روایت تلخ یک افغان از یک روز زندگی در ایران
سایر منابع:
سایر خبرها
این دختر صیغه فوری بود ! / شماره اش از 15 سالگی دست همه بود !
با فرهنگ آزاد به دنیا آمدم و در مشهد به تحصیل ادامه دادم اما سرنوشتم از 15 سالگی در حالی تغییر کرد که به همراه یکی از دوستانم در گروهی تلگرامی عضو شدم. در آن گروه چند پسر جوان نیز عضویت داشتند که با یکی از آن ها بیشتر گفت وگو می کردم. امید حتی صفحه مجازی مرا در اینستاگرام دنبال می کرد. من هم تصاویری از چهره خودم را در گروه به اشتراک می گذاشتم به طوری که دوستان دیگری هم پیدا کردم که یکی از آن ها در ...
امدادگران دفاع مقدس، الگوی خدمات رسانی بهداشتی و درمانی
...> چون تجربه کار درمانی داشتم، به عنوان کادر درمانی رسمی به مجموعه بهداری سپاه معرفی شدم. این مجموعه از آقای جواد فریمانی و پنج شش نفر دیگر تشکیل شده بود. آقای فریمانی به من گفت: شما با توجه به تجربه ای که داری، برو خانه مجروحان. گفتم: خانه مجروحان چیه؟ گفت: بیمارستان بنت الهدی رو که بلدی، پشت اون ما یه ساختمون داریم که داخلش یه داروخونه است با معدودی دارو و یه اتاق سی اس آر (اتاق استریل و ...
همیشه فکر میکردم که روزی مدال گرفته و افتخارآفرین می شوم
من از خیلی چیزها گذشتند تا من به اینجا برسم. مثلا سه سال آخر مدرسه ام رو نرفتم و خودم در خانه درس خواندم. با وجود تمام سختی ها، خانواده ام همیشه پشتم بودن و تمام تالش شان رو کردند تا من موفق بشوم. اولین قدم، پیداکردن استعداد است. مطمئن باشید اگه استعدادتان را پیداکنید و برایش تالش کنید، به چیزی که میخواهید می رسید. خیلیها فکر می کنند که چون من توی تهران زندگی می کنم، امکانات زیادی دارم ...
گیر افتادن زن جوان در مخمصه هوو | شوهر پیرم با میله آهنی به سرم کوبید
گونه ازدواج ها هنوز هم در بسیاری از مناطق کشور وجود دارد و دختری که به هر دلیلی طلاق می گیرد، باید با مردی مسن یا متاهل ازدواج کند. پدرم تاکید می کرد که با لباس سفید به خانه شوهر می روی و با کفن از آنجا خارج می شوی، به همین خاطر من بسیاری از تلخکامی ها را تحمل می کردم تا فرزندم به سرنوشت من دچار نشود. یحیی چند سال بعد از ازدواجمان خیلی به من کم محلی می کرد و گاهی حدود یک هفته به منزل من ...
قتل زن جوان توسط برادرش در مشهد به خاطر حرف مردم + عکس
. *یعنی پدرت دو زن دارد؟ بله! او یک زن داشت که با مادر من 25 سال قبل ازدواج کرد. *چه شد که دست به چنین جنایتی زدی؟ خواهرم از شوهرش طلاق گرفته بود و رفتار های نامناسبی داشت. به همین خاطر هم مدام هم سن و سال ها و دوستانم به من نیش و کنایه می زدند و این گونه تحقیرم می کردند. از نگاه های مردم حتی زجر می کشیدم. یکی می گفت: از خواهرت چه خبر؟ دیگری می گفت: خواهرت ...
از قهرمانی کشتی تا سرقت
ادعا کردی ورزشکاری؟ من قهرمان کشتی جوانان بودم و دو مدال جهانی و آسیایی دارم اما آن دختری که عاشقش شدم زندگی ام را نابود کرد. چه شد که زندگی ات نابود شد؟ یک روز قرار گذاشت و اعلام کرد من را نمی خواهد . من هم فکر کردم که زندگی ام بدون او فایده ندارد. 40 تا قرص خوردم که خودکشی کنم اما زنده ماندم. بعد برای تحمل شرایط هروئین مصرف کردم که وقتی به خودم آمدم دیدم یک معتاد مفنگی ...
قربانی وسوسه شیطانی
...؛ سرقت هر چیزی که کمک می کرد پول مواد آن روزم تأمین شود. الان هم که اینجا هستم یک دوچرخه دزدی همراهم بود و در پارک منتظر فروشنده مواد بودم تا آن را با شیشه معاوضه کنم که توسط گشت کلانتری دستگیر شدم.در این سال ها، چند باری از خانه فرار کردم و مدتی با پسری آشنا شدم و چند ماه در باغی در ورامین زندگی کردم. همان زندگی در آلونک گوشه باغ به دور از خانواده، برای این که احساس خوشبختی بکنم کافی بود ...
صهبا شرافتی: آقایی با من تماس گرفت و گفت من درباره چهره شما نظر دادم
. من گواهینامه پایه 3 دارم و پایه 2 ندارم. قبل از ضبط توانستم دو سه بار در کنار راننده با مینی بوس رانندگی کنم و در این مسیر خیلی چیز ها یاد گرفتم. با این حال خیلی اضطراب داشتم. شما می دانید هر چقدر سرنشین های مینی بوس بیشتر شود، کنترل کردنش سخت تر است. مردم تغییر روحیات روناک را دوست داشتند وی با یادآوری این که داستان روناک از قسمت 10 شروع شد تاکید کرد: این نقش خیلی پستی و ...
کتاب علی بیخیال, زندگی نامه شهید علی حیدری
نفر نگاهی به هم کردند و گفتند: حاج آقا حیدری هستند. تا این حرف را زدند، خواهرم فریاد زد و جیغ کشید. گویی به همه ما الهام شده بود که علی رفتنی است و همین روزها خبرش خواهد رسید. خواهرم برگشت داخل خانه و همینطور فریاد می زد. محمود کریم پور داد زد: حاج خانوم ما که چیزی نگفتیم. لحظاتی بعد پدرم دم درآمد. نگاهی به آن دو جوان سربه زیر کرد و خودش همه چیز را فهمید. ناله ای زد و برگشت داخل خانه. مولف : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ناشر : انتشارات شهید ابراهیم هادی ...
کشف یک آغوش امن
است کشف من شهودی داشته باشد و اگر کشف و شهود به هم برسند چه خواهد شد! بله، من درست موقع اقامه نماز در حرم گم شدم! برای من که فکر می کردم همه حرم را بلدم گم شدن واژه غریبی بود! من عادت داشتم و دارم که از گوهرشاد مشرف شوم و اگر خیلی توی مشهد غرق شده باشم از بست طبرسی به صحن انقلاب می روم. این بار، اما وقت نماز بود و من نمی دانستم در ورودی کجاست و می خواستم خودم را به ضریح ...
سلاخی دختر به دست پدر/ دخترم بعد از طلاق می خواست مستقل زندگی کند
گفت که می خواهد تنها زندگی کند و راحت باشد. خیلی ناراحت شدم و به او گفتم باید به خانه ما برگردی اما او مقاومت کرد و در مقابلم ایستاد تا جایی که کارمان به بحث و جدل کشید و از عصبانیت به یکباره کنترلم را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم که روی زمین افتاد. خودم هم آن قدر حال بدی داشتم که بی اختیار زانوانم سست شد و روی زمین افتادم. وقتی دخترم را در آن حال دیدم، تمام بدنم ...
مخیتاریان: فوتبال را به خاطر خودش دوست دارم، پس به عربستان نمی روم
برای خود فوتبال دوست داشتم و نه برای پول. به همین خاطر من هیچ وقت راهی لیگ عربستان نمی شوم. فوتبال در اروپا نسبت به عربستان فرق دارد. سپتامبر گذشته، رسانه ها گزارش دادند که کاپیتان سابق تیم ملی ارمنستان پیشنهاد چشمگیر چند تیم عربستانی را رد کرده است. به این ترتیب علاوه بر ماندن مخیتاریان، لائوتارو نیز قرار است در اینتر بماند. ماندن لائوتارو در اینتر خاویر ...
درآمد 50 میلیونی با موتور دزدی
خودت را معرفی کن. میلاد 20 ساله هستم. چقدر درس خواندی؟ تا کلاس هفتم. چرا بیشتر نخواندی؟ مغزم کشش درس نداشت. بعد از ترک تحصیل رفتم سر کار تا کمک خرج خانواده باشم. من بلند پروازم و دوست دارم زود به همه چیز برسم. به خاطر همین بلند پروازی الان دستبند پلیس روی دستت است؟ حقوق کارگری خوب نبود. یک روز در قهوه خانه دوستم پیشنهاد داد موتور سرقت کنیم ...
قاتل در دادگاه: اگر زنم را کشتم تقصیر پدرزنم بود/ خودم را آتش زدم،رهگذران نجاتم دادند
و می خواستم با همان چاقویی که دستم بود خودم را بزنم اما مریم جلوی من را گرفت و چاقو ناخواسته به او خورد بعد هم از شدت عصبانیت دو ضربه دیگر هم زدم و از خانه خارج شدم. 20 روز از ماجرا گذشته بود و عذاب وجدان رهایم نمی کرد به همین خاطر تصمیم گرفتم خودم را بکشم. در نزدیکی پارکی در لواسان گالن نفت را که از قبل تهیه کرده بودم روی ماشینم ریختم و آتش زدم اما رهگذران نجاتم دادند. من شرمنده پدرزنم هستم و از او می خواهم من را ببخشد. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند. ...
ماجرای مداحی به نام شاطرالعلما و تفاوت مداحان قدیم و امروز+فیلم
...: حاج مهدی رضایی پیرغلام اهل بیت(ع) از سینه سوخته ها و شعربلدهای مداحان امروز است که سالیان سال در خانه اهل بیت(ع) نوکری کرده است. او فرزند شاطرالعلماء مرشد رجب رضایی که این لقب را هم شهید نواب صفوی برای پدرش گذاشته بود. میزان قرابت خانواده آن ها به حدی بود که نواب نام او را هم انتخاب کرده بود. با او که به دعوت بنیاد دعبل خزاعی مهمان خبرگزاری فارس شده بود، به گفت وگو نشستیم: ...
خصلت هایی که پل رسیدن عباس نورایی به شهادت شد
...، با این حال بیشتر حقوقش را برای بچه های مدرسه خرج می کرد. بعد شهادتش متوجه شدم چند ماه اجاره عقب افتاده دارد که خودم تسویه کردم، چون پولی نگه نمی داشت و هر فقیری می دید مبلغی به او می داد. به بچه هایی که در درس ضعیف بودند مجانی درس می داد و حتی برای تدریس به خانه شان می رفت. در عبادت اهل تدبر بود و به جز قرآن که زیاد تلاوت می کرد مطالعه هم زیاد داشت. تا روی چیزی تحقیق نمی کرد بر آن صحه نمی ...
فروشنده بودم که با آرمان آشنا شدم! / وقتی زنش شدم مرا به آغوش هیولا انداخت
جملات زیبای عاشقانه را بر زبان می راند،خیلی شیفته آرمان شدم چرا که کمبود محبت های خانوادگی را در چشمان او جست وجو می کردم و به چیز دیگری نمی اندیشیدم. وقتی احساس می کردم او به دختری معلول توجه می کند،دیگر همه وجودم را لبریز از عاطفه می دیدم و با این عشق خیابانی آرزوهایم را از یاد بردم. چند سال بود که با آرمان ارتباط داشتم و بیشتر روزها را با او درپارک ها و سینماها قرار می گذاشتم. وقتی ...
ماجرای مردی که همسرش را خفه کرد
مغزی دارد و قرص می خورد، آن روز هم، چون قرص هایش را دیر خورده، حال خودش را نمی فهمیده است وگرنه اصلا روی زن ها دست بلند نمی کند. تحقیقات نشان داده که برادرت نیز سال ها قبل در قزوین سر همسرش را جدا کرده است. آن اتفاق چطور افتاد؟ متهم در پاسخ به دومین پرسش بازپرس جنایی مدعی شد که نمی داند برادر بزرگ ترش چگونه زنش را کشته است، اما این اتفاق افتاده و زمان آن حدود 10 سال قبل بوده است. ...
گلایه دانش آموزان از فعالیت محدود کتابخانه ها
رسانی به موقع و کامل صورت گیرد یکی از دانش آموزان عنوان کرد: ساعت مچی عقربه ای همراه خود داشتم و عنوان کرده بودند که ساعت عقربه ای مشکلی ندارد اما قبل از آزمون ساعت را از من گرفتند و دچار استرس شدم و بعد از مدتی ساعت را به من تحویل دادند و این گلایه را از مسئولین دارم که اطلاع رسانی به موقع و کامل صورت گیرد . دانش آموزان یکی پس از دیگری از سالن خارج می شدند و برخی سوالات آزمون را ...
کسوت پهلوانی بخاطر مرام و رفتار فرد است
و یک نوبت هم صبح اول وقت) فعالیت داشتم. عباسیان گفت: سالیان سال به عنوان میاندار زورخانه های بافق بوده ام و در سال1370_ 1369 با هزینه شخصی خودم و کمک پدرم زورخانه پهلوان علی عسکر بافقی را در محل آب انبار مرحوم محمد تقی تقوی جنب بلوار امام علی(ع) ساختم و در سال 1370 افتتاح شد. هم اکنون نیز دایر بوده و مدیریت دائمی آن نیز بر عهده بنده است. وی در پاسخ به این پرسش که چه زمانی به ...
ماجرای تحریم آب و کتک خوردن بازیگر شمر در خیابان
قرار است در مختارنامه بازی کنم. می دانستند این سریالی است که دیده می شود. به من توصیه کردند یک نقش خوب بگیرم؛ ولی فکر نمی کردم شمر را به من پیشنهاد دهند. وقتی شمر مختارنامه شدم دیگر نمی دانستم به خانواده ام چه بگویم، اگر می گفتم قرار است بازیگر شمر شوم مرا پس می زدند. تا مدت ها در خانه می گفتم هنوز نقشم مشخص نشده و در حال نگارش فیلمنامه هستند؛ البته دروغ نگفتم داشتند فیلمنامه را می نوشتند. ...
ربیعی سرمربی ذوب آهن : باخت ما به استقلال کاملا فنی بود ؛ 2 گل فوق العاده از استقلال دریافت کردیم
.... 2 گل فوق العاده را خارجی های باکیفیت این تیم زدند و از آن گل هایی بود که باید بچسبد زیر پیچ و مهره! ربیعی در واکنش به مسئله اتفاقات بازی با پرسپولیس توضیح داد: من در مورد رختکن گفتم که همه نهادهای امنیتی باید وارد شوند و به هر حال این فضا هم ایجاد شده. من یاد گرفتم کسی را قضاوت نکنم و صحبت نکنم. اگر قضاوت هم شدم کار راحتی است. اینکه به هر کسی اتهام ببندی کار سختی نیست ...
زن خیانتکار: با همدستی صاحبکارم شوهرم را کشتم!
نکشند به آنها پول می دهم. گفتم اگر به من کار نداشته باشید 45 میلیون می دهم. شوهرم تازه خانه ای را که در افغانستان داشتیم فروخته و برادرش از طریق صرافی پول خانه را برای ما فرستاده بود. 12 میلیون هم پس اندازمان بود که از طریق خیاطی جمع کرده بودیم،. آن سه مرد همه دار و ندارمان را بردند. این زن در پایان گفت: بعد از رفتن آنها سراغ شوهرم رفتم و متوجه شدم او را کشته اند، چون ترسیده بودم و نگران ...
رابطه عشقی زن شوهردار با کارفرما با قتل همسرش گره خورد
قضایی ادعای عجیبی را مطرح کرد و گفت: در خانه خواب بودم که صدای در آپارتمان آمد. گمان کردم زن همسایه دوباره با شوهرش دعوا کرده و کمک می خواهد، ولی او نبود. سه مرد نقاب پوش بودند که چاقو و سلاح به دست داشتند به زور وارد خانه شدند. 12میلیون تومان دستمزد خودم را از داخل کمد برداشتند و بعد سراغ 45میلیون تومان پول شوهرم رفتند که بابت فروش خانه شراکتی از برادرش گرفته بود. وی افزود: یکی از ...
عدم صدور ویزا همچنان مشکل جدی ماست
بندی دارم و اگر بتوانم در مسابقاتی که گفتم شرکت کنم می شود گفت که موفق شدم مجوز شرکت در المپیک را برای خودم قطعی شده بدانم. البته که شرایط در مجموع سخت است و همه احتمالات را هم باید در نظر داشت اما هدف من حضور در المپیک پاریس است و دوست دارم قبل از این بازی ها نیز بار دیگر رکورد ایران را که در حال حاضر هم دست خودم است بشکنم. رکورددار دوی 100 متر ایران در پایان در پاسخ به این پرسش که ...