سایر منابع:
سایر خبرها
هق می زدم زیر گریه ، آن روزها بار سختی روی دوشم بود. سال 1334 بود که با آقای امیرمظفرالدین لاچینی در موسسه زبان آشنا شدم. من شاگرد بودم و ایشان استاد. ازدواج با استاد زبان ، پنج فرزند دیگر هدیه ام کرد. جالب است بدانید آقای لاچینی بود که مرا وارد حیطه بازیگری کرد. فامیلی اصلی من نیکنام بود ولی ترجیح دادم همه لاچینی صدایم بزنند. چهار پسر و یک دختر از آقای لاچینی برایم به یادگار ...
فرزند اول خانواده ام، 20سال پیش ازدواج کردم زندگی خوبی داشتم یک دختر یک ساله داشتم که از همسرم جداشدم. طوری که همه اقوام و دوستان به زندگی من غبطه میخوردند بعد از دو سال که از ازدواجم میگذشت بی دلیل از همسرم طلاق گرفتم حس میکنم خانم همسایه برایم و جنبل کرده بود که من یک دفعه از شوهرم طلاق خواستم بعد از آن تنها زندگی کردم خانواده ام به خاطر این کارم طردم کردند 20 سال است که متارکه کردم و ...
دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش ...
مرد جوانی که چهار سال به دختر کوچکش تعرض می کرد محاکمه شد. وی گفت: برادر شرورم چند سابقه کیفری در پرونده اش دارد .او در خرید و فروش و توزیع مواد مخدر دست دارد و از اوباش بد سابقه است که چند بار به زندان افتاده است. او 4 همسر گرفته و از همه آنها نیز جدا شده است و حالا 4 فرزند دارد. وی ادامه داد: مدتی قبل برادرزاده 14 ساله ام به نام تانیا با سر و وضعی پریشان به خانه مان آمد و ...
کرج بزرگ شده و یک برادر بزرگتر بنام هومن متولد آذر 1353 و یک خواهر بنام مامک متولد اردیبهشت 1361 دارد. پژمان خانواده ای نسبتا ورزشی داشته و پدرش پیش از انقلاب سال ها رئیس هیات کشتی کرج و بعد از انقلاب رئیس هیات کوه نوردی کرج شد، او از بهترین کوهنوردهای تاریخ ایران است. مادر پژمان جمشیدی نیز زمانی والیبال بازی می کرد. ازدواج و همسر پژمان جمشیدی پژمان جمشیدی با نگار ...
موضوع را با همسرم در میان گذاشتم ناگهان وحشت زده و گریان به این رابطه عاطفی خارج از عرف اقرار کرد. او گفت: در این سال ها که به خاطر هزینه های زندگی و مخارج فرزندانم مجبور به کار کردن در خارج از شهر بودم مورد اغفال کارفرما قرار گرفتم به طوری که آن مرد با تهیه فیلمی از این روابط زشت مرا تهدید می کرد. من هم به خاطر ترس از آبروریزی مجبور به برآورده کردن خواسته های بی شرمانه اش ...
نداشتم و فقط بر اساس ظاهرش تصمیم به ازدواج گرفتم. وقتی خانواده ها موافقت کردند من هم جواب بله را دادم و عقد کردیم. بعد از چند ماه هم عروسی گرفتیم و الان نزدیک به دو سال است که ازدواج کرده ایم اما از همان ماه های اول بعد از ازدواج وقتی به میهمانی می رفتیم یا میهمان به خانه مان می آمد، کم کم متوجه رفتارهای عجیب مهران شدم. اوایل رفتارش را به پای شوخ طبعی و ابراز صمیمیت می گذاشتم اما بعد متوجه شدم حرف ...