سایر منابع:
سایر خبرها
ویژه نامه دهه "کرامت "
نزد سیدی به نام خوشرو، رفته، جریان ماوقع و آنچه را که در خواب دیده بودم با ایشان در میان گذاشتم. وی توصیه نمود که هرچه زودتر به شیراز بروم. بعد از وضو وارد حرم مطهر شدم. در کنار حرم، پاهایم لیز خورد و ضعفی سراسر بدنم را فرا گرفت. دوباره دست به ضریح گرفتم و تضرع و زاری را آغاز نمودم که از حال رفتم. بخود که آمدم احساس کردم دیگر دردی در پاها و کمرم نیست. بلند شدم و راه رفتم و از حرم بیرون آمدم. در آستانه صحن مطهر عصایم را به یکی از خدام آستان دادم و گفتم دیگر به این نیازی ندارم. ...
سمیرا حسن پور، کلی قربان صدقه مهران مدیری رفت!!
عوض شد. این دومین همکاری شما با مهران مدیری است و پیش از این ساعت 6عصر را با او کار کرده بودید. کار با او چطور است؟ آقای مدیری آدم را بدعادت می کند. آنقدر کار با او جذاب است که دیگر نمی خواهید بعد از آن سر کار دیگری بروید؛ چون شرایط کار خیلی انسانی و درست است. این شرایط درست که می گویید، چیست؟ از نظر زمان کار خیلی خوب است و به عوامل اهمیت می دهد؛ یعنی ...
ایرانِ جنگ از نگاه فرماندهان عراقی
رفتم که آن دوره را نیز در کتاب روایت کردم. وی افزود: بعد از زندان به سمت کویت فرار کردم و بعد به ایران آمدم. سال 58 به پادگان الغدیر اصفهان آمدم اما به اهواز منتقل شدم. در آن زمان به دلیل اینکه به عربی مسلط بودم به عنوان سردبیر مجله عربی زبان پاسدار انقلاب انتخاب شدم. آنجا سربازان و افراد عراقی به ما کمک کردند که مجله را به چاپ برسانیم. راوی کتاب کتاب ها شیمایی نمی شوند ادامه ...
فاطمه معصومه(س)؛ خانمی که گره های بزرگ دنیا به دستش باز می شود
؟ سحر به حرم حضرت معصومه(س) رفتم، در حالی که کسی نبود و تنها دو سه خادم در گوشه حرم خواب بودند، نماز و زیارت خواندم و عرض کردم بی بی جان کمکمان کنید، نمی خواهید قال الصادق(ع) و قال الباقر(ع) زنده بماند؟ گفتم اگر شما خودتان هم قدرت ندارید از برادرتان امام رضا(ع) و جدتان امیرالمؤمنین(ع) کمک بگیرید. به قدری ناراحت بودم که گفتم اگر پاسخم را ندهید، دیگر به زیارت شما نمی آیم! از حرم بیرون رفتم. بین ...
حضرت علی(ع) را سرمشق خود قرار دهید
دیپلم بگیرم و بعد به سپاه بروم، اما نتوانستم و این را از شما می خواهم اگر جنازه ام به دستتان رسید بر آن تابوت من لباس سپاه بگذارید و چرخی بزنید تا [مشخص شود] واقعاً پاسدار بودم و از این دنیا رفتم. باری اگر جسم من به دستتان رسید بر مزار پر از گل بهشت زهرا به خاک بسپارید تا خود را در کنار محمود رضایی ببینم و شاد شوم. اگر هم جسدم به دستتان نرسید، هیچ ناراحت نشوید، چون که من نیز همانند دیگران مفقود ...
روایت عموی تتلو از برادرزاده اش
. انشااله از این به بعد بتواند یک زندگی سالم داشته باشد. با طرفداران تتلو برخورد داشته اید؟ مکالمه ای پیش آمده؟ بله، بارها. من والا بیشترشان را ارشاد می کردم. مثلا آقایی به من زنگ زد و بنای تعریف از او را گذاشت که حقیقت می گوید و فحش هایش حقیقت است. به او گفتم اگر دختر داری حاضری او را به کنسرتش بفرستی؟! در جامعه ی ما دو حالت وجود دارد. یک زمان در یک جمع عمومی هستیم که هر چیزی ...
گزارشی از شب مهرداد اسکویی در بخارا
انرژی که دارد به اطرافیانش منتقل می کند و خیلی درس می دهد. در یک دوران اتفاق عجیبی افتاد. آن دوران من در دفتر پدرم زندگی می کردم و این دفتر، دفتر کار پژوهشی مهرداد در مورد عکس های تاریخی بود، که نتایجش امروز چاپ می شود. او خیلی دورها را می بیند، یک سری پروژه ها را امروز می کارد و چند سال بعد میوه می شود من شاهد جلساتی بودم که در طول چند سال با بچه ها داشت و یک نوع مستندسازی عکاسی بود که چطور از یک ...
جمعی از قاریان قرآن عازم حج تمتع با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند
مجلسی که شما قرآن میخوانید، چقدر خوب است بعد از آنکه مثلاً ده دقیقه یا یک ربع تلاوت کردید، بتوانید به قدر پنج دقیقه، ده دقیقه، مضامین همان [آیات] را به همان مستمعِ تلاوتتان منعکس کنید و بگویید این آیاتی که خواندم، اینها را داشت میگفت. این خیلی خوب است؛ این سطح مستمع را، سطح مجلس را، خیلی بالا میبرد.
طراح ها و مترجم های این انتشارات از هوش مصنوعی استفاده می کنند
. هوش مصنوعی علمی است که از خارج وارد می شود؛ بنابراین پله اول ترجمه و بعد تألیف است. وی افزود: انتشارات سروش سعی کرده در بحث روز دنیا، یعنی دیپلماسی فرهنگی آثار ارزشمندی چاپ کند. در زمینه هوش مصنوعی هم در حال حاضر تعدادی کتاب ترجمه کرده ایم که دو کتاب از این سری چاپ شده است. کتاب عصر هوش مصنوعی و آینده انسان نوشته هنری کیسینجر است. کیسینجر بالای صدسال عمر داشت و اخیراً فوت کرده است. او با ...
افشاگری چهره نزدیک به قالیباف
ایشان رقیب خریدار بوده) که من مخالفت کردم و از آن روز به بعد رفتار ایشان با بنده عوض شد. شاید اگر آن روز موافقت میکردم شاید الان در نظر ایشان بهترین رییس سازمان بودم! این توئیت قربان زاده در واکنش به مصاحبه اخیر علیرضا بیگی با روزنامه هم میهن است که گفته بود؛ من در مناظره با رئیس سازمان خصوصی سازی موضوع ورود افراد به مجلس را مطرح کردم و گفتم که شما صاحب چه فضیلتی هستی که این حجم از ثروت ...
کارنامه دیپلماتیک علیقلی اردلان از وزیر خارجه دولت کودتا تا آخرین وزیر دربار پهلوی
راه می رود. بفرمایید. همه نشستند و خودش حالا ایستاده. یک مرتبه، حالا شما شوک این مطلب را می توانید بگویید، یک مرتبه گفتند که از چند طرف به ما فشار می آید که هویدا را بگیریم، برای اینکه مردم را آرام کنیم. یکی یکی عقیده تان را بگویید. شهبانو خیلی تأیید کردند. وزیر دربار اردلان گفت که، قربان بنده اصلاً سرم نمی شود این کاری که می خواهید بکنید. نخست وزیر را انسان... اعلی حضرت کسی که سیزده سال نخست ...
کسی آمده به اسم احمد متوسلیان، پدر ما را درآورده!+ عکس
) او را خواسته اند. حاج احمد سخت نگران وضعیت حساس جبهه مریوان در آن روزهای دشوار جنگ های کردستان بود. به تهران آمد و خود را به دفتر حضرت امام (ره) معرفی کرد... گفت: به تهران رفتم تا ببینم چه کارم دارند. دیدم قرار است به دست بوسی حضرت امام (ره) برویم. در دفتر به من گفتند: شما احمد متوسلیان هستید؟ گفتم: بله . گفتند: الان که خدمت حضرت امام می روی، مثل حالا که در چشم های ما نگاه می کنی، آنجا به چشم های ...
مرد خیانتکار اصلا فکرش را نمی کرد که همسرش هم یک روز...
بعد فهمیدم شوهرم با چند زن رابطه دارد. او یادش رفته بود دوربین را خاموش کند چون خیالش راحت بود که من در ایران نیستم. *به او معترض نشدی؟ اگر همان زمان حرفی می زدم، مدارک را پاک می کرد. بعد از اینکه به ایران آمدم، به او گفتم متوجه همه چیز شده ام و درخواست طلاق دادم. *شما درخواست غرامت هم کرده اید، چرا؟ بعد از کاری که همسرم کرده بود من دچار افسردگی شدیدی ...
ریو فردیناند: پس کی قرار است پرونده 115 تخلف منچسترسیتی حل شود؟
رسد به پرونده های بقیه خیلی سریع رسیدگی می شود. اورتون این فصل دو بار کسر امتیاز داشته است. ناتینگهام فارست، همه این تیم ها امتیاز از دست می دهند. منچسترسیتی فقط... [تظاهر می کند که در حال ورق زدن صفحات است]. اگر من جای آن باشگاه ها بودم، می گفتم “ببینیم اول چه اتفاقی برای سیتی می افتد”. اما اگر آنها (منچسترسیتی) هیچ چیز یا فقط یک توبیخ کوچک دریافت کنند، می توانم ببینم که تیم های لیگ ...
قتل خواهر به خاطر نیش زبان دوستان
خواهرت تذکر ندادی؟ چرا، چند بار گفتم، ولی او چون از من بزرگ تر بود توجهی نمی کرد و می گفت به تو ربطی ندارد، من هر کاری دوست داشته باشم انجام می دهم، چه کسی می خواهد جلوی مرا بگیرد! حرف پایانی! معلم ها باید در مدارس به نوجوانان بیاموزند که نیش زبان و تحقیر دیگران بسیار زشت است. خراسان در حال ارسال... یکی از فیلدها را پر نکرده اید یا چند نظر با سرعت ارسال کرده اید با تشکر، نظر شما پس از بررسی منتشر می شود لطفا قبل از ارسال نظر بعدی کمی صبر کنید ...
امدادگران دفاع مقدس، الگوی خدمات رسانی بهداشتی و درمانی
صلیب سرخ و هلال احمر و به پاس قدردانی از زحمات همه امدادگرانی که در طول هشت سال دفاع مقدس با حداقل امکانات و با کم ترین توقع و انتظار به وظیفه مقدس امدادگری و بهبود سلامت مجروحان می پرداختند؛ منتشر می شود: یک ماه و نیم بیشتر طول نکشید (که بعد از مجروحیتم در سرپل ذهاب در سال 1361)، کم کم فعالیت های حرکتی را شروع کردم. همان موقع بود که از حالت بسیج عادی به بسیج ویژه ارتقا یافتم. ...
حمله تند درویش به سپاهان و هاشمی نسب
فرستادند که او هم حرف های نامربوطی زده بود، شما ببینید اینها اطمینان داشته و می دانند که پشتوانه قوی دارند. آنجایی که شش بازیکن شان را محروم کردند، یک قدرتی در فدراسیون گفت نه! همان چهار امتیاز کافی است! خوشبختانه من همان زمان مصاحبه کردم و گفتم که بعد از محرومیت آنها، ما را هم محروم می کنند و در آخر نیز همه را با هم می بخشند. خدا عنایت کرد و همین هم شد که من گفته بودم و شرمنده نشدم! منبع: ...
دفاع از همسر به جنایت ختم شد
مرد جوانی که به اتهام قتل دستگیر شده، مدعی شد مقتول در حالت طبیعی نبود و قصد داشته به همسر وی حمله کند. 12 خرداد سال گذشته گزارش یک درگیری خونین در یکی از خیابان های کیانشهر به پلیس اعلام و در بررسی های اولیه مشخص شد مرد جوانی به نام بهروز از ناحیه پشت سر زخمی شده که وی را بلافاصله به بیمارستان منتقل کرده اند اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان باخته است. با مرگ بهروز پلیس ...
احمد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
... برادرم بسیم چی احمد در جنگ بود. در یکی از عملیات ها تیر به کف دست او اصابت کرد. احمد را به بیمارستان بردند. ما تلفن نداشتیم. آن روز خانه پدر همسرم بودم و احمد چون می دانست ما آنجا هستیم، سه بار تماس گرفت؛ در حالی که قبل از آن هر وقت می گفتم با من تماس بگیر می گفت تلفن در جیبم نیست. رزمندگان هم خانواده دارند و در صف می ایستند، می خواهند تماس بگیرند. آن روز اول با من صحبت کرد. بعد از ...
شاهدی برای نخستین اشک ها و لبخندها
زایمانی سهل گوش می کرد. باید خودم تمام مقدمات گرفتن زایمان را انجام می دادم، چون در شیفت شب زایشگاه پرستار، بهیار یا حتی نیروی خدمات حضور نداشت برای همین باید به کارم سرعت می دادم تا به موقع زایمان انجام می شد. دقایقی بعد، زایشگاه، مقدمات زایمان و زائو آماده بودند حالا باید در منطقه ای که بیشتر از یک ساعت از مرکز استان یا بهتر بگویم اولین و نزدیک ترین اتاق عمل، فاصله داشت زایمان های زیادی ...
بهترین واکنش ها به شنیدن چقدر زشتی
... و تمام ویژگی هایی را که به خاطرش احساس ضعف می کنیم، یادداشت کنیم. بعد از آن با خودکار ادامه ولی ها را بنویسیم و به ویژگی های مثبت خود اشاره کنیم. مثلا من بینی بزرگی دارم در عوض می توانم زیبا و تاثیرگذار صحبت کنم یا در عوض می توانم با صحبت های شیرینم دیگران را بخندانم . سعی کنید حداقل 10 تا از ویژگی های منفی و مثبت تان را یادداشت کنید و بعد از این که چند بار این جملات را خواندید، جملاتی را که ...
همیشه فکر میکردم که روزی مدال گرفته و افتخارآفرین می شوم
...، 60 متر با مانع و پرش سه گام مقام آوردم، بعد از 3 ماه با من تماس گرفتند که برای مسابقات کشوری تمرین کنیم و از طرف استان تهران در این مسابقه شرکت کنیم و چون من شایسته نبودم، در آن زمان از تیم خط خوردم و مجدد همان تکواندو را ادامه دادم. حدودا اواخر اسفند بود که آزمون کمربند مشکی تکواندو داشتیم که به خاطر شیوع بیماری کرونا لغو شد و هیچگونه فعالیت ورزشی نکردم. تا اینکه دو سال بعد به برادرم گفتم ...
نظر امام (ه) درباره تشکیل وزارت اطلاعات
. من زنگ زدم به حاج احمدآقا، تقاضا کردم گفتم که شما یک جلسه به کمیسیون بیایید و همه حرف ها را بشنوید و بعد به امام منتقل کنید. ایشان جلسه بعد آمد به کمیسیون، چند نظر بود در کمیسیون، همه نظرات گفته شد. مثلاً دو نفر بودند که می گفتند سازمان اطلاعاتی را باید بدهیم به قوه قضائیه، با این استدلال که قوه قضائیه باید از جرایم پیشگیری کند و این سازمان اطلاعاتی باید پیشگیری کننده باشد ...
روناک نون خ: آقایی به من زنگ زد و درباره چهره ام حرف عجیبی زد!
سرفه می کردم. چند بار تا مرز خفگی رفتم. بچه ها با وجود همه این سختی ها تمام توان خودشان را خرج کردند. این بازیگر درباره نحوه تعاملش با کارگردان گفت: آقای آقاخانی جزو کارگردان هایی هستند که دست بازیگر را نسبتا باز می گذارند و اجازه می دهند بازیگر راحت باشد. دیالوگ ها و حرکات را دوست داشتم مختص خودم کنم. مثلا تکیه کلام بزرگوارا برای خود روناک شخصی سازی شد. وی در پاسخ به این سوال ...
ماجرای مداحی به نام شاطرالعلما و تفاوت مداحان قدیم و امروز+فیلم
نویسند شاطرالعلما و این لقبی است که شهید نواب صفوی به ایشان دادند. پدرم در شب قدر ماه رمضان سال 72 درگذشت. من مداحی را نزد پدرم آموختم و از شش سالگی با او به مجالس روضه های خانگی می رفتم و یکبار در همان سن در یکی از مجالس روضه او خواندم. هرچه پدرم می خواند حفظ می کردم و عیناً می خواندم. س: ماجرای آن نوحه خوانی را به یاد دارید؟ پدرم، آن زمان با دوچرخه برای روضه هایش می رفت. من ...
گفتند سازش نه؛ گفتم بخاطر پرسپولیس حاضرم شلاق بخورم | به خاطر یک کلمه دادگاهی شدم
وی گپ و گفتی کردیم که در ادامه ماحصل آن را می خوانید. ابتدا در مورد شکایت مدیر باشگاه پرسپولیس از شما بپرسیم. این شکایت به کجا رسید؟ من رفتم با آقای بازپرس هم حرف زدم. ببینید شما باید به قانون و شخص احترام بگذارید. شخصی که احضار می کنید اما خودتان حضور ندارید، چقدر این کار زشت است! بازپرس دید من چقدر ناراحت بودم که اینها از من شکایت کردند و برای اولین بار در زندگی ام رفتم ...
وکیل مدافع تتلو: تتلو دغدغه اجتماعی و ارز آوری اقتصادی برای کشور دارد./ خاوری و تتلو اصلا قابل قیاس ...
و صیانت شود. من وقتی همان بار اول با آقای مقصودلو (تتلو ) صحبت کردم، گفته هایشان به دلم نشست به خصوص اینکه گفتند من برگشتم تا به جوانان و نوجوانان بگویم این راهی که شما می خواهید بروید را من رفتم و دیدم که در انتهای این راه هیچ چیزی نیست. وی در ادامه افزود: به نظر من توجه به این گفته خیلی مهم است. یا مثلا گفتن من می توانم همانطور که برای ترکیه ارزآوری داشتم برای کشور خودم داشته باشم ...
14 دلیل برای ازدواج با مدافع حرمی که شهید شد
خود را ایفا کنند و این کار را هم کردند. جواد هم از همین جنس بود و من افتخار می کنم که مادر شهید جواد الله کرمی هستم. مادر شهید الله کرمی گفت: بیش از 13 سال قبل در خواب دیدم چند نفر یک بسته سفید آوردند و آرام روی زمین گذاشتند و گفتند این جواد است آن زمان جنگی وجود نداشت بعد که بیدار شدم به فکر فرو رفتم و برایم همیشه سوال بود که چرا این خواب را دیدم؛ تا اینکه شبی که به معراج شهدا رفتم و ...
در شهر هوشمند نباید دچار عدم توازن شویم!
...؛ ولی عمدتاً مبتنی بر نقشه راه مشخص و شفافی نیست که همه ذی نفعان آن را درک کنند. یک کسی وقتی می خواهد پروژه ای را اجرا کند، ابتدا باید طرحش مشخص باشد تا بتواند تمام عوامل اجرایی پروژه، جزئیات پروژه، ترتیب و توالی زیرپروژه ها را با هم هماهنگ کند تا بعد به نتیجه موفقی برسد. اگر بدون طرح وارد اجرا شویم، نتیجه ای جز شکست نخواهیم داشت. بحث نقشه راه، برنامه استراتژیک، معماری سازمانی و... کلیدواژه ...
خصلت هایی که پل رسیدن عباس نورایی به شهادت شد
پرواز می کند. هرکسی را هم می دید می گفت دعا کنید شهید شوم. از سال 47 که مدرسه حاج آقا مجتهدی می رفتیم همش می گفت دعا کن شهید شوم. پایین وصیتنامه اش نوشته بود شهید جامانده ی گمنام عباس نورایی. جنازه اش 28 سال ماند و وقتی هم که آمد باز همه نتوانستند در تشییع جنازه اش شرکت کنند، چون خودش دوست نداشت خیلی شلوغ شود. اصلا دنبال اینکه مطرح بشود نبود و چیزی جز خدا را نمی دید. ایشان حافظ قران نبود، اما به آیه ...