شب جشن عروسی بیوه شدم! / عاشق آرمین بودم ولی برایش خواستگاری رفتم!
سایر منابع:
سایر خبرها
زورگیری خشن پسر جوان در روزهای مرخصی خدمت سربازی / با پول دیه خواهرم صاحبخانه شدم + جزییات
تامین کند من هم به دلیل اوضاع آشفته خانوادگی تا کلاس پنجم ابتدایی بیشتر درس نخواندم و وارد بازار کار شدم . ابتدا در یک تعمیرگاه خودرو شاگرد بودم و بعد هم به شغل های متفاوتی رو می آوردم تا بتوانم حداقل مخارج خودم را تامین کنم. ولی حدود 4 سال قبل،خواهر 17 ساله ام در اطراف میدان امام حسین(ع) با خودروی عبوری کرد و از دنیا رفت. ما هم با دیه ای که از بیمه گرفتیم خانه ای در حاشیه شهر خریدیم تا از ...
صدایی که دستور جنایت صادر کرد!
دچار مشکلات روحی و روانی شده ام و مدام دارو مصرف می کنم. چند ماهی هم در بیمارستان اعصاب و روان بستری بودم و شرایط خوبی نداشتم. هر وقت داروهایم را نمی خوردم، خشم وحشتناکی به سراغم می آمد و صداهایی در گوشم می شنیدم؛ صدای افراد مختلف که شبیه به زمزمه بودم. وی ادامه داد: هر ازگاهی با مادرم دعوا می کردم اما آن شب ماجرا فرق داشت. مادرم از من پرسید که آیا قرص هایم را مصرف کرده ام یا نه. آن روز ...
مصائب کودکان سرراهی
او به یکباره خودش را در خانواده ای به یاد می آورد که هر روز زنی که مادر صدایش می کند، او را کتکش می زد و بدن نحیف و لاغرش را پر از زخم می کرد. حالا بعد از گذشت 30 سال از آن روزها، باز هم وقتی یادش می افتد، اشک ها سیل می شوند روی صورتش. دست هایش می لرزد و قلبش. آخ از قلبش که ناگهان مچاله می شود. این سوال دیوانه اش می کند: چرا این اندازه مسوولان شیرخوارگاه بی تعهد بودند؟ چرا او را به خانواده ای دادند که مدام کتک بخورد. به خصوص اینکه بعدها یکی از پرستاران پنهانی به او می گوید: این خانواده زیرمیزی پول داده بودند که هر جور شده ...
پشیمانی این بازیگر بخاطر نقش شمر سریال مختارنامه ! / فقط نفرین می شدم +عکس چهره واقعی و بیوگرافی
ایران از طریق مادرم با همسرم آشنا و ظرف یک هفته ازدواج کردیم فرزندان محمد فیلی صاحب چهار فرزند می باشد پسر اولش فارغ التحصیل مدیریت بازرگانی و ساکن کرج است دومین فرزندش مرضیه خانم است، نام سومین فرزندش را بنام مادرش مریم گذاشت و 17 سال بعد صاحب یک فرزند پسر بنام پوریا شد از بازیگری تا سیگار فروشی از اینکه بازیگر شدم خیلی پشیمانم، من با ...
همدستی زن جوان با مرد آشنا ماه 3 بعد از قتل شوهرش لو رفت
متوجه بوی گاز شدیدی شدم بعد هم در اتاق خواب جسد همسرم را دیدم. وقتی به دنبال علت بوی گاز بودم متوجه شدم شیلنگ اجاق گاز پاره شده است. در حالی که زن جوان چنین ادعایی داشت، به دستور بازپرس محسن اختیاری، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای بررسی بیشتر ماجرا وارد عمل شدند. اما بررسی شیلنگ گاز نشان داد علت پارگی پوسیدگی نبوده است بلکه حدود یک ماه قبل تعویض شده بود و با یک برش عرضی و ...
به بهانه بزرگداشتی برای مهرداد اسکویی
...> به همین دلیل مستندهای اولم را در ترکمن صحرا آرام آرام شروع کردم و دلم می خواست پایان نامه ام را در این مورد ارائه بدهم. در این راه یکی از اساتیدم من را به سمت فیلم های داستانی سوق داد. بعد از ساخت مستند خانه مادری ام مرداب فهمیدم فیلمساز مستند هستم و دیگر فیلم داستانی نخواهم ساخت. همزمان با عکاسی، فیلمسازی را جدی تر ادامه دادم و وسوسه شده بودم فیلم داستانی بلند بسازم و جزء اولین کسانی ...
سرگذشت تلخ زنی که به تله مرد شیطان صفت افتاد
روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چاره ای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم. از سوی دیگر وقتی به خانه پدرم رفتم هیچ حامی مالی نداشتم، این بود که به یکی از شرکت های خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آن ها مرا برای نگهداری از یک زن کهن سال معرفی کردند ولی در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن ...
بازیگر نون خ : چند بار تا مرز خفگی رفتم/ روناک در فصل 5 لطیف تر بود
مریض بودم. در قسمت غار اکسیژن کم داشتیم و تنفس سخت بود. وقتی گرد و غبار پخش می شد من سرفه می کردم. چند بار تا مرز خفگی رفتم. بچه ها با وجود همه این سختی ها تمام توان خودشان را خرج کردند. این بازیگر درباره نحوه تعاملش با کارگردان گفت: آقای آقاخانی جزو کارگردان هایی هستند که دست بازیگر را نسبتا باز می گذارند و اجازه می دهند بازیگر راحت باشد. دیالوگ ها و حرکات را دوست داشتم مختص خودم کنم ...
اولین جلسه بازپرسی متهمی که همسرش را با 24 ضربه کارد کشته بود، برگزار شد
تصور کنید که کدام جشن تولد ساعت چهار صبح برگزار می شود. او این اواخر خیلی تغییر کرده بود و مدام فحش می داد، البته من هم گاهی فحش می دادم، اما این به خاطر رفتار و توهین های او بود وگرنه من جلو دخترم هیچ وقت حرف بد نمی زنم. متهم در پاسخ به اینکه چرا به سراغ خانه پدرت رفتی، مدعی شد که می خواستم از پدرم حلالیت بگیرم، چون او از اول با این ازدواج مخالف بود، اما چون سه صبح بود و می دانستم پدر و مادر پیرم خواب هستند، منتظر بودم تا صبح شود که دستگیر شدم. بعد هم می خواستم خودم را با تیغ بکشم. ...
4 مدرسه در دل یک مدرسه/ جهاد خانم معلم برای نوسازی مدرسه
بودم که درس هایم را از دبستان تا دبیرستان در مدارس شهر مرند خواندم و دانش آموز متوسطی بودم. از کودکی به معلمی خیلی علاقه داشتم. از اینکه مطلبی را به کسی یاد دهم لذت می بردم. وقتی دانش آموز راهنمایی بودم بچه های کوچکتر از خودم را جمع کرده و به آنها ریاضی درس می دادم. در دوره راهنمایی خانم محمری و در دوره دبیرستان آقای فرج پور معلم هایی بودند که در علاقه و گرایش من به ریاضی موثر بودند.” ...
آقازاده واقعی
سال 79، وقتی علی آقا آمدند خواستگاری و همین که متوجه شدم از خانواده شهید هستند خیلی برای من دلگرم کننده بود و این مسئله بیشتر باعث شد قبول کنم با ایشان ازدواج کنم و در همان جلسه اول که باهم صحبت کردیم انگار هر دو متوجه شدیم که عاشق هم شدیم و برای هم هستیم و هم کفو همیم. ایشان سال آخر دانشجویی دانشگاه پاسداری امام حسین علیه السلام بودند و من دانشجوی رشته مامایی دانشگاه زنجان بودم ولی خودم علاقه ...
بیماری سید اسماعیل نصرالهی چه بود
نمایش گذاشته که نهال خواستن و توانستن را به خوبی در شخصیت فرزندش پرورش داده است. در پرونده امروز با این دانش آموز کنکوری گفت و گویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند. البته او به سختی می تواند حرف بزند و خانم حجی زاده نکات تکمیلی را به توضیحات مختصر پسرش اضافه می کند. از بچگی عاشق کتاب شدم بعد از تبریک بابت کسب این موفقیت بزرگ و درخشان، از سید اسماعیل می پرسم که از چه زمانی به ...
ماجرای بیوه شدن دختر 23 ساله در شب عروسی
زن جوان در مراجعه به پلیس گفت: روزی که خاله ام از من خواست دوستم را برای پسرش خواستگاری کنم، قلبم از جا کنده شد چون خودم عاشق پسرخاله ام بودم ولی نمی توانستم بگویم و اینطور بود که سرنوشت تلخ من رقم خورد. زن 32 ساله ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده [...]
پسر روانی مادر پیرش را کشت و آتش زد
گفت تو دیوانه ای و باید قرص هایت را بخوری. این کلمات مرا تحریک کرد. حس بدی به من دست داده بود و صداهایی می شنیدم که از من می خواست از مادرم انتقام بگیرم. وقتی داخل آشپزخانه بود به سمتش رفتم و چاقو و پیچ گوشتی را از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم. مادرم فرار کرد و من دنبالش دویدم و او را زدم بعد روی جسد بنزین ریختم و آن را به آتش کشیدم. با دیدن شعله های آتش تازه متوجه شدم ...
جوان متهم به قتل مدعی شد: صدایی در سرم گفت مادرت را بکش
حالم بد شود. امشب هم با مادرم جروبحث کردم. مشاجره سر این بود که داروهایم را بخورم. مادرم می گفت پسر دارو هایت را بخور، اگر نخوری حالت بد می شود، او به من گفت دیوانه قرص بخور. اما من نخوردم. همان موقع بود که یک صدایی به من گفت تو دیوانه نیستی، انتقام بگیر، تو سالمی. بعد من به آشپزخانه رفتم و پیچ گوشتی و چاقو برداشتم و به مادرم حمله کردم. او جلو می دوید و من پشت سرش بودم. مادرم چیزهایی را به سمت من ...
دکتر نفیسه برادران رفیعی قاتل امیر عباس
تاریک کرد. مادر امیر عباس از پنج ماه قبل می گوید، از آن روز که با درد شدید زایمان به یکی از بیمارستان های مشهد ( البته خصوصی) مراجعه می کند و ادامه این ماجرا را به قلم خود این مادر می خوانید: در خیلی جاها دیدم که مامانا از زایمانشون تعریف میکنن و از حساشون مینویسن تابعدا بچشون بخونه، منم می خوام بگم. بگم و شما قضاوت کنین. من در هفته سی و هفتم، ساعت دوازده شب به ...
10 سال زندان برای دختر جوان تهرانی به خاطر قتل مادرش
و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر نداشت و مدام با هم دعوا می کردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحث مان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم دوباره به تراس آمد و ...
می ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد!
شده بودم و صبح ها زود بیدار می شدم تا خودم تنهایی آتش روشن کنم و روی آن چای یا قهوه بگذارم. بعد یک مودم خریدیم و اشتراک اینترنت گرفتیم. حالا هروقت تشنه ام می شود آب می خورم و هروقت خواستم توالت می روم و دیگر به مردم داخل حیاط و اینکه چقدر داخل صف منتظر خواهم شد، اهمیتی نمی دهم. همین طور برای پوستم کرم خریدم تا مثل قبل به خودم توجه کنم و چند کتاب هم گرفته ام تا اینجا بخوانم با این حال خسته و ترسیده ام. می ترسم از اینکه این، زندگی ام بشود. می ترسم جنگ تمام شود و این زندگی ادامه داشته باشد! انتهای پیام/ ...
خبر شهادت برادرم را یک شهید آورده بود!
این مسئله فکر می کنم که خبر شهادت برادرم را یک شهید برای مان آورده بود. آخر سر همسایه ها به برادر دیگرمان و بعد به فامیل گفتند بهمن به شهادت رسیده است. سه روز بعد از شهادت بهمن، پیکرش را به روستای مان آوردند. من کودک بودم و بین جمعیت گم شدم. بین جمعیت رفتم و حالم بد شد. خودمان را می زدیم و مردم دلداری مان می دادند. شما از شهید کوچک تر بودید؟ بله، من متولد 1350 هستم. شهید متولد 1342 ...
پسر نابغه ایرانی می خواست فضانورد شود و با سفینه به کره ماه سفر کند اما سارق شد | پایان سرقت های سارق ...
سراغ سرقت های بعدی. سپس تحویل دختر موردعلاقه ام می دادم تا آن را در خیابان رها کند. اما الان متوجه شدم که او ماشین ها را به سردسته باندی که با آن کار می کرد می فروخت تا او با شیوه سند نمره آن را بفروشد و سهمش را بگیرد. با دختر موردعلاقه ات چطور آشنا شدی؟ در خیابان با او آشنا شدم. ماشینش پنچر شده بود، کمکش کردم و همان روز آشنایی ما شکل گرفت. بعد متوجه شدیم هر دویمان معتادیم و سارق. همین وجه اشتراک باعث ایجاد علاقه میان ما شد اما حالا هر دو دستگیر شده ایم. ...
حرف های تازه هادی کاهانی، هنگ گلایدرسوار نیشابوری از لحظه پیدا کردن یسنا دیدار
پیدایش کردند. برای این پرواز تا 500 متر بالا رفتم، مثلا روی قله ها. نیازی نبود آن قدر ارتفاع بگیرم. ولی نزدیک کوه تکان زیاد دارد و هوا را بالا و پایین می کشد. مثل دریای مواج. برای همین مجبور بودم ارتفاع را شارژ کنم تا امنیت کار بالا برود. ولی 80 درصد پروازم را روی 30 متر پرواز کردم تا بتوانم یسنا را پیدا کنم که موفق شدم . از او می خواهم از اتفاقات بعد پیدا شدن یسنا بگوید: من کلا بالا ...
درخواست طلاق به خاطر سوء استفاده های شوهر
مردسالار بود؛ تا زمانی که در خانه پدرم بودم کارت حقوقم دست پدرم بود. وقتی ازدواج کردم پدرم کارت را به من داد. حامد به من گفت اگر پدر و مادرش بفهمند کارت حقوق دست خودم است، ازدواج ما را به هم می زنند. از من خواست موقت کارت حقوق را به او بدهم و من هم قبول کردم؛ اما بعد که خواستم آن را پس بگیرم، مقاومت کرد. *یعنی پولی که تو به عنوان حقوق می گیری دست شوهرت است؟ بله. فکر می کردم ...
آغوش ریحانه الحسین(ع) به روی همه باز است
یان بگذارم؛ فکر می کردم حیف است این مطلب قشنگ را بقیه ندانند. یا حیف است بقیه ندانند این کار چقدر خوب است و در زندگی این کار را نکنند. در 16 سالگی مادر شدم و خدا را شاکرم. راضی هستم. شاید بعضی بگویند سخت است. با سختی ها چه کار کردی؟ درست است سختی ها زیاد بود. بی نهایت سختی کشیدم. دوره تحصیل دبیرستانم را بعد از ازدواج ادامه دادم و حوزه و دانشگاه را هم بعد از ازدواج، رفتم، اما به خاطر شرا ...
مامایی کاری سخت و در محیطی پر تنش است/ جان دو انسان در دست یک ماما است
نماینده ماماهای شهرستان دشتستان و کارشناس مامایی. از سال1369 وارد حیطه مامایی شدم و از سال 1397 خودم را به علت کار سخت باز نشست کردم و اکنون مطب شخصی دارم. از همان ابتدای شروع کار در بیمارستان 17 شهریور برازجان بودم و بعد هم بیمارستان شهید صادق گنجی مشغول به کار بودم. *چه اتفاقی باعث شد شما ماما شوید؟ -ماما شدن من بسیار اتفاقی بود، زمان ما هم مشاوره انتخاب رشته یا شغل نبود و من از ...
مجازات حبس برای دختر معتاد که مادرش را کشت
: حال مادرم خوب نبود. دچار فراموشی شده بود و مرتب من را کتک می زد. ما خیلی با هم درگیر می شدیم. او به خاطر قلیان کشیدن من ناراحت بودم و سر این موضوع با هم جروبحث می کردیم. روز حادثه او چاقو برداشت تا مرا بزند. مادرم را هل دادم و چاقو را از دستش گرفتم. سرش به گوشه دیوار برخورد کرد. بعد مادرم نشست و خوابش برد. من هم بیرون رفتم تا داروهایش را بگیرم. چند ساعتی طول کشید چون داروهایش را داروخانه نداشت ...
دختر معتاد مادر خود را به قتل رساند / او بعد از 5 سال بخشیده شد
هم درگیر بودیم . آن روز مادرم عصبانی شده بود که از آشپزخانه،چاقو را برداشت و به سمتم حمله کرد. من برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش با دیوار برخورد کرد. او را رها کردم و به سمت تراس رفتم تا قلیان بکشم اما مادرم بار دیگر با چاقو به سراغم آمد و بساط قلیان را به هم ریخت و با چاقو به پا و شکمم زد که سطحی زخمی شدم. وی ادامه داد: سعی کردم او را آرام کنم اما نشد . او می خواست مرا از خانه ...
می خواستم فضانورد بشوم، ولی معتاد و سارق شدم!
اولین سرقت، سه شب نخوابیده بودم و وقتی دوست دخترم پیشنهاد داد بروم سرقت ماشین قبول کردم. دوست دخترم با یک گروه دیگر کار می کرد. من عاشق فضا هستم و دوست داشتم فضانورد شوم؛ اما دزد شدم. دلم می خواست با سفینه سفر می کردم به کره ماه و جاهای دیگر فضا. بچه که بودم خیلی ها می گفتند نابغه ام. از بچگی مسائل ریاضی را حل می کردم، در کامپیوتر هم خیلی خوب بودم و همه می گفتند در آینده آدم موفق می شوم اما کارم به اینجا کشید. منبع : اعتماد حوادث به اشتراک گذاری ...
روایت مرحوم آیت الله نجفی تهرانی از زندگی اش
کرده بود و آیت الله بروجردی به قم تشریف آورده بودند. درباره تحصیلات تان بگویید. من 4 ساله بودم که پدرم به من قرآن یاد داد. ایشان در کنار قرآن، رساله عملیه انیس المقلدین مرحوم آیت الله العظمی بروجردی را به من آموزش داد. اولین رساله ای که در قم از آیت الله بروجردی چاپ شد، رساله انیس المقلدین بود. انیس المقلدین یک رساله کوچک با خطوط سنگی بود و چاپی نبود. پدرم بعد از این کتاب ...
موسیقی بخشی از دکوپاژ در فیلم های کیمیایی است
.... زمانی که جنگ آغاز شد من 11 ساله بودم و در پایان جنگ 19 سال داشتم. در آن زمان نمی توانستم نسبت به جنگ بی تفاوت باشم و به همین دلیل گروهی را تشکیل داده بودیم که دائما در پشت خط نبرد حاضر شده و مجروحان جنگی را یاری می کردیم. آهنگساز فیلم خائن کشی ادامه داد: در آن مقطع مادرم به دلیل سن کم من، مخالف حضورم در میدان جنگ بود، اما من نمی توانستم نسبت به خاک و مردم کشورم بی تفاوت باشم. ...