سایر منابع:
سایر خبرها
در همسایگی معلم
بخوابد یا می گفتم شاید خانه شان بنایی داشتند. همیشه درسم را می خواندم و تکالیفم را به بهترین شکل انجام می دادم تا خانم معلم از دستم راضی باشد. از اینکه می دیدم بعضی از هم کلاسی هایم در انجام تکالیفشان کوتاهی می کنند، توی دلم حرص می خوردم. قضاوتشان می کردم و طرف خانم بابلیان را می گرفتم. آن سال شاگرداول کلاسمان شدم. چند ماه بعد روز معلم بود. تصمیم گرفتم برای خانم بابلیان هدیه ای تهیه کنم ...
خبرنگاری که معلم شد
دستم بود و داشتم به طرف نمازخانه می رفتم. همین که مرا در آینه دید، برگشت سمتم و گفت: خانم، مقنعه مرا درست می کنی؟ هر کار می کنم نمی شود . مقنعه را جلوتر آوردم کنارش را تا زدم و مرتب کردم. با هم رفتیم به طرف نمازخانه. بچه ها چادرهای گل گلی و سفیدشان را سر کرده بودند و منتظر بودند. چند نفری هم که چادر نداشتند، صف آخر ایستاده بودند. روز قبل گفته بودم فردا چادر رنگی بیاورید. بماند که نیم ساعت ...
حرف دل شاگرد با معلم
در پله های مدرسه نشسته و چشمانم را بسته بودم و در خیال اینکه آن معلم رویاهایم را به تصویر ذهنم در قاب دل خود به یادگار کنار بگذارم فکر می کردم. ذهنم در اندیشه آن معلم، قلب تپنده ام در احساس آن معلم و چشم های پریشانم به دنبال جسم آن معلم و دل بی قرارم دنبال روح آن معلم بود. دانش آموز خبرنگاری بودم که می خواستم تاثیر معلمان را در گام های زندگی به صورت متفاوت به اثبات برسانم، آن معلم رویایی که همیشه ...
فراتر از تکلیف
شهرستان فریدن می رفتم. از لحاظ جسمی خیلی خسته می شدم؛ اما تدریس به بچه ها را دوست داشتم. گریزی به دی ماه سال 1401 زدم؛ خواستم از سختی روزهایی که خانم هاشمی در مدرسه نبودند برایمان بگوید: از آن روزی که خانم هاشمی به مرخصی رفتند، هرروز با بچه های کلاسش عکس و فیلم ضبط می کردیم و برایش می فرستادم تا هم خیالش از درس بچه ها راحت باشد، هم بداند ما اینجا منتظرش هستیم. اواسط اسفندماه بعد از کلاس ...
دبیر فرهنگ و هنر
ساکت کنند و در مقابلش، جلسات هفتگی که آن زمان نزدیک به 500 نوجوان را آن هم بعد از ساعت مدرسه و خستگی هایش این طور با شوق دور هم جمع می کرد؛ این تفاوت ها باعث شد تا به دنبال شیوه خاص تدریس گروه باشم؛ همان چیزی که باعث می شد در عین بیان معارف، نوجوان هم همراه شود. کم کم هیجان خانم شریفی در صحبت هایش بیشتر می شود. باذوق بیشتری از کلاس های درسش تعریف می کند و می گوید: کم کم یاد گرفتم که ...
روایت ماندگار مدرسه سازی یک زوج فرهنگی گلستانی
می کرد او مرداد ماه 1401 در سن 88 سالگی بر اثر بیماری فوت کرد و نیم قرن زندگی ما کنار هم به خط پایان رسید . گرچه روز معلم بهانه گفت وگوی ما با فریده خانم بوده اما صحبت مان راجع به مدرسه سازی حسابی گُل انداخته بود، از او می پرسم برای مدرسه سازی باید پولدار بود؟ پاسخ می دهد این کارارتباطی به پولدار بودن ندارد ما دار و ندار زندگیمان را برای مدرسه سازی گذاشتیم و مصداق آن هم اجاره نشین بودن ...
از معلمی روی صندلی چرخدار تا معلمی در برفی که هم قد دانش آموزان است
هفته معلم مانند هر سال دیگری از راه رسیده و رسانه ها در انتشار اخبار ایثار و خدمات ارزنده معلمان از هم پیشی گرفته اند و هر سایت و کانال خبری را که زیر و رو می کنی، هر کدام مطلبی در مورد معلمان دارند، اما واژه ها هم بعضی وقت ها از بیان احساسات و رویدادها ناتوان هستند، مانند همین صحنه در مدرسه آموزش استثنایی عصمت شهر خواجه که نویسنده گزارش نمی داند از مادر بنویسد یا از پسر و به نظر می رسد شاید واژه کمک معلم بتواند تا حدودی حق مطلب را در مورد این مادر فداکار ا ...
نیلوفرانی در مرداب
تا آسمان هفتم ماه بود، آرزویم همیشه دیدن او بود در راه مدرسه در صف نانوایی در پیاده روی درب عطا... بعد از نبودنش یاد گرفتم کمتر آرزو داشته باشم که روزگار و زمانه دشمن بی مروت آرزو هستند. البته نام و خاطره ی بزرگوارانی به علت شرایط و حجم و فضای صفحه حذف شده اند. روشن ترین خاطره ام که باید ترسم را کنار بگذارم و عنوان کنم از مدرسه ابتدایی است. کلاس چهارم با معلمی، فرشته ای به نام خانم فاطمه ...
جهادگرانی که درس زندگی می دهند/ معلمان باید در قله کوه باشند
خاطرات خود با دانش آموزان گفت: روزی در حال درس دادن به دانش آموزان بودم که متوجه شدم یکی از آن ها در حال خوردن غذا است. چندباری به آن دانش آموز تذکر دادم اما گوش نداد در آخر به او گفتم بیرون برود و بعد از خوردن به کلاس بازگردد. وی ادامه داد: این دانش آموز به همراه 10 دوست دیگر خود از کلاس خارج شدند و به مدیر مدرسه گزارش دادند که من به آن ها بی احترامی کرده ام. زارع افزود: بعد ...
یک برنامه رادیویی مرا به زندگی برگرداند
فارسی می خواندم. چند رباعی از موسی عصمتی گل داده جهان فارسی بعد از تو برای پرچمدار و پدر شعر فارسی (رودکی جان) سرگشته و گنگ و مات برگشت امیر بی آن همه سور و سات برگشت امیر آن روز که دلتنگ بخارا بودیم با شعر تو از هرات برگشت امیر آن روز شکوه لحظه ها را دیدیم ما رنگ خدایی صدا را دیدیم از پنجره بسته چشمت در شب ما معجزه سبز ...
روز معلم و پاسداشت حق بزرگ آموختن + فیلم
مبارک ؛ البته شاید در دوران ابتدایی به خوبی امروز معنای این کلمات را درک نمی کردیم و هر چند دقیقه در هر کلاس درس، صدای دست و هورای دانش آموزان به گوش می رسید که همصدا با هم می گفتند معلم عزیزم روزت مبارک. همه به یاد داریم روزهای نخست ورودمان به مدرسه که چه احساس غریب و دلتنگی خانواده داشتیم. کودکان دهه شصتی ها و اوایل دهه هفتاد که شاید بیشتر این حس را تجربه کرده باشند، چرا که آن زمان کمتر ...
از معلم بلاگری تا عجیب ترین هدیه برای روز معلم!
! البته گاهی هم از شور و هیجانی تعریف می کنند که از روزهای اول اردیبهشت برای روزِ معلم در مدرسه شکل می گرفت؛ پچ پچ های یواشکی بچه ها با هم و پرسیدن این سوال که تو قراره برای خانم معلم کادو بگیری؟ سوالی که البته خیلی وابسته به جوابی که بچه ها به هم می دادند نبود و در نهایت مامان ها تصمیم می گرفتند که همه با هم چه هدیه ای برای معلم کلاس تهیه کنند. این روزها اما همه چیز فرق کرده؛ حالا بچه های ...
دانش آموزان استثنایی فرشتگان روی زمین هستند
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی تیتر یک ؛ معلمی عشق است، همه ما به واسطه تحصیل در مدرسه خاطرات شیرین بسیار زیادی با معلم های خود داشتیم و هر وقت روز معلم می شود و به یاد معلم های خودمان می افتیم، لبخند رضایت و شادی بر لب هایمان جاری می شود. قطعاً هیچ کدام از ما معلم کلاس اول خود را فراموش نکردیم و نخواهیم کرد زیرا الفبای خواندن و نوشتن را از او آموختیم و خاطراتی که اگر 70 سال ...
من عاشق معلمی و بچه ها هستم/ خیلی از معلمان در کنار شغل معلمی شغل دوم دارند
ای که روز معلم دریافت کرده اید از طرف دانش آموزانتان چه بوده است؟ -قبلا شاید دانش آموزان با یک شاخه گل یا کارت هدیه این روز را به ما تبریک می گفتند ولی باز هم آن چیزی که وجود دارد وقتی هدیه ای به این مناسبت داده می شود انگار بده بستان و یا معامله ای صورت گرفته هرچند که برای تشکر است اما من عاشق کارم باید باشم و همینکه ببینم دانش آموزم به جایی رسیده و باعث افتخار خانواده یا شهرش شده ...
علی پروین: از کریستال پالاس انگلیس پیشنهاد داشتم| بیشتر خانم ها می گویند خوش تیپ هستم!
نداشتم ولی این مسئله گردن من افتاد. به قرآن من با مهدی هاشمی نسب هیچ اختلافی نداشتم. او وقتی عضو پرسپولیس بود، در سفر عربستان یک کاری کرده بود که نمی توانم بگویم. بعد از این که به استقلال رفت و به ما گل زد و غش کرد به مهدی گفتم تو بازیکن پرسپولیس بودی چرا این کارها را می کنی! حالا گل زدی چرا دیگه غش می کنی؟ یک سریالی در ماهواره پخش می شود به نام حریم سلطان ؛ مرتب به من می گویند ...
این خانم معلم کودکان بازمانده از تحصیل را نجات می دهد
به گزارش شهرآرانیوز، از سال 86 در کلاس های درس با بچه ها سر و کله می زند. روز های اول در مدارس غیردولتی بوده و سال 90 بعد از آزمون استخدامی کار رسمی خودش رو شروع می کند. بعد از قبولی به روستا ها می رود تا دوره طرح خود در مناطق محروم تدریس کند. می گوید: این روز ها معلم ها انتظار دارند بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه بلافاصله در مدارس شهری ساماندهی شوند؛ اما آن موقع این امکان فراهم نبود. با همکاران ...
ولایت پذیری شهید حتی در سینه خیز رفتن
به ما درس بدهید نه اینکه بافتنی ببافید که او عصبانی شد و مرا از کلاس بیرون کرد و گفت دیگر سر کلاس راهم نمی دهد . با این حرف حسین خیلی ناراحت شدم. صبح روز بعد به مدرسه رفتم و حسین که امید داشت دوباره به کلاس برگردد، به دنبالم آمد. معلم به محض دیدن من و حسین با عصبانیت فریاد زد خانم اسکندرلو غیرممکنه پسرتون را به کلاس راه بدم. او بی ادبه و کلاس را به هم می ریزه. به او هیچ ربطی نداره که من ...
کلاس این آقا معلم در مدرسه تشکیل نمی شود
مهم و لازم است شهروندان مفید سواد زندگی را بدانند و نه فقط سواد مدرسه ای را. ولدبیگی سابقه 25 ساله تدریس دارد و 15 سالی می شود که شیوه تدریسش باعث شده تا دانش آموزان برای حضور در کلاسش روزشماری کنند. ساعت های درس مطالعات اجتماعی (مدنی، جغرافیا، تاریخ) اغلب برای بچه ها کسل کننده است، اما دانش آموزان پاوه دوست دارند شما معلم شان باشید. آوازه روش تدریس تان هم بین خانواده ها حسابی گل کرده ...
اینجا دست ها، دانش و ایثار را روایت می کند
دانش آموزان آموزش دهم و من نیز با آغوش باز این پیشنهاد را پذیرفتم، زیرا با مشکلات و سختی های تحصیل بچه های ناشنوا آشنا بودم و می خواستم در حد توان، خدمتی به این قشر از دانش آموزان داشته باشم. این معلم دغدغه مند می گوید: در آن سال دانش آموزان توانستند با موفقیت دروس را پشت سر بگذارند، اما سال بعد به دلیل کاهش آمار ثبت نام و فارغ التحصیل شدن دانش آموزان گذشته مجدد برای ادامه کار با مشکل ...
نمی توانیم نداریم
کار هم آن شد که چند دانشجو هر جمعه این بچه ها را به کوه، تئاتر یا سینما ببرد که این جمع سی، چهل نفره در مدرسه نباشند و بقیه را اذیت نکنند. بچه ها روز اول همراه دانشجوها رفته بودند و مدیران و معلم ها خوشحال بودند که این بچه ها در مدرسه نیستند. اما هفته بعد یکی از بچه ها با بقیه نرفته بود و مدرسه را به تنهایی به هم ریخت! او دوباره کلاس درس را به هم زد و همین شد که در نهایت از من خواستند با این بچه ها ...
عشق معلمی دَربیابان
موسی نوری شوراب پنج سال است که در دبستان شهید علی محمد رنجبر روستای دَربیابان معلمی می کند. او اهل روستا نیست و به صورت بیتوته ای در تنها مدرسه روستای دَربیابان مشغول خدمت است. در این چند سال به خوبی روستا، روستاییان و مشکلات آن ها را شناخته و خود را بخشی از آن ها می داند: روستای دَربیابان علاوه بر مشکلات دسترسی و مسیر صعب العبور خود، از اینترنت محروم است؛ گاهی از یک تلفن ساده هم محروم می شویم. آب آشامیدنی به صورت مداوم برقرار نیست و گاهی قطع می شود. همچنین روستای دَربیا ...
امروز پرچمدار و جلودار تحول در کشور، آموزش و پرورش است/ شهید مطهری معلم تراز انقلاب بود
داشتیم سیستم شهرسازی را تغییر داده و طرح تحول آن را بنویسیم که ما بعد از 85 ماه قادر شدم این کار را انجام دهم در حالی که پیش از من حداکثر عمر یک شهردار تهران 18 ماه بود. من هم اگر تنها 18 ماه در شهرداری بودم نمی توانستم تحول بنیادی ایجاد کنم. دانشگاه فرهنگیان تنها مسیر استخدام معلم در آموزش و پرورش است رئیس نهاد قانونگذاری کشورمان در ادامه با بیان اینکه علیرغم کمبود معلم ...
معلمی با همه توان؛ نمونه هایی از توانمندی و ایثار معلمان استان فارس
بیشتر موارد، تغییر معلم در میانه سال تحصیلی آموزش دانش آموزان را با خلل و کندی روبرو می کند و سبب سرگردانی و تضعیف آموزش آنها می شود. این نوع از خود گذشتگی در میان بانوان فارسی معلم چند بار تکرار شده، به عنوان نمونه سیده زهرا موسوی؛ مدیر آموزشگاه شهیدفرهاد مهرابی روستای سمغان کوه چنار که یک هفته پس از زایمان به مدرسه بازگشت. او می گوید: مسئولیت مدیریت آموزگاه بر دوشم سنگینی می کرد و هر ...
روایت جهاد و خدمتی که زیر سایه معلمی قد کشید + عکس
به مناسبت روز معلم مقرر شد با یک پیشکسوت قرآنی که یک معلم بازنشسته آموزش و پرورش است دیدار داشته باشیم؛ این روزها درگیر فعالیت های جهادی برای ساخت مسجدی در شهرک فرهنگیان است و اگر می خواهیم با او دیداری داشته باشیم فرصتی نیست مگر در مدرسه هنگام نماز ظهر یا مسجد در حال ساخت، و قرار دیدار و مصاحبه ما در مسجد است. این معلم بازنشسته با وجود اینکه 16 سالی از بازنشسته شدنش می گذرد اما هنوز هم با دانش آموزان در ارتباط است، ...
معلمی که کلاس درس را به مسجد بُرد
های تقویتی و جبرانی برنمی آیند، میهمانِ کلاس درس خانم معلم در مسجد امام علی (ع) هستند. کلاسی که به بچه ها "درس و بندگی" و "علم و ایمان" را با هم می آموزد. خانم معلم چند روز در هفته بعد از تمام شدن ساعت کاری اش در مدرسه ریحانه، به مسجد می آید تا به دانش آموزان محروم ریاضی درس بدهد. مادرِ معلم او مادر هم هست. مادرِ دو فرزند و از زمانی که به عنوان معلم قدم به مدرسه ...
ماجرای آن کوچه بن بست
. هر بار می پرسیدند که دیکته چند شدی؟ می گفتم: خانم دیکته نگفته. بالاخره یک روز سوزن خانواده روی دیکته ام گیر کرد و گفتند اگه این بار دفترت را نشانمان ندهی به مدرسه می آییم و پرس و جو می کنیم. با این حال باز هم دیکته آن هفته را 2 گرفتم. با همان دو خط تیره دوروبرش. تا وقتی زنگ آخر نخورد خیلی به عواقب ماجرا پی نبرده بودم، اما در مسیر خانه تازه یادم آمد ای دل غافل به خانه برسم ...
عکس های جالب از روز معلم
... چون نداشتم که ببرم بخاطر همین اصلا از دانش آموزی توقع ندارم یکی از بچه ها که وضع مالی خوبی ندارن آخرین لحظه ها دوید دنبالم و اومد بیرون از مدرسه با خجالت این گل رو بهم داد اما من بهش گفتم این شاخه گل خیلی خوشحالم کرد نوتلا هم در آخر با این عکس به همکارنش تبریک گفت: روز معلم خودم و همه ی معلمای عزیز مبارک ...
کمربند ایمنی ناجی مدیرکل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی
...> صندلی های تک نفره در نمازخانه دبیرستان به صورت منظم چیده شده است. راهنمایی می کنند تا وارد شویم. به محض دیدن صندلی های چیده شده دلمان پر می کشد سوی نیمکت های کلاسمان، دوران خوش مدرسه، روزهایی که منتظر می شدیم خانم معلم و آقا معلم دفتر مشق شبم را خط بزند. یاد شیطنت ها و بازیگوشی هایمان، هدیه خریدن برای خانم معلم برای ابراز دوست داشتن و صدها خاطره دیگر. خاطره هایمان تمام شدنی نیستند و همین خاطره ...