می خواست مدافع حرم شود شهید دفاع از امنیت شد
سایر منابع:
سایر خبرها
خاطره پسر شهید برونسی از آخرین گفت وگو با پدرش
را از مادرم می گرفتم باهاش صحبت کنم، می زدم زیر گریه. هر کار می کردم جلو خودم را بگیرم، فایده نداشت که نداشت. می گفت: چرا گریه می کنی پسرم؟ با هق هق و با ناله می گفتم: چه کار کنم، گریه ام می گیره... آن روز، یکی از روزهای سرد زمستان بود. یکهو زنگ خانه چند بار پشت سر هم به صدا درآمد. مادر از جا بلند شد. چادر سرش کرد و زود دوید بیرون. من هم دنبالش. این طور وقت ها می دانستیم بابا ...
همسفر جاده بی قراری ها
دوان خودم را به خانه رساندم تا خبر تصادف علی را به مادر و پدر و خانواده بدهم. من حتی نمی دانستم او را به کدام بیمارستان برده اند. همه گفتند: برویم به نزدیک ترین درمانگاه به خانه مان . به آنجا رفتیم و دیدیم سرش شکسته، یک ذره استخوان لگنش هم آسیب دیده بود، اما خدا را شکر به خیر گذشته بود. بعد از آن روز دیگر هر جا با هم می رفتیم؛ دستش را از دستم جدا نمی کرد. از آن به بعد خیلی به حرف من گوش می ...
میم مثل مادر، مثل محمد حسین
است و واقعاً هم همینطور بود؛ پیکرش 15 روز در سردخانه بود، به این دلیل که فامیلش که طریقی است را ظریفی نوشته بودند، ما اطلاع نداشتیم تا اینکه یک روز یکی از دوستانش که شهادتش را دیده بود برای تسلیت به خانه ما آمد اما دید هیچ خبری نیست و متوجه شد ما از شهادت مطلع نشدیم و به پدر شهید اطلاع داد. رابطه با خدا و اهل بیت، معیار اصلی من بود بعد از شهادت همسرش با وجود حضور مجتبی چندین ...
رفاقت مادربزرگ و نوه تا پای شهادت
سالگرد ایشان شرکت می کردیم. مادرم و المیرا هم علاقه زیادی به سردار سلیمانی داشتند. مادر المیرا بعد از اینکه حالش بهتر شد از حال و هوای دخترش در روز مراسم اینگونه روایت کرد که روز 13 دی 1402 در مسیر تا گلزار شهدا المیرا می گفت مادر ببین امسال چقدر مراسم سالگرد باشکوه تر از گذشته برگزار شده است. دعای شهادت در کنار ضریح امام حسین (ع) فرزند شهیده نصرت عرب نژاد می گوید: پدر ...
تنها سؤال پیرمرد 102 ساله از همرزمان فرزند شهیدش
شهیدی بود که ما توانستیم از منطقه خارج کنیم. پدر شهید پس از 36 سال زخم های پیکر فرزندش را نتوانسته بود، فراموش کند و در طول این سالها فکر می کرد پیکر فرزندش پس از شهادت به زیرچنگال و دندان های حیوان های وحشی بیابان افتاده بود. بسیجی شهید حجت الله ایزدی فرزند عباس متولد اول فروردین سال 1345 در شهر نراق استان مرکزی به دنیا آمد. شهید ایزدی در دومین اعزام خود به جبهه، به عضویت سپاه در آمد و سرانجام بعد از چندین بار اعزام به جبهه در اسفند سال 1366 در عملیات والفجر 10، منطقه حلبچه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. ...
شهید برونسی ؛ بنّای عارف جنگ
سرفراز بعد از زیارت خانه خدا به مرحله ای از شهود رسیده بود که زمان و مکان شهادت خودش را می دید و سرانجام در عملیات بدر، پس از رشادت بسیار در چهار راه خندق در روز بیست و دوم اسفند 63 به شهادت رسید اما همچنانکه بارها به خانواده و دوستانش گفته بود، پیکرش به خانواده بازنگشت و طی مراسم نمادینی در 9 اردیبهشت 64 پیکر پاکش در شهر مقدس مشهد تشییع و مزاری به یادبودش گلباران شد. 27 سال بعد در ...
ادامه دهنده راه شهدا باشید
دینی ام وصیت می کنم که همیشه نمازهایتان را سر وقت بخوانید زیرا نماز یعنی با خدا صحبت کردن و به شما سفارش می کنم که در کارها خدا را اصل قرار دهید. شناختی که از خودم دارم لیاقت شهادت ندارم. ولی چون مشتری خداوند رحمان و رحیم و غفور و ستار است. خیلی خیلی امیدوارم و حاشا به کرم خدا که امیدوار به خود را محروم کند. آری بالاخره لطف خداوند متعال شامل حال این بنده ناسپاس و بی مقدار شد ...
مادر شهیدان عاملی به فرزندان شهیدش پیوست
جبهه حضور یافت و بیست و هفتم تیر 1361 در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. همچنین برادرش، شهید اصغر عاملی، یکم فروردین 1347 در شال از توابع شهرستان بوئین زهرا به دنیا آمد و دانش آموز سوم راهنمایی بود. این شهید والامقام که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، بیست و چهارم اسفند 1363 در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. ...
آقازاده شهیدی که رهبر انقلاب خواستار تعویض سنگ قبرش شدند
تبعید و بعد به تهران منتقل و به اعدام محکوم شد؛ اما به دلیل فشار علما، حکم اعدام او لغو گردید. امام خمینی درباره شهادت آقازاده گفته است: علما را از بین می بردند، اسیر می کردند، تبعید می کردند، حبس می کردند، می کشتند. عده ای از روحانیون بزرگ را کشتند در زمان رضاخان. از شهرهای خودشان بیرونشان کردند، بردند یک جای دوردستی آنجا نگهشان داشتند. علمای مشهد را همه را اسیر کردند، آوردند تهران. یکی ...
قرعه کشی
و تن خودش و رفقایش هزینه کند و بعد خدمه مهمان سرا را خودش یکی یکی چک نکند که چه کسی هستند و از کجا آمده اند و کجا می خواهند بروند؟ مگر می شود خودش نظارت نکند؟ مگر می شود خودش انتخاب نکند؟ نمی شود! هیچ جوره نمی شود! یک جای این حساب و کتاب لنگ می زند. کجا؟ نمی دانم.این نمی دانم در تمام این دو سه روز توی ذهنم چرخ می خورد؛ اما یکی از خوبی های خادمی مزار شهدا این است که آدم های حسابی اینجا زیاد رفت و ...
خودم راه شهادت را انتخاب کردم
وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه و شهادت می دهم که حضرت محمد(ص) فرستاده و بنده خداوند متعال می باشد و آخرین پیامبر و تکمیل کننده رسالت رسولان است و باز شهادت می دهم که بعد از پیامبر(ص) دوازده امام که اول آن ها حضرت علی(ع) و آخرین آن ها حضرت مهدی(عج) که به فرمان خداوند از دیدگان مردم پنهان است. و شما ای پدر و مادر گرامی من بدانید اگر فرزندتان در این راه قدم برداشت و گوشه ...
دینم را به درجه نمی فروشم!
شاه درست نکنید. سرپرستی خانوارهای بی سرپرست به روایت همسر زیردست نواز بود. بعد از شهادتش فهمیدیم که سرپرستی 6-5 خانواده را برعهده داشت. در پایگاه شیراز، معماری به نام قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه، خفه شد. جواد از آشپز رستوران خواسته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران می خورند به خانواده قبادی هم بدهند و خودش پول آن را حساب می کرد، البته هیچ وقت به من نمی گفت. یک روز خانم قبادی به منزل ما آمد و موضوع را به من گفت و تأکید کرد: می خواهم شما هم راضی باشید. گفتم: آنچه سرهنگ فکوری می کند مورد قبول و رضایت من است. ...
نگاهی به سیره مدیریتی حاج عباس کریمی قهرودی در سی و نهمین سالگرد شهادتش
حاج عباس کریمی قهرودی چهارمین فرمانده لشکر 27محمد رسول ا... (ص) 24اسفند1363 و در چهارمین روز از عملیات بدر در منطقه شرق رودخانه دجله بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به ناحیه پشت سرش به شهادت رسید. آنچه در ادامه می خوانیم، روایت هایی از این شهید به نقل از علی مژدهی است که از سوی معاونت سیاسی [...]
سرلشکر شهید سید موسی نامجو
دلم روشن کرده بود. نمی دانستم چه باید بکنم و ساعت ها مبهوت بودم. سرانجام با خود گفتم: وظیفه دارم از این پس برای بچه های شهید، هم مادر و هم پدر باشم. با توکل به خدا، تا امروز چراغ زندگی یادگار های آن شهید بزرگوار را روشن نگه داشته ام و در حال حاضر، دو فرزندم پزشک و مشغول تحصیل اند. چند ماه بعد از این حادثه، سید مهدی، پسر سومم، با خصوصیات خاص پدرش با روحیه ای به لطافت روحیه او، به دنیا آمد. در زمان ...
ضد انقلاب علی را هنگام نماز شهید کرد
هیکلی بود و قد رشیدی داشت بیشتر نگهبان بود. به همرزمانش می گفت خسته هستید، بروید من نگهبانی می دهم. باراول سه ماه و بار دوم دو ماه در جبهه بود. شهادت هنگام نماز زمان شهادت برادرم، من اول دبیرستان بودم و در شیرگاه تحصیل می کردم. یک روز حدود ساعت شش به ما اطلاع دادند جمعلی به شهادت رسیده و فردای آن روز پیکرش را آوردند. دوستانش بعد ها تعریف کردند کومله ها که با ظاهر خودی سرسفره ...
بنیاد شهید اگر سالی یک فیلم سینمایی خوب و قابل تأمل بسازد بسیار بهتر است تا اینکه چند فیلم تولید کند که ...
بنیاد شهید باید این باشد که به تمام امور شهدا بپردازد. شاید نیاز باشد برای یک مادر شهید فیلم بسازیم. ما فقط زوم کنیم روی هشت سال دفاع مقدس! شاید پدر و مادری بودند که تنها یک تک فرزند داشتند و بعد از شهادت وی و با بدبختی زندگی کردند؛ ما باید به آن ها و حتی امروز همسران و فرزندان شهدا هم بپردازیم. این تهیه کننده سپس با بیان اینکه بنیاد شهید باید فراخوان بگذارد و اعلام کند از هر فردی که طرح و ...
عملیات کربلای 4 یادآور ایثار و شهادت شهدایی غیور از دوران دفاع مقدس
گردان هایی از جمله گردان غواص و گردان کوثر از لشکر 17 امام علی بن ابی طالب (ع) شکل گرفت؛ هر چند همه اهداف پیش بینی شده در این عملیات محقق نشد، اما مقدمه ای برای فتوحات بزرگ رزمندگان در عملیات کربلای 5 شد. نام عملیات کربلای 4 از زمانی در میان مردم بر سر زبان ها افتاد که خبر دادند قرار است در اردیبهشت ماه سال 1394 پیکر 175 شهید غواص که بعد از 29 سال توسط گروه تفحص کشف شده بود بر دستان مردم ...
یادمان شهید دادستان گیلان رونمایی شد
به گزارش ایثار گیلان، یادمان شهید شیخ ابوالحسن کریمی دادستان اسبق گیلان و فرماندار اسبق لاهیجان با حضور مسوولان و خانواده های معظم شهدا در خیابان شهید کریمی و در محل شهادت شهید ابو الحسن کریمی دادستان اسبق گیلان رونمایی شد. به گفته رضا زنده دل شهردار لاهیجان، یادمان شهید ابوالحسن کریمی با 300 میلیون تومان هزینه از سوی شهرداری ساخته و امروز رونمایی شده است که نفش مهمی در معرفی این شهید ...
خاطرات خواندنی رزمنده ای از سرزمین دلیران تنگستان و دشتستان
می توانیم به خانه برگردیم و تا با زن و بچه ها انس بگیریم. زمان زیاد می گذرد. ما کنار شهدا و جانبازان بودیم. با هم بودیم. به گفتۀ آقای آهنگران، جبهه ما را عاشق خود کرده بود . ما عاشق جبهه بودیم و جبهه هم عاشق ما. این عشق دوطرفه بود. روزی که قطعنامه اعلام شد، را گریه کردیم. همه آن روز هیچ کس ناهار نخورد. گفتیم: خدایا! چرا ما لیاقت شهادت نداشتیم. در این جنگ شرکت کردیم. بیش از پنج سال در ...
خدا شهادت را به پسرم و صبر را به من هدیه داد
گفت و گو با مادر اولین شهید روحانی مدافع حرم محمدمهدی مالامیر فاش نیوز - وابستگی من به محمدمهدی طوری بود که حتی وقتی جلوی من راه می رفت، مدام می گفتم آرام جانم. وقتی برای سوریه رفت می گفتم آرام جانم می رود. اما وقتی خبر شهادتش را شنیدم، بی تابی نکردم. این نشان دهنده صبری است که خداوند از قبل می دهد. من شاکر این لطفی هستم که خدا به آقا محمدمهدی کرد و شهادت را نصیب شان کرد ...
روزی که خبر شهادت پدر را به پسر رساندم
، دلم را به دریا زدم و گفتم راستش را بخواهی ایلخان پدر بزرگوارت به شهادت رسیده است. ایلخان با همان خونسردی و آرامش عجیب گفت: پدرم به فدای امام حسین (ع) مگه خون پدرم از خون شهدای دیگر رنگین تر است؟ از این همه آرامش ایلخان واقعاً تعجب کردم و خودم هم نفس راحتی کشیدم، چراکه بعد از 24 ساعت توانسته بودم بار سنگین دادن خبر شهادت پدر به پسر را از روی شانه هایم بردارم و مأموریتم را انجام بدهم. منبع: روزنامه جوان ...
درویشعلی شکارچی شهیدی از پلدختر که خستگی را خسته کرد
شهید درویش علی شکارچی یکی از بزرگ ترین فرماندهان لرستانی در دوران دفاع مقدس بسیار سخت کوش و ورزیده بود تا جایی که خستگی را خسته کرده بود. در تقویم جمهوری اسلامی ایران 16 تا 22 اسفندماه به نام هفته بزرگداشت شهدا نام گذاری شده به همین مناسبت به معرفی زندگی و شهادت شهید درویش علی شکارچی، از شهدای پلدخترپرداخته ایم. شهید درویش علی شکارچی از شهدای شهرستان پلدختر در سال 1327 در ...
روایتی که نباید خانواده های شهدا می شنیدند
.... من در مسیر برگشت وقتی با غلامعلی بودم، بهش گفتم: حاج غلامعلی! تو رو خدا دیگه اینجوری روایتگری نکن! او هم گفت: بچه! چرا اصرار کردی من خاطره بگم. من اینجا اومدم حالم عوض شد. انگار همه آنچه دیده بودم مثل یک فیلم جلوی چشمم آمد و بیان کردم. حاج غلامعلی رضایی بعد از مجروحیت در دی ماه سال 1365 تا پایان جنگ در کسوت فرماندهی در جبهه حضور داشت و سرانجام این جانباز 70 درصد روز 19 اسفند 1402 بعد از سال ها حسرت شهادت به آرزویش رسید. منبع: فارس انتهای پیام/ 134 ...
جانباز 70 درصد و فرمانده گردان حضرت زینب به شهیدا پیوست
آنچه دیده بودم مثل یک فیلم مقابلم تصویر شد... حاج غلامعلی بعد از مجروحیت در دیماه سال 65 پشت به جبهه نکرد و سال ها در کسوت فرماندهی تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت و عاقبت جانباز 70 درصد حاج غلام علی رضایی روز 19 اسفند سال 1402 بعد از سال ها حسرت شهادت، به آرزویش رسید و معراجی شد... || جعفر طهماسبی ‹ › ...
شهیدنامه ایرنا استان سمنان؛ جاویدنام علیرضا مبارکی
پدافندی در منطقه سومار با ترکش خمپاره در سن 20سالگی به شهادت رسید. نام فاطمه شفابخش کودک بیمار خواهر شهید مبارکی نقل می کند: علیرضا گفته بود اسم کودکتان را فاطمه بگذارید، خداوند به برادرم فرزند دختری عطا کرده بود که بیمار بود، از فردا صبح تولدش فاطمه صدایش زدیم و روزبه روز بهتر شد. خیلی وقت ها با خودم می گفتم شهیدان زنده اند یعنی چه؟ اما آن شب، خیلی خوب معنی اش را فهمیدم. ...
گفت وگو با جانباز نخاعی دفاع مقدس، "سید اصغر مسیبی" آیا این عملکرد بنیاد صحیح است؟ مگر شما متولی ...
به کس دیگری بدهیم؟ گفتم اختیار دارید هرکاری دوست دارید بکنید و به هر کسی که دوست دارید، بدهید. بعد از آن در محیط خانه و محله با بچه های مسجد محل بودیم. البته تعدادی از آنها هم شهید شدند. علی اصغر صفری که او را "دایی" صدا می کردیم. دوستان خیلی خوبی بودند. مثل خودم فکر می کردند. اصلا مرا تنها نمی گذاشتند. محال بود ساعت 3 بعدازظهر بشود و آنها دنبال من نیایند. دسته جمعی می آمدند و با هم به مسجد ...
مردی که همسرش را با بنزین آتش زد | دخترخاله ام مرا جادو کرده بود | شهادت 4 فرزند علیه پدرشان
که دختر خاله ام هم آنجا بود. وقتی از میهمانی به خانه برگشتیم من و همسرم اصلاً حالمان خوب نبود. مطمئن بودم دختر خاله ام ما را جادو کرده و چیزی به خورد ما داده بود به همین خاطر تصمیم به خودکشی گرفتم. یک گالن 4 لیتری بنزین را که در موتور سه چرخم داشتم، آوردم. همسر و فرزند کوچکم را از اتاق بیرون کردم تا آسیب نبینند. به همسرم گفتم از این زندگی خسته شده ام و می خواهم به آن پایان ...