خدا شهادت را به پسرم و صبر را به من هدیه داد
سایر منابع:
سایر خبرها
همسفر جاده بی قراری ها
چندخط ابتدای نامه را در مورد شهادت می نوشت، وقتی نامه هایش را می خواندم گریه می کردم. بچه هایم کوچک بودند یک روز برادرم به مرخصی آمد. به او گفتند: دایی! چرا نامه های گریه دار برای مادرم می نویسی! نامه های خنده دار برایش بده. بعد از آن دیگر بنده خدا سعی می کرد که زیاد از شهادت نگوید تا ناراحت نشوم. چون بچه هایم به او گفتند: مادرم نامه ات را که می خواند، گریه می کند. بعد از آن دیگر خیلی رعایت حال من را ...
خاطرات قرآنی رهبر انقلاب| اثرپذیری از تلاوت زیبای مادر تا حفظ قرآن و آرامش به اسرا در زندان ساواک
خواستند و گفتند چرا شما راجع به بنی اسرائیل حرف می زنید؟ گفتم آیه قرآن است؛ من دارم آیه قرآن را معنا و تفسیر می کنم. گفتند نه، این اهانت به اسرائیل است! درس تفسیر بنده را به خاطر تفسیر آیات بنی اسرائیل- چون اسم اسرائیل در آن بود- تعطیل کردند. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان 19 اردیبهشت 1384 شنیدن تلاوت ابوالعینین شعیشع در مسجد گوهرشاد در گذشته این همه ...
رویای درختی که تعبیر شد
چرداول متولد و 22شهریورماه در شب تاسوعای حسینی بعد از رشادت های فراوان و بی نظیر در جبهه مقابل رژیم بعث به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود می رسد. او یکی از دانش آموزان ممتاز مدرسه شان بود که دوران تحصیلش را با موفقیت پشت سر گذاشت و همواره در راه پیروزی انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فرو گذار نکرد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای فعال انجمن اسلامی دبیرستان بود و در مبارزه با گروهک های ضد ...
شهید برونسی ؛ بنّای عارف جنگ
زاده شد. شهر عطار و شفیعی کدکنی... شهر یغمای خشتمال صاحبدل... در سال 1321 در روستای گلبوی کدکن ، از توابع تربت حیدریه، به دنیا آمد. در کلاس چهارم دبستان، به خاطر بیزاری از عمل معلمی طاغوتی، و فضای نامناسب درس و تحصیل، مدرسه را رها کرد. یکی از معروف ترین خاطراتی که هم ولایتی های او از وی به یاد دارند به مجلس شب شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) در روستای گلبو باز می گردد. گویا عبدالحسین در آن زمان ...
سوالی که وقتی بچه از مدرسه میاد، حتما باید ازش بپرسی
تابناک با تو – اگر دوست دارید با فرزند خود ارتباط برقرار کنید و بعد از مدرسه والدین ایده آلی برای فرزند خود باشید باید بدانید مناسب ترین سوالاتی که میتوانید از آن ها بپرسید کدامند؟ سوالاتی که باید از فرزند دانش آموز خود بپرسید روابط با کودکان در سن مدرسه ممکن است تغییر کند و دنیای آن ها [...]
جملاتی که والدین هرگز نباید به فرزند خود بگویند
...! همه ی پدر و مادر ها دست کم یک بار از زبان تهدید هنگام صحبت با فرزند خود استفاده کرده اند. اما اگر والدین تهدیدی کنند، باید زمانی که فرزندشان به حرف شان گوش نکرد، آن را عملی کنند. در غیر اینصورت، فرزندتان خیلی زود متوجه می شود که تهدید های شما چیزی جز یک ترفند نیست و دیگر آن ها را جدی نمی گیرد. 2- چرا باید یه حرف رو صد بار تکرار کنم؟ همه ی پدر و مادر ها از این ...
رونمایی از نرم افزار سرداران ویژه شهید قامت بیات
(شهید) حسنلو (جانباز) و قامت بیات انتخاب شده بودند جاذبه معنوی اینان به حدی بود که بعد از یک سال و اندی که گروگانها به زنجان منتقل شدند من و عده ای دیگر از دانشجویان به عضویت سپاه در آمدیم بیات در غائله کردستان در مبارزه با ضد انقلابیون تجزیه طلب نیز شرکت داشت و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359 و فرمان امام خمینی مبنی بر عزیمت به جبهه ها بدون آنکه منتزر اعزام بسیج و یا ستادی ...
میم مثل مادر، مثل محمد حسین
واقعاً هم همینطور بود؛ پیکرش 15 روز در سردخانه بود، به این دلیل که فامیلش که طریقی است را ظریفی نوشته بودند، ما اطلاع نداشتیم تا اینکه یک روز یکی از دوستانش که شهادتش را دیده بود برای تسلیت به خانه ما آمد اما دید هیچ خبری نیست و متوجه شد ما از شهادت مطلع نشدیم و به پدر شهید اطلاع داد. رابطه با خدا و اهل بیت، معیار اصلی من بود بعد از شهادت همسرش با وجود حضور مجتبی چندین سال ...
مداحی و ماجرای شهادت شهیدمحمدرضا تورجی زاده +صوت و عکس
؛ در راه وظایفی که بر عهده ام گذاشته شده از ایثار جان و . . . هیچ دریغی ندارم. زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود، امروز بعد از گذشت این مدت راغب تر شده ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید. خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون. خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم ...
شیرینی های یک پسر بچه شصت ساله!
قیمت قدیم و فروش عمده، طمع مخاطبان می افزود، از خدا که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد که من هم نوکی به مال چوب حراج خورده اش زدم و چند تا خوبش را گفتم که برایم کنار بگذارد و بفرستد و یکی از آن خوب ها، دو جلدی پسر بچه شصت ساله بود از حمید جبلی؛ خالق و صداپیشه عروسک پسرخاله در نمایش عروسکی ماندگار کلاه قرمزی و پسرخاله که توسط انتشارات پریان به سال 1397 وقتی حمید آقای جبلی 60سالش شده بود، به زیور چاپ ...
شعله شوق بچه ها را خاموش نکنید
تورم و اوضاع سخت، بچه ها را سرخورده و ناامید می کند؛ پس اول از همه مراقب این ترکش های کلامی خود باشید. در مرحله بعد پیشرفت های کشور را به بچه ها نشان بدهید و درباره آن ها حرف بزنید. با نوجوان خود درباره آرمان داشتن حرف بزنید. از آرمان های دوران کودکی خود حرف بزنید. نمونه های موفق را به بچه ها نشان بدهید که خیال نکنند درس خواندن و حرفه آموزی هیچ فایده ای ندارد. خودتان امیدوار باشید و شوق به آینده داشته باشید تا چرا شوق فرزندتان هم روشن بماند. ...
لعنت به زمین فوتبالی که بزرگ تر ندارد!
یکی از بچه ها تماس گرفت و داور برای مسابقه فوتبال خواست، یک مسابقه خیریه بین کودکان بدسرپرست و معتادان بهبودیافته. با هر داوری تماس گرفتم آن روز درگیر مسابقه لیگ برتر بود و از شانس ما هیچ کس پیدا نشد. قرار شد خودم و یکی از رفقا که البته جانباز بود برای داوری برویم. من مست و تو دیوانه ای بود برای خودش! لباس مشکی پوشیدیم، سوت و کارت خریدیم و برای داوری وارد زمین فوتسال شدیم. حاج رضا قبل از بازی در ...
سرلشکر شهید سید موسی نامجو
بهترین شاگردان دبیرستان نظام، دیپلم ریاضی گرفت و وارد دانشکده افسری شد. سپس با مدرک لیسانس نقشه برداری (درجه ستوان دومی) در سال 1340 از دانشکده افسری فارغ التحصیل و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 به سمت عضو هیئت علمی دانشکده افسری منصوب شد که این مسئولیت، بعد از انقلاب اسلامی به ریاست دانشکده، ارتقاء یافت و بعد از پیروزی انقلاب از موسسان سپاه پاسداران و دانشکده افسری امام علی (علیه ...
ضد انقلاب علی را هنگام نماز شهید کرد
می کند: جمعلی از کودکی شجاع و نترس بود. قبل از انقلاب پدرم به عروسی های مردم محل می رفت و تنبک می زد تا مردم جشن و پایکوبی داشته باشند و شاد شوند. جمعلی همراه پدرم تنبک می زد، اما یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که با امام خمینی (ره) و راهش آشنا شد دست از تنبک زدن در عروسی ها برداشت و روشش را عوض کرد. موسیقی را حرام می دانست. بعد مستخدم مدرسه ابتدایی عالمکلا شد. مدتی هم در قهوه خانه کار کرد. وضع ...
اظهارات عجیب مدیرکل آموزش و پرورش بوشهر
. حدود دو ساعت بعد (ساعت 15:10 روز یکشنبه) مدیرکل آموزش و پرورش استان در گفتگوی تلفنی با خبرنگار خلیج فارس به ارائه توضیحاتی درخصوص سخنان خود پرداخت و آن را شوخی درون جلسه عنوان کرد. موحدی با بیان اینکه 36 سال سابقه خدمت در دستگاه آموزش و پرورش دارم و سابقه من روشن است ، اظهار داشت: همواره در جمع همکاران تاکید می کنم که ما از صدقه سر دانش آموزان حقوق می گیریم، چون اگر آنها ...
بابا حسن و ساک های پر از پول!
دفاع مقدس و جانبازان آن دوران است و در جبهه دفاع از حرم در سوریه نیز حضور داشته است. با آن لهجه شیرین گیلکی از دردهایش می گوید، از دردی که در سینه دارد. حرف هایش ساده و بی تکلف است و بر دل می نشیند. گاهی بغضی در گلویش می نشیند و گاهی چشم هایش در حسرت شهادت، تر می شود. شنیدن حرف های بابا حسن و خاطرات او از زبان خودش خوش تر و شیرین تر است: اولین مأموریت سال 61 ...
عملیات کربلای 4 یادآور ایثار و شهادت شهدایی غیور از دوران دفاع مقدس
گردان هایی از جمله گردان غواص و گردان کوثر از لشکر 17 امام علی بن ابی طالب (ع) شکل گرفت؛ هر چند همه اهداف پیش بینی شده در این عملیات محقق نشد، اما مقدمه ای برای فتوحات بزرگ رزمندگان در عملیات کربلای 5 شد. نام عملیات کربلای 4 از زمانی در میان مردم بر سر زبان ها افتاد که خبر دادند قرار است در اردیبهشت ماه سال 1394 پیکر 175 شهید غواص که بعد از 29 سال توسط گروه تفحص کشف شده بود بر دستان مردم ...
خاطرات خواندنی رزمنده ای از سرزمین دلیران تنگستان و دشتستان
. بعد که تمام شد، گفت: قربان امام حسین (ع) بروم. برایم این طور توضیح داد: سوم راهنمایی را که تمام کردم، ازدواج کردم. حالا شش یا هفت سال است که ازدواج کردم. بچه دار نمی شدم. نذر کردم و همان زمان که شما نامه را انداختید، در بیمارستان صاحب پسری شدم و اسمش را حسین گذاشتم. زمانی را که گفت، مطابق بود با همان ساعت و تاریخ که من نامه را داخل ضریح انداختم. به ایشان گفتم: آن لحظه که نامه را داخل ...
می خواست مدافع حرم شود شهید دفاع از امنیت شد
.... از غیبت دوری می کرد. به پدرش که مسافرکشی می کرد، می گفت: بابا من خودم بزرگ می شوم، کار می کنم و شما باید استراحت کنی. همیشه سفارش پدرش را به من می کرد و می گفت: مراقب بابا باش. من رابطه صمیمانه ای با پویا داشتم. او هم مرا دوست داشت. خیلی وابسته اش بودم، اما با شهادتش فهمیدم فقط باید خدا را دوست داشت. قاب عکسی برای شهادت و بعد به آخرین ...
روزی که خبر شهادت پدر را به پسر رساندم
، دلم را به دریا زدم و گفتم راستش را بخواهی ایلخان پدر بزرگوارت به شهادت رسیده است. ایلخان با همان خونسردی و آرامش عجیب گفت: پدرم به فدای امام حسین (ع) مگه خون پدرم از خون شهدای دیگر رنگین تر است؟ از این همه آرامش ایلخان واقعاً تعجب کردم و خودم هم نفس راحتی کشیدم، چراکه بعد از 24 ساعت توانسته بودم بار سنگین دادن خبر شهادت پدر به پسر را از روی شانه هایم بردارم و مأموریتم را انجام بدهم. منبع: روزنامه جوان ...
درویشعلی شکارچی شهیدی از پلدختر که خستگی را خسته کرد
روستای سراب حمام واقع در چهار کیلومتری جنوب شهرستان پلدختر و در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود. وی تا پایان دوره ابتدایی در مدرسه درس خواند و پس از آن به علت وجود مشکلات اقتصادی در خانواده ترک تحصیل کرد و به کمک پدر شتافت تا در کشاورزی یار او باشد. پس از چند سال وضعیت زندگی آنها بهتر شد اما سن علی از حد قانونی بیشتر شده بود و او نمی توانست در مدرسه راهنمایی ثبت نام کند. ...
چرا شهید همت محبوب شد؟
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: ما چاره ای نداریم جز اینکه فی سبیل الله بجنگیم. نه به خاطر پول و ثروت، نه زن و بچه، نه هوای نفس، نه جاه، نه قدرت و مقام و نه ریاست. ما باید بخاطر خدا بجنگیم و مایه بگذاریم. ما چون حسین(ع) وارد شدیم و چون حسین(ع) باید به شهادت برسیم این چند جمله به نقل از فرمانده ای است که چون امام حسین(ع) با نیروهایش مقابل دشمن ایستاد و چون امام حسین(ع) سرش هدف دشمن قرار ...
جانباز 70 درصد و فرمانده گردان حضرت زینب به شهیدا پیوست
گریه میکرد و تمام جمع با گریه این فرمانده دلاور گریه میکردند....میگفت من هم قاطی رفتنی ها بودم دست و پام اینجا قطع شد اما شهادت روزی من نشد و از قافله جا موندم... من در مسیر برگشت وقتی تنها شدیم بهش گفتم حاج غلام علی!!!! تو رو خدا دیگه اینجوری روایت گری نکن... او هم با مهربونی که یه خورده خوشونت توش بود به من گفت: بچه!!! چرا اصرار کردی من خاطره بگم.. من این جا اومدم حالم عوض شد. انگار همه ی ...
گفت وگو با جانباز نخاعی دفاع مقدس، "سید اصغر مسیبی" آیا این عملکرد بنیاد صحیح است؟ مگر شما متولی ...
برایشان گفتم. ایشان هم بلافاصله موضوع را پیگیری کرده بودند و نماینده ای از بیمه که در بیمارستان حضور دارد آمد و پرسید، چه کسی به شما گفته در بلک لیست هستید؛ چنین چیزی نیست. و بعد هم با پیگیری دکتر عزیززاده ظاهرا مرتفع شد. البته این را هم اضافه کنم که بنده سال های قبل چندین نوبت در بخش یازده که مخصوص جانبازان نخاعی است بستری شده بودم و سال گذشته هم که بستری شده بودم، از شانس بد من، پرستاری که ...
ماجرای زندگی مردی که در سال 53 عمل تغییر جنسیت انجام داد و زن شد
تازه ای هم برای آزار من به دست شان افتاده بود نگاه کنم؟ ترک تحصیل همان و بی کاری و دربه دری همان. خانواده ام دائم مرا سرزنش می کردند و یک لقمه نان خوش از گلویم پایین نمی رفت. چاره ای نداشتم جز این که کاری برای خود پیدا کنم و بعد از چند روز جست وجو سرانجام در یک کارگاه خیاطی مشغول کار شدم. این همکاری بیش تر از سه ماه طول نکشید چون استاد خیاط که زن و بچه هم داشت می خواست با من روابط ...
معلمی در اصفهان که ریاضی عشق رابه بچه ها می آموزد
اینجا مدرسه برای بچه ها باز باز است. صدای بابا آمد، بابا نان داد از یکی از کلاس های ابتدایی خزیده و تا چند متر آن طرف تر از کلاس شنیده می شود. کلاس آقا مهدی در طبقه دوم است. بچه هایی که کلاس اول را تمام کرده اند همه رفته اند توی کلاس او که ریاضی درس می دهد؛ اشکال هندسی و متر و سانتی متر به بچه هایی که از تحصیل بازمانده اند اما در کلاس او می توانند الفبای ریاضی را یاد بگیرند. ...
سرها و دست و پاها در اینجا از بدنها جدا می شد/ حقیقتا گروهان تبدیل به تیم شد
وقتی با غلامعلی بودم، بهش گفتم: حاج غلامعلی! تو رو خدا دیگه اینجوری روایتگری نکن! او هم گفت: بچه! چرا اصرار کردی من خاطره بگم. من اینجا اومدم حالم عوض شد. انگار همه آنچه دیده بودم مثل یک فیلم جلوی چشمم آمد و بیان کردم. حاج غلامعلی رضایی بعد از مجروحیت در دی ماه سال 1365 تا پایان جنگ در کسوت فرماندهی در جبهه حضور داشت و سرانجام این جانباز 70 درصد روز 19 اسفند 1402 بعد از سالها حسرت شهادت به آرزویش رسید. 219215 منبع: khabaronline-1882796 ...
در تمام حالات، در شادی ها و ناراحتی ها به یاد خدا باشید
وصیت این حقیر به شما سفارش به تقوا و تهذیب نفس است.اگر بر شما فشاری وارد شد به یاد آقا ابی عبدالله و مظلومیت او در کربلا بیفتید بعد مصیبتهای ما در مقابل مصیبتهای کربلا هیچ می شود . وآخرین مطلبم به شما امت حزب الله این است که امام را تنها نگذارید و از روحانیت جدا نشوید (روحانیت در خط امام ) چون اگر روحانیت نبودند الان ما از اسلام خبری نداشتیم.در پایان ازدوستان و آشنایان که این حقیر را ...