سایر منابع:
سایر خبرها
نقش بازی کردن رزمنده ایرانی برای فریب دادن سرباز بعثی+ فیلم
... بنده خدا گفت: من توی میدان پایین قلّه (کلاشین) با چند تا دیگه از رزمنده ها ی گردانمان داشتیم بالا می رفتیم که کالیبر عراقی ها روی ما کار کرد و همه را خواباند روی زمین. هفت هشت نفر از بچه ها همان جا درجا شهید و چند نفر هم به شدّت زخمی شدند و بقیه هم فرار کردند. من هم یه تیر کالیبر به دستم خورد. بلافاصله عراقی ها با خمپاره شصت همان جا را زدند و من که به پشت خوابیده بودم، از ناحیه کمر ترکش ...
سردار سلامی: قرارگاه سازندگی خاتم النبیاء (ص) از فرار مغز ها جلوگیری کرده است
، بازگرداندن اعتماد به نفس ملی و در واقع بی نیاز کردن کشور از حضور بیگانگان است و در متن اقدامات اساسی خود به این سیاست عمل می کند و به همین دلیل دست به کار های بزرگ می زند و پذیرش مخاطرات را دارد. فرمانده کل سپاه خاطرنشان کرد: قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص) به شایستگی و با تکیه بر عنایت باری تعالی، توسل به اهل بیت علیهم السلام و تلاش و مجاهدت نیروهای خدوم امروز این اعتماد را در خودش ایجاد ...
دست داماد به خون مادرزن در بجنورد آلوده شد
مقام انتظامی با بیان اینکه در این رابطه یک نفر دیگر نیز به شدت مجروح و به بیمارستان منتقل شده است، گفت: قاتل که داماد خانواده بود، بعد از هماهنگی قضائی با قرار مجرمیت روانه زندان شد. جانشین فرمانده انتظامی استان با بیان اینکه علت وقوع این قتل اختلافات خانوادگی بود، از شهروندان خواست تا ضمن بالا بردن آستانه صبر و تحمل خود در صورت اطلاع از هرگونه مورد مشکوک بلافاصله مراتب را از طریق پل ارتباطی 110 اعلام کنند. کد خبر 6046324 ...
اصلا نفهمیدم جانشین فرمانده است!
تویوتا و مشغول شد. من هم برگشتم داخل کانتینر و نشستم سر جایم. یک ربع بعد دیدم همان راننده وارد جلسه شد و نشست. توجهی به او نکردم و گفتم حتما یکی از راننده های احمد کاظمی است. آن جلسه تمام شد. چند روز بعد... ما در تپه سبز گیر افتاده بودیم، طوری که با هلی کوپتر برای مان آب و مهمات می آوردند. مدتی گذشت که دیدم همان راننده تویوتا آمد. باز هم نفهمیدم که او جانشین احمد کاظمی است... بعد که احمد کاظمی به راننده تویوتا گفت: آقای باکری!... زدم توی سرم و گفتم ای داد بیداد! پس آقا مهدی باکری ایشان است!... وقتی رفتم عذرخواهی کردم و گفتم که من شما را نشناختم، حرفی نزد. فقط گفت جنگ است و این حرف ها را ندارد. ...
ماجرای والفجر مقدماتی و چهره غمگین حاج همت
عبور رزمندگان بود، قرار داده بود تا سد راه آن ها شود. گردان کمیل پس از پیش روی به سمت دشمن، در یکی از کانال ها گرفتار شده بود و هیچ راه پس و پیشی نداشت. فرمانده لشکر هم فقط می توانست با آن ها ارتباط بی سیم بر قرار کند. همت با این که می دانست یارانش دیر یا زود در آن جا به شهادت می رسند، اما هیچ کاری از دستش بر نمی آمد، جز دلداری دادن آن ها و خون دل خوردن. هر دو طرف ...
والدین سردار شهید چراغچی الگویی برای خانواده ها هستند
جبهه انتقال دادند. در یکی از حمله ها نیز ترکش به او اصابت کرد و به پشت دریچه قلبش رسیده بود اما آن سردار شهید مدام می گفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچه های بسیجی در خط مقدم باشید. سردار ولی الله چراغچی سرانجام در بیست و چهارم اسفندماه سال 1363 در جریان عملیات بدر ، در جاده خندق از ناحیه جمجمه مجروح شد و پس از 22 روز بیهوشی در تاریخ 18 فروردین 1363، همان گونه که آرزو داشت شهید شد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت. ...
یک مُشت که از من بردارید، متوجه می شوید!
هایشان را که بغل می گرفتم می سوختند اما لب های ترکیده شان به رویم نمی آورد و می خندید. آن قدر ایستادند و افتادند و ایستادند و افتادند که مزدورهای بعثی رفتند. اما من، با دست های خالی، باید این همه بالِ زخمی را چطور می بستم؟ ترسیده بودم. می لرزیدم. می گفتم: بیدار شین! دشمن رفته! من آزادم. یه خاکِ آزاد. ماماناتون منتظرن؛ باید برگردین. اما تکه های بریده ی گوشت و پوست و خون شان در رگ های من جاری شده بود و ...
این تکاور ارتشی هنوز گمنام است
ایرانی و تماس مستقیم امام خمینی(ره) با فرمانده لشکر 64 ارومیه سه شاخصه این عملیات است. بیشتر بخوانید: یک خاطره درس آموز رزمی 24 ساعت پیاده روی برای یک عملیات فاتح عملیات کربلای 7 درگذشت/ آذرفر با صدام همکلاس بود در این گزارش تلاش می کنیم تا به پاس رشادت و فرماندهی مدبرانه مرحوم خسرو آدم نژاد به مرور بخشی از زندگی او و همرزمانش بپردازیم چرا که سرهنگ آدم نژاد یکی ...
یک خبر بد درباره سوسک ها که ناامیدتان می کند!
که بدون بدن زنده می ماند فقط بحث این نیست که بدن این جانداران بدون سر زنده می ماند؛ طبق گفته کانکل، سر جدا شده این حشرات هم به تنهایی به حیاتش ادامه داده، رشد می کند، شاخک هایش را برای چند ساعت به عقب و جلو تکان می دهد تا اینکه انرژی اش تمام شود. اگر به سر جدا شده یک سوسک مواد مغذی برسد و در یخچال نگهداری شود، حتی می تواند برای زمان بیشتری دوام بیاورد. نیک استراوسفلد، عصب ...
روایتی از روزهای آخر زندگی و خاک سپاری دکتر مصدق:؛آقای نخست وزیر چگونه دفن شدند
اش را چیز کرد شروع کرد خون قی کرد. افتاد به خون قی کردن، خون مزاجش عمل کرد. یک H morragie [خون ریزی] شدیدی کرد تا صبح و خون ریزی کرد و بردیم بیمارستان و یک ترانسفیوژن خون کردند دیگر نشد این ها، تا بعد سه چهار روز بعد مرد. روز 14 اسفند مرد... گفته بود فقط بچه هایم و زنم تشییع جنازه از من بکشند. ماشین سوار کردیم و بردیم احمدآباد و بازرگان هم آمد، مهندس سحابی آمد و این ها آمدند همه، آیت الله زنجانی ...
شرط خائنانه منافقین برای آزادی اسرای ایرانی
ما که وسط بودیم، به جاده آمدیم و به سمت کَرَند ماشین گرفتیم. ما به نیرو های مان گفتیم: مینی کاتیوشا و نیرو های سنگین برگردند و به همان جایی بروند که بودیم تا باز برویم و ببینیم که خط کجاست. فکر نمی کردیم منافقین از مرز هم عبور می کنند؛ می گفتیم جایی می ایستند. جلوتر از ما و بعد از کَرَند تنگه دیگری بود. آقای سلیم آبادی فرمانده لشکر 19 و بچه های لشکر 9 بدر را هلی برد کردند و آوردند آنجا و ...
شهیده شهناز حاجی شاه / اولین شهیده زن خرمشهر
دانست و حتی یک لحظه از زندگی و فرصت هایش را بیهوده از دست نمی داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که هنوز نهضت سوادآموزی تشکیل نشده بود. شهناز حاجی شاه همراه چند نفر دیگر گروهی را تشکیل دادند و به روستاها می رفتند و به بچه ها درس می دادند. جنگ آغاز شد 31 شهریور 59 جنگ آغاز شد. خانواده آنها مانند بسیاری از خانواده های خرمشهری از این شهر رفتند. به گفته خواهر شهید آنها هم به ...
قتل پسر ورزشکار در یک شوخی کودکانه | هدر رفتن 10 سال جوانی به خاطر یک حرکت دست
اما ما به کارمان ادامه دادیم تا اینکه عصبانی شد و به سمتم حمله کرد تا من را بزند. من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم اصلاً فکر نمی کردم با این کار بیفتد و به یکباره سرش به سپر نیسان بخورد و داخل جوی آب بیفتد. وقتی دیدم بیهوش شده ترسیدم و فرار کردم و چند ساعت بعد وقتی از دوستانم شنیدم او فوت کرده نمی دانستم چه کار باید بکنم. وی گفت: باور کنید نمی خواستم بلایی سرش بیاید. یک شکلک بچه ...
استاندار خراسان رضوی درگذشت مادر شهید چراغچی را تسلیت گفت
قلبش رسیده بود اما شهید مدام می گفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچه های بسیجی در خط مقدم باشید. سردار ولی الله چراغچی در عملیات بدر در بیست و چهارم اسفندماه سال 1363 در جاده خندق از ناحیه جمجه مجروح شد و پس از 22 روز بیهوشی در تاریخ 18 فروردین 1363، همان گونه که آرزو داشت شهید شد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (علیه السلام) مشهد آرام گرفت. مراسم تشییع مادر شهید چراغی ین روز دوشنبه در مهدیه مشهد واقع در خیابان امام رضا(ع) برگزار می شود. ...
کسی می تواند از سیم خاردار های دشمن عبور کند که...
باید من می دادم، اما چطوری؟! گفتم: نمیشه جواب نداد. گفتم: چند بار رفتم، از هر طرف سیم خاردار داره و میدان مین. معلوم بود که یک کم عصبی شده. آخه وقتی غیرتی می شد، چشمای سبزش رو می دوخت به یه گوشه. داشتم عذر و بهانه می آوردم که فریاد زد: مگه ما امام زمان(عج) نداریم؟! این رو با تمام وجودش فریاد کرد. و گفت: همین الان بریم. مات و درمانده گفتم: حالا؟ توی روز روشن؟! گفت: همین الان! و رفتیم و شد! از سخنان معروف این شهید این است که : کسی می تواند از سیم خاردار های دشمن عبور کند که در سیم خاردار های نفس خود گیر نکرده باشد. مأخذ: کتاب دلیل (روایت حماسه شهید چیت سازیان) ، نوشته حمید حسام ...
سی و هفتمین سالگرد سردار خیبر حاج حسین خرازی در گلستان شهدای اصفهان
به گزارش خبرگزاری بسیج از لشکر14امام حسین(علیه السلام)، با حضور مسئولین و فرماندهان عالی، آیات عظام، خانواده های معظم شهدا، پیشکسوتان و جانبازان دفاع مقدس، پایوران لشکر 14 امام حسین (علیه السلام)، نیروهای نظامی و انتظامی، آیین بزرگداشت سی و هفتمین سالگرد شهادت سردار شهیدحاج حسین خرازی در خیمه گلستان شهدای اصفهان برگزار شد. این مراسم با شکوه با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و اجرای سرود ملی توسط گروه موزیک لشکر آغاز گردید حجت ا ...
انتشار دو کتاب درباره شهید خرازی و نسل کشی یهودیان از نگاه قرآن
سیر داستانی کتاب این بچه های اصفهانند که یکی یکی شهید می شوند. مثل فصل سوم که تلخ و گزنده است. مثل سربریدن شهید رضایی به دست افسر بعثیِ مست که داد می زد: هدیه خوبی است برای فرمانده پاسدارها، اینها دارخوین را فلج کرده اند. سر را جدا می کند و با خود می برد. انگار عاشورای امام حسین(ع) در برابر چشمان حاج حسین است که تکرار و تکرار می شود. در کارزار جنگ، حسین قصه ما شب هنگام یادش به حضرت زهرا(س ...
سفر عشق از دریچه اولی ها | روایتی از تشرف فرزندان زیارت اولی گروه مرهم باش به حرم امام رضا (ع)
داریم این روند را برای هر سال دست کم دو بار محقق کنیم؛ یعنی سالی دو بار در دو گروه دختران و پسران، زائر اولی های کودک و نیازمند را به مشهد بیاوریم. شفای همه بیماران بعد از گفتگو با مسئول گروه و زیارت بچه ها، حالا قرار است، زائر اولی ها گشت وگذاری هم در صحن ها و رواق های حرم مطهر داشته باشند. علیرضا 10 سال سن دارد؛ او یکی از زائراولی هایی است که همراه گروه مرهم باش به مشهد مشرف ...
قاضی قاضی است و بازجو بازجو
زنده بودنش را به مادر و پدرش رسانده. قبلاً از پدرش بازجویی کرده بودم. پدرش سیگار می کشید و گفت: قبل از تولدش خواب دیده ام که بهم گفتند، چهل تا پسر می خواهی یا یک پسری که از آن چهل تا بهتر باشد؟ من حالم به هم می خورد از این جور چیزها و البته، قبول داشتم که به اندازۀ چهل نفر من را سرِ کار گذاشته و اذیت کرده. نگذاشتم پدرش حرف بزند و گفتم: پسرت کشته شده، انداختیمش توی ...
روایت پزشک جراح از جراحی نفسگیر قطع دست شهید خرازی
این بیمارستان از لحظات سخت و نفسگیر جراحی ایشان و نگرانی و اضطراب بچه های لشکر 14 امام حسین (ع) برای سلامتی فرمانده محبوبشان و متقابلاً نگرانی شهید خرازی برای نیروهایش، حکایتی شنیدنی است. عمل جراحی سنگین قطع دست و لاپاراتومی حسین خرازی، فرمانده لشکر 14 امام حسین (ع)، با تلاش گروه جراحی دکتر ظفرقندی در بیمارستان صحرایی خاتم الانبیا(ص) انجام شد. دکتر ظفرقندی لحظات سخت این عمل سنگین را این طور شرح ...
فرمانده یعنی جلوتر از سرباز!
یک سنگر تا از آسیب ترکش ها در امان باشیم. آتش که سبک شد، آمدیم بیرون. 6-5 نفر از برادران، شهید شده بودند. حاج حسین هم دستش قطع شده و خون تمام بدنش را گرفته بود. به او گفتیم: حاجی چطور شده؟! گفت: چیزی نیست، یه خراش کوچیک برداشته! همه بچه های گردان هاج وواج مانده بودند. باور نمی کردیم دست حاج حسین قطع شده باشد. همه ناراحت بودند. حسین زیر آتش سنگین، توی خط چه کار داشت؟! خودم را که با او مقایسه کردم ...
خون دل خوردن از خون دادن مشکل تر است
جرات می توان گفت تاثیرگذارترین فرد فرهنگی در منطقه نظام آباد تا به امروز، او بوده است. تعداد زیادی از شاگردانش به شهادت رسیدند و آنها که ماندند اکثرا افرادی هستند که در مشاغل فرهنگی و مهم در حال خدمتند. شهیدی اهل نمایش و موسیقی مسجدی محمود در کوچه و خیابان های نظام آباد می چرخید و بچه ها را دعوت می کرد تا در کلاس های تابستانی مسجد شرکت کنند.هیچ بودجه دولتی در اختیار نداشت و با کمک ...
درایت شهید خرازی در غافلگیری بعثی ها در عملیات طریق القدس
...> آقای سیدباقر رضوی را هم که اهل درچه اصفهان بود، فرمانده کردند. آقای نوروزعلی جعفری هم جانشین ایشان شدند. نیرو ها را تحویل دادم و گفتم: حالا خودم کجا بروم؟ گفتند: شما به شهرک بروید. روز بعد به خط آمدم تا سری به بچه ها بزنم. پرسیدم: حاج حسین خرازی کجاست؟ گفتند: رفته اصفهان. گذشت تا چند روز بعد وقتی تنهایی از جاده اهواز- خرمشهر به سمت شهرک می آمدم، ناگهان به طور اتفاقی در راه ...
600 سرباز عراقی با سخنان سید علی تسلیم شدند
وصیتنامه اش نوشته بود: ای خدای خالق! دوست دارم در جاییدفن شوم که از همه جا به تو نزدیک تر است. همرزم شهید مدیریت سید علی در خیبر همرزم شهید ابراهیمی نیز در ادامه می گوید: من در بیشتر عملیات ها همراه سردار سید علی بودم و آشنایی ما با هم به سال 1360 و زمان فرماندهی ایشان در سپاه کلات برمی گردد. کمی بعد ایشان در گردان الحدید از تیپ 21 امام رضا (ع) مشغول به کار شد. آن موقع فرمانده ...
حکایت نیروهایی که به اسارت منافقین درآمدند
... خلاصه ما همه چیز برای حرکت داشتیم. بحث مان این بود که آقای طاطیان! احمد یخکشی! احتمالاً باید پارتیزانی بجنگیم؛ یعنی گردان شما را به 10، 8، 7 قسمت کنیم و مثل برون مرزی به آن ها ضربه بزنیم و در برویم. ما نمی توانیم با 2 تا گردان در خط بایستیم و بجنگیم، خط هم نمی توانیم درست کنیم. مسوول طرح عملیات و بچه های اطلاعات عملیات هم آمده بودند. مثل این که آن بچه ها بیشتر از ما احساس مسوولیت می کردند ...
قتل فجیع دزد ناموس به دست مرد غیرتی
فرار یک زن با عشقش و زندگی مخفیانه با او پس از 6 سال به قتل فجیع آن مرد و یتیم شدن 3 بچه اش منجر شد. به گزارش عرشه آنلاین، فروردین 1400 گزارش یک درگیری مرگبار در خانه ای در محدوده فیروزکوه به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و دریافتند 3 مرد پس از ورود به خانه یک زوج افغانستانی با ضربات چاقو و اسلحه آنها را مجروح کرده اند. در این حادثه مرد جوان به نام رحمان کشته و زن ...
داستان رشادت های ناتمام و فراموش نشدنی سردار شهید اصفهانی
...: بنی صدر از فرماندهی کل قوا عزل شد. بعد هم خبر می رسد قرار است آیت الله بهشتی به منطقه بیایند و اگر ردانی پور بخواهد سری هم به رزمندگان اصفهانی خواهد زد. در سیر داستانی کتاب این بچه های اصفهانند که یکی یکی شهید می شوند. مثل فصل سوم که تلخ و گزنده است. مثل سربریدن شهید رضایی به دست افسر بعثیِ مست که داد می زد: هدیه خوبی است برای فرمانده پاسدارها، این ها دارخوین را فلج کرده اند. سر ...
لباسی به قامت او تا هنگام شهادت پیدا نشد
قبل از عملیات والفجر 8 شب قبل از عملیات والفجر8 از مجید و سایر بچه های گردان فیلم گرفته بودند. بعد از شهادتش آن فیلم به دست مان رسید. همه افراد خانواده دور هم جمع شدیم. فیلم را در دستگاه گذاشتیم و مشغول دیدن آن شدیم. مجید را بین بچه های بسیجی دیدیم. همه دور هم نشسته بودند. فرمانده شان آقای شعبانی هم حضور داشت. یک نفر زیارت عاشورا می خواند و بقیه با او نجوا می کردند. ...
پیام قدردانی فرمانده سپاه قدس گیلان از حضور حماسی مردم در انتخابات
. در پایان آرزوی سلامتی و موفقیت منتخبین در انتخابات1402 در راه خدمت به مردم عزیر در سایه توجهات ولی عصر امام زمان( عج) و زعامت رهبری معظم انقلاب را از خداوند برای آنان مسئلت دارم . فرمانده سپاه قدس گیلان سردار سرتیپ دوم پاسدار حمید دامغانی