اشکان خطیبی از شرایط زندگی در اروپا می گوید: دیگر توانایی کار کردن ندارم
سایر منابع:
سایر خبرها
باید مقابل پرسپولیس خودم را ثابت می کردم | رفتنم به مس اشتباه بود | از مجتبی حسینی دلخور نیستم
بازیکنی از نیمکت نشینی ناراحت می شود ولی آقامجتبی مربی من است و به او احترام می گذارم. من معمولا به عنوان بازیکن ذخیره وارد زمین می شدم و فرصت زیادی نداشتم تا خودم را نشان دهم. در جام حذفی و در بازی با قشقایی 2گل مهم برای فولاد زدم که همان سال به فینال رفتیم و قهرمان شدیم. بله، من در این تیم 4گل زدم و 4پاس گل دادم ولی مهم تر از همه این بود که فصل خوبی برایم رقم خورد و بیشتر ...
ماجرای فلک شدن مرضیه حدیدچی در مکتب خانه
شدم و او را بر سر موضع ناحق دیدم به فکر چاره و راهکار دیگری افتاد. بایستی به شکلی پنهان تصمیم درس خواندن را عملی می کردم. از آن جا که پدرم مغازه کتاب و کاغذ فروشی داشت و گاهی هم به صحافی اوراق و دفاتر و کتب می پرداخت، ما همیشه در خانه مقدار زیادی حاشیه و کناره های بریده کاغذ برای سوزاندن داشتیم. به این ترتیب من مخفیانه تعدادی از این نوارهای کاغذ را بر می داشتم و شبها هنگامی که همه به خواب می رفتند ...
تا دیروز می گفتند پرسپولیس من را می خواهد، امروز می گویند استقلال!
را برای همه تیم ها اینجا سخت می کنیم. 32 سال داری. چرا اینقدر دیر چهره شدی و تا این اندازه نوسان داری؟ سالی که نفت آبادان بودم، سال خوبی را سپری کردم و خیلی هم خوب دیده شدم. اتفاقا بعد از این تیم هم پیشنهادهای خوبی داشتم ازجمله نیم فصل اولی که در آبادان بودم، کارم با پرسپولیس تمام شده بود و فقط چون نتوانستم رضایتنامه بگیرم در آبادان ماندم و آنها مهاجم خارجی گرفتند. از تیم های ...
از فیلم سازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت
است که اتفاقاً عناصر داستانی در آن نحیف تر به کار رفته است. البته این هم یک مدل از فیلمسازی است. من خودم فیلمسازم و می دانم که فیلمسازی چقدر سخت است. فیلمی که هم می خنداند و هم حرف دارد در ادامه نوبت به فیلم کوتاه قضاوت به کارگردانی آریا گازر رسید که در ابتدا به صورت مختصر به معرفی خود پرداخت و این فیلم را اولین تجربه کارگردانی اش معرفی کرد. سپس علیزاده فرد گفت: من قضاوت را دو سال پیش در ...
فرزاد مجیدی: برای این هوادار جان هم بدهی، کم است
موفقیت و آرامش استقلال، من کارهای زیادی به عنوان مدیر اجرایی انجام دادم. من در یکی از سخت ترین برهه های باشگاه استقلال مسئولیت داشتم. نمی دانید که چه فشارهایی به تیم وارد می شد. اما خدا کمک کرد و با آمدن آقای آجرلو که مدیر قابل و توانایی است، مشکلی در آن سال نداشتیم. زمانی که مدیریت و اعضای تیم مشکلی نداشته باشند، تیم می تواند به اهدافش برسد. اهداف آقا فرهاد نیز روز به روز جلو می رفت و خدا را شکر ...
در رسانه| آموختن زندگی
کلاس درس تقریبا شروع شده است، اما هنوز همه بچه ها نیامده اند. معلم سراغ دیگر دانش آموزان را می گیرد. مهدی دستش را بلند می کند و می گوید: آقا اجازه ما دیدیم علی و رضا داشتند خودشان را برای آمدن به کلاس آماده می کردند. در همین حین دو نوجوان نشسته روی ویلچر وارد کلاس می شوند. معلم با لبخندی به استقبالشان می رود. بعداز دست دادن و چاق سلامتی آن ها را به سمت میز بزرگشان هدایت می کند. اینجا مدرسه ...
می گفت شهادت در جوانی قشنگ است
باردار بودم همیشه وضو داشتم. بعد از تولدش هم همیشه او را با وضو شیر می دادم. وضو گرفتن هم خیلی سخت بود. آن زمان آب لوله کشی و رفاه امروزی نبود. باید آب را از چاه می کشیدم. خودم هم بیمار بودم با این حال قبل از شیردادن به بچه یا وضو می گرفتم، یا به سرعت تیمم می کردم. هر غذایی را نمی خوردم و دائم الذکر بودم. محمد که بزرگ شد دیدم که همیشه وضو دارد، هر لقمه ای را نمی خورد و نماز اول وقتش ترک نمی شود. ...
معلمی برای تمام فصول!/پاتختی آقا داماد و عروس خانم در مدرسه!
امیر رضا مادرش را دید هر دو در بغل هم صحنه درام و احساسی خلق کردند. آقا معلم در این قسمت داستان باز هم گریه اش گرفت. چه معلم خوب و پراحساسی، بعد از گذشت این همه سال که اکنون امیر رضا برای خودش مردی شده است باز هم یادآوری آن خاطره اشک به گونه های آقا معلم جاری می کند. خلاصه برگردیم به باقی خاطره؛ آقای مطلبی ادامه می دهد: آن روز مادر امیر رضا او را برای خرید برد و کلی برایش خرید ...
نکوداشت اکبر زنجان پور همراه با شرم و حیای نوید محمدزاده
پیدا کند. دولت آبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است. این داستان نویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال 53 بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال 56 پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لاله زار به نشان تقدیر از ...
ابراز ندامت اشکان خطیبی
برخی از چهره های مشهور که در ایام اغتشاشات 1401 دچار اشتباه محاسباتی شده و اقدام به مهاجرت سیاسی کردند، حالا به نقطه ای رسیده اند که راهی جز ابراز پشیمانی ندارند. اشکان خطیبی که در ایام اغتشاشات 1401 به اروپا رفته بود، حالا در مصاحبه ای گفته است: دیگر توانایی کار کردن ندارد. او گفته است: خودم به همه چیز پشت پا زدم... از چیزی نمی خواهم دفاع کنم... نمی خواهم بگویم اشتباه کردیم، چون همه ...
دستگیری فرد شروری که مردم را در اتوبوس کتک می زد
دیگر را زدم که اشتباه کردم؛ پشیمانم و غلط کردم. واقعا در آن لحظه عصبی بودم و کنترلم را از دست دادم. فرد مضروب: این باند سرقت را می شناختم فرد مضروب ماجرا هم گفت: مثل هر روز سوار اتوبوس بی آرتی شدم که به سمت منزل بروم و این اکیپ را چندین بار دیده بودم که اقدام به سرقت می کنند. این باند پنج نفره را می شناختم که شگرد خاصی دارند؛ در اتوبوس مردم را هُل می دهند و در یک آن، گوشی ...
از اینجا رانده و از آنجا مانده
است که نزدیک به شش سال است که به عنوان بازیگر روی صحنه نرفته نرفته ام. خطیبی بیان کرده است شرایط واقعاً سخت است، عمر بسیار کوتاه است و بهایی که من در این برهه از زندگی ام دادم بهای بسیار سنگینی بود که به قیمت از دست دادن خیلی چیزها تمام شد؛ من خانواده ام را از دست دادم، اصلاً دوست نداشتم وقتی انتخاب الانم را در کفه ترازو با گذشته قرار می دهم آنچه در گذشته داشتم سنگین تر شود. ما باید یاد ...
خاطره پرواز منوچهر محققی در عملیات مروارید
. برای پدرت نامه نویس که تمام این وضعیت را شرح بدهد. من هم به دانشکده رفتم و این کار را انجام دادم. می دانید که هر هواپیما فرمانده دارد. اگر خلبان هم می شدم هرگز نمی توانستم فرمانده هواپیما بشوم. ممکن بود با درجه سرهنگی در کابین عقب بنشینم و یک ستوان، خلبان و فرمانده هواپیما شود. در آن صورت من باید به دستورات او گوش می دادم. خیلی برایم سخت بود. به همین دلیل گفتم می روم بیرون. دادگر دلش سوخت ...
شهید حسن شفیع زاده ؛ مبتکر توپخانه سپاه، تجسم نبوغ و ابتکار در جنگ
. دکتر محسن حاجی آبادی از همرزمان شهید نقل می کند: به اتفاق حسن آقای شفیع زاده برای شرکت در مراسم شهید مصطفی جراح به تیپ 61 محرم می رفتیم. شب بود و راه طولانی. از بس رانندگی کرده بودیم که خستگی از سر و رویمان می بارید. داشتم چرت می زدم که جایم را به شفیع زاده دادم. ساعتی آمدیم که یک جایی نگه داشت تا استراحتی بکنیم. شام خوردیم وبرگشتیم ماشین. تا نشستم، خوابم برد. نصفه های شب بیدار ...
اظهار ندامت و پشیمانی اشکان خطیبی در مصاحبه با رادیوفردا/ ویدئو
اشکان خطیبی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در مصاحبه با رادیو فردا از شرایط سخت زندگی در اروپا گفت و عنوان کرد: خودم به همه چیز پشت پا زدم؛ در ایران همه چیز داشتم و مدیر بودم! اگر اشتباه کردیم همگی با هم اشتباه کردیم! زندگی در اروپا کار راحتی نیست؛ اینجا به بیماری C-PTSD مبتلا شدم و تحت درمانم؛ نه بدنم و نه ذهنم دیگر توانایی کار کردن ندارد! اصلا از کیفیت کارهایی که در خارج از ایران کردم راضی نیستم و حدود 6 سال است که روی صحنه نرفتم؛ سخت است واقعا سخت است؛ بهایی که من دادم به قیمت از دست دادن خانواده ام تمام شد! ...
حرف های بازیگر معروفی که انگار از مهاجرت پشیمان است
خبرگزاری تسنیم، روایتی از تازه ترین اظهارات اشکان خطیبی، بازیگر سینما و تلویزیونِ ساکن خارج از کشور را منتشر کرده است. این خبرگزاری به نقل از اشکان خطیبی نوشته است: * دیگر توانایی کار کردن ندارم * خودم به همه چیز پشت پا زدم؛ در ایران همه چیز داشتم و مدیر بودم! اگر اشتباه کردیم همگی [...]
گفت وگو با جانباز 25درصد "جواد جعفری" جانباز تخریبچی مین یاب و مین روب دوران دفاع مقدس
.... او شوکه شده بود؛ چرا که از قبل می گفت من از هیچ چیزی نمی ترسم جز مین! و مدام می گفت پایم قطع شده! البته بر اثر ترکش های اصابت کرده به ماشین، پای راستش از مچ آسیب شدید دیده و آویزان شده بود؛ اما قطع نشده بود. بعدها فهمیدم که پایش از مچ قطع شده است. تقریبا همه بچه ها را یکجا جمع کردیم و بعد هم آمبولانس که آمد، کمک کردیم و آنها را داخل آن گذاشتیم. خودم کنار درب آمبولانس بیهوش شدم و دیگر چیزی ...
حماسه باشکوهی که شهید شیرودی رقم زد
، ناخودآگاه شاید باعث فراموشی یا اشتباه شود. شاید هم از زاویه نگاه دیگران جور دیگری باشد. هرکدام از خلبان ها یک اتفاق را تعریف می کردند اما از زاویه خودشان و در مجموع به این نتیجه می رسیدیم که یک تمرد مقدس در تصمیم گیری شان رخ داده است. این بود که برای من مهم بود. زاویه نگاه من که زاویه نگاه خلبان ها نیست. من در فیلم قبلی خودم هم که مربوط به عملیات مرصاد بود، با خیلی ها مصاحبه چهره به چهره داشتم و گفت ...