفت وگو با آقای سیدحسن خمینی دیدم که برایم جای سوال شد؛ نمایی از دور و در فضایی تاریک که کمی عجیب به نظر می رسید و باعث می شد نتوانیم چهره ایشان را به صورت کامل ببینیم. اینچنین قاب بندی انتخاب شما بود؟ قاطعانه می گویم که تصمیم من بود. - چرا؟ موقعیت ایشان با همه افرادی که مقابل دوربین من نشستند فرق داشت. ایشان می خواست درباره پدرش صحبت کند. احساس کردم وقتی می ...
نیکوکارانی که روزهای چهارشنبه به کارتن خواب ها غذا می دهند
مردهای گرسنه در محوطه پشت ساختمان، تا خیابان اصلی رسیده بود. مشابه این تصویر را چند ماه قبل هم همین جا دیده بودم؛ حوالی تیر. آن موقع، ساعت 7 غروب، هوا روشن بود. در روشنی، معمولا آدم ها شرمگین ترند از اینکه بابت بینوایی شان رسوا شوند و نداری شان را توی جیب شان قایم می کنند ولی آن موقع و در آن هوای روشن تابستانی هم در ازای صف مردانی که سنسورهای چشایی شان از فرط گرسنگی غیرفعال شده بود، فرق زیادی با ...
دنیای ده!!!(26)
خان نگر خواهی انتخاباتی!(3) پسرِ بزرگ جوَر: ناظر و کارشناسِ انتخابات: تویِ مجلسِ فاتحه نشسته ام. نگاهم یک باره سُر می خورد روی عکسِ مرحوم. دلم می سوزد برای جوانی اش. برای پدرش که کارگر بود و از بوقِ سگ تا ناله یِ شغال حمّالی می کرد و همیشه یِ خدا هشتش گروِ نهش بود. تمام آرزویش این بود که: "شکمِ خانواده اش سیر باشد، سقفی بالایِ سر داشته باشند و کهنه ای به تن. خدا خدا می کرد ...
چادرخوابی بیماران شهرستانی در پایتخت برای ویزیت پزشکان!
به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس ؛ خانمش او را سید احمد صدا می کرد. خودش سر صحبت را باز کرد هر چه پس انداز کرده بودم تمام شده کمی هم برای خورد و خوراک برایمان باقی مانده است. توی شهر خودمان دکتر برای انجام این عمل نیست برای همین مجبور شدم به تهران بیایم پیرمرد بی آنکه مجالی بدهد، صحبتش را ادامه داد چند روزی می شود که این جا چادر زده ایم. یک نوه داریم که پدر و مادرش را از دست داده و با ما زندگی ...