سایر منابع:
سایر خبرها
اعتراف تکان دهنده یک زن: 8 سال خیانت و انگیزه ای که شما را میخکوب می کند!
در پی یافتن راهکاری قانونی وارد کلانتری سیدی مشهد شده بود. او که ادعا می کرد زندگی اش در آستانه فروپاشی قرار دارد، درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده ای به دنیا آمدم که پدرم اوضاع اقتصادی مناسبی نداشت به همین دلیل همواره داشتن بسیاری از امکانات رفاهی برایم به یک آرزو تبدیل شده بود از سوی دیگر نیز به درس و مشق علاقه ای نداشتم و در مقطع راهنمایی ترک ...
پاهایم من را به آرزوهایم رساند
ادامه دار باشد تا ما مجدد پویایی این رشته را در استان قزوین شاهد باشیم. بانوی موفق حوزه ورزشی استان قزوین مطرح کرد: اما چیزی که باعث شد من با همه این کمبودها و موانع ادامه بدهم ممارست و صبر، وجود مربی خوب و حضور خانواده بود، همیشه می گفتم من باید به آن چیزی که می خواهم برسم، اگر الان هم به عقب برگردم، مجدد همین راه را انتخاب می کنم، اما اگر رسیدگی ها و امکانات بیشتر بود مطمئناً تعداد ...
دختربچه 10 ساله چگونه دوستش را سلاخی کرد؟
پنبه می گذارم. صداهایی می شنوم که آزارم می دهد. مدام در گوشم صداها زمزمه می کنند. زمانی که ستایش را کشتم هم این صداها به من دستور داد و خواست که او را بکشم. *مدرسه می روی؟ من در خانواده خیلی فقیری زندگی می کنم. پدرم مریض بود و من و خواهرهایم و مادرم در خانه های مردم و تولیدی ها کار می کردیم. کلاس اول را که می خواستم بخوانم کرونا آمد و برای درس خواندن نیاز به گوشی هوشمند داشتم ...
می گفت هر کسی را دوست دارید دعا کنید شهید شود
ها و خانواده هم خواندن قرآن بود، می گفت: یک صفحه هم شده قرآن بخوانید. خودش یک ساعت قبل از نماز صبح بیدار بود، قرآن می خواند و نماز شب. سال ها بود که او را در این حالت می دیدم. می گفت در دل شب آرامش بیشتر است و بهتر می توان با خدای خود خلوت کرد. من این درس را از او آموختم. همسرم دائم الذکر بود. اکثراً تسبیح به دست داشت و صلوات می فرستاد. توصیه زیادی به نماز اول وقت داشت و می گفت: من هر چه دارم از ...
10 راهکار برای حفظ آرامش دانش آموزان در ایام امتحانات
امتحانات در روش درس خواندن فرزندتان دخالت نکنید ؛ چراکه روش ها و سبک های متعددی برای درس خواندن در فصل امتحانات وجود دارد، بنابراین اگر روش درس خواندن فرزند دختر یا پسرتان در فصل امتحانات شبیه روش درس خواندن سایر افراد نیست، لازم نیست نگران باشید. شما باید فضایی آرام بخش، دلگرم کننده، القای حس اعتماد به نفس در منزل را برای فرزندتان فراهم کنید. یادتان باشد آنها در مدرسه به اندازه کافی از سوی معلمان ...
سرانجام شوم یک عشق هرمی | شکایت دختر داروساز از شوهر روانی
که رها شده باشد کاملا در معاشرت ها و رفتارها و حتی نوع پوششم آزاد بودم. یک روز پدر و مادرم به یکی از شهرهای شمالی خراسان رضوی رفتند اما من و خواهر کوچک ترم در مشهد ماندیم و به طور مستقل به زندگی و تحصیل ادامه دادیم چراکه پدرم به دلیل شغل اداریش مجبور بود در شهرستان اقامت داشته باشد. من هم در رشته داروسازی مشهد پذیرفته شدم و شاگرد زرنگ دانشگاه بودم اما در همین روزها به توصیه ...
پست طبیعت گردی فریبا نادری با دوستانش / طبیعت گردی خانم بازیگر به همراه بهترین دوستانش
ادامه مشاهده خواهید کرد. فریبا نادری می گوید: در سال 1363 به دنیا آمدم، از بچگی عاشق بازیگری بودم و بزرگ ترین آرزویم این بود که جای قهرمان فیلم هایی که دوستشان دارم، قرار بگیرم، اما پدر و مادرم مخالف بودند و سختگیری می کردند تا من به درس و مشقم بیشتر توجه داشته باشم.
این زن از ترس بی آبرویی به کلانتری رفت ! / شوهرم مرا وادار به بی عفتی می کند
عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمی دادند و از من حمایت نمی کردند. هنوز یک ماه بیشتر از حضورم در دانشگاه نگذشته بود که با سالومه آشنا شدم. او همکلاسی ام بود و پدرش وضعیت مالی خوبی داشت. خیلی زود ارتباط من و او صمیمی شد ...
وقتی که دختر باشی
، کشف کنی و حتی مسیر جهان را عوض کنی، اما باید فکر رسیدن به مقام های عالی را از سرت بیرون کنی. حتی مدیرکلی هم زیاد است، چه رسد به اینکه در اندیشه وزارت یا ریاست جمهوری باشی. تازه اگر شانس بیاوری و گیر طالبان نیفتی، که در این صورت درس خواندن که هیچ، برای از خانه بیرون آمدن هم موانع بسیاری داری. دختر که باشی؛ حق ورود به ورزشگاه ها را نداری تا بتوانی از نزدیک بازی تیم مورد علاقه ات را ...
آرزوی من دیدن شادی، نشاط، انگیزه و امید بالا به زندگی در دانش آموزان است
، دانش آموز دچاراسترس فراوان شده بود و به همین دلیل قصد ترک تحصیل داشت و به مدرسه نمی آمد که بنده با تماس های تلفنی مکرر و ارتباط با دبیران وخانواده وی توانستم این دانش آموز را دوباره به کلاس درس برگردانم و خدا را شکر در حال حاضر با علاقه مندی در کلاس های درس حاضر می شود و این ارتباط همچنان ادامه دارد. چه نکته ای برای مشاوران دیگر دارید؟ ازهمکاران عزیز مشاور خواهشمندم در درجه ...
کاش به جای قتل طلاقش می دادم ؛ پشیمانی مردی که همسرش را خفه کرد
به من قول داده بود؛ اما زیر قولش زد و به من خیانت کرد. نمی توانستم این وضعیت را تحمل کنم و تصمیم گرفتم او را بخاطر کاری که کرده تنبیه کنم. چطور همسرت را به قتل رساندی؟ باور کنید که من هیچ قصد و نیتی برای به قتل رساندن او نداشتم. یک روز که در خانه بودم همسرم به آب انبار رفت. کمی بعد من هم پشت سرش رفتم. هنوز خیلی ناراحت و عصبانی بودم. وقتی پایین رفتم او لبه آب انبار ایستاده ...
پای درس ایثار | وقتی در میان مشکلات، معلمی تنها قسمت شیرین زندگی در گلپایگان می شود
از خانم هاشمی بنویسم؛ اما مطمئن بودم که می خواهم قصه او را بشنوم. از روزهای دانشجویی اش شروع کرد. طراحی پوشاک خوانده بود. بعدها آشپزی و قنادی را از روی علاقه شخصی به طور تخصصی یاد گرفته بود. از رشته آشپزی در هنرستان و شیرینی کلاس هایشان برایم گفت؛ اینکه چندین سال است رشته تخصصی و مستقلی شده و قبلاً تنها واحدی در رشته مدیریت خانواده بوده. می گفت در شهرستان گلپایگان فقط هنرستان شهدای ...
مصاحبه با نفیسه رمضانی؛ مدیر نمونه آموزش و پرورش استثنایی خراسان رضوی
جشنواره الگوهای برتر تدریس ، عضو کشوری تولید محتوای آموزشی اتیسم و مسئول دبیرخانه های مختلف استانی وکشوری از دیگر سوابق بنده در حوزه آموزشی می باشد چه دلیلی باعث شد در حوزه آموزش و پرورش استثنایی فعالیت نمایید؟ من در یک خانواده فرهنگی بزرگ شدم واعتقادم براین بود که بهترین شغل برای یک خانم معلمی هست واز طریق یکی از آشنایان با حوزه آموزش کودکان استثنایی آشنا شدم و در واقع پنجمین ...
همسر شهید حاجی رحیمی: از لباس محمدهادی فهمیدم چطور شهید شده
محمد هادی از دامادمان می پرسد حاجی دختر دیگری هم دارد؟ او هم می گوید: بله دو دختر مجرد در خانه دارد. چند روز بعد خواهرم عکسی به من نشان داد و گفت این دوست شوهرم هست که می خواهد بیاید خواستگاری تو. بعدا فهمیدم او عکس محمد هادی را هم اشتباه نشانم داده! خلاصه پذیرفتم چون همیشه علاقه داشتم با یک نظامی که لباس نظام تنش باشد ازدواج کنم و برایم ملاک مهمی بود. جالب است بگویم که حتی یکبار هم در طول ...
دردسر تهمت سیاه تازه داماد به عروس خانم داروساز / در کلانتری مشهد چه گذشت؟
با دستور ویژه سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری نجفی مشهد)بررسی های روان شناختی و اقدامات قانونی
روایت مردی که سال هاست برای امام رضا(ع) گل نرگس هدیه می فرستد/ از 4 بسته تا 30هزار شاخه
کشاورزی علاقه مند شدم. تا دیپلم درس خواندم، اما پس از آن ادامه ندادم. از 12سالگی تکه زمینی داشتم و برای خودم محصولاتی در زمین کاشتم و با این کار، مخارج زندگی ام را تأمین می کردم. مثلاً خرج عروسی ام را خودم درآوردم؛ البته پدرم آن زمان 30هزار تومان به من پرداخت کرد اما همان مبلغ را هم پس از چند سال به او برگرداندم. پدرم مرد خوبی بود، برای همین هر از گاهی با دوستانی که خادم حرم مطهر امام رضا(ع ...
پهلوانی که قهرمان شد
دوانده و آنان را بی قرار از هجرت عزیزشان نموده و این گونه است که از حضرت زینب(سلام الله علیها) درس صبر و شکیبایی می آموزند. صفحه فرهنگ مقاومت کیهان این بار سراغ خانواده شهید سرافراز سلیمان افراسیابی رفت و در مورد سیره و روش این شهید، با آنان به گفت وگو نشست. ماحصل این گفت وگو را می خوانید. سیدمحمد مشکوه الممالک بنده اکرم افراسیابی خواهر شهید سلیمان افراسیابی از تهران ...
لطفا خودتان را بشناسید!
شاید یکی از بزرگترین پرسش های ذهنمان از خود این باشد که من کیستم؟ چگونه می توانم به ایده آل های ذهنی ام در مورد هویت و شخصیت خودم برسم؟ در زندگی برای اینکه موفق باشم چه کار کنم تا به بهترین نسخه درونی وجود خودم دست پیدا کنم؟ چه کنم بهترین فرزند برای پدر و مادرم باشم و در آینده بعد از تشکیل خانواده و شروع زندگی مشترک بهترین همسر برای همسرم و بهترین پدر برای فرزندانم؟ برای تعامل بهتر با ...
کتاب های کانون روح بچه ها را بزرگ می کنند
این گونه تعریف کرد: یک روز آخر وقت اداری که داشتم کتاب های برگشتی را در قفسه ها می چیدم و کتاب خانه را مرتب می کردم متوجه شدم یکی از اعضای دختر که منتظر بود بیایند دنبالش خیره نگاهم می کند. چند بار جابجا شدم اما هر بار بیشتر متوجه سنگینی نگاهش شدم. پرسیدم دخترم چیزی شده؟ گفت:خانم شما چند سال دارید؟ گفتم ... سال! گفت: فکر می کنید چند سال عمر می کنید؟ گفتم عمر که دست خداست، اما امیدوارم حداقل به ...
پوراسمعیل: تخت آتا با ایده و حرف های فرزندم شکل گرفت/ کتاب کودک باید تربیت گر باشد
خواندم و بنا به رشته تحصیلی که داشتم توانستم با ادبیات و شعر ارتباط نزدیکی داشته باشم به این ترتیب فعالیت خود را شروع کردم که حدود دو سال است که در کارگاه های نویسندگی شرکت می کنم یک رمان هم در دست دارم که مربوط به زنان است. در ادامه رحیم مخدومی دبیر ششمین جشنواره رسول آفتاب با اشاره به این جشنواره یاد آور شد: از سال 89 اقدام به برگزاری این جشنواره کردیم فراخوان داستان، عکس و کاریکاتور ...
سرنوشت تلخ دختر 16 ساله در خانه مجردی
دختری به نام سمیرا دوست بودم که آن موقع او کلاس نهم بود. پدر و مادر سمیرا از هم جدا شده بودند و او با عمه و مادربزرگش زندگی می کرد. او همان موقع با پسری دوست بود و گاهی سیگار می کشید و مادرم که این موضوع را می دانست، حرف زدن با او را قدغن کرده بود ولی ما، همچنان دور از چشم مادرم با هم دوست بودیم. این دختر آهی کشید و ادامه داد: سال که تمام شد، سمیرا از آن مدرسه رفت و ما دیگر ...
تشخیص نیاز آبی محصولات کشاورزی با هوش مصنوعی
هم انگیزه پیدا کند در این راه علمی و ... و باعث شود که آن ها هم این راه را ادامه دهند و به نشر بنده اینکه این زنجیره ادامه دار شود، موفقیت با ارزش تری است. دختر موفق قزوینی مطرح کرد: من خودم به عنوان یک دختر وقتی میبینم که توانستم برای کشورم، استانم و خانواده ام افتخار آفرین باشم، انگیزه ام چند برابر می شود، شاید اوایل موفقیت های فردی خیلی خوشحالم می کرد، اما الان وقتی تیمی کار می کنیم و ...
گفت و شنود با آن ها که آرزو دارند دختر داشته باشند
بگویم برخی موضوعات در دنیای امروز به مردم تحمیل شده، برای مثال خانه های آپارتمانی و سبک زندگی که کم کم تغییر کرده فرزندآوری را تحت الشعاع قرار داده است. وی ادامه می دهد: هر فرزندی گشایش و روزی خود را دارد، در موضوع تربیتی هم این امر اثبات شده که هر قدر تعداد فرزندان بیشتر باشد فشار تربیتی کمتر می شود و خود بچه ها هم در این امر کمک والدین هستند، از طرفی گفته می شود که فرزند دختر غمخوار و ...
عضو شورای نگهبان پس از برائت جستن از فرزندش مهدی خزعلی چگونه روزگار گذراند؟
های اخیر نام دو دختر از میان دختران خانواده خزعلی با موضوعات روز زنان گره خورده است؛ انسیه و کبری. هر کدام با موضع گیری های خاص خود در سال های اخیر بارها در مرکز توجه بودند و البته در غائله فرزندان شان و زندگی آنها خارج از کشور هر دو خواهر در دایره نقد برادر دیگر – مهدی- قرار گرفتند. برادری که به گفته انسیه طرید است! همانطور که در شهریور سال 1395 به عنوان رییس دانشگاه الزهرا در گفت وگو با ...
روایت فرمانده کوچکی که در اغتشاشات چادر از سرش کشیدند!
...> این بچه حتی نماز خواندن بلد نبود و برای نماز صبح ما سوره را برای او هجی می کردیم، او عِرقی به چیزی نداشت و حتی خدا را قبول نداشت. اما با توجه به ارتباطات خوب و برکاتی که اعتکاف دارد و لطف خدا و ائمه باعث شد که در روز آخر اعتکاف به گریه افتاد و گفت: من شرایط بدی داشتم، پدر و مادرم از هم جدا شدند و حال روحی خوبی نداشتم، اما تازه فهمیدم دین چی هست و اعتقادات چی هست و چقدر آرامش بخش است. این ...
بنیامین فرجی اهل کجاست
اینطور شود، ولی برایم جالب شد، چون از من با خنده می پرسند که دلارها را کجا پنهان می کنم. البته آنقدری هم دلار ندارم که مردم فکر می کنند و کم دارم. * به جز پینگ پنگ، به رشته دیگری هم علاقه مند هستی؟ قبل از پینگ پنگ به فوتبال علاقه مند بودم، ولی پس از ورود به این رشته، دیگر هیچ رشته ای مرا جذب نکرد. حتی به شنا و بسکتبال هم رفتم. پینگ پنگ عشق من است و عاشق آن هستم. * از ...
دردسر عروس مجازی برای داماد بی نوا / پدر داماد در کلانتری مشهد چه گفت؟
پسرم خاطرخواه دختری شد. برایش خواستگاری رفتیم . هرچه گفتم عجله نکن فایده ای نداشت. من در همان نگاه اول فهمیدم این ازدواج آخر و عاقبتی ندارد. حتی سخت گیری کردم و تلاشم این بود بفهمد کارش اشتباه هست و منصرف شود. مرا در منگنه گذاشته بود .خدا می داند چه قدر حرص و جوش خوردیم و دست آخر از ترس آبرویم کوتاه آمدم. با دختر مورد علاقه اش که گویا در فضای ...
سرهنگی: ما علیه فراموشی می نویسیم/ باید از بهناز ضرابی زاده الگو ساخت
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بهناز ضرابی زاده در ابتدا عنوان کرد: من با دختر شینا به طور جدی وارد این حوزه شدم که درباره همسر شهید بود و بعد از آن، گلستان یازدهم و ساجی . هر سه کاری که درباره ادبیات پایداری در حوزه خاطره نگاری داشتم، خاطرات همسران شهدا بود. او با بیان اینکه از نوجوانی دغدغه مادران شهدا را داشته گفت: من ساکن همدان بودم که شهر جنگی بود. خانواده هایی که نزدیک ما ...
عاشقانه ای در بحران – ایسنا
.... این خاطره شیرینی برای من است و با وجود آنکه من همراه فرشید نبودم اما احساس خیلی خوبی از این کارش پیدا کردم. فرشید با لبخند وارد بحث می شود و درحالی که دستش را روی نیمه راست صورتش گذاشته، می گوید: دقت کردی فردای همه اتفافات مهم زندگی دو نفره مان یکی از ما شیفت بود. زینب با خنده ادامه حرف همسرش را می گیرد: راست میگه، همیشه شیفت بود. بعد که به خواستگاری آمد، فردای روز خواستگاری شیفت ...